نمونه تاریخی مدل کشور نروژو طرح اجرایی روی عملکرد حوزه نفت در کشورهای تولید کننده نفت(1972- 2020)
محورهای موضوعی : فصلنامه تاریخجمال محمدیان 1 , مالک ذوالقدر 2 , اصغر پرتوی 3
1 - دانشجوی دکترای علوم سیاسی، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی ،واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی ،زنجان، ایران
2 - استادیار گروه علوم سیاسی، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی ،واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی ،زنجان، ایران
3 - استادیار گروه علوم سیاسی، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی ،واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی ،زنجان، ایران
کلید واژه: شرکت ملی نفت, کلید واژه: حاکمیت بخش نفت, مدل نروژی,
چکیده مقاله :
کشورنروژ منابع را با استفاده ازسه هیئت دولتی مجزا ازهم اجرانموده: دولت برای ادارهکردن سیاست، یک هیئت نظمبخشی برایایجاد نظارت وتخصصهای فنی وصنعتی.موفقیت کشورنروژدرمدیریت هیدروکربن،توسعه نهادها را برانگیخت تا رسیدگی کنند که آیا نمونه کشورنروژ از طرزعملهای مجزا شده دولتی بایستی برای دیگرکشورهای تولید کننده نفت هم توصیه شود. با بررسی کشورکه به طور وسیعی روشهای متفاوتی دراجرای حوزههای هیدروکربن به کاربردهاند نتیجه گرفتیم جداسازی اینعملها پیش نیازی برای توسعه موفقیت حوزه نفت نمی باشد. کشورهایی که جداسازی عملکردها را به کار بردهاند باترکیب رقابت سیاستی قوی و ظرفیت نهادی بیشتر مشخص شدهاند.رهبرانی که چالش ندارند دراصل به قدر کافی قادر به ارائه کردنعملهای نظم بخشی سیاسی و تجاری بااستفاده ازهمان نهاد میباشند. تا زمانی که چنین ظرفیتی توسعه یابد کشورهایی دارایرقابت سیاسی فعال اما ظرفیت توانایی محدود شده نهادی چالشهای بیشتری رابرای بهسازی حوزه نفت دارند. کنترل حوزهای که ممکن نیست اماجداسازی عملکردها اغلب برای اجرا دشوار میباشد.
Norway has implemented resources using three separate government bodies: the government to administer policy, a regulatory body to establish oversight, and technical and industrial expertise. Norway's success in hydrocarbon management prompted the development of institutions to consider whether Norway's example of separate government practices should be recommended for other oil-producing countries. Examining the country that has widely used different methods in this area, we concluded that the separation is not a prerequisite for the development of oil fields. Countries that have implemented segregation of functions are characterized by strong political competition and greater institutional capacity. Leaders who are not challenged, are capable of delivering political and commercial regulatory action using the same institution. Until such capacity is developed, countries with active political competition but limited institutional capacity have greater challenges in improving the oil sector. Domain control that is not possible but segregation of functions is often difficult to implement.
_||_
نمونه تاریخی مدل کشور نروژو طرح اجرایی روی عملکرد حوزه نفت در کشورهای تولید کننده نفت(1972- 2020)
چکیده
کشورنروژ منابع را با استفاده ازسه هیئت دولتی مجزا ازهم اجرانموده: دولت برای ادارهکردن سیاست، یک هیئت نظمبخشی برایایجاد نظارت وتخصصهای فنی وصنعتی.
موفقیت کشورنروژدرمدیریت هیدروکربن،توسعه نهادها را برانگیخت تا رسیدگی کنند که آیا نمونه کشورنروژ از طرزعملهای مجزا شده دولتی بایستی برای دیگرکشورهای تولید کننده نفت هم توصیه شود. با بررسی کشورکه به طور وسیعی روشهای متفاوتی دراجرای حوزههای هیدروکربن به کاربردهاند نتیجه گرفتیم جداسازی اینعملها پیش نیازی برای توسعه موفقیت حوزه نفت نمی باشد. کشورهایی که جداسازی عملکردها را به کار بردهاند باترکیب رقابت سیاستی قوی و ظرفیت نهادی بیشتر مشخص شدهاند.رهبرانی که چالش ندارند دراصل به قدر کافی قادر به ارائه کردنعملهای نظم بخشی سیاسی و تجاری بااستفاده ازهمان نهاد میباشند. تا زمانی که چنین ظرفیتی توسعه یابد کشورهایی دارایرقابت سیاسی فعال اما ظرفیت توانایی محدود شده نهادی چالشهای بیشتری رابرای بهسازی حوزه نفت دارند. کنترل حوزهای که ممکن نیست اماجداسازی عملکردها اغلب برای اجرا دشوار میباشد.
کلید واژه: حاکمیت بخش نفت، مدل نروژی، شرکت ملی نفت.
1.مقدمه
از سال ۱۹۷۲ کشور نروژ فعالیتهای تجاری نظم بخشی و سیاسی را در اجرای دولتی توسعه نفت خام مجزا کرده است. این روش به ویژه مقررات آن که فقط شرکت ملی نفت NOC فعالیتهای تجاری را انجام می دهد. تحسین و تقلید را به عنوان نمونه قانونی طرحدیوان سالاری مناسب برای حوزه هیدروکربنها القا کرده است. توسعه نهادها اکتشاف کرده است که آیا کشورهای صادر کننده نفت بایستی نمونه به اصطلاح نمونه نروژی طرح اجرایی به عنوان یک خط سیر را برای عملکرد بهتر و شفافیت بیشتر در فعالیتهای هیدروکربن شان اتخاذ کنند(collins,2003;Al-kasim,2006b,2009)
نمونه نروژی مدیریت درآمدی از طریق پس انداز و تثبیت سرمایه توسط پژوهشگران دیگر آزموده شده است که موضوع این بررسی نمی باشد؛ از این پس مدل نروژی را برای مراجعه به ویژه به یک طرح اجرایی به کار می بریم که عملکردهای تجاری را سیاسی و از نظم بخشی مجزا کند.میان کشورهایی که الگوی نروژی را ترویج داده اند دینامیک های سیاسی و نهادی متعددی هستند که به طور قابل توجهی از آن الگوی متداول در نروژ متفاوت می باشد. در مرزهای جدید نفت خام در میان آسیا بخصوص ایران دولتها مدل نروژی را به عنوان وسیله ترفیع دادن طرز حکومت خوب و دینامیسیم در میان اکتشاف زیاد و تولید پیدایش یافته می آزماید. در پروژههای مساعدت فنی و تحقیقی در سراسر جهان مشاوران از نهادهای بین المللی و دولت های بخشنده شامل خود نروژ روی جداسازی شدید از فعالیت ها همانند چیزی از یک شرط لازم طرز حکومت موثر حوزه نفت به عمل میآورند. در عین حال مسیر قابل توجه توسعه وثیقه های مطبوعاتی در یک مفهوم کلی که استراتژی های طرز حکومتی که در کشورهایی با نهادهای تکمیل شده و به خوبی عمل میکنند ممکن است برای کشورهای فاقداعطاهای نهادی مشخص نامناسب باشند. (Grindle,2004,2007,Moore,putzek,1997,Rodrik,2008)
تا اندازه ای که حقیقت دارد بهسازگران میخواستند از روی عقل و منطق با دقت کامل ویژگی های مواد خاص حوزه نفت و قبل از پیش بردن کاربرد بهترین روش ویژه مانند نمونه نروژی را بررسی کنند. در حال حاضر کار ما با این سوال خیلی ویژه برانگیخته شد که کجا و چه زمانی سیاست آفرینان و بهسازگران از رهبران جنبش بایستی طرح اجرایی فعالیتهای مجزا شده را توسعه دهد. برای نتیجه گرفتن از توصیه ها در این زمینه که به وسیله داده های جهان واقعی بیان مفاد های حوزه نفت حمایت میشود ما دوسوال تحقیقی ویژه را می پرسیم.
سوال اول: آیا اجرای مدل نروژی یک پیشنیاز کلی برای عملکرد مناسب به حوزه نفت می باشد؟
سوال دوم:
چه شرایطی تحت کدام شیوه فعالیت های مجزا شده احتمال دارد موثرتر باشد؟
هدف نهایی ما اکتشافی است که به سیاست افرینان آن و توسعه نمایندگی ها کمک می کند تا ارزیابی کنند که چه نوع استراتژی اجرائی حوزه نفت بیشترین تاثیر در پیشرفت عملکرد حوزه نفت در یک کشور خاص در مرحله خاصی از دوتوسعه اش را ثابت میکند. برای پاسخ به این سوالات تحقیقی ما داده های بررسی شده مورد قابل توجهی را از یک بررسی جدید جمع کردیم که تعدادی از شرکتهای ملی نفت پیرامون جریان را بررسی می کند پروژه که روی نسبت های حکومت(NCO)متمرکز میکند که مقایسه جزئیات را تسهیل می کند که چگونه مسئولیت های تنظیم بخشی سیاسی و تجاری در کشورهای مختلف و نقش این انتخاب های اجرایی در شکل دهی نتایج تقسیم شده است. نمونه هایی از چند کشور را از بررسی وسیعتری انتخاب کردیم که تغییرات اساسی در قابلیت نهادی سیستم سیاسی را پیشنهاد می کند نمونه ما شامل این کشورها می باشد: ایران،روسیه،عربستان
در مابقی بررسیها به شرح زیر پیش رفتیم در مرحله اول با مطبوعات مربوط به مبحث فرضیه ای که این دو پرسش تحقیقی را پاسخ می دهد مشورت کردیم: فرضیه در مورد اینکه چگونه کاربرد مدل نروژی ممکن است برای سودمند بودن عملکرد و حوزه نفت پیش بینی شود، و چگونه متغیرهای سیاسی و نهادهای سازمانی ممکنه عملکرد مدل نروژی را میانجیگری کند. در مرحله دوم روش تحقیق خودمان را شرح می دهیم با ترتیب بندی فرضیه های خاص مشخصه های مهم نمونه خود را از کشورها با روش خودمان را برای آزمودن فرضیه با داده های بررسی موردی بررسی می کنیم در مرحله سوم داده هایمان را به شکل توضیحات موردی جمع بندی شده خلاصه می کنیم که به جنبه های مرتبط طرح اجرایی عملکرد حوزه نفت و اینکه چگونه عوامل سیاسی و نهادی ممکنه رابطه بین این دو را موثر کنند اشاره دارد.
در مرحله چهارم نتایج مان را برای هر دو سوال تغییر ارائه میکنیم در مرحله پنجم در مورد این نتایج بحث میکنیم و در مورد آنچه که آنها درباره روابط وسیعتر بین طرح اجرایی نهادها سیاست ها و عملکرد حوزه نفت پیشنهاد کنند میاندیشیم. در مرحله ششم با ایجاد رهنمود سودمند برای سیاست آفرینان و بهسازان بر مبنای این تحقیق نتیجه گیری میکنیم.
۲. معلومات قبلی و فرضیه
کشور نروژ برای یک سیستم اجرایی که در آن فعالیت های حوزه نفت را به سه نهاد کنترل شده توسط دولت هرکدام با نقش مجزای خودش واگذار می کند معروف می باشد. اولا نهاد تجاری NOC Statoil
وجود دارد که امروز عملیات وسیع نفت را هم در نروژ هم در خارج از کشور انجام می دهد. دوما هیئت سیاستگذاری وزارت نفت خام و انرژی وجود دارد. وزارتخانه با مدیریت سیاسی کشور در کارگزاری اهداف برای حوزه کار میکنند برنامههایی را برای رسیدن به این اهداف ایجاد و بر فرآیند تصدیق نظارت میکند. سوما مدیریت نظم دهی و نمایندگی مشورتی هیئت مدیره نفت خام نروژی وجود دارد که داده هایی را در مورد همه فعالیتهای کربوهیدرات در فلات قاره نروژی((NCS را گردآوری میکند دستمزدها را از عوامل وصول میکند وزارت را در مورد موضوعات فنی راضی می کند. و مقررات هیدروکربنات مربوط به مدیریت منبع را تنظیم میکند این جداسازی نقشها و مسئولیتها بین هیئت های نظم دهنده سیاسی و تجاری به عنوان مدل نروژی مدیریت حوزه نفت شناخته می شود. (Al-kasim,2006)
به منظور این مقاله مهمترین جداسازی بین هیئت های مجزا برای اجرا کردن فعالیتهای نظمدهی سیاسی و تجاری می باشد. ما بیشتر روی فعالیتهای سیاسی و نظم بخشی مربوط به تصدیق کردن و جمع آوری عایدات تمرکز می کنیم. زیرا که اینها به طور مستقیم و جنبههای تجاری عملیات نفت شامل (NOC) ها بیشترین تاثیر را دارد .
2.1فرضیه چگونگی کار های مدل نروژی
مولف های متعددی فواید احتمالی جداسازی فعالیت ها و روش های مربوط به مدیریت حوزه نفت را بررسی کرده اند.
(Al-kasim,2006a)در مورد به کارگیری ژرف خودش در حوزه نفت کشور نروژ برای شرح جزئیات عوامل که برای آزمون مثبت کشور و ارزیابی کاربرد آنها در مفاد توسعه کشور همکاری کرده دادههایی را جمع آوری کرده Espinasa2008. در مورد ایران مطالعه هیئت های مدیریتی برای اجرا کردن منابع هیدروکربن قرار نداشت.او در نمونه خودش مشاهده کرد که ایجاد نمایندگی های دولتی با اقتدار سیاسی و نظم بخشی معمولاً تاثیری مثبت بر عملکرد هیدروکربن یک کشور داشت. بدون تعیین اینکه کدام فعالیتها بایستی یا نبایستی متعلق به(NOC) باشد یا نباشد(2007)Lahn اصول کلی از مدیریت مناسب در حوزه نفت خام را مشخص می کند که شامل نظم و ترتیب اهداف نقشها و مسئولیتهای میان هیئت های دولتی می باشد.(2007) Bascheck
.
او چهار چوب استنتاج شده از اقتصاد نهادی را به کار میبرد تا اظهار کند که روشهای کنترل تربیت یافته از نظم بخشی توسط یک نمایندگی مستقل برای نظارت مستقیم (NOC) توسط مدیران سیاسی اش با توجه به مفاد ویژه میتوانست مناسب باشد. این فرضیه که چگونه جداسازی فعالیتهای ممکنه عملکرد حوزه نفت را بهبود میدهد در ادعاهای متعددی ایجاد می شود کدام یک تا اندازهای توسط مشاهدات چگونگی به کارگیری مدل در نروژ حمایت شده اند. نخستNOC ممکنه قادر به شاید مجبور به تمرکز کردن منحصراً روی فعالیتهای تجاری آن افزایش عملکرد عملیاتی آن و افزایش بازدهی مالی کوتاه مدت یا بلند مدت آن برای دولت باشد. Espinas,al-kasim,2006a,Thurber,Istad,2010) دوما ایجاد هیئت های نظم بخشی و سیاسی مستقل ممکنه توانایی هیئت دولت برای نظارت و محکNOC و دیگر ایفا کننده ها در حوزه را به موجب بهبود عملکرد بهبود دهند(Thurber,Istad,2010). سوما تضاد منافع برای مثال درNOCقدرتهای سیاسی و نظم دهی آن را برای امتیاز بخشی خودش در برابر رقیبان را برای امتیاز بخشی منافع تجاری از اهداف درآمدزایی از دولت که به طور بالقوه کاهش می یابند می توانست به کار گیرد.
,al-kasim,2006a,Thurber,Istad,2010) (چهارم اظهار دولت از کنترل مستقل بر مقررات و سیاست هیدروکربن ممکنه آن را در یک موقعیت ممکن تری برای ممانعت یک(NOC)از تصرف دیگر نهادهای دولتی شامل نهادهای سیاسی قرار دهد و بنابراین آن را از تحریف شدن و بیثبات شدن نگه دارد. Noreng,1980 ))
2. 2فرضیه اینکه چگونه نهادهای سیاسی و دیوان سالاری ممکنه نقش مداخلهگر ایفا کنند معلوم است که بیشتر فرضیههای بخش ۲۰۱ از مشاهدات تجربه کشور نروژ استنتاج شده است ما میپرسیم چگونه آن برای کشورهایی با نهادهای سیاسی و دیوانسالاری مختلف قیاس می کند. باور عمومی که بهترین شیوه قابل اجرا تحت شرایط ویژه نهادی هنگام نبود پیشنیازهای نهادی بینتیجه یا مضر میشود به خوبی توسط Rodrik2008خلاصه شده است. در تلاش برای فهمیدن این که چگونه سیاستهای فقرزدایی ممکنه برای شرایط ویژه کشور مناسب شود Moore,putzel1999یک گونه شناسی از دولتها را پیشنهاد می کنند که بعدا توسط Grindek2006شرح داده شد. به طور قابل ملاحظه گونه شناسی آنها اظهار دارد که نهادی شدن (قاعده از طریق فرآیندها و سازمانهای قانونی و ثابت )و میزان رقابت های سیاسی دو متغیر مهمی هستند که بر کشورهای مستعد انواع بهسازی تاثیر می گذارند. با وجود این مفاد ویژه سیاسی متفاوت می باشد این تلاش قبلی نکته شروعی برای بررسی کنونی از چگونگی انتقال مدل نروژی به دیگر کشورها را پیشنهاد میکند همچنین تحقیق مهمی ویژه حوزه نفت در مورد روشی که نهادهای میتوانند نتایج را پیش ببرند یا میانجیگری کند وجود دارد در حالی که یک فرضیه بلامانع یک رابطه مستقیم بین وابستگی منبع و رشد اقتصادی بازمانده قرار دارد همکاری های اخیر به نهادها به عنوان یک متغیر مداخله گر atkinson,stevens2003,sones ) lunog,2010,hamilton2003)یا حتی به عنوان متغیر اصلی (bulte,2008,brunnschweiler )
مثالهای مشهود عقبمانده بلامانع یا فقدان آن اشاره کرد. چندین مکانیزم محتمل وجود دارد که کیفیت نهادهای و طرح اجرایی برای شکل دادن به نتایج حوزه نفت اثر متقابل میکرد همانطوری که موضوع از طریق توسعه حوزه نفت بود
یک دیوانسالاری لایق نوع بررسی سیاسی و نظم دهی در مورد فعالیتهای(NOC )را پیشنهاد می کند که برای چگونگی کار مدل نروژی اساسی میباشد تا جایی که چنین نهادهای خدماتی دولتی قوی و لایق باشند آنها میتوانند به ایفای این نقش حتی علیرغم تغییرات در رهبران سیاسی ادامه دهند وجود تجزیه و سرمایه انسانی وسیع در مدیریت عمومی به کشور را اجازه میدهد تا استعداد را در میان انواع هیئت های دولتی برای ایجاد تعادل ها و بررسی های متعدد توسعه دهند. در کشورهایی که چنین استعدادهای سازمانی وجود ندارد یک سیاست آفرین یا ناظم رسمی ممکنه عملاً بدون توانایی و آسیب پذیر در برابر اعمال نفوذ سیاسی (NOC)و دیگر اشکال تصرف باشد در چنین مواردی این کشور ممکنه با متمرکز کردن منبع محدودش از تکنوکرات ها و دیوان سالار های لایقش یکی است به طور بهتری ارائه خدمت داشته باشند.
رقابت سیاسی نیز عاملی در این مورد پیشبینی میشود زیرا نقش میانجی گری نهادها بیشتر در جای اهمیت دارد که رقابت برای قدرت قوی باشد در کشورهایی که از لحاظ سیاسی فعال هستند وجود یک نهاد سیاست آفرین مجزا ممکنه عملکرد حوزه نفت را با استحفاظ یک(NOC)از تقاضاهای رقیب از حامیان سیاسی مختلف و یا آمیختن آن تقاضا در یک سیاست منسجم برای(NOC)برای پذیرفتن افزایش دهد هنگامی که یک رهبر با کمی محدودیتهای سیاسی روبرو میشود به طور مقاطعه تصمیمگیری فردی تر می شود, و معرفی ایفاگران متعدد سازمانی به مدیریت حوزه نفت ممکنه بیفایده بی نتیجه یا حتی مضر باشد علاوه بر این رهبران قوی ممکن وسعت های طولانی مدتی داشته باشد بنابراین اهداف و حداکثر رساندن منفعت طولانی مدتی است از یک (NOC)را با کاهش نیاز برای نمایندگی های نظم دهی و سیاست آفرینی مجزا برای عملهای (NOC)برای آینده دولت سهیم شوند همچنین در محیطهای رقابت سیاسی کمتر احتمال دارد که رهبران دولت با مدیران ارشد(NOC)از همان گروه برگزیدگان بیایند و بنابر این دارایی هایشان را همانطور که افزایش یا کاهش می یابد دریافت کند در کشورهایی که نهضت مکرری بین(NOC)و بالا مقام آن دولت وجود دارد این کارمندان ارشد ممکنه تا همان افراد باشد.
3. روش تحقیق
3.1 فرضیه ها و شیوه ها برای آزمودن آنها
برمبنای فرضیهای که در قسمت بالای بحث شد برای آزمودن دو فرضیه در مورد مدل نروژی با شروع فرضیه های زیر بررسی می کنیم:
فرضیه#۱. جایی که یک کشور یک(NOC)دارد اجرای مدل نروژی تعریف شده به عنوان جداسازی فعالیتهای تجاری از فعالیت نظمدهی و سیاسی دولت جدیداً با عملکرد حوزه نفت مرتبط شده است. برای آزمودن فرضیه بایستی برای کشور مشخص کنیم که آیا مجزا سازی فعالیتهای امتحان شده .ایااجرا پایدار بود و حوزه نفت چگونه عمل میکند. از آنجایی که بررسی های موردی برای هر کشور تحول تدریجی حوزه نفت را بررسی میکند ما نه تنها رابطه امروز بلکه رابطه ممکن بین جداسازی فعالیتها و عملکرد در زمانهای خاص در گذشته را نیز می توانیم بررسی کنیم همچنین نمیتوانیم ارزیابی کنیم که آیا یک رابطه بین اجزای مجزا سازی فعالیتها و عملکرد بهبود یافته وجود دارد.
بر مبنای مجموعه داده های بررسی موردی در بخش بعدی توصیف مضاعف با جواب بله یا خیر را انجام می دهیم که آیا یک کشور در هرحال در تاریخ خودش فعالیتهای تجاری وسیاسی نظمدهی را در حوزه نفت مجزا کرده است یا آیا آن همیشه شیوه جامعتری را اتخاذ کرده است.تنها چالش در مورد های متعدد متمایز کردن تلاش های جدی برای بهسازی عملکرد حوزه نفت از طریق ایجاد هیئتهای مدیره نظم دهی یا سیاسی و طرحهای رسمی نمایندگی نظم دهی یا سیاسی است که نظارت واقعی را فراهم نمی کنند. یک شاخص از طبقه بندی که تلاش بهسازی تنزل میکند این است که آیا یک نهاد نظمدهی یا سیاست آفرین همیشه می توانند نتیجه ای را برای(NOC)که بر خلاف خواسته است ایجاد کند.
برای سنجش عملکرد اثربخشی حوزه نفت را به عنوان ابزاری برای ایجاد عایدی برای ایفا کردن اهداف بلند مدت و کوتاه مدت دولت در نظر میگیریم. عملکرد حوزه نفت نیز در مورد انواع ابعاد غیر عادی کارشناسی میشود که شامل این موارد می باشد. میزانی که برای رابطهای مثبت برای اقتصاد وسیع تر ایجاد شده است عایدات نفتی که به توسعه یا کاهش فقر کمک میکند و امنیت مطلوب و استاندارد های محیطی برآورده می شود اگرچه ما به دقت روی بهینه سازی درآمد در منافع صرفه جویی و سهولت مقایسه بین کشورها تمرکز میکنیم زیرا این هدف بخشی است که اهداف غیر عایدی دولت های صادر کننده نفت را حمایت میکنند. ما میدانیم که حتی این تفکر محدود از عملکرد حوزه نفت تا حدی برای تعیین کمیت دشوار و غیره می باشد بنابراین بار دیگر با استناد به شیوه ای در مقولهای اما شاید گمراهکننده ارزیابی میکنیم عملکرد حوزه نفت تعیین میشود.
فرضیه#۲ میزان بیشتر رقابت سیاسی و کیفیت سازمانی افزایش می یابند احتمال دارد که مجزا سازی مدل فعالیتها در بالابردن عملکرد حوزه نفت هم موثر شود.
اگر فرضیه #۲ تایید شود ممکن است در یابیم که ترتیب دهی بهسازیها مهم می باشد زیرا که مجزا سازی فعالیتهای ممکنه در بهبودی عملکرد حوزه نفت در یک کشور موثر نباشد تا زمانی که بعد از اینکه مقدار معینی از توسعه سیاسی و سازمانی واقع شده است.
در تطابق با تئوری که قبلاً بحث شد ما کیفیت نهادی را به عنوان یکی از اعضای توانایی دیوان سالاری کشور برای اجرا کردن سیاستهای موثر و خدمات در شیوهای پایدار مشروط بر پایداری حتی در مواجهه با تغییرات در مدیریت سیاسی تعریف می کنیم برای تعیین کیفیت سازمانی ما فهرست کارهای مدیریت بانک جهانی(kaufman,2009,world Bank,2010)را به کار میبریم که نزدیک به این تعریف مطابقت می کند.و همچنین توسط brunschweiler,bulte2008))در ارزیابی تاثیر عوامل سازمانی بر نتایج حوزه نفت به کار برده شده است برخی نشانه های توانایی سازمانی ناشی از "بلای منبع "مطبوعات ویژگیهایی را به همراه با تعدادی از ابعاد مجزا جمع بندی کرد اما معتقدیم این تعریف محدود است کیفیت سازمانی به عنوان سنجش توانایی دیوانسالاری به منظور بررسی کنونی صرفهجو تر و آموزنده تر می باشد. رقابت سیاسی را همانند یک مدیریت تعریف میکنیم که دسته بندی سیاسی و تقویت را از دست می دهد دریافتن ارائه مناسب از رقابت سیاسی نسبت به راهی که برای کیفیت سازمانی بود دشوارتر می باشد مجموعه دادههایIVسیاسی سنجش مرکبی از رقابت سیاسی را ارائه می دهد(POL-COMP)
اگر چه این فهرست گونهشناسی را تهیه میکند که چگونه رهبران سیاسی می شوند نسبت به ارزیابی و سادهترین چگونگی آسیب پذیری رهبران سیاسی در کشوری که جایگزین شده اند جستجو می کنیم. در این مورد ما سنجش سادهتری را از رقابت سیاسی به کار میبریم از زمان آخرین تحول در دستهبندی بخش در دولت با یک نقطه اتصال از ۱۵ سال پیش برای تفکیک رقابت سیاسی کم در برابر رقابت زیاد به طور موضوع این سنجش خام میان دیگر نقایص است و ارزش آن هنگام رویداد تحول تغییر مییابد اما آن را تسخیر تهدیدات برای دولت بهتر از کدگذاری های پیچیده ای که ما با آنها آشنا هستیم تشخیص دادیم.به طور واضح برخی عوامل بر طرح اجرایی و عمل متقابل آن با کیفیت سازمانی و رقابت سیاسی بر موفقیت توسعه هیدروکربن ها در کشورهای مختلف تاثیر میگذارد یکی از آشکارترین متغیر های حذف شده در آنالیز ها ماهیت منابع هیدروکربنی یک کشور می باشد مجموعه پتانسیل تا چه اندازه می باشد تا چه اندازه برای بهره برداری اعطاهای زمینی کشور آسوده می باشد اهمیت مربوط به درآمدی که در مقایسه با اندازه اقتصادی میباشد تا چه اندازه است اگرچه این متغیر برای تعیین کمی تقریباً دشوار می باشد و ما در مورد میزانی که هر تلاشی برای انجام دادن این میباشد قضاوت کردیم هدف ما در این کار برای ایجاد یک تئوری نهایی از عملکرد حوزه نفت نمی باشد بلکه برای ایجاد بینش سیاست آفرینان در مورد اینکه آیا یک کشور ویژه احتمال وارد مناسب مجزا سازی بهسازی های فعالیت باشد.
۳.۲ انتخاب نمونه
با طرحی از یک پروژه تحقیقی که شامل بررسی های موردی از(NOC) می باشد انتخاب نمونه بر مبنای معیارهای متعددی بود اول اینکه ما تقسیم دو بخش را بررسی کردیم که آیا مدل نروژی آزموده شده است کشورنروژ در همان جهت برای قدرت دادن به یک هیئت یا هیئت های مدیره مستقل در دولتی با مسئولیت برای سیاست و نظم دهی تلاش کردهاند کشور ایران چنین تلاشی را انجام نداده و یا هیئت های مدیره نظمدهی یا سیاسی را واگذار کردهاند بنابراین قدرت واقعی کمی که (NOC)ها نظارت سودمندی برای همه تصمیم گیری های مهم نگه می داردعربستان آزموده است اما تا اینجا برای ایجاد و مجزا سازی موثر و پایدار فعالیت ها ناتوان بوده. همانطوریکه قبلاً ذکر شد فشار بهسازی کنونی عربستان تلاش دیگر برای رسیدن به این هدف را نشان میدهد. دوم اینکه ما تغییرات در جغرافیا و اهمیت برای بازار جهانی نفت را جستجو کردیم کارمان را به کشورهایی محدود کردیم که در حال حاضر پیش بینی هایی برای صادرکننده های هیدرو کربن خالص هستند به ما دارند در تئوری هایی که اینها کشورهایی برای طرح اجرایی در حوزه هیدروکربنی هستند که مهمترین میباشد. ما به طور واضح برای قراردادن مهمترین ایفاگران در حوزه نفت عربستان سعودی و گاز طبیعی در روسیه انتخاب کردیم.
سوم این که برای تسهیل آزمودن قوی فرضیه#۲
ما کشورهایی را دربر گرفتیم که به طور وسیعی در کیفیت سازمانی و وسعت رقابت سیاسی فرق دارند.
شکل.۱ کشورهایی را در نمونه های ما نشان میدهد که روی سنجش های ساده ما از کیفیت سازمانی و رقابت سیاسی با ترسیم چهار ربع با ترکیب های خاص از این مشخصه ها نقش دارد ربع IVاز نروژ که مهمترین نمونه میباشد کشورهایی را با کیفیت سازمانی بالا و رقابت سیاسی زیاد نمایان میکند و ربع II رقابت سیاسی بالا اما توانایی سازمانی محدود شده را نشان میدهد.
کیفیت سازمانی
کارایی دولت(WB)
۱۵ سال یا کمتر: بالا
از آن زمان تغییر در انجمن/گروه در دولت
۱۵ سال از زمان: پایین
تغییر در انجمن/گروه در دولت
• رقابت سیاسی*
شکل ۱. طبقه بندی کشورها در نمونه ها در مورد محورهای کیفیت سازمانی کارایی دولت از نماینده های دولت جهانی بانک جهانی برای رقابت سیاسی( از زمان آخرین تحول در دولت)
داده ها برای ۲۰۰۸ میباشد به استثنا جایی که ذکر شده هیچ داده هایی برای کارایی دولت قبل از سال ۱۹۹۶ وجود ندارد.
برای کارایی دولت: منابع مختلف برای مدت آخرین تحول در دولت.
در حالیکه شکل یک سودمندی در ساختار بحث ما را درباره کاربردی بودن مجزا سازی مدل فعالیت ها را ثابت میکند به طور واضح توانایی برای حل کردن جزئیات بهتر کیفیت سازمانی و به ویژه رقابت سیاسی را محدود کرده است به طور قابل توجهی روسیه همه تغییرات مهم اخیرا را در محیط سیاسی که در نمایندگی تغییرات انجمن/گروه دولت در ۱۵ سال آخر منعکس نشده اند تجربه کردهاند.
4. داده ها
داده های به کار برده شده برای آزمودن هردو فرضیه ها شامل مشاهدات کیفی می باشد: از عملکرد حوزه هیدروکربن از چگونگی تفاوت کشورهایی که برای اجرا کردن حوزههای شان در نقاط مختلف به موقع انتخاب شدهاند و از نقش کیفیت سازمانی و رقابت سیاسی در میانجی گری تاثیر طرح اجرایی بر عملکرد ما با یک ارزیابی و فهرستی از عملکرد شروع می کنیم.(بخش۴.۱)سپس از مشاهداتمان را در مورد چگونگی تاثیر طرح اجرایی بر توسعه هیدروکربن کشورهای مختلف ارائه میکنیم(بخش۴.۲) ما یک شیوه مقایسه ای در خصوص قابلیت و کارآیی به کار میبریم.
.۴.۱ توصیف عملکرد
همانطوری که در بخش ۳.۱ تشریح شد ما از لحاظ کیفی عملکرد حوزه نفت را به دو مقوله بر طبق این که چگونه کارایی یک کشور توانسته حوزه نفت خودش را برای رفع نیازهای عایداتی دولتش توسعه دهد گروه بندی می کنیم عوامل موثر بر توانایی ایجاد عایدی طولانی مدت و کوتاه مدت و بنابراین کل رتبهبندی عملکرد حوزه شامل توانایی یک دولت برای کشف و توسعه و تولید نفت و گاز در وضعیت به هنگام می باشد(چه از طریق NOC یادیگر نمایندگی) و برای به حداقل رساندن موانع ها برای عملیات هیدروکربن برای به حداکثر رساندن اختیارات دولتی بدون بازداری
سرمایهگذاری برای اعمال کنترل بر حوزه هیدروکربن های آن برای مطمئن شدن از اینکه عایدی بر طبق اهداف دولت تولید می شود.
تصدیق و توجیه | عملکرد حوزه ی نفت | کشور |
*حوزه هدایت شده تمایل دارند تا به اندازه کافی برای رفع نیازهای و بودجه جاری دولت در دوره های مختلف نفت تولید و فروش کنند. *کمیابی توانایی فنی داخلی *موانع مکررتولید *توسعه محدود شرکتهای داخلی با توانایی های عملیاتی
|
ضعیف |
ایران |
*توسعه ی موفق نفت گاز به محرک رشد اقتصادی نروژو پس انداز برای اینده *توسعه ان او سی با هدایت تکنولوژی و صنعت خدمات نفت نروژ |
خوب |
نروژ |
*کاهش ها در زمینه های مهم گازتولید ثابت نفت تاکنون *از طریق بزرگترین تولیدکننده گاز جهانی عایدات بعدی نامعین هستند زیرا که محدودیت های تکنولوژی و عمده بازدارنده توسعه زمینه های جدید هستند *زیربنا انتقال گاز بدتر میشوند *دولت پرکنترل تحکیم مجدد بر نفت تمرکز داشت |
متوسط/ضعیف
|
روسیه
|
*وضعیت همانند مهمترین صادر کننده نفت برای دهها سال باقیمانده است *روند عایدی آینده را با داشتن یک NOC که اهداف پروژه را رفع می کند تامین میکند |
خوب
|
عربستان سعودی |
برای افزایش توانایی تکنولوژی بومی در کل زمان برای افزایش تاثیر مثبت فعالیت های نفت در اقتصاد داخلی و به موجب ان عایدی دولت. ما این عوامل را بر مبنای بررسی های موردی در پروژه stanfoardهمانند کار دیگر محققان ارزیابی می کنیم.رتبه بندی های عملکرد حوزه هیدروکربن نتایج را در جدول بالا همراه با توضیحات کلی از مبناهای کار برای رتبه بندی های ما تهیه شده است
4.3. تجربیات کشور با مجزا سازی مدل فعالیت ها یا روش منسجم برای اجرای حوزه نفت .کشور نروژ فعالیتهای سیاسی نظم دهی و تجاری را از زمان شکل گیری (NOC)نفت کشور در سال ۱۹۷۲ مجزا کرد اگرچه آن تخصص در صنعت نفت را در آغاز فعالیت های هیدروکربن در اواسط دهه ۱۹۶۰ را نداشت نروژ میزان کلی بالایی از توانایی دیوانسالاری و یک نسبت طولانی مدتی از رقابت دموکراتیک و توازن ها و نظارت ها درون دولت داشت از طریق وزارت صنعت (که بعداً وزارت نفت خام و انرژی شد) دیوانسالاری صلاحیتدار و قوی نروژ از کنترل بر سیاست هیدروکربن و تصدیق در مورد فلات تازه ی نروژ(NCS)حمایت شد همین که امکان منابع مهم نفت در اواسط دهه ۱۹۶۰ آشکار شد تجارتخانه های خصوصی عمده اساساً خارجی همه فعالیتهای تولیدی و اکتشافات کنترل شده تا زمانی که نفت کشوری در سال ۱۹۷۲ همانند قسمت تجاری دولت در نفت خام شکل گرفته بود مدیریت نفت خام نروژ(NPD) همزمان با نفت کشوری برای تمرکز دادن صلاحیت دولت در مسائل فنی و نظم دهی بنابراین با شکلگیری سومین قسمت مدل نروژی ایجاد شده بود تا اندازهای به عنوان نتیجه این ترتیب های اجرایی نفت کشوری statoilمیتوانست روی توسعه دادن توانایی های تجاری از برای یک اندازه بیشتر نسبت به(noc)های متعدد تمرکز کند وزارتخانه برای بکارگیری شرکت بین المللی نفت همانند رقبای داخلی نفت کشوری از جمله Norsk hylroدر تصدیق گروهی برای تسهیل محک زنی و اهرم بندی عملکرد نفت کشوری دقیق بود و هنگامی که نفت کشوری ناچار به اهرم بندی اتصال رشد سیاسی برای مزیت تجاری سعی داشت وزارتخانه و NPDمی توانستند در حداقل یک نقش متوازن سازی تقابلی جزء ایفا کنند درحالت کلی حکایت نروژ از توسعه نفت خام حکایتی مثبت بوده است این کشور نفت خودش را به طور موفقیت و در شیوه ای که حداقل تا حدی عملاً توسط دولت تنظیم شده بود توسعه داد نسبت کشوری تواناییهای تکنولوژی را توسعه داد که به شروع ضربه یک صنعت خدمات نفت داخلی کمک کردند و دولت عایدی های مهم را که محتاطانه در صندوقی برای پس انداز و اثبات اهداف ذخیره کرده بودند جمع آوری کرد و به جمع آوری آن ادامه داد. موفقیت های نروژ از عوامل متعددی ریشه داشته و اما مجزا سازی شیوه فعالیت ها عاملی از تجربیات مثبتی کشور بود.
تجربیات اخیر روسیه در نفت و به ویژه در گاز طبیعی در برخی شیوهها با شیوههای ایران مطابقت دارد در دو کشور رهبران قدرت را از لحاظ سیاسی محکوم کرده اند و فرماندهی را بر( NOC)های مستقل قبلی اتخاذ کرده اند همچنین هر دو کشور از سازمانهای نسبتاً ضعیف رنج می برند با توضیح این ضعف خدمات تعرفه گمرکی فدرال روسیه یک نظم دهنده قانونی مهمترین(NOC) کشور می باشد Gazpramrاما در عمل نمونه واضح از تصرف نمایندگی توسط(NOC)می باشد. victor,sayfer) آماده ارائه دادن(و در هر دو کشور کل عملکرد هیدروکربن ها را تا حدی به عنوان تشخیص عملکرد ضعیف(NOC)در سال های اخیر به تاخیر افتاده است با وجود بودن بزرگترین تولید کننده گاز طبیعی به مراتب gazpramrبرای به روز کردن زیربنای خودش کشمکش کرده و با تعهدات سیاسی سنگین شامل مقیاس های زیر قیمت بازار برای بازار داخلی و اهمیت به کارگیری در عملکرد ضعیف فعالیتهای غیر مرکزی پایه باقیمانده اگرچه شباهتها بین GazpramrوPDVSAنهایت بی اغراق شود برخلاف
PDVSA,Gazpramبرای سرمایه گذاری های حداقل دارایی در بورس بازار سهام تجارتی رقابت می کند همچنین حداقل با فرض برای پروژههای اکتشافات به کار بردن شرکت های خصوصی در حوزه نفت روسیه
رقابت می کندvictor,sayfI) اماده ی ارائه دادن(اما رقابت فقط منافع محدودی را ایجاد کرده است. در حقیقت و عملکرد روسیه در نفت و گاز تا حدی آسیب پذیر می باشد. در مقابل ایران و روسیه دیگر کشورهای متعددی را در نظر میگیریم که برای مجزا کردن فعالیتهای تجاری و نظم دهی مراقبت تلاش کردند و برای ایجاد چنین مجزا سازی در هر چیزی غیر از یک مفاد رسمی دقیق قادر نبودند برای مثال عربستان صنعت نفت خودش را با رابطه های سازمانی رسمی مشابه و در حقیقت قبل از موقع واقع شدن آنان از عربستان شروع کردند قبل از مشارکت مستقیم دولت عربستان در نفت وزارت معدن و نیرو وظیفه مدیریت واگذاری معین برای عوامل خارجی برای استخراج نفت کشور را داشت در سال ۱۹۷۰ آنهایی که در هیدروکربن ها در وزارتخانه کار می کردند همانند سازمان منابع نفت خام برای بررسی تقاضاهای رشد نظمدهی تقسیم شده بودند(Nwokeji2007)با ایجاد(NOC)اصلی عربستان در سال ۱۹۷۱ شرکت نفت ملی عربستان NVOCوزارتخانه DPR, NNOCیک تشابه سه نفری را در رابطه رسمی برای آنچه که در نروژ می خواست برای یک سال بعد با وزارت صنعت NPRونفت کشوری ایجاد کند تشکیل داد. در حالی که در مورد کشور نروژ هم سه هیئتمدیره دولتی برای نگهداری خودشان و توازن دیگران قادر بودند( اگرچه NPD زمانی را برای ایجاد موقعیت خودش اتخاذ کرد)مجموعه سه هیئت عربستان سریعاً در مواجهه یک وزیر سلطه دائمی در وزارتخانه که میتوانست NNOCو مستخدم دولتی در DPPرا مطیع سازد و بدتر شد. (Nwokeji2007) در پاسخ به مدیریت خطرناک موزه نفت نیجریه تحت این ترتیب سه جانبه در دهه ۱۹۷۰ با منطقی که برای تحکیم استعداد انسانی محدود عربستان در نفت خام NNOC,DDPبرای تشکیل دادن شرکت ملی نفت خام در سال ۱۹۷۷ ترکیب شده بود استقلال نظمدهی رسمی مجدد در دهه ۱۹۸۰ ایجاد شد و در سال ۱۹۹۸ محدود و دوباره در سال ۱۹۹۹ ایجاد شد اگرچه خطا در دوره نظم دهی رسمی تنظیم کننده برای تهیه منابع کافی برای مباشرت مفید و کنترل صنعت نفت ناتوان شده بود دلیل اصلی این است که در سیستم سیاسی عربستان روی شبکه پشتیبانی سوخت توسط عایدی نفت میباشد و آنهایی که در قدرت برای حمایت توسعه یک تنظیم کننده مستقل بی رحم شده اند که توانایی خودشان را برای تقسیم و تباهی برای خویشاوند و شریکآن تحمیل کردند Thurber2010 ))لایحه قانونی بهسازی که اکنون با یک وضعیت نامعین در قوه مقننه عربستان مواجه است بار دیگر برای ایجاد یک نمایندگی نظم دهی قوی تلاش میکند و آن همچنین برای بازگرداندن
NNPCبه شرکت تجاری ترباحذف فعالیتهای نظمدهی آن و با دادن و کنترل بر گردش وجوه خودش جستجو میکند.
ایران
در ایران هنوز عمل مجزا سازی در فعالیت های تجاری و سیاسی نظم دهی را در حوزه نفت به انجام نرسانده است و تلاش چندان جدی برای بهسازی عملکرد حوزه نفت از طریق ایجاد هیئت های مدیره نظم دهی یا سیاسی و طرح های رسمی نمایندگی نظم دهی یا سیاسی که نظارت واقعی و شفاف را فراهم سازد نشده است.اولين مرحله در بحث نفت و گاز مربوط به استخراج اين موهبت هاي الهي از دل خاک مي باشد مرحله اي که شايد در نگاه اول نتوان به اهميت فوق العاده آن در کل پروسه پي برد؛ پيشرفت و تکنولوژي امروز در تمامي زمينه ها به خصوص بخش نفت و گاز رو به گسترش بوده به طوري که روش هاي سنتي بهره برداري پاسخگو نيست و روش صحيح توليد نمي باشد . در اين راستا صيانت از مخازن بايد با جديت بيشتري دنبال شود. تعريفي از مديريت مخزن ميگويد: "مديريت مخزن استفاده منطقي و درست از منابع جهت به حداکثر رساندن توليد اقتصادي آن است". اگر چه توجه به امر صيانت مي بايست از زمان شروع برداشت از مخازن مد نظر قرار گيرد، ليکن با اتخاذ تصميماتي در اين مورد در حين توليد از يک مخزن نيز مي توان از فرا رسيدن پايان عمر زودرس آن جلوگيري کرد. اين دانش با بکارگيري منابع سخت افزاري و نرم افزاري تلاشهايي را در جهت بهينه سازي روشهاي توليد با ملاحظات اقتصادي صورت مي دهد (Olayelem, 2020).
«استرن» توضيح مي دهد که اقتصاد ايران يک اقتصاد وابسته به تک محصول نفت است و اگر اين امکان يعني صادرات نفت و يا درآمدهاي آن، از اين کشور گرفته شود، دولت ايران قادر به اداره کشور نخواهد بود. وي بيان مي کند که دو عامل ميزان صادرات نفت ايران را فرسايش مي دهد: يکي افت طبيعي توليد مخازن نفتي که اغلب در نيمه دوم منحني توليد خود قراردارند و دومي رشد مصرف داخلي نفت خام که شتاب فراواني هم دارد(به اين موضوع در بخش اول پرداخت شد). اولي ميزان توليد نفت خام کشور را بطور کلي فرسايش مي دهد و دومي سهم اين توليد در مصرف داخلي را افزايش مي دهد و نتيجه مشترک اين دو، کاهش نفت خام باقيمانده براي صادرات است. «استرن» سناريوهاي مختلفي را از منظر ميزان توان سرمايهگذاري ايران براي جبران افت توليد خود، بررسي مي کند تا مشخص نمايد که روند کاهش ميزان صادرات نفت خام و درآمد ارزي حاصل از آن در چه زماني به صفر مي رسد و آن زمان را زمان شروع بحران در ايران مي داند. استرن محتمل ترين سناريو براي رسيدن به اين نقطه را بين سال هاي ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵ ميلادي و طولانيترين سناريو را بين سالهاي ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۰ ميداند.
جامعه ایرانی دارای گذشته پرفراز و نشیبی است و نهادهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ایران نیز خصلت و ماهیت پیچیده دارند.قرن بیستم دوره تحولاتی عمیق برای اقتصاد ایران بود. پس از قرنها توسعه نیافتگی و رکود اقتصادی، اقتصاد ایران از نظر ساختار، بهره وری و تأثیرات بین المللی شروع به تغییر کرد.
خانواده سلطنتی عربستان سعودی آل سعود از زمان تاسیس دولت مدرن حکومت و تاثیر سیاسی در منطقه برای کشورها را اداره کرده است تا اندازه ای که به عنوان نتیجه این کشور یک سیاست نفت تقریباً منحصر به فردی را در درجه ثبات اتخاذ کرده است بر خلاف تقریباً همه همتاهایش و عملیات ملی شده در دولت با شدت اندکی نزدیک با منافع بینالمللی نفت پیوسته بود و به جهت یابی حوزه خصوصی برای انتقال بهNOC خودش اجازه دادstevens), آماده ارائه دادن.( اکنون دولت و اهدافAramco سعودی از توسعه نفت ثابت درازمدت درهم تابیده شده ضد دولت اهداف استراتژیک شرکت تنظیم میکند و عملیات پنجساله و برنامههای سرمایهگذاری را تصویب میکند اما عملیاتی ترین تصمیمات برای شرکت را رها می کند در این محیط
صعودی پیشرفت کرده است بنابراین داده های مالی اندک آشکار شده است.Aramco سعودی به مدت سالها بزرگترین تولید کننده نفت جهان بوده است و بزرگترین ذخیره های نفت و قراردادی را اداره کرده است. همچنین شرکت توسعه و تحقیقات مهمی را انجام میدهد به ویژه از طریق اکتشاف و مرکز مهندسی نفت خاص و پروژه های جدید توسعه نفت را انجام می دهدstevens), آماده ارائه دادن.( و در نتیجهaramco سعودی عایدات تودهای را برای دولت سعودی برای آینده قابل پیشبینی فراهم کرده و به این ادامه خواهد داد.
توجه داشته باشید کهaramco سودی با وجود حداقل نظارت سازمانی پیشرفت کرده است نخستین سازمان تنظیم کننده حوزه نفت عربستان سعودی انجمن عالی در امورات وزارت معدن و نفت خام نسبتاً لایق می باشد اماSCPMA فقط یک نقش نظارتی اعمال میکند شاید به دلیل حکمرانی و خانوادگی و رهبریNOC بیشتر اهداف یکسانی را سهیم میباشندstevens), آماده ارائه دادن( نهاد دولتی دیگر وزارت نفت خام و منابع طبیعی به طور محکمی بهaramco سودی از طریق اهداف مشترک و مبادلات ثابت پرسنل مرتبط شده است.
5. نتایج و مبحث
بررسی های موردی بالا تصویر پیچیده و ارتباط بین مجزا سازی عملکرد ها به اجرای موفق حوزه نفت را ارائه می کند اما فرضیه هایی از تاثیر مستقیم (#1)و رابطه میانجیگری شده توسط سازمان ها و سیاست (#2) را مورد هدف قرار می دهیم. همانطوری که با خلاصهای در جدول بالا تاکید شد موافقت ارتباط محدود به این تلاشها برای اجرای مدل نروژی از مجزا سازی فعالیتها و کل نتایج در حوزه نفت را کشف میکنیم در نروژ که در نمونه ما مجزا سازی فعالیتها را داشته است ایفا کننده های قوی هستند حمایت کیفیت مستدلی برای رقابت وجود دارد که اجرای مجزا سازی فعالیتها تأثیری سودمند داشته. آن یکی از منظومه عواملی بود که به نتایج خوب کمک کرده بود در این حال برخی کشورها در نبود فعالیت های مجزا به خوبی عمل کردند عربستان سعودی مجزا سازی فعالیتها را به عنوان یک استراتژی اصلاحات بهسازی امتحان کردند اما تا کنون قابل اجرا نبوده است.
داده های بررسی موردی ما به طور وسیعی فرضیه ی #۲را حمایت می کند.اگرچه شیوه هایی در رقابت سیاسی و توانایی سازمانی فعالیت هایی مدل نروژی را میانجی گری می کند که ان را پیچیده و متفاوت می کند.نمونه ما از ده کشور نگرش های بعدی در مورد چگونگی تاثیر رقابت سیاسی و کیفیت سازمانی بر مقدار پتانسیل شیوه مجزاسازی فعالیتها را اظهار میکند.
اول اینکه تلاش های جدی برای ایجاد مجزاسازی و فعالیتها بندرت در رقابت سیاسی که کم است متقبل می شوداگر چه دو کشور در نمونه ما بارقابت سیاسی کم ایران، عربستان صعودی و روسیه هیئت های مدیره نظم دهی با مسئولیت رسمی برای نظارت NOCهای مربوطه را دارندتعریف های متعددی ممکنه برای ارتباط در نمونه های بین رقابت های سیاسی و تلاش ها برای ارتباط در نمونه های بین رقابت های سیاسی و تلاش ها برای اجرای مجزاسازی فعالیتها باشد.جائیکه کنترل سیاسی مورد اعتراض قرار گرفته باشدممکنه خطر زیادی از یک اختلاف سیاسی بین دولت وNOCدر نبود نظارت های سازمانی و توازن ها در حوزه نفت باشد.در یک محیط بدون رقابت بنیادهای قدرت ،در تقابل ممکنه هیچ نیاز ملاحظه شده ای برای ایجاد و نظارت های سازمانی و توازن ها برای قدرت واسطه وجود نداشته باشد.
مدیریتNOC ممکنه به طور طبیعی و رهبری خارج از منابع مشترک تطبیق شود همانطوری که در عربستان سعودی می باشد اگرچه با نگاهی بر نمونهها ما می توانیم کشورهایی را با رقابت سیاسی محدود در سطح مدیریت مشاهده کنیم که جستجو برای ایجاد نظارت های سازمانی و توازن هایی در حوزههای نفت آنها دارد. دوم اینکه توانایی یک کشور برای اجرای جداسازی فعالیت ها در شیوه های مهم وابسته به سطح توسعه سازمانی آن در یک موقعیت بحرانی ویژه می باشد نروژ تقسیمات سه جانبه از فعالیتهای نظمدهی سیاسی و تجاری در حالت رسمی در زمانی که آنهاNOC ها را به وجود آوردند ایجاد کردند دیوانسالاری کاملاً به خوبی توسعه مییافت زمانی که نفت در دریای شمالی در اواخر دهه ۱۹۶۰ کشف شد آن تجربه نظم دهی دیگر حوزه های منبع مهندس استخراج معدن و آب را داشت و آن روی یک برنامه تعلیم برای کارکنان برای یادگیری در مورد نفت خام را شروع کرد جایی که دیوانسالاری مستقل شایسته برای عملکرد شرکت ممکن و سودمند تکمیل شده بود و سوم اینکه کشورهایی با فقدان توانایی سازمانی قبلاً در توسعه حوزه نفت شان ممکن از ایجاد نشدن مجزا سازی فعالیت ها بهره مند شوند.
در برزیل موقعیت انحصاریpetrabaras عایق گذاری آن از دخالت نظریه ای یا غفلت عمومی که دوره طولانی قواعد نظامی از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۵ به ان اجازه داد تا تصمیماتی بگیرد که از لحاظ سیاسی منفور اما بلاخره مهم بودن برای مثال برای به دست آوردن تجربه عملیاتی نظارت میکند و بیشتر برای کشف قسمت ساحلی دریا در برزیل عمل میکند چهارم اینکه وجود یک سیستم قوی نظارتها و توازن ها ممکنه ثبات و جنگندگی سختی را علیه شوکهای اقتصادی و سیاسی فراهم کند حتی اگر مجزا سازی فعالیتها نیاز نباشد در حالی که رقابت سیاسی پایین باشد نتیجه گیری های ما در این رابطه بسیار مشروط هستند اما تا اندازهای که این نتیجه گیری بررسی بعدی را در بر داشته است آن اظهار دارد که کشورهایی با توانایی سازمانی لازمه مفعول باشد تا به طور انحصاری نظارتها و توازن هایی که مجزا سازی فعالیتها را فراهم میکند نیروها را تقویت کند با وجود این یک رابطه علت و معلولی برای ایجاد دشوار می باشد تغییرات در تطبیق سیاسی در کشورهای متعدد فاقد چنین توازن ها و نظارت های سازمانی که تاثیرات خطرناکی بر حوزه نفت داشتهاند. پنجم اینکه تلاشها برای اجرای مجزا سازی فعالیت ها در کشورهایی که پیش شرط های سازمانی فاقد می باشد میتوانند بسیار ضد تولیدی باشد.
6. نتیجه گیری ها: انواع مدل ها برای محیط های سیاسی و سازمانی متفاوت.
مبحث قبلی خطر تلاش برای به کار بردن مدل مجزا سازی فعالیت ها بدون توجه به مفاد سیاسی و سازمانی را توضیح می دهد اگر چه مدل همانطوری که توسط قرارداد منبع طبیعی ۲۰۰۹ اظهار شد یک " بهترین شیوه "انواع مدل ها می باشد آن دستورالعمل خوبی برای هر حوزه نفت نامناسب پیرامون جریان نمیباشد همانطوری کهRadri k2008 در مبحثی کلی تر در مورد ایجاد سازمان استدلال می کند که کشورهای فاقد شرایط حمایتی از بهترین شیوه ها بهتر از سازمان های درجه دو هستند.
شکل ۲. ربع های معرفی شده در شکل ۱ را دوباره بررسی میکند و چارچوبی برای تفکر درباره استراتژی هایی که برای اجرای حوزه نفت ممکنه در دولت هایی با درجه های مختلف توانایی سازمانی و رقابت سیاسی موثر باشد را فراهم میکند.
کشورهای ربعIV با سیستمهای سیاسی رقابتی و توانایی سازمانی قوی بهترین محیط برای جداسازی فعالیت نظری و سیاسی از فعالیت تجاری را ارائه می کند موارد برجستهای در این شیوه هست که به طور موفقیت آمیزی به کار برده است
در ربع I, جایی که قدرت در مورد رقابت قرار نگرفته است و توانایی سازمانی و نیروی انسانی محدود شدهاند مورد قوی برای تقویت فعالیت ها وجود دارد از آنجایی که رقابت سیاسی پایین افقهای زمانی مدیریت طولانی هستند و یک سازمان می تواند به طور موفقیت آمیزی فعالیت های متعددی را از جانب رهبر کشور انجام دهد. ازآنجاییکه توانایی سازمانی پایین است ممکن است برای ایجاد یک ابزار اجرایی همه منظوره موثرتر باشد نسبت به اینکه نبودی را طلب کند که می تواند از ایجاد هیئت مدیره های متعدد ناشی شود.یک نتیجه مثبت هنوز هم به تصمیماتی توسط رهبران کشور بویژه در تعین مدیران ماهر ان او سی های آنها وسپس تنها گذاشتن آنها بستگی دارد.
در ربعIII ، جاییکه توانایی سازمانی نسبتا پیشرفته است اما هیچ رقابت سیاسی یا عمل مستحکمی از توازن ها و نظارت های درون دولتی وجود ندارد، مجزاسازی فعالیتها ممکن است اثربخشی بدون تاثیر عمل دولت یا ماموران شرکت کاهش دهد.
دولت های نهادی شده ربع II هم از لحاظ سیاسی رقابت کرده وبا فقدان سازمانهای موثر ومداوم برای ایجاد دوام و تاثیر میانجی گر چالش های رنج آوری را برای بهسازی ها ارائه می کند.
منابع
Nolan, P.A.,Thurber,M.C.,2010.OntheState’sChoiceofOilCompany:Risk Management andtheFrontierofthePetroleumIndustry.ProgramonEnergy and SustainableDevelopmentWorkingPaper99,December,availableat /http://pesd.stanford.edu/publications/on_the_states_choice_of_oil_company_ risk_management_and_the_frontier_of_the_petroleum_industryS (accessed2 June2011). Nore,P.,2009.OilforDevelopment–OfD.PresentationtotheWorldBank, Mar.3,availableat /http://siteresources.worldbank.org/EXTOGMC/Resources/ 336929-1237387264558/5930373-1237387327980/nore_eitiþþ.pdfS. Noreng, Ø.,1980.TheOilIndustryandGovernmentStrategyintheNorthSea. Croon Helm,London. Nwokeji, G.U.,2007.TheNigerianNationalPetroleumCorporationandthe Development oftheNigerianOilandGasIndustry:History,Strategiesand Current DirectionsPolicyReportontheChangingRoleofNationalOil Companies inInternationalEnergyMarkets.Houston,TX:RiceUniversity, James A.BakerIIIInstituteforPublicPolicy. Olsen, R.,2010.BacktosquareoneforPemex’schallengingChicontepecoil project. PetroleumEconomist. Rai, V.,Victor,D.G.,forthcoming.AwakeningGiant:StrategyandPerformanceof the AbuDhabiNationalOilCompany(ADNOC).OilandGovernance:State- owned EnterprisesandtheWorldEnergySupply,CambridgeUniversityPress, ISBN: 9781107004429. Rodrik, D.,2008.Second-bestinstitutions.AmericanEconomicReview:Papers& Proceedings 200898(2),100–104. Ross, S.A.,1973.Theeconomictheoryofagency:theprincipal’sproblem.American Economic Review12(May),134–139. Ross, M.L.,2001.Doesoilhinderdemocracy?WorldPolitics53,325–361. Sachs, J.D.,Warner,A.M.,1997.SourcesofslowgrowthinAfricaneconomies. Journal ofAfricanEconomies6(3),335–376. Skancke, M.,2003.FiscalPolicyandPetroleumFundManagementinNorway.In: Davis, J.M.,Ossowski,R.,Fedelino,A.(Eds.),FiscalPolicyFormulationand Implementation inOil-ProducingCountries.InternationalMonetaryFund, Washington, DC. Spence, M.,Zeckhauser,R.,1971.Insurance,information,andindividualaction. American EconomicReview61(May),380–387. Stevens, P.,2003.ResourceImpact:ACurseoraBlessing?WorkingPaper, University ofDundeeCenterforEnergy,MineralLawandPolicy,availableat /http://www.dundee.ac.uk/cepmlp/journal/html/Vol14/Vol14_1.pdfS (accessed 15December2010). Stevens, P.,2008.NationalOilCompaniesandInternationalOilCompaniesinthe Middle East:undertheshadowofgovernmentandtheresourcenationalism cycle. JournalofWorldEnergyLaw&Business1(1),5–29. Stevens, P.,forthcoming.SaudiAramco:AGiantamongstGiants.OilandGovern- ance: State-ownedEnterprisesandtheWorldEnergySupply,Cambridge University Press,ISBN:9781107004429. Stojanovski, O.,2008.TheVoidofGovernance:AnAssessmentofPemex’s Performance andStrategy.ProgramonEnergyandSustainableDevelopment Working Paper#73,April,availableat /http://pesd.stanford.edu/publications/ the_void_of_governance_an_assessment_of_pemexs_performance_and_strat egyS (accessed 15December2010). Thurber, M.C.,Istad,B.T.,2010.Norway’sEvolvingChampion:Statoilandthe Politics ofStateEnterprise.ProgramonEnergyandSustainableDevelopment Working Paper92,May,availableat /http://pesd.stanford.edu/publications/ norways_evolving_champion_statoil_and_the_politics_of_state_enterpriseS (accessed 15December2010). Thurber, M.C.,Emelife,I.M.,Heller,P.R.P.,2010.NNPCandNigeria’sOilPatronage Ecosystem. ProgramonEnergyandSustainableDevelopmentWorkingPaper 95, September,availableat /http://pesd.stanford.edu/publications/nnpc_and_ nigerias_oil_patronage_ecosystemS (accessed 15December2010). Velculescu, D.,2008.Norway’sOilFundShowstheWayforWealthFunds.IMF Survey, July9. Victor, D.G.,Hults,D.R.,Thurber,M.C.,forthcoming.OilandGovernance:State- owned EnterprisesandtheWorldEnergySupply,CambridgeUniversityPress, ISBN: 9781107004429. Victor, N.,Sayfer,I.,forthcoming.Gazprom:TheStruggleforPower.Oiland Governance: State-ownedEnterprisesandtheWorldEnergySupply, Cambridge UniversityPress,ISBN:9781107004429. Whitford, A.B.,2005.Thepursuitofpoliticalcontrolbymultipleprincipals. The JournalofPolitics67(1),29–49Feb.. World Bank,2010.WorldwideGovernanceIndicators,availableat /http://www. govindicators.orgS (last accessed15December2010). Xu, X.,2007.ChineseNOCs’OverseasStrategies:Background,Comparisonand Remarks. PolicyReportontheChangingRoleofNationalOilCompaniesin International EnergyMarketsHouston,TX:RiceUniversity,JamesA.BakerIII Institute forPublicPolicy.
Collins, T.,2003.NOCReform:Restructuring,CommercializationandPrivatization. World BankNationalOilCompaniesWorkshop,CurrentRolesandFuture Prospects, May27,availableat /http://siteresources.worldbank.org/ INTOGMC/Resources/NOCReformCollins.pdfS. de Oliveira,A.,forthcoming.Petrobras:strategyandperformance.Oiland Governance: State-ownedEnterprisesandtheWorldEnergySupply,Cam- bridge UniversityPress,ISBN:9781107004429. Djankov, S.,Montalvo,J.G.,Reynal-Querol,M.,2008.Thecurseofaid.Journalof Economic Growth13,169–194. Eifert, B.,Gelb,A.,Tallroth,N.B.,2003.ThePoliticalEconomyofFiscalPolicyand Economic ManagementinOil-ExportingCountries.In:Davis,J.M.,Ossowski, R., Fedelino,A.(Eds.),FiscalPolicyFormulationinOil-ProductionCountries. International MonetaryFund,Washington,D.C.. Entelis, J.,forthcoming.Sonatrach:thepoliticaleconomyofanAlgerianstate institution. OilandGovernance:State-ownedEnterprisesandtheWorld Energy Supply,CambridgeUniversityPress,ISBN:9781107004429. Espinasa, R.,2008.MarcoInstitucionalyelDesempen˜o delasEmpresasEstatales Productoras dePetro´ leo. In:presentedatOASConferenceinWashington,DC on March22,2008. Feltenstein, A.,Nsouli,S.M.,1998.‘BigBang’VersusGradualisminEconomic Reforms: AnIntertemporalAnalysiswithanApplicationtoChina.IMFWork- ing PaperWP/01/98. Grindle, M.S.,2004.Goodenoughgovernance:povertyreductionandreformin developing countries.Governance17(4),525–548. Grindle, M.S.,2007.Goodenoughgovernancerevisited.DevelopmentPolicy Review 25(5),553–574. Heller, P.R.P.,forthcoming.Angola’sSonangol:dexterousrighthandofthestate. Oil andGovernance:State-ownedEnterprisesandtheWorldEnergySupply, Cambridge UniversityPress,ISBN:9781107004429. Henderson, S.,2009.AfterKingAbdullah:SuccessioninSaudiArabia.The Washington InstituteforNearEastPolicy,PolicyFocus#96,August,available at: /http://www.washingtoninstitute.org/pubPDFs/PolicyFocus96.pdfS. Hults, D.R.,forthcominga.Hybridgovernance:StateManagementofNationalOil Companies. OilandGovernance:State-ownedEnterprisesandtheWorld Energy Supply,CambridgeUniversityPress,ISBN:9781107004429. Hults, D.R.,forthcomingb.Petro´ leos deVenezuela,S.A.:fromindependenceto subservience. OilandGovernance:State-ownedEnterprisesandtheWorld Energy Supply,CambridgeUniversityPress,ISBN:9781107004429. Jiang, B.,forthcoming.ChinaNationalPetroleumCorporation(CNPC):abalancing act betweenenterpriseandgovernment.OilandGovernance:State-owned Enterprises andtheWorldEnergySupply,CambridgeUniversityPress,ISBN: 9781107004429. Jensen, M.C.,1983.Organizationtheoryandmethodology.AccountingReview8 (Apr), 319–337. Jones Luong,P.,Weinthal,E.,2010.OilIsNotaCurse:OwnershipStructure and InstitutionsinSovietSuccessorStates.CambridgeUniversityPress, Cambridge, UK. Kaufmann, D.,Kraay,A.,Mastruzzi,M.,2009.GovernanceMattersVIII:Aggregate and IndividualGovernanceIndicators,1996–2008.WorldBankPolicy Research WorkingPaperNo.4978. Lahn, G.,Marcel,V.,Mitchell,J.,Myers,K.,Stevens,P.,2007.GoodGovernanceof the NationalPetroleumSector:TheChathamHouseDocument,availableat /http://www.chathamhouse.org.uk/files/9761_ggdoc0407.pdfS. Lewis, S.W.,2007.ChineseNOCsandWorldEnergyMarkets:CNPC,SINOPEC,and CNOOC. PolicyReportontheChangingRoleofNationalOilCompaniesin International EnergyMarkets.RiceUniversity,JamesA.BakerIIIInstitutefor Public Policy,Houston,TX. Lopez, L.,forthcoming.Petronas:ReconcilingTensionsbetweenCompanyand State. OilandGovernance:State-ownedEnterprisesandtheWorldEnergy Supply, CambridgeUniversityPress,ISBN:9781107004429. Marcel, V.,2005.OilTitans:NationalOilCompaniesintheMiddleEast,London. Chatham House. Marshall, M.G.,Gurr,T.R.,,Jaggers,K.,2010.PolityIVProject:PoliticalRegime Characteristics andTransitions,1800–2009,DatasetUsers’Manual.Centerfor Systemic Peace,availableat /http://www.systemicpeace.org/polity/polity4. htmS (accessed 14December2010). Moore, M.,Putzel,J.,1999.ThinkingStrategicallyaboutPoliticsandPovertyIDS Working Paper101,availableat /http://www.ids.ac.uk/index.cfm?objectID= FA0755E3-5056-8171-7B8A757CBE2523D4&pgno_pub=5S. National CommissionontheBPDeepwaterHorizonOilSpillandOffshoreDrilling, 2011. DeepWater:TheGulfOilDisasterandtheFutureofOffshoreDrilling, available at /http://www.oilspillcommission.gov/final-reportS. Natural ResourceCharter,2009.DraftforConsultation,November2009. Natural ResourceCharter,2010.November2010,availableat /http://www. naturalresourcecharter.orgS.
Epochal sample of Norway's model and executive plan on function of oil sector in oil producing countries(1972-2020)
Norway has implemented resources using three separate government bodies: the government to administer policy, a regulatory body to establish oversight, and technical and industrial expertise. Norway's success in hydrocarbon management prompted the development of institutions to consider whether Norway's example of separate government practices should be recommended for other oil-producing countries. Examining the country that has widely used different methods in this area, we concluded that the separation is not a prerequisite for the development of oil fields. Countries that have implemented segregation of functions are characterized by strong political competition and greater institutional capacity. Leaders who are not challenged, are capable of delivering political and commercial regulatory action using the same institution. Until such capacity is developed, countries with active political competition but limited institutional capacity have greater challenges in improving the oil sector. Domain control that is not possible but segregation of functions is often difficult to implement.
Keywords: Oil Sector Governance, Norwegian Model, National Oil Company.