زمینههای نبرد گوگتپه و انعقاد قرارداد آخال 1881م.
ستاربردی فجوری
1
(
دانشجوی دکتری تاریخ ایران اسلامی ،گروه تاریخ، واحد بجنورد، دانشگاه آزاد اسلامی، بجنورد ، ایران
)
رجبعلی وثوقی مطلق
2
(
استادیارگروه تاریخ، واحد بجنورد، دانشگاه آزاد اسلامی، بجنورد
)
امید سپهری راد
3
(
استادیارگروه تاریخ، واحد بجنورد، دانشگاه آزاد اسلامی، بجنورد
)
کلید واژه: روسیه, ایران, ترکمن, گوگتپه, قرارداد آخال,
چکیده مقاله :
چکیده: مرزهای شرقی و شمالشرقی ایران همواره بستر تحولات و محل کر و فر اقوام صحرا گرد بوده است. در اواخر قرن هیجده میلادی، آسیای مرکزی که سرزمینهای ترکمننشین را نیز شامل میشد، هدف توسعهطلبیهای تزار روس قرار گرفت . نبرد گوگتپه بزرگترین درگیری نظامی صورت گرفته در تاریخ آسیای مرکزی است که در آن ترکمنها از سرزمینهای اجدادی خود در برابر زیادهخواهیهای روس دفاع کردند. ولی در نهایت مقهور تجهیزات نظامی برتر روسها و مجبور به پذبرش و انعقاد قرارداد آخال در سال 1881م. شدند. مساله پژوهش حاضر این است که ریشهها و زمینههای وقوع این جنگ چه بود و آیا این نبرد بر حسب ضرورت صورت گرفته یا صرفا قتل عامی جهت تثبیت قدرت و توسعه ارضی بوده است؟ این مقاله بر آن است تا با استفاده از روش تحقیق تاریخی، که مبتنی بر دو خصیصه توصیف و تحلیل می باشد ، به بررسی علل وقوع جنگ گوگتپه بین ترکمنها و روس پرداخته، نتایج و پیامدهای آن را مورد بررسی قرار دهد. شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانهای میباشد. یافتههای تحقیق مبین این نکته است که روسها در مسیر توسعه ارضی و مستعمراتی خود ناچار به این جنگ شدند. کلیده واژهها: ایران، ترکمن، گوگتپه، قرارداد آخال، روسیه.
چکیده انگلیسی :
Abstract: The eastern and northeastern borders of Iran have always been the bed of changes and the place of ups and downs of the tribes of the desert. At the end of the 18th century, Central Asia, which included the Turkmen lands, became the target of the Russian Tsar's expansionism. The Battle of Gogtepe is the largest military conflict in the history of Central Asia, in which the Turkmen defended their ancestral lands against Russian aggression. But finally, they were defeated by the superior military equipment of the Russians and forced to be patient and conclude the Akhal Treaty in 1881. The issue of the current research is the roots and grounds of this war and was it necessary or just a massacre to consolidate power and territorial development? This article aims to investigate the causes of the Gogtepe war between the Turkmens and the Russians using the historical research method, based on the two characteristics of description and analysis, and examines its results and consequences. The method of collecting information is library. The findings of the research show that the Russians had to fight this war for their territorial and colonial development. Keywords: Iran, Turkmen, Gogtepe, Akhal Agreement, Russia.
زمینههای نبرد گوگتپه و انعقاد قرارداد آخال 1881م.
ستاربردی فجوری
دانشجویدکتری تاریخ، واحدبجنورد، دانشگاه آزاد اسلامی، بجنورد، ایران.
رجبعلی وثوقیمطلق(نویسنده مسئول)
استادیارگروه تاریخ، واحد بجنورد، دانشگاه آزاد اسلامی، بجنورد، ایران.
R’a.vos ughi@chmail. Ir
امید سپهریراد
استادیارگروه تاریخ، واحد بجنورد، دانشگاه آزاد اسلامی، بجنورد، ایران.
چکیده:
مرزهای شرقی و شمالشرقی ایران همواره بستر تحولات و محل کر و فر اقوام صحرا گرد بوده است. در اواخر قرن هیجده میلادی، آسیای مرکزی که سرزمینهای ترکمننشین را نیز شامل میشد، هدف توسعهطلبیهای تزار روس قرار گرفت . نبرد گوگتپه بزرگترین درگیری نظامی صورت گرفته در تاریخ آسیای مرکزی است که در آن ترکمنها از سرزمینهای اجدادی خود در برابر زیادهخواهیهای روس دفاع کردند. ولی در نهایت مقهور تجهیزات نظامی برتر روسها و مجبور به پذبرش و انعقاد قرارداد آخال در سال 1881م. شدند. مساله پژوهش حاضر این است که ریشهها و زمینههای وقوع این جنگ چه بود و آیا این نبرد بر حسب ضرورت صورت گرفته یا صرفا قتل عامی جهت تثبیت قدرت و توسعه ارضی بوده است؟ این مقاله بر آن است تا با استفاده از روش تحقیق تاریخی، که مبتنی بر دو خصیصه توصیف و تحلیل می باشد ، به بررسی علل وقوع جنگ گوگتپه بین ترکمنها و روس پرداخته، نتایج و پیامدهای آن را مورد بررسی قرار دهد. شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانهای میباشد. یافتههای تحقیق مبین این نکته است که روسها در مسیر توسعه ارضی و مستعمراتی خود ناچار به این جنگ شدند.
کلیده واژهها: ایران، ترکمن، گوگتپه، قرارداد آخال، روسیه.
مقدمه:
امروزه بخشی از ترکمنها در ایران، افغانسان و گروهی نیز تحت عنوان کشور مستقل ترکمنستان زندگی میکنند. سرزمین ترکمنها زمانی شامل اراضی مابین دریایخزر و جیحون بود . شاعر مختوقلیفراغی در دیوان اشعار خود آورده است:
جیحون بیلن بحر خزر آراسی/ سرزمینهای مابین رودجیحون و دریای خزر.
چول اوستندن اوسار ییلی ترکمنینگ/ از بالای دشت باد ترکمن میوزد
گُل غنچهسی قره گوزیم قرهسی/ گُل و غنچهی آن همانند سیاهی چشمانم هستند.
قره داغدان اینار سیلی ترکمنینگ/ از کوه سیاه سیل ترکمن میخروشد (مختومقلی فراغی، 1368: ص 292)
یکی از سیاستهای اصلی روسها از دوران صفویه، پیشروی به سوی مرزهای جنوبی خود بوده است. لذا از هر فرصتی جهت نیل به این اهداف استفاده نمودند. هر گاه دولت مرکزی ایران به هر دلیلی تضعیف گردیده، روسها فرصت را مغتنم شمردند. ضعف آخرین سلاطین صفوی فرصت پیشروی روسها را در کرانههای دریایخزر مهیا ساخت، در این میان با ظهور نادرشاه پیشروی و حضور آنها تا حدودی متوقف شد کما این که در دوران آقا محمدخان قاجار نیز چنین بود.
پس از مرگ آقا محمدخان، روسها توانستند با استفاده از ضعف حاکمیت ایران قراردادهای گلستان (1228هجری.1813م)، ترکمانچای (1243هجری، 1828م) را بر دولت ایران تحمیل نموده و سیاستهای خود را در سواحل غربی دریایخزر جامه عمل پوشاندند. پس از آن روسها برای دستیابی به هندوستان و افغانستان، متوجه سرزمین ترکستان شده و آن را محلی مناسب برای دستیابی به مرزهای افغانستان و در نهایت هندوستان تشخیص دادند. پیشروی روسها در حوزهی شرقی خزر در عصر ناصری ادامه یافت و آنها پس از فتح خانات آسیای مرکزی متوجه سرزمین ترکمنها شدند که در نهایت منجر به درگیری با ترکمنها شده و لاجرم جنگ گوگتپه صورت گرفت. این جنگ در دو مرحله صورت گرفت که مرحله اول آن در سال 1879م. با پیروزی ترکمنها خاتمه یافت و سبب شد که اعتبار ملی روسها در جوامع بینالمللی زیر سوال برود. به قول سایکس، اين شكست برای روسها خیلی گران تمام شد و حیثیت روسها را زیر سوال برد. شاید این واقعه را بتوان با عقبنشینی انگلیسیها از کابل مورد مقایسه قرار داد. (سایکس، 1377: ج2، ص 516)
روسها برای جبران این شکست و دستیابی به اعتبار ملی از دست رفته، با قوای بسیار مجهز خود خیلی زود به گوگتپه مراجعت کردند. آنان توانستند ترکمنها را در سال 1881م. شکست داده و دولت ایران را مجبور به انعقاد قرارداد آخال نمایند و به پیشرویهای خود جنبه رسمیت بخشیده و با ایران هممرز شوند. این مقاله در صدد واکاوی علل این جنگ، نتایج و پیامدهای آن میباشد. مساله پژوهش حاضر این است که ریشهها و زمینههای وقوع این جنگ چه بوده است ؟ پرسش اصلی این است که آیا این نبرد بر حسب ضرورت صورت گرفته یا صرفا قتل عامی جهت تثبیت قدرت و توسعه ارضی بوده است؟ و سوال آخر این که موضع ترکمنها در قبال توسعه طلبی روسها چه بوده است؟
ضرورت و اهمیت این موضوع در آن است که واکاوی و بررسی سیاستهای استعماری روسها در تاریخ معاصر از جمله ضروریترین مباحث تاریخی است که عمدتا از دید مورخان و اهل تحقیق مخفی مانده است. لذا این مقاله در صدد تبیین سیاستهای توسعه طلبانه روسها در تاریخ معاصر میباشد.
در این پژوهش، روش تحقیق تاریخی ، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای میباشد. سعی شده است تا با استفاده از روش تحقیق تاریخی، به بررسی علل وقوع جنگ گوگتپه بین ترکمنها و روس پرداخته، نتایج و پیامدهای آن را مورد بررسی قرار دهد
در زمینهی قرارداد آخال تحقیق مستقل و مبسوطی صورت نگرفته است. فقط در برخی نشریات و اشعار شاعران اشاراتی مختصر به آن شده است. یکی از منابع مهم در زمینهی نبرد گوگتپه و سیاستهای روس نسخهی خطی جنگ در ترکستان یا سفرنامهی ژنرال اسکوبلف میباشد که توسط سرگرد گردکف که خود مسئول پشتیبانی سپاه روس بوده، نگارش شده است. از تحقیقات جدید هم میتوان به کتاب ترکمنها در عصر امپریالیزم، اثر محمت سارای و کتاب دوجلدی تاریخ ترکمنستان، اثر دکتر ارازمحمد سارلی و نیز کتاب موقعیت سیاسی و اجتماعی ترکمنان و رابطهی آنان با دولت مرکزی ایران در عصر قاجار اثر دکتر کریمبردی صادقی اشاره کرد.
بحث
نخستين نبرد گوگتپه
پس از فتح خيوه و اطاعت و انقیاد آنها از روسها، يگانه ناحيه مستقلی كه در آسيای مركزی باقی مانده بود، مناطق تركمننشين بود كه ايرانیها نيز در اين مناطق كنترل مبهم و كم اثری را داشتند. (سایکس، 1377: ص 515) روسها برای نفوذ در این مناطق ابتدا با مدارا و حتی با پرداخت کرایه شتران وارد عمل شده و چه بسا که بزرگان ترکمن را با دادن رشوه و یا با برگزاری ضیافتهای مختلف به خود جلب کردند.
روسها در اکتبر سال 1869م. اقدام به سفر جنگی نموده، کراسنوودسک را به تصرف خود درآوردند. دستور داده شد که با ترکمنها مراوده و نزدیکی نمایند و اگر طایفهای دست به اسلحه برده و مقاومت نماید، در مقام مدافعه بر آیند. به پالکونیک مبلغی پول نقد داده شد تا کرایه شترانی که از ترکمنها اجاره میکند را پرداخت نماید و نیز از این محل پذیرایی و ضیافت روسای ترکمن و فرستادن مامور و ... را پرداخت نماید. پس از اندک زمانی و جمعآوری اطلاعات لازم، تشخیص داده شد که روستای داشآروات را که در واقع مکانی بود که یموتها در فصل تابستان در اطراف آن جمع میشدند و مرکزیت داشت را به عنوان مقر خود انتخاب نمایند. اما در داشآروات، خیلی زود همهی قشون دچار بیماری شده و کار بسیار سخت شد. ( اسکوبلف، 1400: ص 110 و نیز کاظمزاده، 1371: ص 13) چه بسا که ممکن است شرایط آب و هوایی و بیابانهای خشک مانع ادامه حرکت آنان شده بود.
از طرف دیگر حركت سريع روسها به سوی خراسان، باعث اضطراب و وحشت ايرانیها شد. قبلاً ريشسفيدان تركمن به طهران رفته و خطر تهديد روسها را داده بودند. آنها به چارلز اليسون وزير مختار انگليس گفته بودند كه به هيچ وجه حاضر به تسليم در برابر روسها نيستند. اما در مقابل حمايت انگليسيها از آنها، حاضر به خدمت به دولت آنها هستند. (کاظمزاده، 1371: ص 13) بار دیگر در اواخر مارس 1879م./1296ق. ژنراللازاروف به كراسنودسك رسيد و پس از بازرسی بار و بنه، جنگ روانی را بر عليه تركمنها آغاز كرد. (سارای، 1378: صص 204-203) در عین حال برای تدارکات و حمل آذوقه قشون عدهای از شترداران قرقیز و ترکمن اجیر شدند. مقرر گردید که هرگاه شترها در اثر خستگی از بین بروند و یا به دست دشمن بیفتد در مقابل هر شتر یکصد روبل غرامت پرداخت گردد. ( ادمون، 1396: ص 122) در این قشونکشی شانزده گردان450 نفره که در مجموع هفتهزاروسیصدنفر بود، چهلوسه عراده توپ که دارای چهارصد نفر توپچی و بیست اسکادران که دو هزار و نهصد نفر بودند. از این قشون چهارهزار پیاده و ده هزار سوار و شانزده عراده توپ باید مشغول عمل جنگ باشند و مابقی نیز مامور حفظ ارتباط عقبه و آذوقه و .... بودند. (اسکوبلف، 1400: ص 159) حال آن که طرف مقابل آنها از کمترین امکانات و تجهیزات نظامی و بسیار ابتدایی برخوردار بودند. تجهیزات ترکمنها شامل تفنگهای سرپر، شمشیر و چه بسار داس و ... بود که در مقابل توپخانه و اسلحه مجهز روسها بسیار ناکار امد بود.
پس از این که تصمیم حمله به آخال قطعی شد، شاه ایران ناصرالدینشاه، اظهار علاقه کرد که در این لشکرکشی با روسها شریک باشد. حتی اگر شده در تدارکات و حمل و نقل، دولت ایران نیز سهمی داشته باشد. بدین ترتیب، روسها وقتی که متوجه شدند تدارکات و حمل و نقل در آن صحرا بدور از مشکل نیست کمک وی را قبول کردند. ( زمانی، 1384: صص 141-140) لازاروف توانسته بود ستون نظامي نيرومندی را بر عليه تركمنهای بیآرام، روانه سازد. اما در خلال پيشروی جان خود را از دست داد و پس از آن معاون وی لوماكين، برای رسيدن به اهداف از پیش تعیین شده، پيشروی خود را ادامه داد. ( اشپولر، 1376: ص 114 و نیز زمانی، 1384: ص 148)
اما در سوی دیگر جریان و در میان ترکمانان با کاسته شدن نفوذ همسایگان از جمله دولت مرکزی ایران و خانات آسیای مرکزی، کمکم ترکمنها به وحدت قومی خود نزدیک میشدند و درصدد ایجاد منطقهای ترکمننشین با رهبری خودشان بودند. در این میان رهبرانی چون قاراجا سردار و پسرش صالح و در دهههای بعد رهبرانی چون قاریاوغلان اونبکی و نوربردیخان ظهور پیدا کردند. از میان رهبران قومی یاد شده نوربردیخان با توجه به محبوبیتی که در نبرد مانچوقتپه به دست آورد توانست رهبری اکثریت ایلات ترکمن را به دست آورد. ( سارای، 1378: ص 75) در این زمان نوربردیخان كه به اتحاد تمام قبايل تركمن میانديشيد، برای ايجاد صلح و از بين بردن كدورتها، توافق و دوستی بين طوايف مختلف تركمن از هيچ كوششی فروگذاری نكرد و از فعاليتها و از زحمات وی نمیتوان چشمپوشی كرد. ( فروزان، 1376: ص 231)
روسها همزمان با تهاجم به سواحل دريایخزر و آخال، كوفمن را نيز با يك حمله انحرافی از طرف مرو، راهی مناطق تركمننشين كردند. تركمنها بیخبر از اين حيله جنگی شورای جنگی تشكيل دادند و تصميم بر آن شد كه نوربردیخان به مرو برود و مسئوليت دفاع از آخال نيز به قابلترین مرد آخال، بردیمرادخان، پسر نوربردیخان سپرده شد. (سارای، 1378: ص 201) ترکمنها که به وخیم بودن اوضاع پی برده بودند، سعی کردند حمایت حاکم بجنورد و انگلیسیها را نیز به دست آورند. (زمانی، 1384: ص 142) اما در این کار توفیقی حاصل نشد. حاکمان محلی و حکومت ایران نه تنها به ترکمنها کمک نکردند، بلکه طرف روسها را گرفتند و حرکت قشون آنان را تایید کردند.
همزمان که روسها پیشروی میکردند، رهبر ترکمنها نوربردیخان در مرو بود، بنابر این پسر بزرگ او بردیمرادخان جانشین پدر شد و با مشورت بزرگان قوم از جمله اراضمحمدخان و قربانمراد ایشان با ششهزار سوار و پیاده به تنگه بندحسن رسید. (اسکوبلف، 1400: ص 169) در بندحسن اولين درگيری آنها آغاز شد. اما روسها به جهت برتری تسليحات نظامی موانع را يكی پس از ديگری پشت سر گذاشتند و بر متصرفات خود افزودند. ( سارای، 1378: صص 205-204) تركمنها که تحت فشار بودند، شورای جنگی تشكيل داده و تصميم گرفتند كه بين خوجهقالا و بندهسن، از پيشروی روسها جلوگيری كنند. ليكن برتری توپخانه روسها مانع اقدام آنها شد. بالاجبار در گوگتپه مستقر شدند و استحكامات آن را برای دفاع كردن تكميل كردند. (اشپولر، 1376: ص 112 و نیز سارای، 1378: ص 209) در این آمادگی برای تعمیر دیوار دفاعی قلعه همه دست به دست هم داده بودند، برای هر ده خانوار یک قسمتی را مشخص نموده و به ساختن دیوار مشغول شدند که در این کار زن و مرد، پیر و جوان همکاری میکردند. هنوز قسمت جنوبی قلعه ساخته نشده بود و قسمت نیمه شرقی نیز ناتمام بود که روسها رسیدند. ( اسکوبلف، 1400: ص 170) بنابر این ترکمنها، ناامید در داخل قلعهای ناتمام به محاصره روسها، که کاملا مجهز بودند در آمدند.
آخر آگوست 1879 م./ 1296ق. روسها به گوگتپه رسيدند كه تركمنها در آنجا آماده دفاع بودند. اما در اولين حمله، آنها با شكست مواجهه شدند. بنا به اظهار فرمانده روسي؛
« تركمنهای تكه با ابتدايیترين وسايل دفاعی نظير يك توپ، تفنگ سرپُر، شمشير، كارد، قيچی پشمچينی به مقابله با واحدهای مجهز روسيه كه سرآمد ارتشهای اروپا بود برخاستند.» (قارریف، 1383: ص 8)
نبرد به مدت چند روز ادامه داشت، روسها چندين بار به گوگتپه حمله كردند ولی در هر بار با مقاومت تركمنها مواجه شده و عقبنشينی كردند. (سارای، 1378: ص 209) ترکمنها که با جان و دل از قلعهی نا تمام خود دفاع میکردند، در آخرين حمله روسها به گوگتپه، خسته و درمانده اما مصمم به مقابله با روسها پرداختند. آنها به رهبری بردیمرادخان، از حفره ديوارهها به داخل خندقها پريدند و جنگ تن به تن آغاز شد. فرار سربازان روسها و تركمنها به دنبال آنها. روسها به محض دستيابی به توپخانه، توانستند چهارتوپ شليك كنند كه موجب شد عدهی زیادی تركمن در چند قدمي توپها، به سوئي پرت و تكه تكه شوند. در اين بين رهبرشان بردیمرادخان كه پيشاپيش آنها بود، پاره پاره شد. روسها عقبنشينی كردند و تركمنها كه از رهبری بردیمرادخان محروم مانده بودند، خسته و فرسوده از ضربات گلولههای توپ، از تعقيب روسها دست كشيده و عقبنشينی كردند. بعد از اين نبرد روسها عقبنشينی كرده بودند از حمله و شبیخون مجدد تركمنها در هراس و اضطراب بسر ميبردند. از طرف ديگر وضعيت تركمنها در داخل قلعه اسفبارتر بود 200 موشك، 500 گلوله توپ و 246000 فشنگ ساچمه توسط روسها به داخل قلعه شليك شده بود. تركمنها حتی از پيروزی كه نصيب آنها شده بود بیخبر بودند. زيرا آنها هم منتظر حمله مجدد روسها را در شب داشتند. (سارای، 1378: صص 221-218 و نیز اشپولر، 1376: ص 112) قشون روسها نیز تلفاتی را متحمل شد، به این ترتیب آنان در نقطهای که بُنه بود جمع شده و صبح بسیار زود به جانب گاریکاریز عقبنشینی کردند. (اسکوبلف، 1400: ص 177) ترکمنها بقدری خسته بودند که بیخبر از پیروزی خود و شکست ژنراللازاروف روس بودند. از طرف دیگر فرمانده خود بردیمرادخان را نیز از دست داده و فاقد فرمانده بودند. (کارردوانکوزه، 1376: ص 205 )
اين شكست برای روسها خیلی گران تمام شد و حیثیت روسها را زیر سوال برد. شاید این واقعه را بتوان با عقبنشینی انگلیسیها از کابل مورد مقایسه قرار داد. (سایکس، 1377: ج2، ص 516) حمله قشون روس صدمات کلی بر ترکمنهای تکه وارد آورد، دوهزار نفر از آنها مقتول و زخمی شدند. ترکمنها اصلا گمان نمیکردند که فاتح شده و روسها را شکست دادهاند، هر لحظه منتظر بازگشت روسها بودند. (اسکوبلف، 1400: ص 188) این شکست حتی در روحیه سربازان و افسران روسی نیز تاثیر منفی گذاشت. به نوشته ادنوان یکی از این افسران به نام مالاما در مدتی کوتاه پس از شکست روسها از ترکمنها بسیار شکسته و فرسوده شد. او می نویسد، از قیافه مالاما میتوان استنباط کرد که جنگهای گوگتپه و شکست روسها از ترکمنها او را از پای در آورده است. ( ادنوان، 1396: ص 237)
این شکست باعث شد که روسها خیلی زود با تجدید قوا تصمیم به مراجعت نمایند. آنها برای فیصله دادن به امور ترکمانان تکه، مجددا تدارک دیدند و تصمیم به سفرجنگی به ماوراءخزر را به حضور امپراتور رسانیده برای سرکوب ترکمنان حرکت کردند، که با دستورالعملهای شدیدی نیز به همراه بود.
« تحت هیچ شرایطی طرح تعیین شده نادیده گرفته نشود وکوچکترین قدمی عقبنشینی نشود، چون برای اروپا و آسیا این موضوع نشانه ضعف ماست و همچنین دشمنانمان را بیباک میکند و شاید این مسئله برای روسیه بیش از حد گران تمام شود.» (کارردوانکوزه، 1376: ص 205 و نیز زمانی، 1384: ص 141)
در پايان ميتوان نتيجه گرفت كه تركمنها با پيروزي در جنگ با روسها به اين مهم دست يافتند كه با اتحاد و انسجام ميتوان حتي قويترين ارتشها را نيز شكست داد. در اين مرحله از جنگ آنها با تمام قوا به مقابله با روسها پرداختند و توانستند روسها را با شكست مواجه نمایند. نتيجه اين جنگ براي روسها اين بود كه اعتبار ملي آنها در جهان زير سوال رفت. بنابراين خيلي زود آنها تصميم به مراجعت كردند و با تمام امكانات براي تصرف مناطق تركمن نشين لشكر آراستند.
نبرد دوم گوگتپه
شكست روسها و لوماكين در نبرد اول گوگتپه، حيثيت سياسی روسها را زير سوال برد. بنابر اين آنها برای جبران شكست و همچنين جهت جلوگيری از بازتاب منفی شكست، خيلی زود تصميم گرفتند كه تصرف آخال را در دستور كار خود قرار دهند.
دولت روسيه با تصويب بودجهای معادل دهميليون روبل به اين منظور، اسكوبلوف را مامور سركوب تركمنهای آخال كرد و زینوویف وزیر مختار روسیه در تهران نیز به عنوان هماهنگ کننده کل عملیات بر علیه ترکمنها انتخاب شد. (سارلی، 1373: ج1، ص 305 و نیز زمانی، 1384: ص 142) برای حمله تمام عیار به آخالتکه، مقرر گردید که قشون حمله کننده مرکب از پنج تا شش هزار پیاده، بیست یا بیست و چهار عراده توپ، سیصدسوار، همچنین برای حفظ ارتباط عقبه قشون سه تا چهار گردان به همراه ده تا دوازده توپ و چهار اسکادران قزاق تشکیل گردد. (اسکوبلف، 1400: ص 205) بدون شک روسها با توجه به تجربهای که در نبرد اول کسب کرده بودند و نیز جبران شکست قبلی و حفظ آبرو و حیثیت از دست رفته، برای پیروزی و شکست ترکمنها با برنامهریزی مدونی وارد سرزمین ترکمنها شده بودند.
تحركات روسها و خبر برگشت آنان، خيلي سريع در صحرای تركمن شنیده شد. نوربردیخان تلاش کرد که از خارج برای خود همپیمانانی پیدا کند. ابتدا بنای مراوده با کارپرداز دولت انگلیس در مشهد عباسخان را نمود. پس از آن نامهای به ایلخانی بجنورد نوشته، اتحاد و همبستگی او را در مقابل روسها را درخواست نمود. در همین زمان نامهای نیز به اهالی مرو نوشته از آنان نیز تقاضای کمک کرد. (اسکوبلف، 1400: صص 192-191) ترکمنها برای کمک خواستن به هر دری میزدند. آنها پس از پیروزی در نخستین نبرد گوگتپه یکی از سرداران خود به نام مختومقلیخان را جهت در خواست کمک از ایران به قوچان فرستادند. مختومقلیخان با ادنوان ملاقات کرده از او و کشورش انگلستان تقاضای کمک نمود. (ادنوان، 1396: ص 388) اما نه تنها آنها کمکی نکردند، بلکه حاکم بجنورد، به روسها کمک کرد و از این که آنها تراکمه را سرکوب میکردند ابراز تشکر و قدردانی نیز به جا آوردند. (کارکنان وزارت جنگ انگلستان در هندوستان، 1380: ص 757) پس از این اتفاقات، نوربردیخان، فوری شورای جنگی تشكيل داد، در آن شورا تصميم گرفته شد كه اهالی در گوگتپه جمع شوند. اين كار بر عهده دیقما سردار و قربانمراد ايشان سپرده شد. كل جمعيت از قزلآروات تا گوگتپه را در قلعه گوگتپه جمع كردند. استحكامات قلعه ترميم شد. نوربردیخان به عنوان يك رهبر بزرگ، از يك گوشهی كشور به گوشهی ديگر رفت و آمد میكرد تا امور دفاع را سرعت ببخشد. اما در اين زمان حادثهی ديگری به تركمنها روی آورد، قبل از شروع جنگ آنها رهبرشان را از دست دادند. بنابر اين كشور و مردمش، در حساسترين دوران تاريخ از وجود رهبری نوربردیخان محروم شدند. به گونهای كه مرگ وی، كمتر از بمباران روسها نبود. ( سارای، 1378: صص 238-237) در چنین شرایطی، مردم پسر نوربردیخان یعنی مختومقلیخان را به رهبری خود انتخاب کردند. اما او نتوانست مثل پدر و بردارش، اقتدار رهبری داشته باشد، پس از مشکلاتی که گریبانگیر او شده بود، امور را به چهار نفر از ریشسفیدان و بزرگان قوم واگذار کرد. (اسکوبلف، 1400: ص 89)
فرمانده جدید روسها، اسكوبلوف كه از طرف كاوفمان فرماندار كل تركستان، براي اين كار انتخاب شده بود، قبلاً در چندين لشكركشی روسها در آسيایميانه شركت كرده و در آن لشكركشیها، نبوغ نظامی و به همان نسبت خشونت خود را نشان داده بود. (کاظمزاده، 1371: ص 35) وی در این عملیات بیش از 11000 هزار نفر مرد جنگی و یکصد عراده توپ به همراه داشت. (کارردوانکوزه، 1376 : ص 206)
در پايان ماه مه 1880م./ 1297ق. وی با بازديد از سپاهيانش، متوجه شد كه آنها در وضعيت بسيار خوبی هستند. اگر چه وی در انبارهای چكيشلر، چات و دوزالوم، آذوقه و مهمات كافی ذخيره كرده بود. با وجود اين كه قرار بود به زودی 000/10 شتر از مانقيشلاق، برای حمل و نقل در خشكی، با شتربانهای قرقيز و قفقازی هم در اختيار وی قرار داده شود، باز هم نگران مشكل حمل و نقل آذوقه و مهمات بود. (سارای، 1378: ص 24) برای رفع این نگرانی علاوه بر شترهایی که تدارک دیده شده بود، آراء و نظر همه فرماندهان قشون، کشیدن خطآهن از کراسنوودسک تا قزلآروات بود تا هیچگونه خللی در این راه نداشته باشند. (اسکوبلف، 1400: ص 216) اسكوبلوف پس از هماهنگیهای لازم با زينووف كه در تهران بود، به اجرای برنامههای خود مشغول شد. از تركمنهای يموت نيز 2500 شتر را به زور گرفت. پس از آن قاصدی نزد تكهها فرستاد و خواستار تسليم بیقيد و شرط آنها شد. اين خواسته نشان دهنده اين است كه اسكوبلوف، نمیخواست حق انتخابی جز جنگ به تركمنها بدهد. تركمنها با علم به آن جوابی به نامه اسكوبلوف ندادند. (سارای، 1378: صص 244-243) ترکمن ها نیز با علم به این موضوع خود را برای یک جنگ نابرابر آماده کردند، چون میدانستند که راهی جز جنگ و دفاع از خود ندارند.
تسخير خيوه بوسيله كافمن و جنگ با يموتها، قشونكشي لازارف و لوماكين كه با شكست همراه بود، شرايط را برای اسكوبلوف كه مثل فاتحين بزرگ، از مغلوبيتهای مامورين گذشته خود درس عبرت بگيرند و تجربه آموزند، صاف و هموار نمود. (سایکس، 1363: صص 19-18) نگرانی اصلی اسکوبلف جابجایی، حمل و نقل آذوقه و مهمات بود، برای بر طرف کردن این نگرانی، با یکی از تجار پطرزبورغ قرارداد خرید ششهزار نفر شتر را بست. همچنین تاجر یعنی میاکینکوف متعهد شد که تعداد دویست آلاچیق و یکهزار و دویست یولامیق را برای قشون آماده نماید. (اسکوبلف، 1400: ص 233)
در اوايل ماه ژوئن، اسكوبلوف به يكی از فرماندهان خود گرداكوف، فرمان پيشروی به طرف خوجهقلا را صادر كرد. پس از تجديد قوا به طرف بامی حركت كردند. ديقما سردار، فرمانده نظامی تركمنها به يكی از كاروانهای روسها در بين چات و ياغلیالوم حمله كرده و توانست دو ارابه با بار و رانندههای آنها و تعدادی شتر را غنيمت گرفته و سيم تلگراف ارتباطی آنها را نيز قطع نمايد. (سارای، 1378: صص 245-244)
در همان زمان اسكوبلوف نيز با گروهی به طرف گوگتپه كه محل استقرار تركمنها بود، حركت كرد. وی با پيشرفت سريع، توانست طی سه روز، با از بين بردن مقاومتهای ناچيز تركمنها به آگمانباتر كه در فاصلهی نزديكی از گوگتپه بود، برسد. تنها كسی كه در مقابل گروههای مختلف روسها مقاومت میكرد و سعی داشت مانع نفوذ آنها شود، ديقماسردار بود، كه با زيركی خاصی در پشت تپهها با 400 نفر كمين كرده بود. اما روسها متوجه حركت او شده و فوراً راكتاندازهایشان را به كار میانداختند و ديقماسردار را مجبور به عقبنشينی میکردند. (سارای، 1378: ص 248) در ربیعالثانی 1297ق./ مارس 1880م. ترکمانان موفق شدند که قریب به سیصد نفر از روسها را کشته و سیصد عراده از تدارکات و آذوقه آنان را به چنگ آورند. (عباسی،1372: ص 235) حملات ایذایی دیقما سردار، روسها را سخت آزرده بود و او به همراه گروه کوچکش بسیاری از روسها را کشته و تجهیزات نظامی آنان را به غنمیت گرفته بودند.
در دومسپتامبر، ديقما سردار با يك گروه نيرومند در نزديكی بامی، به روسها حمله کرد، يك ستون از ستونهای حمل و نقل اسبان آنها به انضمام اسب جنگی ژنرالاسكوبلوف را به غنيمت برد. از طرف ديگر يكی از گروههای ديگر تركمن نيز يك گروه ديگر از روسها را در بندهسن با شكست مواجهه ساخته و خط ارتباطی روسها را قطع كرده بودند. اين حملات كه از طرف تركمنها پیدريی اجرا میشد، مدتی اسكوبلوف را پريشان كرده بود. (سارای، 1378: صص 251-250) سپتامبر 1880م./ شوال 1297ق. ناصرالدینشاه قاجار طی تلگرافی به حاکم استرآباد میرپنجه تاکید مینماید که در ایجاد نظم استرآباد و صحرا سعی تمام داشته باشد تا هیچ گونه عیب و نقصی در امور سرحد بروز ننماید. اگر از صحرا و اردوی روسها هر خبری رسید بلافاصله ارسال نمایید. (عباسی، 1372: ص 260) انتظار بر این بود که ناصرالدین شاه گروهی را از استرآباد برای کمک به ترکمنها که جزئی از ایران هستند، اعزام نماید. اما نه تنها هیچ کمکی به ترکمنها نشد، بلکه ترکمنها را در مقابل روسها تنها گذاشته و به کمک روسها شتافتند.
در اوايلنوامبر 1880م./ ذیحجه 1297ق. اسكوبلوف با سازماندهی مجدد 11 هزار نفر از نيروهای خود در قزلسو به حمله مجدد دست زد. هم چنين قوای روسيه دست به احداث خطآهن از قزلسو را آغاز کردند. از طرف ديگر بیستهزار شتر نيز برای حمل و نقل ملزومات لشكری به كار گرفته شد. (اشپولر، 1376: صص 113-112) يكی از اهداف ايجاد راهآهن اين بود كه روسيه بتواند مواد خام مورد نياز بازارهای خود را هر چه راحتتر و سريعتر به مراكز مورد نياز انتقال دهد. (حسینزادهشانهچی، 1393: ص 299) هم چنین دسترسی آسان روسها به مرزهای هندوستان بود. دولت روس در نهایت تعجیل راهآهنی را که از سواحل دریایخزر آغاز کرده بود را تا چارجو ادامه داده و هم چنان نیز ادامه دارد. (روزنامه اختر، ش. 19، 151) اين خطآهن كه در سپتامبر 1881م./ 1298ق راه اندازی شد ابتدا از كراسنودسك تا قزلآروات ادامه داشت. در سال 1898م./ 1315ق. اين خطآهن در سرتاسر مسير تا تاشكند كشيده شد (سوچک، 1398، 245) که در تجارت نقش عمدهای داشته و حتی با جابجایی مسافر نیز در آمدهای هنگفتی از این راه به دست آوردند. (روزنامه ثریا، ش 37، 8)
در مورد احداث خطآهن هدایت مینویسد:
« .... در 1881م./1299ق. خیوه به تصرف روس در آمده، خود را بکنار اترک رسانده بودند. شکست لوماکین را در گوگتپه شبلف [اسکوبلوف] جبران کرد. شروع بساختن راه آهن ترکستان شد.» (هدایت، 1363: ص 90)
تركمنها، وقتی كه پيشروی همهجانبه روسها را ديدند. در 21 نوامبر 1880م./ 1297ق. در گوگتپه گردهمايی مخصوصي تشكيل دادند و تصميم گرفتند. عرضحالی به سفير بريتانيا در تهران بفرستند، اما از طرف مقامات بريتانيا جوابی نيامد. پس از آن تركمنها كه از مساعدت انگلستان نااميد شده بودند، برای آخرين ايستادگی در گوگتپه در برابر دشمن خود آماده شدند. (سارای، 1378: ص 258) دژ گوگتپه، قلعهای با حصاری به طول چندکیلومتر بود که حدود چهلهزار ترکمن در آن پناه گرفته بودند. از این تعداد فقط دههزار نفر مرد جنگی بودند و مابقی را زنان و کودکان و افراد از کار افتاده تشکیل میداد. (اسکوبلف، 1400: ص 278)
اسكوبلوف تصميم گرفته بود كه به جای تسخير با هجوم و با ايجاد استحكامات محاصره مداوم آنجا را تصرف كند. بنابر اين شروع به جمعآوری توپخانه كافی، تفنگ و آذوقه يك ماهه و كسب اطلاعات مقدماتی از نواحی نزديك ديوارهای قلعه را لازم دانست. يك نيروي تجسس به ضلع جنوبی گوگتپه فرستاده ديقماسردار كه متوجه حضور آنها شده بود، فرمان خروج از قلعه و رويارويی به آنها را داد. تركمنها خيلی سريع نيروی روس و فرماندهاش ژنرالپطروسويچ را به محاصره در آورند. اما در همان حين اسكوبلوف متوجه شد و با چهار توپ به كمك آنها شتافت و به روی تركمنها آتش گشود كه آنها مجبور به عقبنشينی به داخل قلعه شدند. (سارای، 1378: ص 263)
اسكوبلوف توانست در ماهنوامبر 1880م./ 1298ق. تمركز نيروی خود را در گوگتپه به پايان برساند. از بيستهزار تركمنی كه از اين محل دفاع میكردند. فقط هشت هزار نفر آنها جنگ افزار داشتند آن هم جنگ افزاری ساده و ابتدايی.(کاظمزاده، 1371: ص 69 )
رهبران تركمن، ديقما سردار و مختومقلیخان انتظار داشتند كه روسها با حمله مستقيم به طرف قلعه حركت نمايند. اعتقاد داشتند كه تنها راه نجات آنها و كشورشان به جنگ تن به تن و روياروئی از نزديك با روسهاست. اما روسها با كَندن نقب در شبها و انحراف افكار تركمنها با حملات پیدرپی و بمباران در پي سرگرم كردن تركمنها بودند. نورهای مصنوعی روسها، تركمنها را بيدار كرد و آنها متوجه خطر شدند و تصميم گرفتند به هر قيمتی كه شده استحكامات دشمن را نابود كنند. (سارای، 1378: ص 265) ترکمنهای در محاصره، روزهای نهم و دهم ژانویه 1881م./ هفتم و هشتم ماه صفر 1298ق. دو بار به خطوط محاصره شده حمله کرده و موفق به شکستن محاصره شده به سالداتهای روسی حمله کردند. هر چند که ترکمنها تلفاتی زیادی متحمل شدند اما موفق شدند که روسها را به عقب برانند. در این زد و خورد ترکمنها دو عراده توپ صحرایی به غنیمت گرفته و چند سرباز روس را نیز به اسارت گرفتند. روسها بلافاصله تقاضای قوای امدادی نمودند. در این مدت و قبل از رسیدن قوای کمکی روسها، عدهای از ترکمنها از شهر خارج شده به طرف عشقآباد حرکت کردند. حاکم قوچان که از زد و خورد سالداتهای روس و تراکمه خبردار شده بود، گروه یکصد نفری از سواران خود را برای چپو و غارت به آخال اعزام کرد. تراکمه تکه که به طرف عشقآباد در حرکت بودند با اینان مواجه شده در یک درگیری شصت نفر از آنان را کشته و چهل نفر از سواران قوچانی را نیز به اسارت گرفتند. (ادنوان، 1396: صص 479-478 ) از طرف دیگر روسها با زور توپخانهی خود استحکامات گوگتپه را زیر آتش مداوم خود گرفته بودند. هر چند که تلاشهای ترکمنها با حملات پراکنده و شبیخونهایی که داشتند، موجب بر هم خوردن آرایش جنگی روسها میشد. اما آنان همچنان قلعه را به زیر آتش توپخانهی خود گرفته بودند. (اسکوبلف، 1400: ص 279)
نهم ژانویه 1881م./ هفتم صفر 1298ق. ساعت 9 شب ديقماسردار با گروهی از پياده نظام تركمنها، از قلعه خارج شد و چون گدازههای كوه آتشفشان، با فريادهای بلند به سر جناح راست روسها فرو ريختند. روسها غافلگير شده بودند، تركمنها به طرف سربازانی كه در حال كندن نقب بودند حمله كردند و اكثر آنها را كشتند و با هجوم به واحد توپخانه يكی از توپها را با خود بردند. روسها به خود آمدند و توپها را یکیپس از ديگری بكار انداختند كه تركمنهای خسته و كوفته مجبور به عقبنشينی شدند.
اسكوبلوف برای اين كه روحيه از دست رفته سپاهيانش را تقويت كند، با اتكا به توپخانه حدود يك ساعت به داخل قلعه آتش گشود، سپس حمله ناگهانی را صادر كرد و تلفات سنگينی را به تركمنها وارد ساخت. تركمنها نيز با استفاده از تاريكی شب، حملات خود را تجديد میكردند آنها در يك حمله شبانه توانستند يك گروهان نيرومند روس را شكست دهند و فرماندهاش را بكشند و با به غنيمت گرفتن يك توپ و چند صد تفنگ مراجعت كنند. در حالی كه تمام شب را توپخانه روس بر ضد گوگتپه در غرش بود.
اسكوبلوف در روزهای 14 و 15 ژانويه 1881م./ صفر 1298ق. امور محاصره را دوام بخشيد. در حالی كه واحد توپخانه و موشكانداز او گلولههای مرگبار به داخل گوگتپه فرو میريختند. وی فرمان عمليات مينگذاری را اعلام كرد. صبح 16 ژانويه، تركمنها آخرين حمله خود را آغاز كردند. اما چون سربازان روس در انتظار اين حمله بودند و آماده در پشت سنگرهای خود موضع گرفته بودند، تركمنها را با آتش سنگين تفنگهای خود مجبور به عقبنشينی كردند. روسها از 18 تا 23 ژانويه 1881م./ 16 تا 21صفر1298ق. عمليات مينگذاری خود را ادامه دادند و در ساعت 6 صبح 24 ژانويه 1881م./ 22 صفر 1298ق. سپاهيان روس كه تقريباً به 7400 نفر میرسيدند برای حملهنهایی به گوگتپه موضع گرفتند. (سارای، 1378: صص 271-266)
مقاومت به مدت چندين روز ادامه داشت، در اين بين مردم به نگهبانان قلعه هشدار میدادند كه شب هنگام، صداهايی از زير زمين شنیده میشود، نكند دشمن قصد حمله از زير زمين را دارد. اما نگهبانان پاسخ میدادند، اگر روسها از زیر زمین هم به ما حمله کنند ما با شمشیرهایمان آنها را به دو نیم خواهیم کرد. (منصوری، 1382: ص 44 ) روسها در ادامه عملیات خود ستونی را در محلی به نام کاریز یگانه بهادر، ستونی دیگر را در اورپکلی و ستونی دیگر را نیز در جله کاکشال مستقر کرده و بمباران شهر را آغاز کردند. این بمباران به مدت دوازده روز متوالی به طول انجامید، ارتباط شهر با خارج قطع شده و رسیدن هر نوع کمکی را غیر ممکن ساخته بود. اما ترکمنها به جنگ ادامه میدادند. فرمانده روس به هر وسیلهای قصد داشت که روحیه ترکمنها را تضعیف نماید اما موفقیتی کسب نمیکرد. (ادموند، 1396: ص 482) علیرغم تجهيزات پيشرفتهی روسها، تركمنها به دفاع از گوگتپه برخاستند. آنها چندين و چند بار از قلعه بيرون آمده و به روس ها يورش بردند و محل اثابت توپها را تعمير و مرمت كردند. (قارریف، 1383: ص 8) ترکمنها که ناامید از کمک دیگران بودند، هر چه در توان داشتند بکار بردند تا بتوانند از قلعهی خود دفاع نمایند. آنان که دست دوستی و کمک به سوی انگلیسیها، حکومت ایران، حاکمان محلی بجنورد و قوچان دراز کرده بودند هیچ توفیقی برای آنان نداشت.
در 24 ژانويه1881م./ 22 صفر 1298ق. روسها حمله نهایی و تمام عیار خود بر گوگتپه آغاز كردند. خمپارههایی را كه در زير ديوارها بود منفجر شد و شكافی عميق پديد آورد كه گروه سرهنگ كوروپاتكين از آن جا نفوذ كردند و به درون قلعه راندند. مقاومت تركمانان در هم شكسته شده بود. هزاران تن از مردان و زنان و كودكان سر به بيابان نهادند (کاظمزاده، 1371: ص 113) و جوی خون در محوطه جاری گرديد. (منصوری، 1382: ص 44) پس از انفجار مينها كه روسها در چهار ستون پيش میرفتند. بسرعت قلعه را تصرف نمودند. (سایکس، 1377: ج2، ص 516)
ديقماسردار كه روح دفاع بود سعی كرد مجدد نيروهای تركمن را سازماندهی كند اما در اين كار ناكام ماند و نهايت مجبور به ترك قلعه شد. تعقيب، قتلوعام مردان و زنان و كودكان تركمنها كه در حال فرار بودند تا مسافتها ادامه داشت.
اما كسانی كه قلعه را ترك نكرده بودند و از تسليم شدن خودداری كرده بودند و مقاومت فداكارانه در برابر روسها داشتند، مقاومت خود را در طول شب ادامه دادند. مقاومت آنها را روسها يكی پس از ديگری در هم شكستند و يكيك آلاچيق را تصاحب كردند و كسانی که در داخل آن بودند را كشتند. (سارای، 1378: ص 273) اسكوبلوف به جهت اين كه فتح خود را درخشانتر جلوه نمايد، دست به كشتار افرادی زد كه مايه بيم و هراس بودند، ولی در واقع چندان مهيب نبودند. (کرزن، 1380: ج2، ص 703) به گزارش اسكوبلوف، آمار كشته شدگان در محاصره گوگتپه 14500 نفر بود و براساس گزارش ديگر آمار قربانيان جنگ گوگتپه بيش از 20 هزار نفر تخمين زده شده است. (دوردیف، 1379: ص 26). بنا به گزارش ديگر ششهزارپانصد نفر فقط در داخل قلعه جان دادند، هفتهزار دیگر از فراریان زن، مرد و کودک را سربازان خشمگین روس پارهپاره کردند. در این نبرد از روسها فقط نودوپنج تن کشته شدند. (کاظمزاده، 1371: ص 69) پس از سقوط گوگتپه سالداتهای روسی در سرتاسر آخالتکه پراکنده شده و تراکمهای را که از گوگتپه گریخته بودند گرفته و جانشان را میگرفتند. سربازان درگزی و کُردهای قوچان نیز از این فرصت پیش آمده سوء استفاده کرده به جان فراریان خرده پای ترکمن افتاده بودند. (ادنوان، 1396: ص 48)
با سقوط گوگتپه در ژانويه 1881.م/ 1298ق. روسها انتقام شكست ژنراللوماكين را از تركمنهاي تكه گرفته و به تحديد مرزهای تازه خود پرداختند. در 25 ژانويه 1881م./ 23 صفر 1298ق. امپراطور روسيه طی فرمانی، الحاق ناحيه تكه تركمنها را با نام جديد « سرزمين ماورايخزر » به روسيه اعلام داشت و آن را از آنِ خود دانست. (سارلی، 1373: ج1، ص 311 و نیز اسکوبلف، 1400: 280 ) سرپرسیسایکس مینویسد:
« بدين ترتيب آخرين موضع مستحكم بزرگ آسيای مركزی سقوط كرد. چند سال پس از اين پيروزی وقتی كه برای احترام به شجاعت مهاجمين من در اين خرابهها گذر مینمودم از شجاعت نااميدانهای كه تركمانان با آن در مدت بيست روز تمام اين قلعه را كه دارای ديوار ساده بود در مقابل ارتش روس حفظ نمودند حيرت نمودم. » (سایکس، 1377: ج2، ص 517)
فوروکاوا در سفرنامه خود که در این سال در میان ترکمانان بوده مینویسد که ژنرال اسکوبلوف با 16 گردان در آسیایمرکزی مستقر میباشد. هر گردان دارای 1000 نفر سرباز با این توصیف با 16000 هزار نفر نیرو در حال پیشروی هستند. آنان به تازگی ناحیه گوگتپه را تسخیر کردهاند. به نظر میرسد که پیشروی آنها تا شهر مرو ادامه خواهد داشت. مسیر اعزام نیرو و مهمات لشکری از دو بندر کناره غربی دریایخزر، باکو و پتروفسک به ساحل شرقی دریایخزر بندر چکیشلر و کراسنودسک رسیده و از آن جا نیز با شتران به قزلآروات تا مرو ادامه دارد. (فوروکاوا، 1384: صص 295-294)
روسها، پس از تسخیر گوگتپه و شکست ترکمنهای تکه، در ادامه پیشروی خود هیچ مانعی را نمی دیدند. آنان با اعزام شخصیتهایی همچون کلنلعلیخانف به ماری (مرو)، کوشش فراوانی به خرج دادند تا رهبران قبایل برجسته را متقاعد نمایند که در برابر روسها تسلیم شوند که تا حدودی نیز در این کار موفق شدند. چرا که در سال 1884م./ 1301ق. هیاتی قانونگذار که سران ترکمن نیز در آن مجلس حضور داشتند الحاق به روسیه را پذیرفتند. (کارردوانکوزه، 1376: ص 206) روسها در سال 1885م./ 1302ق. به دنبال تصرف تمام منطقه ماورایخزر بر آمدند. (بوگولیف، 2536: ص 24) در سال 1303ق./ 1886م. نیز روسها علیخانف داغستانی را مامور تسخیر مرو کردند، (هدایت، 1363: ص 90) مرو مورد حمله حکمرانان روس قرار گرفت، مهاجمان روس مرو را با گلوله توپ زیر و رو کرده حدود 800 رزمنده آنجا را کشته و کل ترکستان را صاحب شدند، (ماساهارو، 1373: ص 235) به این ترتیب نفوذ جزئی ایران در این صفحات نیز از بین رفت تا این که منافع روسها با انگلستان در مرزهای افغانستان تصادم کرده و آنان مانع پیشروی روسها شدند. (آکینز، 1366: ص 383) به این ترتیب روسها به هدف خود که همانا رسیدن به مرزهای افغانستان و تهدید هندوستان بود نائل آمدند. در چنین شرایطی انگلیسیها بودند که مانع ادامه پیشروی روسها شدند. روسها نیز تا حدودی راضی شده به آنچه که تصاحب کرده بودند بسنده کردند.
بعد از تمامی این رخدادها، هر چند که گروههای کوچکی از ترکمنها مثل مخدومقلیخان از پای ننشسته و مبارزات خود را با روسها ادامه دادند. افراد بسیاری، روز به روز به اطرافیان او جمع شده و به قوای او ملحق میشدند. این افراد نیز در گروههای کوچک به پاسگاههای روسها شبیخون میزدند. اما توفیق چندانی نداشتند (ادنوان، 1396: ص 499) و این گروههای کوچک نیز خیلی زود منجر به شکست شدند.
نبرد گوگتپه در فرهنگ و ادبیات ترکمنها نیز تاثیرات شگرفی بر جای نهاده است. شاعران ترکمن تحت تاثیر این رخداد عظیم تاریخی، به بیان احساسات و مشاهدات خود با حزن و غم و اندوه پرداختهاند. که در قالب شعر، داستان و نمایشنامه و... میباشد. (سارلی، 1374: ص 20)
روز سقوط گوگتپه را در کشور ترکمنستان « روز خاطره » نامگذاری کردهاند. در آن روز در بقایای گوگتپه جمع میشوند و اجرای مراسم دعا و نیایش و دادن نذری، یاد و خاطره قربانیان آن روز را گرامی میدارند. (سارلی، 1374: ص 22) از جمله کسانی که در سقوط گوگتپه حضور داشته، شاعر معروف عوضتاقان کاتبی میباشد. وی که در آخرین نبرد زخمی شده بود و با آن که گلولهای در بدن داشت، در حدود چهل روز زنده ماند. لیکن هنگامی که متوجه شد، مرگش حتمی است و از این زخم خلاصی ندارد، به همراه یکی از اقوام برای آخرین بار به خرابههای گوگتپه رفت و برای وداع چنین سرود:
شهر فروریختهی ما هنوز پا برجاست
چه خفتها دیدهایم بخاطر تو
شهیدان رفتهاند دور از دسترس گردید
چه خفتها دیدهایم بخاطر تو
نوربردیخان دور از دسترس گردید
بردیمرادخان رهبر ایل بزرگ گردید
بر سرگوگتپه جنگ بیامان گرفت
چه خفتها دیدهایم بخاطر تو
وقتی که دشمن به کاریز رسید
یانقلعه را نیز در چنگ داشت
در مرگ بردیقاضی ماه تیره گشت
ماه و خورشید ماتم گرفتند بخاطر تو ... (سارلی، 1374: ص 29)
بعدها شاعر نامی ترکمن مسکینقلیچ، در شعر معروف خود به نام « بلالاردان نشان» به مظلومیت ترکمنهای تکه اشاره مینماید که چگونه روسها آنها را در گوگتپه به خاک و خون کشیدند. وی در این شعر به جنبه دینی مبارزه نیز اشاره مینماید. گوگتپه را به کربلا و شهیدان آن را به شهدای کربلا تشبیه میکند و تمام مسلمانان را در سوگ این شهیدان به ماتم فرا میخواند.
«بلالاردان نشان»
ای خدایا توبه قیلدیم بونه آفت دان نشان
الامان هی الامان ساقلا بلا لاردان نشان
عرشی – کرسی، لوح- قلم، آسمان- زمین ایلارفغان
بومسلمان ناشی غایریوزون آلدی دومان
عرصات قوپدی بوگون مومن لره آخرزمان
کیم مسلط بولدی بیزگه اوشبوکافراوورلیپ
کوپ مسلمانلار شهادت تاپدی قو غاقاریلیپ
آقااوغلولدان،انه قیزدان دوست یارادان آیریلیپ
گوگ اوورلیپ،داغ سارسیپ یدی قات یریاریلیپ
عرصات قوپدی بوگون مومن لره آخرزمان
لعنتی دجال لعین قوپغال کیبی بولدی بشر
قیرمیزی قانلاردوکولدی آقدی دریادک نهر
کربلاشهیدلری دک بولدی اولادِ بشر
کیمی مغرب،کیمی مشرق ساری بولدی دربدر
عرصات قوپدی بوگون مومن لره آخرزمان
ییغلانگیزلار ای مسلمان لار که ماتم دیر بو گون
کافرا پایمال بولوپ امت حاتم دیر بو گون
امتینگ حالیغا فخری جهان غم دیر بو گون
سولدی گل، اوردی خزان، بلبل تیلی سم دیر بو گون
عرصات قوپدی بوگون مومن لره آخرزمان
وای، بیلینگ، کیم بیزه لره بیر پادشاه رهبر گِرِگ
اول ابوبکر، عمر، عثمان کیمین افسر گِرِگ
ذوالفقارین چالغوجی ارسلان علی حیدر گِرِگ
هم مصیب، سعد وقاص، مالک اژدر گِرگ
عرصات قوپدی بوگون مومن لره آخرزمان .... (مسکین قلیچ، 1384: ص 111)
به این ترتیب پس از دستاندازی روسیه تزاری به جنوب شرقی دریای خزر، آسیایمیانه به سه بخش تقسیم شد که یکی از این بخشها « ماوراءبحرخزر » به مرکزیت عشقآباد بود. (پروین، 1398: ص 21) غلبه روسها بر آسيای مركزی در سال 1884م./ 1301ق. با تسخير مرو كامل شد. اين منطقه كه يكی از مناطق حاصلخيز و دارای پيشينه تاريخی كهن بود، محلی براي نزديكی و دسترسی به افغانستان و هندوستان بود و بالاخره نيز در سال 1895م./ 1312ق. مرزهایجنوبی روسيه با مشخص شدن جمهوریهای مستقل تركمنستان، ازبكستان و تاجيكستان شكل نهايی خود را نشان داد. (سوچک، 1398: ص 239 )
کاگهآکی ژاپنی که سی سال بعد در این منطقه بوده مینویسد؛ گوگتپه معروفترین جاست، حتی آوازهی آن بیش از عشقآباد میباشد. در این شهر موزهی کوچکی برای یادبود جنگ ساخته شده، جنگی که اسکوبلوف ترکمانان را با بیرحمی سرکوب و مطیع روسها کرد و عاقبت خود به دست ترکمنها کشته شد. (کاگهآکی، 1399: ص 135)
قرارداد مرزی آخال
پس از الحاق سرزمين تركماننشين آخال به روسيه، تشكيل ابلاست ( شهرستان ) ماورایخزر از طرف امپراطوری روسيه اعلام شد. (کاظمزاده، 1371: ص 71 ) ايران كه نظارهگر جدا شدن سرزمينی بود كه آن را جزئی از خاك خود میدانست نتوانست هيچگونه عكسالعملی از خود نشان دهد. فقط با سعی و تلاش توانست درباره موقعيت مرزها اقدام به گفتگو نمايد. از طرف ديگر وزير مختار روسيه زينوويف در تهران تمام تلاش و مساعي خود را بكار برد تا ناصرالدينشاه را مجبور به امضاي قراردادی نمايد كه روسها آن نواحی را تسخير كرده بودند و در نهايت شاه ايران تن به قراردادی داد كه بخشهايی از خاك ايران را به روسيه تقديم میكرد. (هدایت، 1363: ص 90 و نیز سارلی، 1373: ج1، ص 312) به قولی ایران نتوانست ترکمنها را اداره کند، روسها بُردند و گفتند که ما اداره خواهیم کرد. (صفاکیشکاشانی، 1396: ص 11)
بدين ترتيب در 21 دسامبر 1881م./ 29 محرم 1299ق. زينوويف وزير مختار روسها در ايران و ميرزا سعيدخان، وزير امور خارجه ايران پيمانی را امضاء كردند كه حدود مرزهای اين دو كشور را نشان میداد. يعني از دريای خزر تا مجاورت روستای بابادورمز (جهانبانی، 1336: ص 23 و نیز کاظمزاده، 1371: ص 61 ) که براساس آن، 34 قریه و آبادی از شمال شرق ایران جدا شده و منضم خاک روسیه میشد. در راستای این کار به افسران و کارمندان رسمی روسی که در جریان این قرارداد بودند، نشانهای دولتی از طرف ناصرالدینشاه داده شد. (کریمی، 1384: 17) در ادامه نیز به سال 1883م./ 1300ق./ 1262ش. میرزارضاخان ارفعالدوله از طرف حکومت ایران برای تعیین حدود ایران و روسیه مامور شد. (روزنامه اختر، ش98، 11)
مرزبندی ميان دو دولت، از روی نشانههای جغرافيايی تعيين شد. تركمنها به دو بخش تقسيم شدند و اين كار بعدها دشواریهايی را بوجود آورد. (لوگاشوا، 1359: ص 117) پس از آن با سختگيریهايی كه شد، نقل و انتقالات تركمانان تا حدی كاهش يافت. فقط بعضی از گروههای عشاير مجبور بودند در دو طرف مرز تردد نمايند. (افشار، 1366: ص 142) اما درگیریها پس از قرارداد نیز همچنان ادامه داشت، چنان که ترکمنهای ساکن در چندر، قاریقلعه تبعه روس بودند. همچنان به تاخت و تاز به طرف ایران سرازیر میشدند، اما ایرانیها به جهت این که آنها ساکن خاک روس بودند، محض احتیاط که مبادا نقض عهدنامه شود، تا سرحد به دنبال آنها میآمدند و پس از آن مجبور به مراجعت میشدند. (آصفالدوله، 1377: ص 103)
به هنگام تحدید حدود مرزی ایران و روس، روسیه مشکل فیروزه را پیش آورد. این منطقه سرچشمه بسیاری از رودهایی بود که به طرف ترکستان روسیه جاری بودند از این رو؛
« امر امپراطور، ناصرالدینشاه را مجبورکرد فیروزه را که آب و هوای خوب داشت با لطف آباد (حصار) که خرابه بود، تبدیل کند. محمدصادقخان امین نظام مامور انجام این مبادله شد. در این موقع این بنده عصبانی شدم و قصیده [ای ] گفتم که یک بیت آن اینست:
مرد نه آنکه ثغور ملک ببخشد مردی اگر بازگیر شکی و شروان» (هدایت، 1363: ص 90)
در سالهای بعد نیز مشکلات تابعیت ترکمنها لاینحل باقیمانده و هر از گاهی خود مشکلی دیگر به وجود میآورد. در سال 1301ق./ 1881م. شخصی به نام اَباحاجی جعفربای سواد نوشته و تابعیت ایران را به همراهی تمام ایل جعفربای قبول میکنند. در صفر 1312ق./ اگوست 1894م. هم قاسمخانکدخدای طایفهغراوی ساکن چناران به همراه کل ایل یموت نوشته داده و ایلیت و تابعیت ایران را پذیرا میشوند. رجب سال 1312ق./ ژانویه 1895م. نورگلدیخان با ششصدخانوار اظهار تابعیت ایران را میکند که به واسطه آن مختار میشود که از قاریقلعه خارج و به ایران مراجعت نمایند. (نوری، 1397: صص 126-125)
نقش ايران در جنگ گوگتپه
بعد از امضاي قرارداد آخال (1881م./ 1299ق. ) ناصرالدينشاه از جانب مجامع بينالمللی و محافل سياسی جهان تحت فشار و سرزنش قرار گرفت. علاوه بر دولتمردان، مردم عادی نيز فرياد اعتراضآميز خود را در قبال اين قرارداد به گوش دربار رسانيدند. (سارلی، 1373: ج1، 315) چرا که با عقد این قرار داد بخش اعظمی از خاک ایران از دست رفته بود و روسها به راحتی آن جا تصاحب کرده و صاحب امتیازات بیشماری شده بودند.
شاهانقاجار، تركمانان را به ديده وحشی و غارتگر نگريسته و جدايی آنها و سرزمينشان را از ايران چيز جدی تلقی نكردند. چه بسا كه از سالها قبل از قرارداد آخال، اين فكر در آنها ايجاد شده بود كه جدا شدن سرزمين تركمنها به نفع ايرانیها هست، به جای اين كه اين مناطق توسط تركمانان مورد تاخت و تاز قرار بگيرد. چه بسا كه با تصرف آن نواحی توسط روسها، مناطق تركمننشين به امنيت برسد و از طرف افراد برجسته توطئه میكردند كه آن ايالت به تزار تقديم شود. اما چون در آن زمان، با سياست روسها مغاير بود، آنها اين پيشكشی را قبول نمیكردند. (مکنزی، 1359: ص 151) اما بالاخره ايرانيان با دعوت از روسها كه در مقابل تركمانان تقاضای كمك كرده بودند پايشان را در خليج استرآباد باز كردند. (ملگونف، 1376: ص 106 ) و بدين ترتيب جنگ و درگيرهای روسها و تركمنها لاجرم آغاز شد.
تركمنها كه با پيشروی روسها احساس خطر كرده بودند، به هر چيزی متوسل شدند كه مانع پيشروی آنها در سرزمينشان شوند. از طرف ديگر انگليس موافق اين پيشروی روسها نبود، بنابراين در اواخر1874م./ 1291ق. كاپيتان ناپيير يكی از قابلترین و انديشمندترين افسران خود را به مرز ايران – تركمنستان اعزام داشتند تا ضمن بررسی اوضاع واقعی، تركمنها را به پذيرش حاكميت ايران تشويق كنند. بريتانيايیها اميدوار بودند با انجام اين كار از پيشروی روسها در جهت هند جلوگيری كنند. ناپیير در 1875م. /1292ق. با رهبران تركمن ملاقات كرد و پيشنهاد داد كه تنها راه نجات آنها از اين دردسر، كسب حمايت ايران و يا تسليم شدن به آن كشور است. تركمنها توصيه ناپيير را بكار بستند و مذاكره خود را با ايران شروع كردند. ترکمنها با اشتیاق کامل استقبال خود را نشان دادند. اما ایرانیان وحشتزده از فشار روسها مذاکرات خود را قطع کردند. (سارای، 1378: صص 160-159 ) هر چند که خود انگلیسیها هم وعده و وعید کمک به ترکمنها را داده بودند. حتی به صراحت به ترکمنها گفته بودند که هر گاه با روسها وارد جنگ شوید، نیروی بریتانیا از هرات به کمک شما خواهند آمد. اما هیچ وقت این وعدهها تحقق پیدا نکرد. به این ترتیب اعتبار و حیثیت مامورین انگلیسی هم نزد ترکمنها از بین رفت. (ادنوان، 1396: صص 394- 393 ) ترکمنها که از همه جا ناامید شدند، خود تدبیر کرده برای مبارزه و جنگ در مقابل روسها تدابیر لازم را اندیشیدند و چه بسا که در مرحله اول جنگ، روسها را شکست دادند.
در 7 ژوئيه 1878م./ 1295ق. رانلدتامسون به نايبالسطنه هندوستان تلگرافی مخابره كرد که بنا به گزارش عامل او در استرآباد نیروهای روسی در چکیشلر پیاده شدهاند. اما نایبالسلطنه از تامسون درخواست کرد که خود شخصا به آن سامان رفته و دولت ایران را مجبور به عکسالعمل در برابر روسها نماید. تامسون تمام سعی و تلاش خود را كرد تا ايران را به اعتراض عليه اين تداركات نظامی روسها نمايد و حتی ایرانیان را تحریک به تجدید ادعای حق حاکمیت خود نسبت به آخال نمود. اما دولت ايران هيچگونه عكسالعملی نشان نداد و دست به هيچگونه اقدامي نزد. به این ترتیب ناصرالدینشاه فهماند که ترجیح میدهد که با روسها همسایه باشد تا با ترکمنها. (کاظمزاده، 1371: ص 47) وقتی که روسها کراسنوودسک را مسخّر کردند، وزیرخارجه ایران به وزیرمختار روس در تهران اظهار نمود که شاه ایران، ناراحت و افسرده است از این که چرا بدون اجازه و رضایت وی دولت روس اقدام به تسخیر خاکی نموده که متعلق به ایران میباشد، اما جوابهای مبهمی را شنیدند. (اسکوبلف، 1400: ص 151) به نظر میرسد که حتی میرزاحسینخانسپهسالارصدراعظم ایران هم از حق و حقوق ایران نسبت به آخال و شهر مرو صرف نظر کرده بود. چون اظهارات او حاکی از این بود که ایران و روسیه بر سر این نواحی به توافق محرمانهای رسیدهاند. به این ترتیب دست روسها به قلع و قمع طوایف ترکمن که ایران و روس هر دو آنها را مشتی وحشی و غارتگر میدانستند باز گذاشته بود. از طرف دیگر مامورین سرحدی ایران هم طرفدار روسیه تزاری بوده روسها را به ترکمنها ترجیح میدادند. یکی از علل آن نیز این بود که این مامورین تحفه و هدایای بسیاری از روسها دریافت میکردند. مامورین روسی نیز به اهمیت این موضوع واقف بوده برای تحبیب و تطمیع و جلب نظر متنفذین محلی از هیچ کوششی فروگذار نبودند (ادنوان، 1396: ص 395) به طوری که دولت روس به یحییبیگ طاهراُف مامور خود مبلغ هجده هزار تومان پول، تحف و هدایا داد تا در قوچان و بجنورد به امیر، ملا و صغیر داده جلب قلوب نماید تا در قشونکشی آنها در آخال مُخل نباشند. (نوری، 1397: ص 122)
حکومت ايران نه تنها به كمك تركمنها نيامد بلكه روسها را در مقابل تركمنها تقويت كرد و به آنها آذوقه و امكانات نيز رسانيد. و در مقطعی نیز خط تلگراف بجنورد در اختیار روسها قرار گرفت. اگر ایران همراهی نمیکرد، نه تنها بخشی از مملكت را از دست نمیداديم، بلكه روسها را نيز با شكست مواجهه میساختيم. (تیموری، 1363: ص 175)
پیروزی روسها در گوگتپه، به قیمت کشتار شش هزارتن، زیر بمباران شد. و هشت هزار تن نیز با شمشیر پاره پاره شدند و شخص ناصرالدینشاه از این اقدام روسها اظهار؛
« سخت شادمانی نمود و گفت یقین دارد که این پیروزی بر امنیت مرزهای خراسان و مردم آن سامان خواهد افزود.» (نصر، 1363: ص 314)
و در آخر جواب ناصرالدين شاه به انگلیسیها خواندنی است كه مینويسد:
« بايد جواب نوشت ما چيزی به روس نداديم شما كه انگليس هستيد در حقيقت دادهايد. اگر از اول روس را از اين همه پيش آمدن به سمت آخال و تركمان رسماً و قوياً مانع میشديد البته روسها ميدان جولان بازی خودشان را كمتر میگرفتند و... » (تیموری، 1363: ص 16)
اين نشان دهنده اين است كه ناصرالدينشاه با ميل خاطر حاضر بود كه سرزمين تركمنها از ايران جدا شود. وقتی كه خبر تصرف گوگتپه به گوش وی رسيد از اين كه امنيت مرزهای شمالی ايران تأمين شده و ديگر هجوم تركمنها، ايران را تهديد نخواهد كرد، اظهار خوشوقتی كرد (هوشنگمهدوی، 1386: ص 286) و زمانی هم که روسها قشون خود را برای فتح گوگتپه آماده میکردند، شاهایران اظهار تمایل کرد که هر کمکی لازم باشد دریغ نخواهد کرد. همچنین در همین راستا خط تلگراف چکیشلر به استرآباد را واگذار و راهاندازی کردند. (اسکوبلف، 1400: ص 159)
ممالكی كه در زمان اين شاه از ايران جدا شدند، علاوه بر سرزمين تركمنها میتوان به افغانستان، نصف خاك خراسان، سيستان، قائنات، مرو، سرخس، مسقط و عمانات اشاره كرد. (ناظمالاسلام، 1381: ص 99) در واقع نقش دولت مرکزی ایران در فاجعهی گوگتپه، سکوت توام با رضایت بوده است.
پيامدهای قرارداد مرزی آخال
پس از سقوط گوگتپه، بسیاری از مدافعین آن به طرف مرزهای ایران فرار کردند. در حالی که در برخی نواحی خراسان هممرز ترکمنستان از فراریان، به گرمی استقبال شده و کمکهای لازم را دریغ نکردند. ستاد ارتش روس از نوع برخورد کاملا ناراضی بود. ژنرالاسکوبلوف سریعا عکسالعمل نشان داده از طریق زینوویف نماینده روسیه در تهران خواستار استرداد فراریان شد. تهران نیز خیلی زود مامورین ویژه را به نواحی مرزی اعزام کرده و تمامی فراریان و آوارگان حتی بچههای خردسال را جمعآوری نموده به اردوگاه روسها تحویل داده و رسید و رضایتنامهای جهت تقدیم به شاه دریافت داشتند. (یلنادونایوا، 1388: ص 58) حکومت ایران در مقابل روسها چندان از خود ضعف نشان داده بود که فراریان را نیز دستگیر و تحویل روسها میداد تا روسها به طریقی که مایل باشند با آنان رفتار نمایند.
طبق قراردادآخال و مرزبندی بين ايران و روس، سرزمين تركمنها به دو قسمت تقسيم شد. نيمی در دست روسها و نيمی ديگر به دست ايرانیها افتاد. در نتيجه تركمنها و خانوادهی آنها به دو بخش مجزا از هم تبديل شده بودند. اين مرزبندی كه از روی نشانههای جغرافيايي بسته شده بود، در روزگاران پس از آن دشواریها و مشكلاتی را برای تركمنها فراهم آورد. زيرا كه امور معيشتی آنها براساس كوچنشينی بود بنابر اين، اين امر مختل شده و باعث ركود و يكجانشينی آنها شده بود. آنان عملاً قادر به حركت در دو طرف مرز نبودند و دامنه كوچ قبايل تركمن تنگتر شده، اساس تحركات فصلی آنان به هم خورده بود. (لوگاشوا، 1359: ص 117 و نیز کنعانی، 1379: ص 222)
پس از شكست تركمنها در آخال و تحديد مرزی بين ايران و روس، امنيت نسبی راههای بين تهران الی مشهد، به واسطه حضور روسها در اترك حاصل شد. (استوارت، 1385: ص 67) بقول هدایت: « مردم خراسان تا درجه[ای] از مزاحمت تکه و یموت و ککلان [ گوکلان ] آسوده شدند. » (هدایت، 1363: ص 90) سوزوکی هم در سفرنامه خود مینویسد؛ از وقتی که اسکوبلف، گوگتپه را منهدم و هزاران نفر از ترکمنها را قتلوعام کرد، نه تنها در ایران امنیت برقرار شد بلکه در آسیای میانه هم بسیاری نفس راحت کشیده و آسوده خاطر شدند. پس از این واقعه، ترکمنها از روسها بیزاری جسته و فاصله گرفتند در عوض به انگلیسیها نزدیک شدند. انگلیسیها هم استقبال کرده و با آغوش باز پذیرا شدند به گونهای که در حال حاضر حمل و حفاظت محمولههای پستی خود را به ترکمنها واگذار کردهاند. (سوزوکی، 1398: ص 69) کریستنسن که در سال 1914م. قبل از آغاز جنگ جهانی اول در ایران مینویسد؛ بعد از چیرگی روسها بر ترکستان، به راهزنی ترکمنها پایان داده شد. دژهای مخروبهی بیشماری بر سر راه تهران – سمنان- مشهد وجود دارد که گواه از آن دوران آشوب و ناآرام میباشد. (کریستنسن، 1385: 131)
بسیاری از دولتمردان، اعتقاد داشتند که چون روسها در ترکستان مستقر شدهاند با سرکوب شدن ترکمنها، آرامش نسبی برقرار شده است. (مستوفی، 1386: ج1، 305) بعد از شکست و عقد قراردادآخال اگر چه ترکمنها و سرزمین آنها از لحاظ بینالمللی تابع ایران بود ولی ترکمنها به علت اقدامات نسنجیده حکومت قاجار و نیز داشتن روحیه صحرانشینی که همان آزادی و سرباززدن از هرگونه انقیاد بود عملا ارتباط حسنهای با دولت مرکزی نداشتند. دولت نیز آنها را به چشم یاغی مینگریست. حکام قاجار، نه آن توان نظامی را داشتند که با حضور در منطقه آرامش را به ارمغان بیاورند و نه آن زیرکی و سیاست را که منطقه را از تشنج خارج کرده، رام سازند بلکه به بهانه سرکوب تراکمه گاهبهگاه برسر آنان میریختند و به قول خودشان تراکمه را سرکوب میکردند و خیلی از حکام از این طریق به نانونوایی میرسیدند. (کلته، 1375: ص 5)
از طرف ديگر اهالی خراسان نيز احساس شادمانی و خوشحالی میكردند از اين كه تركمنها در مقابل روسها شكست خوردهاند. آنان بر اين باور بودندكه با شکست ترکمنها از تعديات و تجاوزات آنان، رهايی جستهاند. (آصفالدوله، 1377: ص 103)
اما تركمنها كه از قديم، جزو خاك ايران بودند و در اكثر مواقع، تابعيت ايران را پذيرفته بودند، بیتدبيری دولتمردان قاجاری، آنها را از ايران جدا ساخت و از آن زمان به بعد تبعاتی برای خود دولت ايران نيز به همراه داشت كه به نظر نصرتالدوله میتوان به موارد ذيل اشاره كرد:
اولا از بابت رودخانه اترك، مقداری از زمينهای حاصلخيز كه از آب آنجا مشروب میشد، ممانعت كردند و مزارع رعايای ايران بیآب ماند.
ثانياً اهميت و انتظام محل، هنوز آن گونه كه بايد و شايد بسته نشده بود و يموتها، در مواقع شرارت و تعاقب آنها، از سرحد عبور ميكردند و به جاهای امن پناه میبردند.
ثالثاً اين كه، امنيت ساحل استرآباد و مازندران در دريایخزر كه به واسطه يموتهای آن طرف غارت میشود و حكومت روس نيز از آنها جلوگيری نمیكند. اگر كليه يموتها كمافیسابق مطيع ايران باشند. اين معايب به راحتی بر طرف خواهد شد. (فیروز، 1378، 222 و نیز سایکس، 1377: ج2، ص 517)
از نظر خيلیها شكست تركمنها، برای ايران بغايت سودمند و مفيد بود. چرا كه آنها ايرانیها را پس از اسارت به بازارهای بردهفروشان در خيوه و بخارا بُرده و به عنوان بَرده میفروختند. (سایکس، 1363: ص 198 )
به هرحال، بلافاصله بعد از تعيين مرزها، پاسگاههای مرزی طرفين مستقر شدند، در حالی كه اين امر با مصالح سنتی اقتصادی تركمنها همخوانی نداشت. (سارلی، 1373: ج1، ص 319)
« مقامات روسی با دادن تابعيت به قبيلههای تركمن يموت آنها را از زمينهای عشيرتی خود، ميان اترك و گرگان كه برای آنها اهميت حياتی داشت جدا ساختند. »کما این که گروهی از ترکمنهای طایفه غایی ایران نیز به روسیه مهاجرت کردند. (لوگاشوا، 1359: ص 118 و نیز ییت، 1365: ص 204 و نیز کارکنان وزارت جنگ انگلستان در هندوستان،1380: ص 908 )
يكی ديگر از آشكارترين زيان آن اين بود كه، طوايف و تيرههای تركمن كه قبلاً يكپارچه و متحد بودند، به تقسيمبندیهای فراوانی دچار شده و عملاً اتحاد و وحدت آنها از هم پاشيد. حتی اين سردرگمی در خانواده نيز بود، چرا كه از يك خانواده شايد پسری، برادری و يا خواهری بودند كه در دو طرف مرز قرار داشتند و حتی از همديگر بیخبر بودند. (آتاقاریف، 1382: ص 34) و نيز بسته شدن مرزها علاوه بر تأثير اقتصادی كه بر جای گذاشت، اثرات منفی عاطفی شديدی نيز به همراه دشت و خيلی از خانوادهها از ديدار هم محروم شده بودند. (کلته، 1375: ص 2)
از طرف ديگر هنوز هم افسران روسی از رودخانه اترك عبور میكردند و از تركمنهای ايران در گرگان مطالبه باج میكردند و اين كار برای تركمانان سخت و ناگوار مینمود. (کرزن، 1380: ج1، صص 260- 259 )
کلنلییت مینویسد، از بارزترين نتايج اين جنگ و قرارداد میتوان به اين اشاره كرد كه ديگر از هجوم تركمنها خبری نيست و فقط خاطرات تلخ آن بجا مانده است. تنها چيزی كه قابل بيان است، اين است كه اگر ايرانيان شجاعت داشتند، هرگز اين قدر ضربات متحمل نمیشدند و سرزمينهايی حاصلخيز خود را از دست نمیدادند. (ییت، 1365: ص 146، و نیز استوارت، 1385: ص 90 و نیز اعتمادالسلطنه، 1385: ص 242 )
کم کم همگام با تثبيت اوضاع در دشت تركمن، برخوردهای مسلحانه بين تركمنها در قلمروی ايران و روسها و در ميان تركمنها كاهش يافت. مهاجرين فارسی زبان نيز توانستند به درون دشت تركمن بروند و در آنجا روستاهايی برای خود پديد آورند. (لوگاشوا، 1359: ص 125)
علاوه بر تمام اينها الحاق تركمنستان به روسيه – نقطه عطفی در تاريخ تركمنها میباشد.
« الغای بردهداری، برچيده شدن بازار بردگان، توقف حملات دولتهای فئودال همسايه، قطع برخوردهای طايفهای و چپاولگریها از جمله آنها بود.» چنين شرايطی خلق تركمن را بسوی زندگی صلحآميز سوق میداد. (قارریف، 1383: ص 8)
پس از مشخص شدن مرزها، رفتار دولتهای روس و ايران با تركمنها تغيير پيدا كرد. حكومت روسيه، خواهان پرداخت ماليات و تبعيت از قوانين دولت روسها بودند. اما اين كار با توجه به اين كه با روحيه تركمنها ناسازگار بود و به اطاعت از قانون خو نگرفته بودند، مايه ناخرسندی تركمنها شد. بنابر اين بخشی از تركمنها به طرف ايران سرازير شدند. چنانچه در سال 1898م./ 1315ق. گروهی از ترکمانان از قاریقلعه به منطقه مشهد کوچ کردند. کمیسرمرزی روس در سال 1900م./ 1318ق. نیز گزارش میدهد که برخی از قبایل ترکمن از جمله جعفرباییها علاقهمند به مهاجرت به ایران هستند. در نتیجه حدود 60 کلبه از این قبیله به ایران کوچیدهاند. اما تركمنهای قلمرو ايران نيز چندان خود را آزاد نمیديدند. حكومت ايران پس از مرزبندی نيز، برای به پايان دادن به اغتشاشات تركمنها و به خاطر اين كه تابعيت آنها را كامل كند، بارها بر عليه آنها لشكر كشيد. (لوگاشوا، 1359: ص 120) شاید چنین رفتارهایی باعث شد که روسها ورود و خروج افراد به این منطقه، به ویژه افراد خارجی را با وسواس بیشتری دنبال کنند. کاگهآکی در خاطرات سفر خود به سال 1328ق./1910م. مینویسد که هر کسی قصد مسافرت به این منطقه را داشته باشد، بایستی نخست درخواست نامهای حاوی مقصد سفر، مسیر حرکت و عبور و جاهایی را که در آنجا اقامت خواهد کرد را به تفصیل بنویسد و از طریق سفارت دولت متبوع خود به روسیه اعلام نماید. که از آن طریق نیز به ستادکلارتش روسیه اعلام میکنند و پس از صدور اجازه نامه، اجازه سفر داده میشود. (کاگهآکی، 1399: ص 128)
به مرور زمان با برقراری مراقبتهای مرزی و گمركی، ارتباط سنتی بازرگانی تركمنها مختل شد. قبلاً تركمنهای خواجهنفس، گوميشتپه و جز اينها، چای، قند، برنج، آرد، نفت، پارچه و... میخريدند. در وضعيت جديد بر اين كالاها عوارض سنگينی وضع شده و باعث گرانی آنها شده بود. گذشته از آن، اين اعمال باعث رشد بازرگانی قاچاق و در نتيجه به تدبيرهای تند مرزبانی انجاميد. (لوگاشوا، 1359: صص 119 – 118 و نیز معطوفی، 1384: ص 200 و نیز گلی، 1366: ص 168)
نتیجهگیری:
پرسش اصلی مقاله حاضر این بود که؛ علل وقوع جنگ گوگتپه چه بود و ترکمنها برای از دفاع از سرزمین خود چه اقداماتی کردند و نیز واکنش حکومت ایران چه بود؟ فرضیه مطرح شده در پاسخ به سوال اصلی این بود که؛ وقوع جنگ گوگتپه ریشه در سیاستهای استعماری دولت روسیه مبتنی بر توسعهطلبی ارضی و استعماری برای دستیابی به مرزهای هندوستان و بالطبع فشار آوردن به دولت انگلستان و دسترسی به مواد خام اولیه و بازار بوده که منجر به این درگیری و جنگ شد. این جنگ موجب شد تا قسمت عمده سرزمین ترکمنها توسط نیرویهای روسی اشغال شود، دولت ایران که یارای مقاومت در مقابل فزونخواهیهای دولت روس و هم پیمانانش را نداشت، مجبور شد که تن به قرارداد آخال بدهد و باز هم قسمتی از خاک ایران از دست رفت. دولت مرکزی ایران با توجه به ضعف حاکمیتی و ساختاری خود، فاقد ارادهی لازم جهت دفاع از اتباع خود شده بود.
نبرد گوگتپه به ظاهر جنگ روس و ترکمن بود، در حالی که در واقع جنگ واقعی بین ایران و روس بود. در این جنگ نه تنها ایران به ترکمنها که جزئی از اتباع کشورش بودند کمک نکرد بلکه آنان را در مقابل روسها رها کرده، به کمک روسها شتافته و شاهد جدایی جزئی از خاک خود بود. در نتیجه بسیاری خانوادههای ترکمن در دو سوی مرز آواره شدند، گروهی از آنان برای پناهندگی به سوی ایران راهی شده و چه بسا در این راه جان خود را از دست دادند و دولت ایران نیز شاهد از دست دادن قسمتهایی از سرزمینهایی بود که روزگاری مهد علم و تمدن ایرانی به شمار میرفت.
منابع:
- آصفالدوله، ميرزاعبدالوهابخان، (1377) اسناد ميرزا عبدالوهاب، بكوشش عبدالحسين نوايي و نيلوفر كسری، جلداول، تهران، مطالعات تاريخ معاصرايران.
- آکینز، شیرین، (1366) اقوام مسلمان اتحادشوروی، ترجمه علی خزاعیفر،مشهد،معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی.
- ادنوان، ادموند، (1396) واحه مرو، حسین سعادت نوری، قم، مجمع ذخائر اسلامی.
- استوارت، چارلز ادوارد، (1385) مأموريت سري با لباس مبدل، علي كريميان، تهران.
- اسکوبلف، آویوتان، (1400) سفرنامهژنرال آدیوتان اسکوبلف، ترجمه امانالله میرزاقاجار، تصحیح سیدمرتضی آل داود، تهران، مُگستان.
- اعتماد السلطنه، (1385) روزنامه خاطرات، بکوشش ایرج افشار، تهران، امیرکبیر، چاپ ششم.
- افشار، ايرج، (1366) مقدمهايبرشناخت ايلها، چادرنشينان و طوايف عشايري، جلددوم، تهران، نشرمولف.
- بوگولیف، (2536) فرشهای ترکمن، نازدیبا (خزیمه علم)، تهران، موزه فرش ایران.
- پروین، ناصرالدین، (1398) آسیای میانه، تهران، شیرازه کتاب ما.
- تیموری، ابراهیم، (1363) عصربی خبری، تهران، اقبال، چاپ چهارم.
- جهانباني، سپهبداماناله، (1336) مرزهاي ايران و شوروي، تهران، چاپخانهمجلس.
- حسينزاده شانهچي، غلامحسن، (1393) تاريخ اسلام در آسيای ميانه و قفقاز، قم، مركز بين المللی ترجمه و نشر المصطفي، چاپ دوم.
- دورديف، مراد،(1379) تركمنهای جهان، امانگدی ضمير، تهران، درخت بلورين.
- زمانی، حسین، (1384) مسئله مرو در تاریخ معاصرایران، تهران، پژوهشگاهعلومانسانیومطالعاتفرهنگی.
- سارای، محمت، (1378) تركمنها در عصر امپرياليسم، قدیروردی رجایی، تهران، مترجم.
- سارلی، ارازمحمد، (1373) تاریخ ترکمنستان، تهران، وزارت امورخارجه.
- سايكس، سرپرسي، (1377) تاريخ ايران، سيدمحمد فخرداعيگيلاني، جلددوم، تهران، دنيایكتاب.
- سايكس، سرپرسي، (1363) ده هزار ميل در ايران، حسين سعادت نوری، تهران، لوحه.
- سوچك، اسوت، (1398) تاريخ آسياي ميانه، مترجم دكتر سيده فهيمه ابراهيمی، تهران، سمت.
- سوزوکی، شینجوء،(1398) سفرنامه سوزوکی شینجوء سفر در فلات ایران، ترجمه هاشم رجب زاده و کینجی ئهاورا، تهران، طهوری، چاپ دوم.
- صفاکیش کاشانی، حمیدرضا، (1396) عهدناصری در گذر تاریخ، تهران، مهاجر.
- عباسی، محمدرضا، (1372) حکومتسایه ها – مکاتبات محرمانه و سیاسی میرزاحسین خان سپهسالار، تهران، سازمان اسنادملی ایران.
- فوروکاوا، نوبویوشی (1384)، سفرنامه فوروکاوا، ترجمه هاشم رجبزاده و کینیجی ئه اورا، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
- فيروز، نصرتالدوله، (1378) مجموعه مکاتبات، اسناد و خاطرات، بكوشش منصوره اتحاديه/ سعاد پيرا، تهران، كتاب سيامك.
- کارکنان وزارت جنگ انگلستان مستقر در هندوستان، (1380) فرهنگ جغرافیایی ایران خراسان،کاظم خادمیان، مشهد، بنیادپژوهشهای اسلامی آستان قدس.
- کاظمزاده، فیروز، (1371) روس وانگلیس در ایران، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
- کاگهآکی، اوءبا،(1399) سفرنامه ایران و ورارود، ترجمه هاشم رجبزاده و کینجیئهاورا، تهران، طهوری، چاپدوم.
- کرزن، جورج ناتانیل، (1380) ایران و قضیه ایران، غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، علمی وفرهنگی، چاپ پنجم.
- کرماني، ناظم الاسلام،(1381) تاريخ بيداري ايرانيان، تهران، امير كبير، چاپ ششم.
- کریستنسن، آرتور امانوئل، (1385) فراسوی دریایخزر، ترجمهی منیژه احدزادگانآهنی – علی آلفونه، تهران، طهوری.
- کلته، ابراهیم، (1375) ایلات و عشایر ترکمن، گنبد گاووس، حاجی طلایی.
- گلی، امين، (1366) تاريخ سياسی، اجتماعي، فرهنگی تركمنها، تهران، نشر علم.
- لوگاشوا، بیبیرابعه، (1359) ترکمن های ایران، ترجمه سیروس ایزدی و حسین تحویلی، تهران، شباهنگ.
- ماساهارو، یوشیدا، (1373) سفرنامهیوشیدا ماساهارو، ترجمههاشم رجبزاده، مشهدمقدس، آستانقدسرضوی.
- مستوفی، عبدالله، (1386) شرح زندگانی من، تهران، نشرکتاب هرمس.
- مختومقلی فراغی، دیوان اشعار، بکوشش مراددردی قاضی، گنبدکاووس، انتشارات قابوس، 1368.
- مسکینقلیچ،(1384) دیوانمسکینقلیچ، بکوشش مراددوردی قاضی و محمود عطاگزلی، مشهد، عشقدانش.
- معطوفی، اسدالله، (1384) تاریخچه چهار شهر ترکمن نشین، گرگان، مختومقلی فراغی.
- مکنزی، چارلز فرانسیس، (1359) سفرنامه شمال، ترجمه، منصوره اتحادیه، تهران، گستره.
- ملگونوف، گریگوری، (1376) کرانههای جنوبی دریایخزر، امیرهوشنگ امینی، تهران، کتابسرا.
- نصر، دکترسیدتقی، (1363) ایران در برخورد با استعمارگران، تهران، شرکت مولفان و مترجمان ایران.
- نوری، محمدقلی، (1397) کنزالمسافرین، به تصحیح علی کریمیان، تهران، کتاب صارم.
- هدایت، مخبرالسلطنه، (1363) گزارش ایران، بهاهتمام محمدعلی صوتی، تهران، نقره، چاپ دوم.
- هوشنگمهدوي، عبدالرضا، (1386) تاريخ روابط خارجي ايران، از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، تهران، اميركيبر، چاپ دوازدهم.
- یلنادونایوا، لودمیلاکولاگینا، (1388) تاریخ شکل گیری مرزهای روسیه با ایران، بهرام امیر احمدیان، تهران، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح.
- ییت، كلنل ادوارد، (1365)، سفرنامه خراسان و سیستان، قدرتالله روشنی زعفرانلو و مهرداد رهبری، تهران، یزدان.
مقالات:
- آتاقاريف، یگن و میراث آنانفس اف، (1382) «درآمدی برپیشینه وخاستگاه قوم ترکمن»، احمد کم، فصل نامه یاپراق، سال ششم، شماره 22- 21، بهار و تابستان 1382، ص34.
- روزنامه اختر، شماره 19، سال چهاردهم، چهارشنبه 12 جمادی الاول 1305ق.
- روزنامه ثریا، 29 صفر 1317ق. شماره 37.
- روزنامه ثریا، شنبه ششم ربیع الاول 1317ق. شماره 38، ص 11.
- روزنامه ایران، سه شنبه دهم شوال 1300ق. نمره 524، ص 4.
- سارلی، ارازمحمد، (1374) « تاثیر فاجعه گوگ تپه درادبیات ترکمن »، فصل نامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال چهارم، شماره 11، ص20 .
- قارريف. آ. روسلياكف، (1383) « بخشهايي از تاريخ تركمنستان »، عبدالعظيم مميزاده، صحرا، شماره 131. 8.
- کارردوانکوزه، هلن، (1376) « استیلای نظاممند روس ها بر آسیای مرکزی»، ایران شناخت، شماره 7، زمستان، 1376، 194.
- کریمی، سیدعلی، (1384) « برخورد نظامی دولت قاجاروخانات آسیای مرکزی»، فصل نامه تاریخی گنجینه اسناد، سال 15، شماره 59، 17 .
- كنعاني، محمدامين، (1379):«ایرانیان ترکمن، نگاهی به گذشته حال »، فصلنامه مطالعات ملی، شماره 4، تابستان 1379، ص222 .
- معين، فروزان، (1376) « نگاهي به تاريخ تركمنها و تركمنستان تا استيلاي روسها » نشريه ايران شناخت، زمستان 1376، شماره 7 ، 224.
- منصوری، احمد، (1382) « برگی ازتاریخ ترکمن حادثه گوگ تپه»، فصل نامه فراغی، شماره 12، پاییز و زمستان 1382، 44.
مجموعه مقالات:
- اشپولر، برتولد الكساندر بنيگسن و ديگران، (1376) آسياي ميانه (مجموعه مقالات تاريخي )، كاوه بيات، چاپ اول، تهران دفتر پژوهشهاي فرهنگي.