جستاری در چگونگی ترویج تشیع در شهر جوشقان
محورهای موضوعی : فصلنامه تاریخرحمت الله زرگری 1 , کیوان لولویی 2 *
1 - دانشجوی دکتری تاریخ ، واحد محلات ، دانشگاه آزاد اسلامی ، محلات ، ایران
2 - استادیار تاریخ ، واحد محلات ، دانشگاه آزاد اسلامی ، محلات ، ایران
کلید واژه: تشیع, مذهب, صفویان, جوشقان قالی,
چکیده مقاله :
جوشقان قالی، مرکز منطقهی بسیار وسیعی به نام جوشقانات بوده که از اصفهان شروع و تا نزدیکی دلیجان از استان مرکزی ادامه داشته است. این منطقه در طول دوران پرپیچ و خم خود در اثر حوادث مختلف و ندانم کاری های مسئولین دوران مختلف، امروزه به یک منطقه ی بسیار کوچک که جزئی از بخش قمصر، شهرستان کاشان و استان اصفهان است، محسوب می گردد. این منطقه ی وسیع ازنظر دین و مذهب، قبل از ظهور اسلام روح پرست و بعدازآن آئین زرتشت را قبول میکنند و یا ظهور اسلام و تصرف ایران به دست اعراب مسلمان، به اسلام روی آورده و از قرن دوم هجری، یعنی ولایتعهدی امام رضا (ع) به بعد، کمکم مذهب تشیع در این منطقه ترویج پیدا میکند و سرانجام با ظهور صفویان و رسمیشدن مذهب شیعه در ایران، مردم جوشقان مذهب شیعه را پذیرفتهاند. امروز مردم جوشقان همه شیعه ی اثنی عشری بوده و مراسم مذهبی شیعه مخصوصاً مراسم عاشورا، شبهای قدر، عید غدیر و ... به نحو احسن برگزار میگردد. در این پژوهش تالش میشود تأثیر فضای ایدئولوژیکی ایران در قرن دوم هجری و بعد از آن در اوایل دوره ی صفویه در تغییر فرهنگ و مذهب این منطقه، مورد بررسی و تأمل قرار گیرد.
Joshqan Qali was the center of a very large region called Joshqanat, which started in Isfahan and continued near Delijan in Markazi province. This region during its tortuous period due to various incidents and ignorance of officials of different eras, today is considered a very small area that is part of Ghamsar, Kashan city and Isfahan province.This vast region in terms of religion, before the advent of Islam, they accepted the religion of Zoroastrianism or after the advent of Islam or the conquest of Iran by Muslim Arabs, converted to Islam and from the second century AH, the guardianship of Imam Reza (AS) Later, the Shiite religion was promoted in this region, and finally, with the emergence of the Safavids and the officialization of the Shiite religion in Iran, the people of Joshqan accepted the Shiite religion. Today, the people of Joshqan are all Twelver Shiites, and Shiite religious ceremonies, especially Ashura, Ghadr nights, Eid Ghadir, etc., are held well. In this research, an attempt is made to study and reflect on the influence of the ideological atmosphere of Iran in the second century AH and later in the early Safavid period in changing the culture and religion of this region.
_||_
جستاری در چگونگی ترویج تشیع در شهر جوشقان
چکیده:
جوشقان قالی، مرکز منطقهی بسیار وسیعی به نام جوشقانات بوده که از اصفهان شروع و تا نزدیکی دلیجان از استان مرکزی ادامه داشته است. این منطقه در طول دوران پرپیچ و خم خود در اثر حوادث مختلف و ندانم کاری های مسئولین دوران مختلف، امروزه به یک منطقه ی بسیار کوچک که جزئی از بخش قمصر، شهرستان کاشان و استان اصفهان است، محسوب می گردد. این منطقه ی وسیع ازنظر دین و مذهب، قبل از ظهور اسلام روح پرست و بعدازآن آئین زرتشت را قبول میکنند و یا ظهور اسلام و تصرف ایران به دست اعراب مسلمان، به اسلام روی آورده و از قرن دوم هجری، یعنی ولایتعهدی امام رضا (ع) به بعد، کمکم مذهب تشیع در این منطقه ترویج پیدا میکند و سرانجام با ظهور صفویان و رسمیشدن مذهب شیعه در ایران، مردم جوشقان مذهب شیعه را پذیرفتهاند. امروز مردم جوشقان همه شیعه ی اثنی عشری بوده و مراسم مذهبی شیعه مخصوصاً مراسم عاشورا، شبهای قدر، عید غدیر و ... به نحو احسن برگزار میگردد. در این پژوهش تالش میشود تأثیر فضای ایدئولوژیکی ایران در قرن دوم هجری و بعد از آن در اوایل دوره ی صفویه در تغییر فرهنگ و مذهب این منطقه، مورد بررسی و تأمل قرار گیرد.
کلیدواژه ها: تشیع، جوشقان قالی، مذهب، صفویان
تشیع در جوشقان قالی:
مقدمه:
پیامبر گرامی اسلام فرمودند: من دو چیز گران بها را در بین شما قرار می دهم. کتاب خدا و عترتم. هر کس یکی از این دو گران بها را بدون دیگری داشته باشد به یقین راهی برخالف حدیث ثقلین رفته است. این اصل، شعار جاوید تشیع و رمز ماندگاری آن بوده است که دست برداشتن از آن به معنای حذف ماهیت تشیع و استحاله ی آن است. تاریخ امامان شیعه نشان میدهد که همه ی آنان به پیروی از رسول خدا (ص) همواره مردم را به این شعار جاویدان فراخوانده و خواسته اند که به حدیث ثقلین بازگردند و وحدت حقیقی را که رستگاری امت در آن است تنها در این حدیث جستجو کنند و این شعار همیشه محور اصلی تمامی قیام ها و خاندان های شیعی بوده که بر ضد ظلم و ستم حاکمان صورت میگرفته است و هر چه این شعار را اجرایی کرده اند، کمتر گمراهی یافته اند. در طول تاریخ اسلام به جز چند سالی که حضرت علی (ع) حکومت محدود داشته اند، متأسفانه باید گفت که حاکمان اموی و عباسی از خلافت امامان شیعه و اجرایی کردن احکام واقعی اسلام ممانعت به عمل آورده اند و با شروع غیبت کبرا جامعه مسلمین از حضور امامان شیعه محروم مانده اند. ظهور قیام های شیعی، اگرچه غالب آنها شکست خوردند اما به یقین زمینه ساز قیام ها و شکل گیری دولت های شیعی در شرق و غرب جهان اسلام شد و با حمایت های آنان فرصتی برای شیعه به وجود آمد تا بتواند اندیشه ها و شعارهای اعتقادی برگرفته شده از حدیث ثقلین را که چیزی جز تعالیم اسلام نبوده، حیات دیگری بخشد. نقش خاندان شیعی و علما در این نهضت همه جانبه نقش کلیدی بود. تاریخ حیات سیاسی – فرهنگی شیعه کاملاً نشان میدهد که تشیع به سهم خود در کنار دیگر مسلمانان تعاملی سازنده داشته و به خصوص در گسترش فرهنگ اسلامی نقش به سزایی داشته است و اما: جوشقان قالی یکی از مراکز دهستان از بخش قمصر، شهرستان کاشان در استان اصفهان است و از نظر جغرافیایی در جنوب غربی کاشان واقع شده، فاصله ی آن تا شهر کاشان 95 کیلومتر و تا مرکز استان (اصفهان) 115 کیلومتر می باشد. هوای آن سردسیری و آب آن از چشمه سارها و قنوات فراهم می گردد و محصول عمده ی آن غلات و لبنیات می باشد.
در این مقاله، درصدد ارائه ی آگاهی هایی از تاریخ تشیع و وضعیت تشیع در زمان امامان شیعه و چگونگی شرح ورود اسلام و شیعه به مناطق مرکزی ایران وشیعه شدن آنان و سرانجام چگونگی اجرای مناسک شیعیان در جوشقان مورد بررسی قرا خواهد گرفت .
معنای لغوی و اصطلاحی شیعه:
شیعه در لغت به معنی طرفدار و پیرو و تشیع به معنای پیروی کردن است. واژه ی شیعه بدون قید بر دوستداران اهل بیت و معتقدین به امام آنان اطلاق میشود. (دهخدا، ص171)
زمانی که معاویه حکومت را غصب کرد و قدرت را به دست گرفت، واژه ی شیعه تنها بر پیروان حضرت علی (ع) اطلاق شد (ولهاوزن، 1375 ،ص 139 ) شیعه در اصطالح به مسلمانی گفته می شود که اجتماع بعضی از مسلمین را در بنی ساعده و انتخاب ابوبکر را به خلافت را قبول نداشته و حضرت علی (ع) را پس از رحلت رسول خدا (ص) خلیفه شرعی میدانند. (امین، 1416 ،ص 57.)
فرقه ی رد «امامیه» به طور عام به تمامی فرقه های معتقد به نص جلی درباره ی امامت بلافصل امام علی (ع) اطلاق می شود اما این اصطلاح به طور خاص برای شیعه ی دوازده امامی به کار می رود که بزرگترین فرقه ی شیعه و معتقد به امامت امامان دوازده گانه و غیبت امام دوازدهم (ع) به عنوان مهدی است. (مشکور، 1362 ،ص 147.)
فرقه ی زیدیه نیز با اینکه خلافت ابوبکر عمر را پذیرفتند در شمار فرقه های شیعه هستند زیرا در اعتقاد اینان امامت حق امام علی (ع) است و بعد از امام حسین (ع) در عموم فرزندان حضرت فاطمه (س) تداوم می یابد. اینان معتقدند که امام به وصف و نه به اسم تعیین میشود با قیام با شمشیر، برای گرفتن حق از غاصبان، نمود پیدا میکند. (بغدادی، 1346 ق، ص 285) فرقه ی اسماعیلیه نیز از فرقه های مهم شیعی است که به جای امام موسی کاظم (ع) معتقد به امامت اسماعیل فرزند امام صادق (ع) هستند اینان پس از شهادت امام صادق (ع) از شیعه ی دوازده امامی جدا شدند و به شیعه ی هفت امامی مشهور گشتند.
اجتماع انصار و مهاجرین در بنی ساعده:
بعد از مرگ پیامبر ابتدا تعدادی از انصار در خانه ی سعد بن عباده رئیس قبیله ی خزرج جمع شدند تا او را به عنوان جانشین پیامبر انتخاب کنند ولی به دلیل عدم گنجایش جا به بنی ساعده رفتند در آنجا خبر به عمر رسید و عمر همراه با ابوبکر و ابوعبیده جراح خود را به سقیفه رساندند. در آغاز سعد بن عباده سخنرانی کرد و بعد از تمجید از مهاجرین و فداکاری های آنان، اعلام کرد که گسترش اسلام به خاطر ما بود بدین ترتیب انصار برای تصدی خلافت سزاوارترند. سخنان سعد مورد تأیید انصار قرار گرفت.
در همین حال ابوبکر ضمن تکریم و تمجید از انصار، گفتار سعد را در مورد جانشینی پیامبر درست ندانست و با تمسک به قرابت قریش با رسول خدا (ص) مهاجرین را سزاوار جانشین دانست (طبری، 1387 ق، ص 205.)
ابوبکر در ادامه با سخنان تحریک آمیز خود، تعصبات قبیله ای و کینه های دیرینه را در میان انصار شعله ور کرد و وحدت آنان را گسست و به انصار اعلام کرد که هیچ کار را بدون مشورت آنان انجام نخواهد داد و به همین خاطر تعداد زیادی از انصار از ابوبکر طرفداری نمودند بدین ترتیب انصار برای همیشه از خلافت کنار زده شدند و ابوبکر بعد از چند تعارف که بین او و عمر و ابوعبیده جراح انجام گرفت به عنوان اولین خلیفه انتخاب شد در این در حالی بود که عموم مهاجرین و انصار شکی در جانشینی امام علی (ع) نداشتند. (یعقوبی، 1385 ق، ج 2 ،ص 122)
امام علی (ع) که همراه چند تن از صحابه مشغول غسل و دفن پیامبر (ص) بود، خبر واقعه را دریافت کرد و با شنیدن این خبر آیات نخستین سوره عنکبوت را مبنی بر فتنه بودن واقعه ی سقیفه قرائت کرد (مجلسی، ج 28 ،ص 181.)
شیعه دفن و کفن پیامبر (ص) را روز دوشنبه و اهل تسنن روز سه شنبه میدانند (یعقوبی، 1385 ق، ج 2 ،ص 113) و اهل سنت با این کار میخواهند با این تأخیر در پی اثبات این نکته هستند که بیعت پیامبر روز دوشنبه بوده و دفن پیامبر )ص( زیر نظر آنان صورت گرفته است.
آن عده از صحابه که در کنار حضرت علی (ع) که مشغول تجهیز رسول خدا (ص) بودند انتخاب را زشت شمرده و به عنوان مخالفت به همراه حضرت علی (ع) در خانه ی حضرت فاطمه (س) تجمع کردند (طبری، 1387 ق، ج 2 ،ص 446.)
در بنی ساعده، ضوابط حاکم بر نظام قبیله، دامن گیر مسلمانان شد و علی (ع) را از حق خود محروم کرد (ابن سعد، 1410 ق، ص 623) ابوعبیده ی جراح با توجه به مالک فوق، درباره ی امام علی (ع) گفت «او هنوز جوان است» (جوهری بغدادی، 1413 ق، ص 84.)
در دوره ی خلفا مخصوصاً خلیفه ی سوم، عرب مسلمان به پیوندهای قبیله ای خود بازگشت و از این رو ارزش های دینی نادیده گرفته شد و جاهلیت عرب به هیئت نخستین خود بازگشت و پیمان جاهلی تجدید شد (طبری، 1387 ق، ج 5 ،ص 515 .)چنانکه حضرت علی (ع) در نهج البلاغه خطبه ی 16 میفرمایند: «دگر باره روزگار، شما را در بوته ی آزمایش ریخت مانند روزی که خدا، رسول شما را برانگیخت».
ظهور تشیع:
عده ای معتقدند کسانی که به انتخاب ابوبکر در اعتراض و به پیروی از امام علی (ع) در خانه ی حضرت فاطمه (س) اجتماع کردند، هسته ی اولیه تشیع را به وجود آوردند (ابن حزم، 1971 م، ج 2 ، ص 78.)
بعضی ها عقیده دارند پس از کشته شدن عثمان مسلمین به دو دسته علوی و عثمانی تقسیم شدند و علوی ها همان کسانی بودند که در تمامی جنگ های حضرت علی (ع) او را یاری کردند و آن حضرت آنان را شیعه نامید درحالیکه همه ی آنان عقیده ی واحدی نداشتند (معروف حسینی، 1410 ق،ص11.)
کسانی که امام علی (ع) را در جنگ جمل یاری کردند شیعه علی نامیده شدند، از محمد بن اسحاق نقل شده که پس از جدایی طلحه و زبیر، کسانی که علی (ع) را حمایت کردند شیعه نامیده شدند (امین، 1403 ق، ج 1 ،ص 19.)
برخی پیدایش شیعه را بعد از جنگ صفین و به دنبال پیدایش خوارج دانسته اند. (ابن ندیم، 1346 ق، ص 249 ) این عده تشیع را پدید آمده در افکار خوارج میدانند، خوارج افکاری مثل الزام نبودن امام از طرف خدا و عدم اختصاص امامت به گروه خاصی را مطرح کردند، درنتیجه تفکر شیعی به وجود آمد.
بعضی ها شیعه را ساخته ی ایرانیان می دانند، یعنی ایرانیان برای گرفتن انتقام از اعراب در اثر کینه ای که از عمر خلیفه ی دوم در فتح ایران و براندازی نظام سیاسی و مذهبی ایران داشتند، سعی کردند مخالفت را در قالب لباس اهل بیت و تشیع زنده کنند از آن رو تشیع را به وجود آوردند. (طباطبایی، 1364، ص12.)
و آخرین عقیده آن است که تشیع در اوایل قرن دهم هجری به هوای سلطنت و به یاری عده ای از درویشان صفوی ظهور کرد و سال های متمادی با خلفای عباسی و ازبکان جنگیدند و عقاید درویشی و غلوآمیز خود را در قالب تشیع به صورت یک مذهب اسلامی درآوردند. (طباطبایی، 1364، ص13.)
این فرضیه ها تنها بیانگر تحولات تاریخی تشیع و اندیشه ی سیاسی آن است، بسیاری از اندیشمندان شیعه این نظریات را رد کرده و آن را مولود طبیعی اسلام دانسته اند (صدر، 1368 ش، ص 4.)
رسول خدا (ص) اولین کسی بود که به دوستی حضرت علی (ع) تأکید کرد و پیروان او را شیعه نامید. (جعفری، 1368 ش، ص 15.) حضرت علی (ع) در شورای شش نفری انتخاب خلیفه ی سوم حاضر نشد به غیر کتاب خدا و سنت بیندیشد. بدین ترتیب جایگاه تاریخی شیعه به نخستین روزهای دعوت پیامبر اسلام برمی گردد.
رسول خدا (ص) پس از بازگشت از آخرین حج خود، در اول محرم سال یازدهم هجرت، سپاهی به فرماندهی اسامه بن زید تشکیل داد و اصرار کرد هر کس می تواند با سپاه اسامه حرکت کند که انتشار خبر بیماری رسول خدا (ص) سران مهاجر و انصار را سخت مضطرب کرد و آنان به بهانه های مختلف از همراهی لشکر خودداری کردند (ابن هشام، ج 2 ،ص 650.)
اولین اقدام صحابیان سرپیچی آنان از همراهی با سپاه و زیر سؤال بردن فرماندهی اسامه بود. پیامبر اسلام چون می دانست که رحلت او، مسئله جانشینی را با بحران روبرو خواهد ساخت و حضرت علی (ع) را از حق جانشینی محروم خواهند کرد، دستور اعزام سپاه اسامه را صادر کرد و چون این اعزام نیز با شکست روبرو شد، تدبیر دیگری اندیشید و تنها چاره ی کار را در این دید تا در لحظات آخر نامه ای بنویسد و امت را از فتنه ها برهاند از این رو فرمود قلمی بدهید که چیزی بنویسم تا پس از من گمراه نشوید. عمر در جواب فرمود: «ان النبی لیهجر، حسبنا کتاب الله»(ابن سعد، 1410 ،ج 2 ،ص244 )به دنبال آن پیامبر فرمود: برخیزید و بروید و بعد از آن پیامبر رحلت فرمود. عبدالله بن عباس می گفت: مصیبت از زمانی آغاز شد که نگذاشتند آن نامه نوشته شود (دیار بکری، ج 1 ،ص 182.)
تشیع در دوره ی حضرت علی (ع):
از نتایج همراهی و مدارای حضرت علی (ع) در دوره ی سه خلیفه این بود که مسلمانان در درون جهان اسلام به آرامش دست یافتند و در بیرون از مرزها با هدایت او فتوحات را شروع کرد و گسترش دادند (ابن اعثم، 1412 ق، ج 1 ،ص 81.)
افراد زیادی از بزرگان صحابه ی رسول خدا (ص) جانشینی امام علی (ع) را پذیرفته بودند که برجسته ترین آنان ابوذر، عمار، مقداد و سلمان بودند ایشان با تشکیل هسته ی اولیه ی شیعه، به ارکان اربعه شیعیان معروف شدند.
امام علی (ع) باتربیت افرادی مانند مالک اشتر، محمد بن ابوبکر، عمر بن حمق خزاعی و ... ریشه های تشیع را استوار کرد و با کمک یاران باوفای رسول خدا (ص) مانند ابوذر، عمار و .... تشیع را شکوفا نمود به گونه ای که پس از کشته شدن عثمان، تربیت یافتگان مکتب امام علی (ع) به اصرار زیاد با او به عنوان وصی رسول خدا (ص) بیعت کردند (یعقوبی، 1385 ق، ج 2 ،ص 179.)
در اوایل دهه ی سوم هجری، به دلیل خروج حاکمیت از ظواهر دینی، شرایطی فراهم آمد که موجب بروز ظهور تاریخی بعضی از جنبه های سیاسی، جغرافیایی و اقتصادی تفکر شیعی شد. آنان برای نخستین بار توانستند به بیان اندیشه ی جانشینی رسول خدا (ص) که در امام علی (ع) متبلور بود، بپردازند (جعفری، 1368 ش، ص 101.)
در دوره ی خلافت کوتاه حضرت امام علی (ع) گروه های مخالف و موافق سیاست حضرت علی (ع) را می توان به چهار گروه تقسیم کرد.
بنی امیه: ایشان خاندانی از قبیله ی قریش بودند که با بنی هاشم در جد اعلای خود یعنی عبدمناف به هم می رسیدند. علمای اخبار از ستیزه جویی بنی امیه در جاهلیت با بنی هاشم سخنی گفته اند. (کلینی، ج 8 ،ص 21.)
اختلاف بنی امیه با بنی هاشم همیشه ادامه داشت ولی در زمان فتح مکه فروکش کرد اینان باروی کار آمدن عثمان دوباره احساس قدرت کردند و همزمان ابوسفیان اعلام کرد برای فرزندان امیه بکوشند تا گوی خلافت را که اکنون به دست شما افتاده است به یکدیگر پاس دهید و آن را حفظ کنید (مسعودی، ج 2 ،ص 351.)
پیمان شکنان: که در رأس آنان طلحه و زیبر بودند. این دو نفر اگرچه با خلافت عثمان مخالفت کرده بودند با خالفت امام علی (ع) نیز مخالفت نموده، و همراه عایشه همسر پیامبر از حضرت علی (ع) جدا و جنگ جمل را به راه انداختند.
قاعدین: در این گروه کسانی مانند سعد بن ابی وقاص و عبدالله بنی عمر جای داشتند که ظاهراً هیچ حمایتی از گروههای مختلف ندارد.
شیعیان و هواداران حضرت علی (ع): این گروه از طیف های گوناگون پدید آمده بودند که در رأس آنان عبدالله بن عباس، مالک اشتر و عمار قرار داشتند که از دیرباز حضرت علی (ع) را به عنوان خلیفه ی اسلامی می دانستند و در کنار آنان افرادی که پس از مرگ عثمان در کنار حضرت علی (ع) جمع شده و او را به عنوان انتخاب کرده بودند.
حضرت علی (ع) در طی سه جنگ که با گروه های مختلف انجام داد سرانجام در رمضان سال 40 هجری با ضربه ی ابن ملجم مرادی به شهادت رسید و کوفه بعد از او به عنوان مرکز تشیع باقی ماند علت انتخاب کوفه به عنوان پایگاه شیعیان، در مقایسه با مدینه، جمعیت بیشتر این شهر بود و قبایل بیشتری در کوفه از علی (ع) حمایت می کردند. درنتیجه کوفه به عنوان مرکز حضرت علی (ع) پذیرای شمار زیادی از پیروان آن حضرت و نه تنها به عنوان یک پایگاه بزرگ شیعی بلکه بر رونق و آبادانی آن افزوده شد.
دوره ی امام حسن (ع):
حضرت امام حسن (ع) در نیمه ی رمضان سال سوم هجرت در مدینه متولد شد و هفت سال از عمر مبارک پیامبر (ص) را درک کرد. پیامبر در بیانی معروف، او و برادرش حسین(ع) را سید جوانان اهل بهشت خواند. او در کنار پدرش حضور داشت و مطیع اوامر پدر بود همانگونه که به دستور پدر از خانه ی عثمان به هنگام محاصره شورشیان محافظت کرد (نوبری، 1984 م، 198 ص، 293.)
با شهادت حضرت علی (ع) دوره ی امامت امام حسن (ع) آغاز شد و فردای شبی که پدرش به شهادت رسید، مردم با او بیعت کردند آنگاه خطبه ای خواند و پس از حمد الهی و درود بر رسول خدا (ص) به مدح و ستایش پدرش پرداخت (یعقوبی، 1385 هـ، 39 ،ص 208.)
حضرت امام حسن (ع) پس از شهادت پدر، آماده ی رویارویی با سپاه شصت هزار نفری معاویه شد. تا اینکه دو سپاه در مقابل یکدیگر قرار گرفتند وقتی به منطقه ی سابات رسیدند امام در سپاه خود سستی و ناخرسندی از جنگ را ملاحظه کرد (ابن قتیبه دینوری، 1960م ، ص 216 )و معاویه مخفیانه به قیس خبر داد که حاضر است مبلغ یک میلیون درهم به او بدهد تا قیس دست از جنگ بکشد ولی قیس این پیشنهاد را نپذیرفت و معاویه همین پیشنهاد را به عبیدالله بن عباس کرد و عبیدالله شرط معاویه را پذیرفت و با هشت هزار نفر از سپاهیانش امام را تنها گذاشت و به معاویه پیوست. (یعقوبی، 1385 هـ، ج 2 ،ص 214.)
به دنبال این وقایع اضطراب و ترس در سپاه امام به وجود آمد و از این رو افرادی خیمه ی امام حسن (ع) را غارت و امام را با خنجری مجروح کردند و یاران نزدیک امام درحالی که خون بسیاری از او رفته بود به مدائن بردند و امام حسن (ع) مجبور شدند به دلیل جلوگیری از ریخته شدن خون شیعیان و حفظ دینی با معاویه با شرایطی صلح کنند که مهم ترین پیامد صلح، کوتاه شدن دست امام از حکومت و خارج شدن قدرت از دست او بود.
امام پس از صلح شهر مدینه اقامت کردند و با اینکه از حکومت کناره گیری کرده بود ولی تحمل او برای خاندان بنی امیه دشوار بود و چون مسئله جانشینی یزید مطرح بود و معاویه تصمیم گرفت امام را از پای درآورد و سرانجام با همکاری همسر امام به آرزوی زشت خود جامه ی عمل پوشاند و امام را در 28 صفر سال 49 به شهادت رساند.
عمر امام حسن (ع) به دو دوره تقسیم می شود مرحله ی نخست از آغاز امامت تا صلح و مرحله دوم از صلح تا شهادت امام است. اگرچه دوره ی اول در مقابل دوره ی دوم کوتاه و زودگذر است.
عصر امامت امام حسن (ع) را می توان عصر بالندگی شیعه محسوب کرد و بالندگی در بیعت شیعیان با امام حسن (ع) پس از شهادت امام علی (ع) ظهور یافت (ابن قتیبه دینوری، 1960م ،ص 163.)
اما این بالندگی و جنب و جوش شیعیان زیاد دوام نیافت زیرا بر سر راه خود با مانعی بزرگ روبرو شد چون اعلام خلافت امام در شهر کوفه زنگ خطری بزرگ برای معاویه محسوب میشد و به همین خاطر معاویه صلح را بر امام تحمیل کرد. اگرچه تعدادی از یاران امام (ع) به رهبری عبیدالله بن عباس به معاویه پیوستند و تعدادی از آن ها مانند قیس بن سعد در کنار امام ماندند و بعضی هم به رهبری حجر بن عدی به امام اعتراض کردند چنانکه «ابوحنیفه دینوری در روایتی آورده است که مجر بنی عدی اولین کسی بود که به صلح امام اعتراض کرد و به امام حسن (ع) عرض کرد: دوست داشتم پیش از این مرده بودم تا ما را از عدل به جور آوری. پس حقی را که بر آن بودیم رها کردیم و از باطلی که از آن می گریختیم داخل شدیم و به پستی ای که سزاوار ما نبود، رساندی (ابن قتیبه، 1960 م، ص 220) در بغداد فشار معاویه نسبت به شیعیان زیاد شد معاویه سعی کرده با انتخاب زیاد بن امیه به سرکوب شیعیان روی آورد زیاد ظلم و ستم را آغاز کرد، دست و پاهای بسیاری شیعیان را برید و آنان را بر شاخه های درختان آویخت و نام آنها را از بیت المال حذف کرد و دستور داد خانه های بعضی از مخالفان معاویه را ویران کنند (ابن ابی الحدید، 1386 ق، ج 2 ،صص 16 و 15.)
مقدسی نیز آورده است که معاویه بر شیعه ی علی چشم دوخته بود که ایشان را در هرکجا یابند به قتل برساند (مقدسی، 1906 م، ج 6 ،ص 5.)
تشیع در دوره ی امام حسین (ع):
حسین بن علی (ع) در سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه زاده شد (مفید، 1413 و ص 27)کنیه اش ابوعبدالله و مشهورترین لقبش حضرت «سیدالشهدا» بود (ابن صباغ، 1988 م، ص 168 ) امام حسین (ع) در دوران کودکی با جدش رسول خدا (ص) بسیار مأنوس بود و سخنان چندی از رسول خدا در مورد او نقل شده است (مفید، 1413 ق، ص 28 ) او همیشه در دوران خلافت پدر، در کنار پدر بود و در تمامی حوادث امامت امام حسن (ع) او را همراهی کرد و آنچه در مورد اختلاف او با امام حسن (ع) در رابطه با صلح با معاویه واردشده است (ابن اثیر، 1415 ق، ج 2 ،ص 27 ) صحت ندارد زیرا مواضع امام حسین (ع) پس از شهادت برادرش با معاویه، هیچ گونه تفاوتی با مواضع امام حسن (ع) و معاویه ندارد. امام حسین (ع) مواضع خود را پس از شهادت امام حسن (ع) تا مرگ معاویه حفظ کرد و باوجود آنکه شیعیان کوفه او را به جنگ با دولت اموی دعوت می کردند به قیامی دست نزد. البته اتخاذ چنین تصمیمی از طرف امام حسین (ع) به معنای سکوت مطلق یا تائید حکومت معاویه نبود زیرا آن حضرت در مواقعی با بیان مستقیم یا نامه نگاری اقدامات نادرست حکومت اموی را به خلیفه گوشزد کرد و مخالفت درونی خود را با وی آشکار می کرد.
معاویه در سال 60 هـ پس از حدود بیست سال حکومت ظالمانه مُرد. معاویه در این سالها با استفاده از تجارب رومیان، ارتشی قوی برای خود فراهم آورد که حامیان اصلی او بودند. معاویه که مردی مکار و حیله گر بود همیشه در یک دست شمشیر و در دست دیگر مال داشت (یعقوبی، 1385 هـ، ج 2 ،ص 238.)
امام حسین (ع) پس از مرگ معاویه و انتخاب یزید فرزند پلید معاویه به عنوان خلیفه و دعوت کوفیان از او، مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد و پس از بیعت کوفیان با مسلم و دریافت نامه مسلم و تأکید وی بر شتافتن به سوی کوفه در هشتم ذی الحجه، از مکه خارج شد. (مفید، 1413 ق، ج 2 ،ص 66.)
امام حسین (ع) بعد از ملاقات با محمد بن حنیفه و دیگرانی که او را از رفتن به کوفه منع می کردند، نگرانی خود را از کشته شدن در مکه ابراز داشته بود (ابن طاووس، 1417 ق، ص 128 )بالاخره امام حسین (ع) از مکه خارج شد، اما در مسیر حرکت به سوی کوفه درحالی که هنوز خبر شهادت مسلم را دریافت نکرده بود، قیس بن مسهر را با نامه ای عازم کوفه کرد و به کوفیان اعلام کرد که در راه است و از آن ها خواسته بود تا در کار نهضت تلاش بیشتری کنند ولی قیس در راه کوفه دستگیر و کشته شد (طبری، 1411 ق، ج 2 ،ص 297.)
امام حسین (ع) در منطقه ثعلبیه از کشته شدن مسلم وهانی با خبر شد و او را از حرکت به کوفه با تردید روبرو کرد امام عواملی ازجمله اصرار فرزندان مسلم برای گرفتن انتقام خون پدر و نیز دیگر همراهان امام که به آن حضرت گفتند تو مانند مسلم نیستی، اگر به کوفه روی مردم با تو بیعت میکنند (مفید، 1413 ق، ج 2 ،ص 109 )به حرکت خود ادامه داد.
بالاخره حر با دریافت نامه عبیدالله در روز دوم محرم سال 91 امام (ع) و همراهانش را در کربلا فرود آورد و پس از چندی لشکر عمر بن سعد نیز به کربلا رسید و آن حضرت در محاصره ی شدید قرار گرفت و عبیدالله دستور منع آب و نبرد با امام را صادر کرد و سرانجام صبح عاشورا فرارسید و نبرد از طرف سپاه کوفه آغاز شد و امام ویارانش به دفاع پرداختند. دفاع سرسختانه و نابرابر امام ویارانش در مقابل انبوه سپاه اموی تا عصر عاشورا نیز ادامه یافت و امام ویارانش به شهادت رسیدند و خیمه های خاندان او مورد هجوم قرار گرفت.
وضعیت شیعه در دوران امامت حضرت امام حسین به دو دوره تقسیم میشود دوره ی اول از شهادت امام حسن (ع) تا مرگ معاویه که در این دوره اقدامات خشن و سرکوبگرانه ی دولت اموی بر ضد شیعیان ما را به این حقیقت رهنمون می سازد که موضعگیری رهبری تشیع، در این سال ها دقیق و حساب شده بوده است. این موضع گیری بر دوپایه استوار بود نخست امر به معروف و ارشاد مردم و نهی از منکر حاکمان و دوم تقیه و پنهان کاری. امام حسین (ع) همانند برادرش، میکوشید تا جایی که ممکن است از درگیری با استبداد جلوگیری کند، آن حضرت برخلاف احساسات تند برخی از شیعیان، همواره آنان را به تقیه و خانه نشینی دعوت میکرد (ابن قتیبه، 1960 ق، ص 222.) اما در دوره ی دوم شیعه در عصر امام حسین (ع) با مرگ معاویه آغاز شد مرگ معاویه نوید گشایش برای شیعیان بود. اگر معاویه به هنگام حکومت خویش با شنیدن خبر شهادت امام حسن (ع) تکبیر گفت و شادی کرد (مسعودی، 1364 ق، ج 3 ،ص 8 ) خبر مرگ معاویه برای شیعیان تحت ستم معاویه، مسرت بخش تر بود. مرگ معاویه همچنین به منزله ی لغو قرارداد صلح با امام حسن (ع) به شمار میرفت و امام حسین (ع) که چه بسا خود را هنوز به آن قرار داد متعهد می دید و با مرگ معاویه روش تقیه از بین می رفت، زیرا امام حسین (ع) خود به هنگام ابلاغ آن به شیعیانش وعده داده بود که در صورت فرارسیدن مرگ حاکم مستبد اموی، در روش خود خواهد کوشید (ابن قتیبه، 1960م، ص 223.)
تشیع در دوره ی امام سجاد (ع):
امام سجاد (ع) در پنجم شعبان سال 37 هجری در مدینه به دنیا آمد. در سال 61 هجری در کاروان امام حسین (ع) حاضر بود وی به دلیل بیماری درصحنه ی جنگ حاضر نشد. امام تا پایان عمر در مدینه ماند و در سال 95 هجری به فرمان ولید بن عبدالملک مسموم شد و به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد (شهیدی، 1371 ش، صص 25 ،27.)
در دوره ی امامت امام سجاد (ع) قیام های چندی رخ داد و امام موضع گیری متفاوتی با آنها داشت. محور اصلی قیام در مکتب تشیع، امامت و تشخیص امام است. هر قیامی که امام معصوم آن را رهبری می کرد و پس از شروع قیام ها، دعای خیر امام را به دنبال داشت قطعاً 12 قیام، قیام شیعی بوده است. مهم ترین قیام هایی که در زمان امام سجاد (ع) شکل گرفت قیام توابین بود. سردمداران و بزرگان کوفه بعد از شهادت امام حسین (ع) از عملکرد خود پشیمان شده و به فکر توبه افتادند. آنان در کنار قبر امام حسین (ع) جمع شدند و پس از گریه و زاری، با سلیمان بن صرد همراه شده و به فکر انتقام جویی از جنایتکاران کوفه برآمده و سرانجام پس از چند روز جنگیدن با سپاه عبیدالله، شکست خوردند. این قیام اگرچه شیعی بود ولی بدون ارتباط با امام سجاد شکل گرفت و امام نه سفارش بر این قیام داشتند و نه حذر و تکذیبی بر ضد آنان داشتند (گروه تاریخ، 1389 ،ص 86.)
قیام مختار شیعی است که در اثر ارتباط او با اهلبیت و اندیشه ظلم بشری و انتقام جویی از قاتلان سیدالشهدا به وجود آمد. مختار فرزند ابوعبیده ثقفی در سال اول هجری در طایف به دنیا آمد (طبری، 1411 ق، ج 2 ، ص 602 )پدرش در جنگ یوم الجسر تحت سرپرستی عمویش سعد بن مسعود از صحابیان رسول خدا قرار گرفت. (ابن عبدالبر، 1412 ق، ج 2 ،ص 602 ) و بعدها جانشین عمویش سعد در مدائن شد. در دوران معاویه مورد بی مهری خلیفه قرار گرفت و هیچ منصبی نداشت. او در جریان قیام امام حسین (ع) میزبان مسلم بن عقیل در کوفه بود، که به دستور ابن زیاد زندانی شد (بالاذری، 1978 م، ج6 ،ص377 377 ) و پس از عاشورا با میانجی گری عبدالله بن عمر آزاد و به حجاز رفت (طبری، 1411 ق، ج 5 ،ص 570.) مختار پس از مرگ یزید وارد کوفه شد ولی با رهبران توابین همراه نشد چون آنان را فاقد بیشینه سیاسی و تجربه ی نظامی میدانست (طبری، 1411 ق، ج 2 ،ص 212 ) مختار پس از شکست توابین، مردم را به قیام بر ضد امویان فراخواند. شعار او خون خواهی امام حسین (ع) بود. بعد از بیرون راندن حاکم کوفه، مردم با او بیعت کردند ولی مختار به دلایلی ازجمله حمایت و پشتیبانی از ایرانیان، امیران کوفی از او جدا شدند مهمترین اقدام مختار، کشتن عبیدالله و دیگر قاتلان شهدای کربلا بود و سرانجام مختار به دست مصعب بن زبیر کشته شد (ذهبی، 1409 ق، ج 14 ،ص 21.)
امام سجاد (ع) مردم و انقلابیون را به همراهی با مختار تشویق میکرد. امام فرمود اگر برده ی سیاهی برای ما اهل بیت قیام کند بر مردم است که از او دفاع کنند. پذیرفتن هدایای مختار از سوی حضرت و دعای امام در حق وی، بیانگر موضع گیری امام سجاد (ع) در مورد قیام مختار است
. آیت الله خویی از ظاهر روایات استفاده کرده اند که قیام مختار به اذن خاص امام سجاد (ع) بوده است (خویی، 1409 ق ، ج 18 ، ص 101.)
تشیع در دوره ی امام باقر (ع) و امام صادق (ع):
امام محمدباقر با کنیه ی ابوجعفر در سال 57 هجری در مدینه متولد و در سال 114 هجری در مدینه در 57 سالگی به شهادت رسید. آن امام از پدر و مادر علوی و فاطمی بود و مادرش فاطمه زنی ممتاز بود که در آل حسن نظیر نداشت (کلینی، 1367 ش، ج 1 ،ص 469 ) امام جعفر صادق (ع) در 17 ربیع الاول سال 80 هجری به دنیا آمد و پس از 34 سال امامت در 68 سالگی در سال 148 در مدینه به شهادت رسید
. هشام موقعیت و جایگاه امام باقر (ع) و میزان تأثیرگذاری او را به خوبی میدانست و از طرف تقیه ی امام و پیروانش سپری بود که آنان را از گزند هشام حفظ میکرد و بهانه را از دست او میگرفت. اما هشام آرام نگرفت و به دنبال شیوه هایی بود که بتواند نقاب تقیه را از چهره ی آنان برگیرد. از این رو، برخوردهایی ازجمله برپایی مناظره علمی با امام باقر (ع) شایعه پراکنی و بهتان مسیحی شدن امام (طبری، 1411ق، ص 105 ) و زندانی کردن امام پرداخت.
دوران امام صادق (ع) دوره ی بروز فتنه ها و جنگ ها و جنبش های سیاسی درگیر با یکدیگر و نیز دوره ی ظهور گرایش های مذهبی غلات، ملحدان و شکاکان در دین بود.
در این زمان چند حزب بزرگ سیاسی در جامع هی اسلامی مطرح بودند که بنی امیه و بنی هاشم و عباسیان از آن جمله اند. البته در قرن اول هجری عباسیان زیاد قدرت نداشتند و در کنار بنی هاشم بر ضد امویان فعالیت می کردند و در اوایل قرن دوم فعالیت عباسیان بیشتر شد که منجر به سقوط بنی امیه شد.
عوامل سقوط بنی امیه را می توان در درگیری داخلی خاندان اموی، درگیریهای قبایل و اختالفات سیاسی – مذهبی جستجو کرد (طقوش، 1383 ش، ص 191.)
در این زمان مدینه، به رغم حضور صحابه در عراق و شام و ایجاد مکتب هایی در آن بلاد، همچنان مرکزیت علمی خود را حفظ کرده و از غنای بیشتری برخوردار بود. توقف فتوحات نیز عاملی برای روی آوردن فراگیران، به مدینه محسوب میشود و به همین دلیل، با رفع ممنوعیت کتابت حدیث، شیفتگان دانش و علم فقه، به مدینه آمدند (عسکری، 1992 م، ج 2 ، ص 44 ) فعالیتهای علمی و فرهنگی امام سجاد (ع) زمینه ساز تأسیس مکتب و مدارس جامع در زمان امام محمدباقر (ع) شد. مدرسه ای که فقیهان آن دوره را تحت تأثیر قرار داد و شاگردانی ممتاز تربیت کرد. امام سجاد (ع) بذرهای فرهنگ اسلامی را در مدینه کاشت که آثار علمی بزرگی از آن سر برآورد و امام باقر (ع) آن آثار را پرورش داد و سپس امام صادق آن را گسترانید. (عبدالعزیز، 1417 ق، ص 12.)
امام جعفر صادق (ع) که پرچمدار اسلام و تبیین کننده ی فرهنگ تشیع بود و در برابر دیگر مذاهب ایستاد به گونه ای که مذهب تشیع در زمان او به مذهب جعفری شهرت یافت. وسعت دانشگاه امام صادق (ع) به لحاظ تعداد و پراکندگی فراگیران و عدم انحصار آنان به شیعیان قابل توجه است. مناظره های مختلف امام صادق (ع) و شاگردان وی و نیز تألیفات شاگردان او مانند هشام بن حکم، شاهدی بر ابعاد گوناگون علم امام و ژرفای عمیق آن است.
تشیع در زمان امام موسی کاظم (ع):
امام موسی کاظم در سال 128 هـ به دنیا آمد و در سال 183 هـ به شهادت رسید و کنیه ی آن حضرت ابوالحسن است (مفید، 1413 ق، ج 2 ،ص 215 ) و مشهورترین لقب وی کاظم بود که به دلیل شکیبایی و فرونشاندن خشم خویش به آن لقب شهرت یافت (ابوجعفر محمد بن علی، ج4 ،ص 323.)
سخت گیری های دستگاه خلافت عباسی نسبت به شیعیان به ویژه علویان برخی از آنان را بر آن داشت تا بر ضد حکومت عباسی قیام کنند. یعقوبی علت این قیام ها را اصرار حکومت عباسی بر دستگیری طالبیان میداند که باعث شد آنان به سوی حسین بن علی (شهید) رفته و از او بخواهند تا قیام کند. کمتر از پانصد تن با او بیعت کردند که آنان با سپاه هادی عباسی در سرزمین فخ روبرو شده و بیشتر سپاهیان پراکنده و حسین بن علی به شهادت رسید. (یعقوبی، 1385 هـ ش، ج 2 ،ص 404.)
آنچه به نظر میرسد این است که اگرچه امام کاظم (ع) در این قیام شرکت نکرد و از صاحب فخ نیز درخواست کرد که امام را به شرکت در این قیام نخواند، اما وی را از قیام نهی نکرد و از حرکتش بازنداشت بلکه فرجام این قیام را به او نمایاند و فرمود که او یارانش در این راه به شهادت می رسند (ابوالفرج اصفهانی، 1407 ق، ص 298.)
بعد از هادی، هارون به خلافت رسید. او در آغاز خلافت چندان مزاحم امام موسی کاظم (ع) نبود. چندین بار امام را احضار کرد امام با مسالمت و احترام با او برخورد کرد و امام نیز در موردی که مأمور هارون برای احضار وی آمده بود با استناد به حدیثی از رسول خدا (ص) تصریح کرد که اجابت دعوت هارون از روی تقیه است. (صدوق، 1404 ق، ج 1 ،ص 76.)
هارون با این تصور که هر حرکت و قیامی به منزله ی اقدام بر ضد دستگاه خلافت عباسی است و از ناحیه ی شیعیان سازماندهی می شود، کانون رهبری شیعیان یعنی امام موسی کاظم (ع) را هدف قرار داد و ایشان را دستگیر و نخست ایشان را به بصره و سرانجام در زندان سندی بن شاهک به شهادت رساند. (مفید، 1413 ق، ص 237)
تشیع در زمان امام رضا (ع):
امام علی بن موسی الرضا (ع) در سال 148 هجری در مدینه به دنیا آمد و در سال 203 هجری به شهادت رسید و مشهورترین لقب آن حضرت رضا است. (اربلی، 1985 م، ج 3 ،ص 53 ) امام رضا (ع) بیست سال امامت کرد که ده سال آن مربوط به دوره ی هارون، پنج سال امین و پنج سال دیگر در دوره مأمون بوده است. (یعقوبی، 1385 ق، ج 2 ،ص 422.)
باآنکه بیشتر دوره ی امامت امام رضا (ع)) با خلافت هارون معاصر بود، اما مورخان برخورد ناشایستی در این دوره با آن حضرت گزارش نکرده اند و امام رضا (ع) به آسانی در این دوره با شیعیان ارتباط داشت. با پاسخ به پرسش ها و نشر معارف دینی، شیعیان را رهبری کرد چنانکه خود ایشان به این وظیفه، به ویژه در دوران حضورشان در مدینه اشاره کردند (مجلسی، 1983 م، ج 49 ،ص 144.)
در دوره ی امین که جانشین هارون شد تشیع به دلیل جنگ امین با برادرش مأمون آرامش یافت و همین امر موجب شد که شیعیان به آسانی و بیش از پیش با امام ارتباط برقرار کنند. اما سرانجام امین از مأمون شکست خورد و در سال 198 هجری بیعت عمومی با مأمون صورت گرفت وی در ابتدا شهر مرو (خراسان امروزی) را به پایتختی انتخاب کرد و چون مأمون از وجود امام رضا (ع) در مدینه احساس خطر می کرد، آن حضرت را به مرکز خلافت دعوت کرد تا بدین طریق ایشان را از نزدیک زیر نظر داشته باشد.
مهم ترین موضوع دوران زندگی آن حضرت ولایتعهدی امام رضا است. مأمون پس از دعوت امام رضا (ع) به خراسان، نخست اصل خلافت را به وی پیشنهاد کرد و هنگامی که آن حضرت نپذیرفت ولایتعهدی را مطرح کرد (کلینی، 1367 ش، ج 1 ،ص 259 ) که باز آن حضرت مخالفت کرد. امام (ع) با تهدید مأمون روبرو شد و به ناچار با شرایطی آن را پذیرفت (مفید، 1413 ق، ص 260.)
امام رضا (ع) با آگاهی از اهداف پشت پرده ی مأمون پیشنهاد او را توطئه برای رسیدن به اهدافش دانست. از این رو از همان آغاز حتی با آمدن به خراسان مخالفت ورزید و پس از آنکه دید ناگزیر است، رهسپار خراسان شد (کلینی، 1367 ش، ج 1 ،ص 555 .) از نکات مهم توجه در سفر امام رضا (ع) به خراسان مسیر امام در این راه است با توجه به حضور برخی از شیعیان امام رضا (ع) در کوفه و قم، مأمون مسیر امام رضا را از راه بصره، اهواز و فارس تعیین کرد که ایشان را از راه کوهستان و قم عبور ندهند (کلینی، 1367 ش، ج 2 ،ص 555 .) بیشتر گزارش های تاریخی، حرکت امام را از بصره، اهواز و فارس دانسته اند. گر چه برخی منابع عبور آن حضرت را حتی از طریق بغداد، قم و مناطق دیگر آورده اند. (ابن طاووس حسنی، 1219 ق، ص 131.)
امام رضا (ع) در مسیر خود به طرف خراسان در شهرها و مناطق مختلفی توقف و با شیعیان دیدار کرد که مهم ترین دیدار در نیشابور صورت گرفت. مردم بسیاری در این شهرها به استقبال امام شتافتند که در میان آنان عالمانی بودند که از وی خواستند حدیثی از پدران بزرگوارش بیان کنند که امام رضا (ع) حدیثی از امام موسی کاظم (ع) از پدرانش از رسول خدا (ص) از خداوند متعال بیان فرمودند: کلمه ی «لا اله الا الله» دژ من است هر کس در دژ من وارد شود از عذاب من در امان خواهد بود که امام رضا (ع) پس از حرکت مرکبش، در ادامه فرمود: «به شروطها، و انا من شروطها» یعنی شروطی دارد که من از شروط آن هستم (صدوق، 1404 ق، ص 25.)
مهاجرت سادات به ایران و گسترش تشیع:
یکی از دلایل عمده ی نفوذ تشیع در ایران ورود سادات علوی به این منطقه است. این افراد عمدتاً شیعه بوده اند گر چه گاهی در میان آن ها افرادی که حتی ناصبی بوده اند، پیدا می شده است (ابن عنبه 1961 م، ص 253 ) البته شیعیان نیز همگی اثنی عشری نبوده بلکه برخی از آنها، شیعه ی زیدی بوده اند. معمولاً کسانی که بر ضد عباسیان قیام کردند زیدی بودند زیرا زیدیان، تقیه را قبول نداشتند و قیام با سیف را دلیل تشخیص امامت زیدی دانستند. عواملی که موجب ورود آنها به ایران شد چند مورد بوده است. امنیتی که در ایران بود یکی از عمده ترین دلایل این مهاجرت هاست ایران دور از دسترس حکومت هایی بود که مرکز آن ها در شام و عراق بود، فشار عباسیان و قبل از آن امویان باعث شد تا به ایران مهاجرت کنند. از میان علویان کسانی که در قیام هایی چون قیام «زید» ، «محمد بن عبدالله» ، «شهید فخ» شرکت کرده بودند، احساس خطر بیشتری میکردند، آن ها یا همچون «ادریس بن عبدالله» به شمال افریقا و یا مانند «یحیی بن زید» به مناطق شرقی یعنی ایران متواری میشدند. (گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه دانشگاه، 1389 ،ص160.)
دلیل دیگر مهاجرت آن ها، همان دلیلی بود که سایر اعراب را به این مناطق، جذب میکرد. رفاهی که این شهرها، می توانست در برداشته باشد، برای عده ای از آن ها قابل توجه بود. اضافه بر این، آن ها خود را محبوب مردم این سامان می دیدند. مردم نیز به دلیل اینکه آن ها فرزندان رسول خدا (ص) بودند به آن ها احترام می گذاشتند، این مسئله آنها را به این سمت جلب می کرد (عالمه مجلسی، ج 5 ،ص 295 ) در این میان شهرهای شیعه نشین، اهمیت بیشتری داشته اند کما اینکه اهل سنت نیز نسبت به علویان احترام خاصی داشتند. (شبلنجی، 1411هـ، ص 115.)
این مهاجرت ها، بیشتر از قرن دوم به بعد بوده است و لذا کمتر می توان برای فرار آنها به ایران، از ترس حجاج شاهدی ذکر کرد. با این حال بعضی، اولین دسته از سادات علوی، مهاجر را کسانی دانسته اند که از ظلم و ستم امویان و به ویژه سفاکی های حجاج به ایران پناه آورده اند (کریمان، ج 1 ،1365 ش، ص 171.)
یکی دیگر از دلایل آمدن علویان به ایران، جذب نیرو برای قیام بوده است مردم ایران که یکبار به هنگام روی کار آمدن عباسیان، علاقه ی خود را جهت تغییر حاکمیت عرب ها نشان داده، امتحان خوبی نیز داده بودند، می توانستند بار دیگر چنین کنند و همین تصور بود که علویان را به این مناطق جذب میکرد. فعالیت عباسیان تنها پس از سی سال به نتیجه رسید. درحالی که علویان معمولاً با یک تحرک اندک، قصد چنین کار بزرگی را داشتند (ابوالفرج اصفهانی، 1965 م، ص 311.)
پس از آمدن حضرت علی بن موسی الرضا (ع) به ایران گروهی از سادات راهی ایران شدند. تسامح مأمون در مقابل سخت گیری پدرش هارون نسبت به سادات، در رشد و سربلندی علویان، تأثیر به سزایی داشت. او اگرچه با قیام های آنها به شدت برخورد کرد اما در حالت عادی به علت اعتقادی که به برتری خاندان علی (ع) بر سایر خلفا داشت، نسبت به علویان نیز احترام زیادی گذاشت. با این حال در اواخر، سیاست او، کاملاً نسبت به این افراد که در حال حکومت عباسیان را تهدید می کردند، عوض شده بود. آمدن حضرت فاطمه معصومه (س) به ایران از جمله، مهاجرت هایی بوده که در رابطه با آمدن علی بن موسی الرضا (ع) به ایران صورت گرفته است. (کریمان، 1356 ش، ج 1 ،ص 172.)
مرعشی مینویسد: سادات از آوازه ی ولایت و عهدنامه ی مأمون که بر حضرت امامت پناهی داده بود روی به ایران نهادند و او را بیست و یک برادر دیگر بودند این مجموع برادران و بنو اعمام از سادات حسینی و حسنی به ولایت ری و عراق رسیدند (مرعشی، 1363 ش، ص 277.)
او پس از ذکر تغییر سیاست مأمون در به شهادت رساندن امام رضا (ع) در مورد عکس العمل سادات مینویسد: چون سادات خبرخیانت مأمون که نسبت به امام رضا (ع) کرد شنیدند پناه به کوهستان های دیلم و طبرستان بردند و بعضی از آن ها شهید شدند و چون اصفهبدان مازندران، قبلاً اسلام آورده بودند با سادات حسن اعتقاد داشتند و سادات را در این ملک، مقام آسان تر بود (مرعشی، 1363 ،ص 278.)
برای دریافت وضعیت نسبی تشییع در ایران، می توان از محل هایی که مهاجران علوی در آن ساکن بوده اند استفاده نمود. البته تعیین این مکان ها به نوان محل های شیعی به صورت قطعی امکان پذیر نیست چرا که به عنوان نمونه، اصفهان با تمام سنی گری های متعصبانه ی خود که گاهی معاویه را تا حد پیامبر بالابرده (مقدسی، 1361 ،ج 2 ،ص 595 ) و حتی درگیری های مکرری با قمی ها به عنوان شیعه داشته، (ابن کثیر، ج 11 ،1966 م، ص 230 ) باز محفلی برای سادات بوده است. البته همین مهاجرت ها، بنیه ی شیعه را در این شهر قوی کرد به طوریکه یکی دو سه قرن بعد از سفر مقدسی در قرن چهارم بدان شهر، مشاهده کرد، که این شهر گرفتار درگیری های شیعه و سنی است (ابن بطوطه، 1938 م، ص 589.)
رازی در مورد برخی که بعضی از فرزندان بلا واسطه ی ائمه ی اطهار (ع) در آنها مدفون بوده اند مینویسد: «اهل ری به زیارت حضرت عبدالعظیم و اهل قم به زیارت حضرت فاطمه بنت موسی بن جعفر (ع) و اهل کاشان به زیارت علی بن محمدباقر (ع) که مدفون است به باری کرسب با چندان حجت و برهان که آنجا ظاهرشده است (رازی قزوینی، 1358هـ، ص 588)
کتاب منقله الطالبیه در قرن پنجم هجری نگارش یافته است تعداد شیعیان شهرهای مختلف را اعلام میکند که ازجمله این که مینویسد: تا آن زمان نویسنده ی کتاب یعنی قرن پنجم در اصفهان 33 نفر، قم 23 نفر، ری 66 نفر و راوند 3 نفر و ... شیعه زندگی میکرده اند (ابن طباطبا، 1968 م، ص74 ) از این آمار نتیجه گرفته میشود که در منطقه ی مرکزی ایران شیعیان زیادی به دالیلی که قبلاً اعالم شد به منطقه ی مورد بحث یعنی جوشقان که منطقه ی وسیعی بین اصفهان و کاشان و قم واقع بوده تحت نفوذ شیعیان واقع گردیده وجود مقبره ی امام زادگان قاسم و محمد از نوادگان حضرت علی بن حسین (ع) در این منطقه گواه دیگری است برای نفوذ شیعه در منطقه ی جوشقان.
شهرهای شیعی ایران تا قرن پنجم و ششم:
کتاب نقض، یکی از منابع مهم برای تبیین جغرافیای دینی ایران در قرن پنجم و ششم است. درست است که کتاب در سال 560 هـ تألیف شده، اما طبعاً گزارشهای آن در مورد شهرهای شیعی، حداقل دو قرن را نشان میدهد گر چه شواهد دیگری، نشان میدهد تشییع در بعضی از این شهرها، مربوط به قرن دوم است. (جعفریان، ص 298.)
نویسنده ی کتاب نقض در مورد شهر قم مینویسد: معلوم است که در شهر قم همه شیع هاند. آثار اسلام و شعار دین و قوت اعتقاد چون باشد که از جوامع بالفضل عراقی کرده است. در میان شهر مقصوره های با زینت و منبرهای با تکلف و مناره های رفیع و کراسی علما و کتابخانه های پر از کتاب و مدارس چون مدرسه ی سعد صلب و ... در این شهر وجود دارد. (رازی قزوینی، 1358هـ، ص195.)
سپس عبدالجلیل به بیان وضعیت شهر شیعی کاشان میپردازد و مینویسد: و کاشان بحمدالله و منه منور و مشهور بوده است همیشه و بحمدالله هست به زینت اسلام و نور شریعت و قواعد آن از مساجد جامع و مساجد دیگر با آلات و عدت. مدارس بزرگ چون مدرسه ی مجدیه و شرفیه و عزیزیه یا زینت و آلات و عدت و اوقاف و مدرس، چون امام ضیاءالدین، ابوالرضا فضل الله بن الحسن و در آنجا مصلحان زیاد و حاجیان بن عدد و عمارت مشهد امامزاده علی بن محمد الباقر است (رازی، ص 198.)
حضور سادات در شهرهای مختلف به خصوص در مراکز ایران، نمودار وجود تشییع در این قسمت از ایران است. سادات عموماً شیعی هستند و حداقل امر آن است که زیدی اند و طبعاً این خود، گرایش شیعی است ولو در حد اندک. معمولاً کسانی که سید حسنی هستند زیدی اند هر چند ابن امر کلیت ندارد. دلیل زیدی بودن آنان، به خاطر نهضت هایی است که «بنی الحسن» به تبع از «زید بن علی» داشتند و در حقیقت هسته ی اصلی رهبران زیدیه را «بنی الحسن» تشکیل میدادند.
جوشقان و تشییع:
قدمت تاریخی جوشقان به اوایل دوران تاریخی میرسد. پیدا شدن کوزه های سفالین که همراه مردگان دفن می شده نشان هی زندگی انسانها در هزاران سال پیش در این منطقه است.
در حفاری هایی که در سال 1367 ش در قبرستان قدیم انجام گرفت، کوزه های سفالینی به دست آمد که همراه مردگان دفن می شده است. این کوزه ها که مربوط به اوایل دوران تاریخی و شاید قبل از آن دوران می باشد نشان میدهد که مردم جوشقان قبل از زرتشت، مظاهر طبیعت را پرستش میکردهاند. آنها معتقد بودند که روح انسان پس از مرگش زنده است و باید مقداری نان و آب همراه مردگان دفن میشد که به مرور زمان نان از بین رفته و کوزه ی خالی آب باقیمانده است. دلیل این مدعا آن است که مسلمین هیچ زمانی، چیزی را همراه مردگان دفن نمی کردند و زرتشتیان نیز بنا بر سفارش حضرت زرتشت، پیامبر ایران باستان، دفن مرگان را منع کرد و آنها مردگان خود را در مغاره ها قرار داده تا طعم هی پرندگان شوند. (زرگری، ص95، 1391.)
دین مردم جوشقان قبل از اسلام، زرتشتی بوده است که هنوز بعضی از عقاید زرتشتی و احترامی که برای آتش قائل هستند در بین مردم وجود دارد.
بعد از شکست یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی و تصرف ایران به دست مسلمین و بعد از ورود سربازان عرب به ایران و زمان تسخیر کاشان و قم، منطقه ی جوشقانات نیز در برابر اعراب مسلمان تسلیم و اسلام را به عنوان دین خود قبول میکنند.
جوشقان در اوایل دوره اسلامی، قرن دوم هجرت، یک منطقه ی بسیار وسیعی را شامل می شده. این منطقه که در نقشه ی ایران تا سال 1320 هـ ش وجود داشته از نزدیکی اصفهان و نجف آباد شروع و تا دلیجان و کاشان امروزی ادامه داشته است. در سواد شجره نامه ی سیده صالحه خاتون از نوادگان حضرت موسی کاظم (ع) آمده که بعد از وفات حضرت معصومه (س)، خویشان و اقربای ایشان، توسط معاندین از قم، عقب رانده شده و در منطقه ی اذان جوشقان قالی، سید صالحه بیمار و در همین جا وفات و مدفون میشود و در همین دوران است که دو امام زاده محمد و قاسم (ع) که همراه دیگر مهاجران، به سمت خراسان درحرکت بودند، در این منطقه (جوشقان) به طوری که مشخص نیست به دست ملک محمدخانی به شهادت میرسند و در جوشقان به خاک سپرده می شوند.
از مذهب مردم جوشقان از قرن دوم هجری تا اوایل دوره ی صفویه اطلاعات دقیقی در دست نیست ولی با توجه به اینکه این منطقه بین شهر اصفهان و کاشان واقع بود. شیعیان و اهل تسنن در کنار هم زندگی می کرده اند تا اینکه با ظهور صفویان و رسمیشان مذهب تشیع در ایران و فرستادن نمایندگان شاه اسماعیل به نقاط مختلف مخصوصاً مناطق سنی نشین، میرعلاءالدین به عنوان سفیر صفویان وارد جوشقان شده و به عنوان نماینده صوفیان به ترویج مذهب شیعه میپردازد. میرعلاءالدین سالیان سال در این منطقه به ترویج و تبلیغ دار فانی را وداع گفته و در همین شهر در مقبره ای که به نام این سفیر، نام گذاری شده است، به خاک سپرده می شود.
تاریخ ضریح مقبره ی میرعلاءالدین سال 950 هجری بود، و سازنده ی آن ضریح محمود بن محمد جوشقانی بوده و سوره ی دهر در حاشیه ی آن نوشته شده است.
صفویان با خیزاندن ایران به سوی وحدت ملی، برای نخستین بار پس از فروپاشی فرمانروایی ساسانیان، حکومتی یکپارچه را در ایران فراهم آوردند و برای اولین بار مناطق مختلف ایران به ویژه مناطق مرکزی دارای فرمان دارانی شد که از سوی حکومت مرکزی برای این کار منصوب می شدند و عامل دیگری نیز در زمان صفویه که به این مناطق مرکزی رونق می بخشند پس از رسمی شدن مذهب تشییع در کشور شاهان شیعه مذهب مخصوصاً از زمان شاه عباس به بعد، برای رفتن به مشهد و زیارت مرقد امام رضا (ع) ناگزیر از منطقه ی جوشقان و بعد کاشان مداوم عبور میکردند. بدین ترتیب منطقه ی جوشقان در روزگار صفویان وارد مرحله ی جدیدی می شود و کم کم در دید رس مورخان قرار میگیرد و اغلب در زمان صفویان، جوشقان در پیوند با رویدادی با نام دیگر شهرها در کنار هم می آید. چنانکه قبلاً نیز گفته شد هم زمان با تشکیل دولت صفویه در سال 907 هجری، شاه اسماعیل میر علاءالدین را برای تبلیغ و ترویج شیعه به جوشقان می فرستد و چنانچه در روی قبر آن مشخص است بیش از سی سال در جوشقان تلاش نموده و مردم جوشقان یک دست شیعه میشوند. در زمان شاه عباس توجه بیشتری به جوشقان می شود. جوشقان قالی در دوره ی صفویه پیشرفت فراوانی میکند. چنانکه پروفسور پوپ نویسندهی کتاب «بررسی هنر ایران» جوشقان قالی را در دوره ی صفویه محل استقرار کارگاه های سلطنتی بافت قالی میداند. چنانکه در همین دوره حکومت ساوجبلاغ و جوشقان و بعضی از اعراب به شاهرخ خان میر داور، مقرر گردید. (اسکندر بیگ ترکمان، 1335 ،ص 327.)
توجه شاهان صفویه به ویژه شاه عباس موجب شد که بزرگترین کارگاه قالیبافی ایران در جوشقان احداث شود بیش از 37 نوع قالی بافت جوشقان که امروزه در موزه ها و کاخ های دنیا نگهداری می شود. به نظر پروفسور پوپ در جوشقان بافته شده است. در قالی های ارزشمند اصفهان بیشترشان در شهرها و روستاهای اطراف نظیر جوشقان و نجف آباد بافته می شد زیرا اصفهان به خاطر داشتن آب آلوده به گچ، مناسب این صنعت نبود. (یساولی، 1370 ،ص 208.)
از شخصیت های معروف جوشقان که در دوره ی صفویان که توانستند به دربار راه یابند میتوان اشاره ای کرد به:
1-خواجه فریدالدین شعیب جوشقانی شاعر معروف نامی منشی شاه عباس صفوی بود. او شاعر و صاحب مثنوی «وامق و عذرا» است و در خوشنویسی نیز دستی داشته است (شاطری، 1386 ش، ص 73.)
2-استاد نعمت اله جوشقانی: از استادکاران قالیبافی است که در کارگاه قالیبافی او قالی های زیادی بافته شده است. 14 قالی زربفت و ابریشمی او در موزه ی آستانهی قم نگهداری میشود و از نفایس بزرگ دنیا محسوب می گردد. (زرگری، 1391 ،ص 119.)
وجود این شخصیت ها چه مذهبی، چه هنری و ادبی تأثیر زیادی بر آئین و مذهب مردم در جوشقان داشته است.
مراسم شیعه در جوشقان:
از قدیم الایام تاکنون مراسمی که مختص شیعه است و در جوشقان هر ساله با شکوه خاصی برگزار می شود که در اینجا به دو مورد آن اشاره می شود:
الف) مراسم عاشورا: ازجمله مراسمی که سابقه ی طولانی در بین شیعه دارد عاشورا است آغاز عاشورا را می توان سال 65 هجری دانست یعنی زمانی که توابین برای جنگ با سپاه شام عازم بودند، آنان به کربلا آمدند و بر سر قبر امام حسین (ع) به گریه و زاری پرداخته، و سپس یکی یکی با قبر خداحافظی کرد و رفتند (ابن اعثم کوفی، ج 6 ،ص 89.)
بعدها نیز مراسم تعزیه، به وسیله ی شعر و محافل شعرخوانی، که توسط ائمه اطهار (ع) برپا می شد، توسعه یافته است. کم کم به موازات شکل گیری سنت های رسمی، شیعه روز عاشورا را، روز تعزیت اعلام کرد. این مسئله، وقتی گسترش یافت که بنی امیه، در این روز به شادی و سرور پرداخته و آن را عید اعلام کرد. زکریای قزوینی آورده است که: بنی امیه عاشورا را عید گرفته، در آن روز زینت کرده و میهمانی می گیرند، درحالی که شیعه عاشورا را روز عزا گرفته و در آن روز نوحه خوانده و از زینت کردن پرهیز دارند (دمیری، ج 1 ،ص 115.)
ابوریحان بیرونی در مورد عاشورا مینویسد: بنی امیه در این روز لباس نو پوشیده، زینت کرده، سرمه مالیده و عید میگیرند آنها در این روز ولیمه داده و شیرینی می دهند. این رسم در طول حکومت آنان و بعد از زوال حکومتشان باقی ماند. اما شیعیان در روز عاشورا به خاطر قتل سیدالشهدا، نوحه خوانی کرده و گریه می کنند. چنین حرکتی از سوی بنی امیه، دقیقاً برای خدشه دار کردن احساسات شیعیان، پی ریزی شده بود که این روز برای آنان حزن انگیز بود (بیرونی، ص 321.)
محله ی کرخ بغداد که جزو مراکز شیعی بود در طول قرن چهارم و به خصوص به قدرت رسیدن آل بویه، این روز را بسیار مفصل برگزار میکرد و از آنجا که حنبلی ها در راستای اموی گری، قوی تر از سایر فرق اهل تسنن بودند در برابر شیعه مقاومت میکرده و با آنها درگیر می شدند. لذا اینطور به نظر میرسد که هر عاشورایی به دنبال خود، کشته های جدیدی نیز داشته که مدت ها و بلکه سال ها، باعث تداوم این درگیری ها بین شیعیان و حنبلی ها شده است. (ابن اثیر، 1408ق، ج9 ،ص561.)
در یکی از این درگیری هاست که به منزل (شیخ طوسی) نیز حمله شده، اثاث آن غارت و کتب او را آتش زدهاند (ابن کثیر، ج 12 ،1966 م، ص 69.)
در ایران نیز مراکز شیعی، روز عاشورا را بزرگ میداشته اند که مفصل ترین گزارش را رازی، نویسنده کتاب شریف النقص آورده او از قول مؤلف فضائح آورده: این طایفه، روز عاشورا اظهار جزع و فزع کنند و رسم تعزیت را اقامت کنند و مصیبت شهدای کربلا را تازه گردانند و علما سر برهنه کنند و عوام، جامه چاک کنند و زنان روی خراشند و مویه کنند (رازی، قزوینی، 1358هـ ، ص 370.)
در جوشقان مراسم عاشورا هر ساله باشکوه خاصی برگزار میگردد. قدمت این مراسم به چندین قرن قبل احتمالاً دوران آل بویه رسیده و در زمان صفویه اوج میگیرد. در دهه ی اول ماه محرم که شهر یکپارچه سیاه پوش میشود کارهایی ازجمله روضه خوانی، نوحه سرایی، حرکت دسته ها و هیئت مذهبی، تعزیه خوانی، سفره انداختن، پخت آش نذری، مالیدن گل یا ریختن کاه به سر در روز دهم و سرانجام مهم ترین مراسم، برداشتن نخل است. مراسم محرم، در جوشقان در چند دهه اخیر بدین صورت است که در شب اول ماه محرم با حرکت دسته های عزادار زنجیرزنی از پنج محل جوشقان آغاز می گردد و با حرکت در کوچه ها به عزاداری می پردازند. این مراسم در روز تاسوعا و عاشورا که از ساعت صبح شروع و تا پاسی از شب ادامه دارد به اوج خود میرسد. در این روز تمامی جوشقانی های مقیم تهران و دیگر شهرها به جوشقان برمی گردند. یکی از کارهای مردم در روز عاشورا برداشتن «نخل» می باشد که قدمت این کار به دوران صفویه می رسد. نخل نماد و نشانه ی تشییع جنازه حضرت سیدالشهدا ویارانش در روز عاشورا است و حکایت از آن دارد که اگر ما در رو عاشورای سال 61 هـ نبودیم تا او را یاری کنیم در سال روز شهادتت جنازه ات را تشیع میکنیم. در جوشقان سه نخل بسیار بزرگ وجود دارد که در روز عاشورا از سه محل به سمت زیارتگاه جوشقان حمل میشوند. نخل ها دارای ده پایه هستند. دو پایه در جلو، دو پایه در عقب و شش پایه در دو طرف آن قرارگرفته است. این پایه ها به افراد خاصی تعلق داشته و هزینه ی ساخت آنها در زمان های گذشته توسط اجداد آنها پرداخت شده است و خود همین افراد مسئول حمل پایه ها هستند که به صورت موروثی از پدر به پسر منتقل میگردد و همین افراد مسئول تأمین هزینه ی نگهداری و تزئینات آن میباشد. چند روز قبل از عاشورا مراسم نخل تکانی صورت میگیرد این کار برای آمادگی و مهیا شدن قبل از مراسم اصلی نخل میباشند. چند روز قبل از عاشورا بدنه های نخل را با پارچه های مخمل سبز یا قرمز تزئین میکنند و در جلو عقب نخل قبه ها و قندیل های رنگارنگ و آینه های کوچک و بزرگ آویزان میکنند و یک «تیرک» که به وسیله ی پارچه هایی که توسط افراد نذر میشود، آماده نموده و در روی نخل قرار میدهند مردم از ساعت ده صبح به صورت هماهنگ با هیئت های زنجیرزنی سینه زنی نخل را به حرکت درمی آورند. در این روز ده ها گوسفند نذری، در جلو نخل قربانی میشود. بوی دود اسپند و گلاب همه جا به مشام میرسد. زنان و مردان درحالی که بر سینه و سر میزنند به دنبال نخل حرکت میکنند. نزدیک ظهر نخل ها را در کنار زیارتگاه امامزادگان جوشقان به اصطلاح کرسی میکنند. بعد از مراسم سخنرانی و اقامه ی نماز جماعت و صرف ناهار نذری، تعزیه ی حضرت امام حسین (ع) شروع و بعد از اتمام تعزیه و آتش زدن نمادین خیمه های امام حسین (ع) نخل ها را به جایگاه خود برمی گردانند و مراسم روز عاشورا را با شام غریبان به اتمام میرسد. (زرگری، 1392 ،صص 72 و 71.)
ب)مراسم عید غدیر: ازجمله دیگر مراسم شیعی جوشقان، روز عید غدیر است که به مناسبت تعیین امیرالمؤمنین توسط پیامبر (ص) به عنوان امامت، مورد احترام است. در این روز، مردم شیعی جوشقان به شادی و سرور پرداخته و زینت و آذین بندی کوچه ها می پردازند. در این روز مردم جوشقان گروه گروه به خانه ی سادات میروند و سادات جوشقانی با پذیرایی و دادن هدیه، از مردم استقبال می نمایند.
نتیجه گیری:
جوشقان قالی مرکز منطقه ی وسیع جوشقانات بوده که قبل از ظهور اسلام روح پرست و بعد زرتشتی شده اند با ورود اسلام به ایران، مردم جوشقان دین اسلام را پذیرفته و با ورود حضرت امام رضا (ع) به ایران و پذیرش ولیعهدی مأمون، بسیاری از سادات به این منطقه آمده و دو تن از آنان یعنی قاسم و محمد که از نوادگان حضرت امام سجاد (ع) بوده اند در این منطقه به شهادت رسیده و در جوشقان دفن شده اند احتمالاً مردم جوشقان با مذهب شیعه و سنی در کنار یکدیگر زندگی نموده تا اینکه در قرن دهم با حضور صفویان ورود نماینده شاه اسماعیل صفوی به جوشقان مردم مذهب شیعه را پذیرفته اند. امروز مردم جوشقان یکپارچه شیعه دوازده امامی بوده و مراسم مختلف شیعه مخصوصاً برگزاری عاشورا و دیگر مراسم رایج در دین شیعیان به نحو احسن که در دیگر نقاط دیگر ایران کم نظیر می باشد، انجام می گیرد.
منابع و مأخذ:
1-ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، 1386 قمری.
2-ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، دار احیا التراث العربی، بیروت، 1408 قمری.
3-ابن اعثم، احمد، الفتوح، دارالفکر، بیروت، 1412ق.
4-ابن بطوطه، رحله، مصر، 1938 میلادی.
5-ابن حزم اندلسی، علی بن احمد، الفصل فی الملل و النحل، دارالجبل، بیروت، 1403 قمری.
6-ابن سعد، محمد بن سعد هاشمی، الطبقات الکبری، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، بیروت، 1410 قمری.
7-ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، دارالاضوا، بیروت، 1412 میلادی.
8-ابن صباغ، علی بن محمد، الفصول المهمه فی معرفه احوال الائمه، دارالاضوا، بیروت، 1412 قمری.
9-ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، دارالاسوه، 1417 قمری.
10-ابن طباطبا، ابراهیم بن ناصر، مهاجران آل ابی طالب، ترجمه ی محمدرضا عطایی، آستان قدس رضوی، مشهد، 1372 ش.
11-ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، دارالجیل، چاپ اول، بیروت، 1412 قمری.
12-ابن عنبه، احمد بن علی، عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب، تحقیق عده ای از محققان، مکتب الثقافه الدینه، قاهره، 1421 قمری.
13-ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، اخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، قاهره، 1960 میلادی.
14-ابن کثیر، ابوالفدا اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، تحقیق مصطفی عبدالواحد، دارالرائد العربی، بیروت، 1407 قمری. 29
15-ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، تصحیح رضا تجدد، چاپخانه ی بانک بازرگانی، تهران، 1346 قمری.
16-ابن هشام، محمد بن عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا، انتشارات ایران، قم، 1363 شمسی.
17-ابوالفرج اصفهانی، 1407 قمری؛ مقاتل الطالبین، مطبعه ی حیدریه، نجف، 1965 میالدی.
18-اربلی، ابوالحسن علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه اائمه، دارالاضواء، بیروت، 1985 میالدی.
19-اسکندر بیک منشی، تاریخ عالم آرای عباسی، به کوشش ایرج افشار، امیرکبیر، تهران، 1350 شمسی.
20-امین، سیدحسن، الجانب العلمی و الفکری من شخصیه الامام صادق(ع)، الدولی الدمشق، دمشق، 1412 قمری.
21-بغدادی تمیمی، عبدالقاهر، اصول الدین، دارالفنون، مطبعه ی دولت، استانبول، 1346 قمری.
22-جعفری، محمدحسین، تشییع در مسیر تاریخ، ترجمه ی آیت اللهی، دفتر نشر فرهنگ اسالمی، چاپ 5 ،تهران، 1368 شمسی.
23-جعفریان، رسول، تاریخ تشییع در ایران از آغاز تا قرن دهم هجری، انتشارات انصاریان، قم، 1375شمسی.
24-جوهری، ابوبکر احمد بن عبدالعزیز، السقفیه و فدک، تحقیق هادی امینی، شرکه الکتبی، بیروت، 1413 قمری.
25-خویی، ابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، منشورات مدینه العلم، چاپ چهارم، بیروت، 1409 قمری.
26-دمیری، محمد بن موسی، حیاه الحیوان، الکبری، ج اول، قاهره.
27-دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، تهران، 1372 شمسی.
28-دیار بکری، حسن بن محمد، تاریخ الخمیس فی احوال انفس نفیس، بیروت. 30
29-ذهبی، شمس الدین محمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، دار الاحیاء الکتاب العربی، بیروت، 1413 قمری.
30-رازی قزوینی، عبدالجلیل، النقض، تصحیح میر جلال الدین محدث، انتشارات انجمن آثار ملی، تهران، 1358 شمسی.
31-زرگری، رحمت الله، تاریخ، فرهنگ و هنر جوشقان قالی، نشر پرسش، آبادان، 1388 شمسی.
32-شاطری، علی رضا، هنرمندان کاشان، انتشارات مرسل، کاشان، 1386 شمسی.
33-شبلنجی، شیخ مومن، نور الابصار فی مناقب آل بیت نبی المختار، شریف رضی، قم.
34--شهیدی، سیدجعفر، زندگانی علی بن الحسین(ع)، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1371 شمسی.
35-صدر، حسن، تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام، انتشارات علمی، تهران، 1369 شمسی.
36-صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا(ع)، موسسه الاعلمی المطبوعات، بیروت، 1404 قمری.
37-طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، جماعه المدرسین، قم.
38-طبری، ابوجعفر محمد بن حریر، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، دارالسویدان، بیروت (بی تا).
39--طقوش، محمدسهیل، تاریخ حکومت امویان، ترجمه ی حجت الله جودکی، پژوهشکده ی حوزه و دانشگاه، قم، 1383 شمسی.
40-عبدالعزیز، عمر، الفکر السیاسی الامام جعفر صادق(ع)، دارالمجمه البیضاء، بیروت، 1417 قمری.
41-عسکری، سیدمرتضی، معالم المدرسین، موسسه البعثه، قم، 1992 میالدی.
42-کریمان، دکتر حسین، ری باستان، انجمن آثار ملی، تهران، 1356 شمسی.
43-کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، تهران، 1367 شمسی.
44-مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دارالاحیا التراث العربی، بیروت، 1983 میالدی. 31
45--مرعشی، ظهیرالدین، تاریخ گیالن و دیلمستان، اهتمام رابینو، مطبعه ی عروه الوثقی، تهران، 1330 شمسی.
46-مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب، مصر، 1364 شمسی.
47-مشکور، محمد جواد، تاریخ شیعه و فرقه های آن در اسلام، کتابفروشی اشرافی، چاپ سوم، تهران، 1362 شمسی.
48-معروف حسنی، هاشم، الانتفاضات الشیعه عبرالتاریخ، دارالتعارف، بیروت، 1410 قمری.
49--مفید،محمد بن نعمان، الجمل، تحقیق علی میرشریفی، قم، 1413 قمری.
50-مفید، محمد بن محمدبن نعمان، الارشاد، قم، 1413 قمری.
51-مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه ی علی نقی منزوی، شرکت مولفان و مترجمان ایران، تهران، 1361 شمسی.
52--نویری، شهاب الدین احمد بن وهاب، نهایه الارب فی فنون الادب، تحقیق محمد جابر عبدالعال حینی، ج 22 ،قاهره، 1984 میالدی.
53-ولهاوزن، یولیوس، تاریخ سیاسی صدر اسلام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، قم، 1375 شمسی.
54-یساولی، جواد، قالی های زیبا و نفیس ایران، فرهنگسرا، تهران، 1370شمسی.
55-یعقوبی، احمد بن واضح، تاریخ یعقوبی، نجف، 1385 شمسی.
A study on how to promote Shiism in Joshqan Qali
Rahmatollah zargari
Dr. keivan loloei
Dr. Seiied Ali asqar mahmoodabadi
Abstract:
Joshqan Qali is the center of a very large area called Joshqanat, which started from Isfahan and continued near Delijan in Markazi province. This region during its tortuous period due to various incidents and various actions of the officials of the time, today is considered to be a very small region that is part of the Ghamsari part of Kashan city and Isfahan province. This vast region in terms of religion, before the advent of Islam, accepted the religion of Zoroastrianism and after the advent of Islam and the conquest of Iran by Muslim Arabs, converted to Islam and from the second century AH, the guardianship of Imam Reza (AS) gradually, the Shiite religion is gradually promoted in this region and finally with the emergence of Safavids and the officialization of the Shiite religion in Iran, the people of Joshqan have accepted the Shiite religion. Shiites, especially the Ashura ceremonies, the nights of Ghadir, etc. are held well. In this research, an attempt is made to study and reflect on the influence of the ideological atmosphere of Iran in the second century AH and later in the early Safavid period in changing the culture and religion of this region. Keywords: Shiism, carpet weavers, religion, positions, Safavids A study on how to promote Shiism in Joshqan Qali .