گرایش فرهنگی اشکانیان: یونانیمآبی یا ایرانگرایی
محورهای موضوعی : فصلنامه تاریخعلی رحمانی 1 , نادره نفیسی 2 , سلیمان امین زاده 3 , فرزاد مافی 4
1 - گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی،,واحد ابهر ، دانشگاه آزاد اسلامی ، ابهر، ایران
2 - گروه فرهنگ و زبانهای باستانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی،واحد ابهر، دانشگاه آزاد اسلامی، ابهر، ایران
3 - گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، واحد ابهر،دانشگاه آزاد اسلامی، ابهر، ایران
4 - گروه باستانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی،واحد ابهر، دانشگاه آزاد اسلامی، ، ابهر، ایران
کلید واژه: فرهنگ ایرانی, هلنیسم, سلسلۀ اشکانی, منابع غربی, زبان پارتی,
چکیده مقاله :
اصطلاح هلنیسم (یونانیمآبی) نخستین بار از سوی یوهان گوستاو درویزن، مورّخ و سیاستمدار آلمانی قرن نوزدهم مطرح شد. از آن زمان تاکنون، این اصطلاح و دیدگاههای گوناگون برخاسته از آن محلّ بحث و مناقشۀ بسیار بوده است. به عقیدۀ درویزن، هلنیسم پدیدهای بود که در اثر فتوحات و لشکرکشیهای اسکندر به کشورهای مشرقزمین، و از تأثیر و تأثر فرهنگ یونانی و فرهنگ ملتهای مغلوب پدید آمده بود. اعتقاد به تأثیر گسترده و همهجانبۀ فرهنگ هلنیستی در دورۀ اشکانی در ایران و ارمنستان از مسائل بحثانگیزی است که همواره از سوی پژوهشگران غربی بهگونهای بسیار اغراقآمیز مطرح شده است. با این حال، بهتازگی نشانههای تغییر در تاریخنگاری دورۀ اشکانی پدیدار شده است. این امر به دلیل نقد منابع و متون مؤلفان کلاسیک است و بهتدریج به سوی اصلاح نگرشهای سدۀ نوزدهم پیش میرود. نگارندگان این مقاله کوشیدهاند با بررسی اجمالی پیشنیۀ اصطلاح هلنیسم و سپس جستجوی ردپای این فرهنگ در دورۀ اشکانیان به ارزیابی و نقد این تفکّر بپردازند.
The term “Hellenism” was first proposed by “Johann Gustav Droysen”, a 19th century German historian and politician. Since then, this term and various views arising from it have been the subject of much controversy. According to Droysen, Hellenism was a phenomenon that emerged as a result of Alexander’s conquests and campaigns to the countries of the East, and from the influence of Greek culture and the culture of the defeated nations. Belief in the all-encompassing influence of Hellenistic culture in the Parthian period in Iran and in Armenia is a controversial issue that has always been raised by Western researchers in a very exaggerated way. However, recently, signs of change have emerged in the historiography of the Parthian period. This is due to the criticism of the sources and texts of the classical authors. It is gradually moving towards the reform of the attitudes of the 19th century. The authors of this article have tried to evaluate and criticize this thinking by briefly examining the background of the term Hellenism and then searching for traces of this culture in the Parthian period.
_||_