تعامل سواد رسانه ای و آموزش شهروندان از چشم انداز نظری
محورهای موضوعی : مدیریت آموزشیمحمدمهدی صالح 1 , حسن شمسینی غیاثوند 2 * , حسینعلی نوذری 3
1 - دکترای گروه علوم سیاسی. واحد کرج.دانشگاه آزاد اسلامی.کرج. ایران.
2 - گروه علوم سیاسی. واحد تاکستان. دانشگاه ازاد اسلامی. تاکستان. ایران: نویسنده مسیول
3 - گروه علوم سیاسی.واحد کرج. دانشگاه ازاد اسلامی. کرج. ایران
کلید واژه: آموزش, رسانه, هابرماس, دولت, سیستم های آموزشی,
چکیده مقاله :
یکی از مهمترین موضوعات در عصر جهانی شدن، اموزش به همه شهروندان بخصوص نسل های جدید است، چرا که این همه ابعاد زندگی نسل جدید با رسانه های نوین درهم امیخته شده است. سوال و هدف محوری این پژوهش تعامل رسانه ها با اموزش بخصوص از دیدگاه متفکران و نظریه پردازان است. با استفاده از روش تبیینی می توان گفت که رسانه ها، مختصات اموزشی را دگرگون کرده اند. آموزش سواد رسانه ای می تواند نتایج مثبتی بر دانش، مهارت ها و نگرش دانش آموزان در تحلیل و درک انتقادی رسانه ها و اطلاعات نادرست داشته باشد. شایستگی های سواد رسانه ای برای مشارکت فعال در جامعه دموکراتیک لازم است. آنها شهروندان را قادر به دسترسی، درک و برخورد با رسانه ها می کنند و آنها را تشویق می کنند تا به عنوان عامل سیاسی تبدیل شوند. آموزش سواد رسانه ای در مدارس می تواند به مقابله با چالش های مربوط به انتشار اطلاعات نادرست کمک کند. روند بی سوادی رسانهای نگرانکننده است . واقعیت این است که سواد رسانه ای یک جهان بینی است. این جهان بینی برای شهروندی دموکراتیک و دیجیتال ضروری بوده و رهایی بخش است. در واقع سواد رسانه ای در رویکرد آموزشی هم دارای ابعاد مثبت و ظرفیت بخش همانند خارج شدن اموزش از سلطه دولت ها، جهانی شدن اموزش های یکسان، اموزش های انتقادی و هم چالش های آموزشی همچون زوال جایگاه اموزش های سیستمی، آشفتگی های اموزشی و افزایش تنش های اجتماعی اشاره کرد.
One of the most important issues in the era of globalization is the education of all citizens, especially the new generations, because all aspects of the life of the new generation are intertwined with new media. The main question and goal of this research is the interaction of media with education, especially from the point of view of thinkers and theorists. Using the explanatory method, it can be said that the media have changed the educational coordinates. Media literacy training can have positive results on students' knowledge, skills and attitudes in critical analysis and understanding of media and misinformation. Media literacy competencies are necessary for active participation in a democratic society. They enable citizens to access, understand and interact with the media and encourage them to become political agents. Teaching media literacy in schools can help tackle the challenges of disinformation. The trend of media illiteracy is alarming. The reality is that media literacy is a worldview. This worldview is necessary and liberating for democratic and digital citizenship. In fact, media literacy in the educational approach has both positive dimensions and capacity, such as leaving education out of the control of governments, the globalization of uniform education, critical education, and educational challenges such as the deterioration of the status of systemic education, educational disturbances, and increasing Social tensions pointed out.
-آلبرتس، دیوید (1385) گزیده ای از عصر اطلاعات، الزامات امنیت ملی در عصر اطلاعات، ترجمه: علی علی آبادی/ رضا نخجوانی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی
-آرگینز، جان، (1386) سیاست پست مدرنیته، ترجمه: منصور انصاری، تهران: گام نو
- اسمارت، بری، (1383) شرایط مدرن مناقشه های پست مدرن، ترجمه: حسن چاوشیان، تهران: اختران،
-بل، دانیل (1383)، سرعت تحول، ترجمه: احمد علیقلیان، تهران: ققنوس
- بودریار، ژان، (1381) در سایه ی اکثریت های خاموش، ترجمه: پیام یزدانجو، تهران: نشر مرکز
-تافلر، آلوین (1370) جابجایی در قدرت، دانایی و خشونت در آستانه قرن21، ترجمه خوارزمی، تهران: خوارزمی.
--تامپسون، جان، (1380)، رسانه ها و مدرنیته، نظریه اجتماعی رسانه ها، ترجمه اوحدی، تهران: سروش.
- داسنی،مارسل (1388) نشانه شناسی رسانه ها، ترجمه: گدرز میزانی، تهران: آیینه نما
--داورپناه، محمدرضا (1384)، اطلاعات و جامعه، تهران، دبیزش
-طیب، علیرضا(1379)، تکنولوژی اطلاعات، تهران: سفیر
-علوی، پرویز، (1375)، ارتباطات سیاسی، تهران، موسسه نشر علوم نوین
-کاستلز، مانوئل (1380) عصر اطلاعات اقتصاد جامعه در فرهنگ، ترجمه: علیقلیان، و خاکباز، تهران: اختران
-فیدر،جان(1380) جامعه اطلاعاتی، ترجمه علی نوباوه، و عباس گلیوری، تهران، نشر کتابدار
- مک کوییل، د (1994) ارتباطات و فرهنگ، ارجمه: محمد سعید مهدوی کنیف تهران: همشهری
- مولانا، حمدی، (1384) اطلاعات و ارتباطات جهانی، ترجمه: آزاد؛ حسن زاده، مریم افوتی، تهران: کتابدار
-نای، جوزف، اس (1387) قدرت در عصر اطلاعات از واقع گرایی تا جهانی شدن، ترجمه: سعید میرترابی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی
---نویدی، فاطمه، حسن زاده، محمد (1388) عصر اطلاعات و دولت دسترس پذیر، تهران: نشر کتابدار
---وبستر، فرانک، (1382) نظریه های جامع اطلاعاتی، ترجمه: داوودی؛ تهران: مرکز چاپ و - وزارت خارجه
---ویلکن، پیتر (1381) اقتصاد سیاسی ارتباطات جهانی و امنیت انسانی، ترجمه: بحرانی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی
- هارپر، کریستوفر(1387) رسانه های نوین، ترجمه: علی اصغر کیا، تهران: شرکت تعاونی سازمان معین ادارات
-یورگنسون، رایک فرانک (1386) حقوق بشر در جامعه جهانی اطلاعات، ترجمه: بهرام مستقیمی، قم: آیین
- Bell Danil, (1923) The coming of post- industrial society Aventure in Social forecasting, New yourk, Basic Book,
- Benhabib, S (1992). Situating the self. Gender, community and postmodernism in contemporary ethics, Routledge, champan and hall lnc, London, uk.
- Daken (1983) The Electronic cottage, New yourk: William Morrow.
- Lisensky, R. P:finesten, A: sweet, S. 1985, The new filberal learning: Technology and the liberal Arts. Washington DC, USA.
-Toffler, E. (1980). The wave, New yourk: Bantam books.
تعامل سواد رسانه ای و آموزش شهروندان از چشم انداز نظری
محمدمهدی صالح 1، دکتر حسن شمسینی غیاثوند* 2، دکتر حسینعلی نوذری 3
تاریخ دریافت: 04/05/1403 تاریخ پذیرش: 13/07/1403
چکیده:
یکی از مهمترین موضوعات در عصر جهانی شدن، اموزش به همه شهروندان بخصوص نسل های جدید است، چرا که این همه ابعاد زندگی نسل جدید با رسانه های نوین درهم امیخته شده است. سوال و هدف محوری این پژوهش تعامل رسانه ها با اموزش بخصوص از دیدگاه متفکران و نظریه پردازان است. با استفاده از روش تبیینی می توان گفت که رسانه ها، مختصات اموزشی را دگرگون کرده اند. آموزش سواد رسانه ای می تواند نتایج مثبتی بر دانش، مهارت ها و نگرش دانش آموزان در تحلیل و درک انتقادی رسانه ها و اطلاعات نادرست داشته باشد. شایستگی های سواد رسانه ای برای مشارکت فعال در جامعه دموکراتیک لازم است. آنها شهروندان را قادر به دسترسی، درک و برخورد با رسانه ها می کنند و آنها را تشویق می کنند تا به عنوان عامل سیاسی تبدیل شوند. آموزش سواد رسانه ای در مدارس می تواند به مقابله با چالش های مربوط به انتشار اطلاعات نادرست کمک کند. روند بی سوادی رسانهای نگرانکننده است . واقعیت این است که سواد رسانه ای یک جهان بینی است. این جهان بینی برای شهروندی دموکراتیک و دیجیتال ضروری بوده و رهایی بخش است. در واقع سواد رسانه ای در رویکرد آموزشی هم دارای ابعاد مثبت و ظرفیت بخش همانند خارج شدن اموزش از سلطه دولت ها، جهانی شدن اموزش های یکسان، اموزش های انتقادی و هم چالش های آموزشی همچون زوال جایگاه اموزش های سیستمی، آشفتگی های اموزشی و افزایش تنش های اجتماعی اشاره کرد.
کلیدواژگان؛ آموزش، رسانه، هابرماس، دولت، سیستم های آموزشی
The interaction of media literacy and citizen education from a theoretical perspective
Abstract:
Smart systems are one of the most important issues among IT companies. With the development that exists in today's societies, the need to transform traditional universities and subsequently knowledge-based companies into universities and Intelligent Systems is noticeable. The need for coordination between the development of technology in the field of Economics and consequently in the field of Education. The present research has identified effective indicators of smart universities for the development of a knowledge-based system in the Free Universities of Tehran. The aim of this study is to identify effective indicators of intelligent universities for the development of a knowledge-based system. The study was first conducted using the library method to examine the broad literature of the subject, which resulted in the preparation of a preliminary framework of the components and indicators of the intelligent University on the development of the knowledge-based system, and was identified with the help of the Delphi phase method and the opinion of 10 experts. And in order to structure the relationships between indicators and their dependence, mcphasey was used to identify the most advantage of each indicator using the dimethylphasey method. Based on the results of the research, the dimensions of the intelligent university model in the development of the knowledge-based system include 8 dimensions: management dimensions, strategic dimensions, regulatory dimensions, organizational dimensions, human dimensions, environmental dimensions, infrastructure dimensions, governance dimensions that these 8 dimensions can play a significant role in the development of knowledge-based systems.
Keywords: Education, media, Habermas, government, educational systems
مقدمه
ایجاد تکنولوژیهای ارتباطی و فرهنگی، نظریاتی نیز در این زمینه ارائه شده گرچه از همان ابتدا دو نظریه در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. نظریهای که معتقد بود، رسانهها برای جامعه مدنی و دموکراسی مفید هستند که این دیدگاه پیشتر از طرفداران دموکراسی تاکيد شد. اما نظریه عمده، نظریهای بود که از طرف نظریه طرفداران فرانکفورت و یا انتقادی همچون هورکهایمر و آدورنو و مارکوزه مطرح شد که رسانههای جدید و به طور کلی تکنولوژی نوین در خدمت قدرت و صاحبان سرمایه و تکنولوژی هستند که تحت عنوان صنعت فرهنگ، از این نظریه یاد میشود. که براساس این دیدگاه صاحبان تکنولوژی با القاء ایدئولوژی و ارزشهای خود در جامعه منافع اقتصادی خود را نیز تامین مینمایند. درواقع فرهنگ میتواند، عنوان عامل ساختاری و زیربنایی و اقتصاد را نیز تحت پوشش خود قرار میدهد. ولی با پیشرفت فناوریهای جدید ارتباطی همه متفکران علوم اجتماعی و فرهنگی به ارائه نظریاتی در این زمینه پرداختند نظریهای که آیا رسانهها تا چه اندازه برای جامعه و دموکراسی مفید هستند و درواقع مستقل از سیاست عمل میکنند.
ویژگی رسانهها در عصر حاضر و نتایجی که برای جامعه داشتهاند تحت عنوان پویولیست از آن یاد میشود که التبه برخی از عناوین دیگری همچون پویولیست فنی، پویولیسم ملایم و بازایابی سیاسی و توده گرایی خوشایند برای این موضوع استفاده میکنند. برخی از مهمترین ویژگیهای پویولیسم رسانهای در عصر حاضر عبارتند از:
1- اجتناب از بیان حقایق 2- اجتناب از بیان نادرستیها در رسانه از سوی سیاستمداران و یا به طور کلی از سیاست 3- افزایش انعطافپذیری در میان سیاستمداران 4- تاکید بر نمایش و بستهبندی و ظاهر سازی به جای توجه به اصول و ایدئولوژی و به طور معمول از سوی اکثر سیاستمداران در شرایط کنونی اتخاذ میشود که برخی از این شیوه و تکنیک تحت عنوان مرد دوست داشتنی یاد میکنند تاکید رسانهها بر طبقات عام جامعه و یا مخاطبان عمومی خود تاکید بر مبارزه منفی یعنی خلق دشمنان سیاسی به جای توجه به ایجاد دوستان و حتی دوستی بین رای دهندگان جواب سوال با سوال و یا از پاسخ دادن طفره میروند و یا پاسخهای آماده شده از قبل را ارائه میکنند.
پیشینه پژوهش
-لازارسفلد (1382)، با کمک بزرگان جامعه شناسی و روانشناسی برنارد برلسون و هاتسن گودت در کتاب انتخاب مردم (چگونه مردم در انتخابات ریاست جمهوري تصمیم میگیرند، نظریه جریان دو مرحلهاي اطلاعات)، گزارشی درباره رفتار سیاسی آمریکاییان در جریان مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوري بدست میدهد.
ناي و گولد (2010)، در پژوهشی با نام "اثر خبر آنلاین بر رفتار سیاسی" ابتدا تأکیدي بر قدرت شبکه جهانی وب بر مشارکت سیاسی دارند آنها پیش¬بینی می¬کنند اینترنت به عنوان وسیله¬اي که دسترسی به اخبار ارزان و قابل تنظیم، را ممکن میسازد، هدایت رفتار مردم را در بلند مدت بر عهده میگیرد.
آنتونیز (2010)، در مقاله خود با عنوان "تئوريهاي رفتار رأي دهی" به بررسی نظریه¬هاي اصلی رفتار انتخاباتی می¬پردازد. او بر مدل جامعه¬شناسی رفتار رأي دهی، مدل روانی و تئوري انتخاب عقلانی معتقد است و بر پیوستگی این سه مدل تأکید می¬کند و این سه مدل را مکمل هم می¬داند و نتیجه می¬گیرد که کلیه مشارکت¬هاي مردمی مربوط به این سه مدل اصلی رفتار رأي¬دهی است.
لیگ (2005)، در پژوهش خود با نام "رأي¬گیري¬هاي اقتصادي و رفتار انتخاباتی: آیا عوامل فردي، محلی و ملی بر انتخابات تأثیر میگذارند؟" نشان داده است که در استرالیا بین سال¬هاي 1966 و 2001 در 10 انتخابات تأثیر عوامل: فردي، محلی و ملی در تصمیم¬گیري رأي¬دهندگان به راحتی قابل شناسایی و کشف است.
چو و رودولف (2005)، نشان می¬دهند که مشارکت سیاسی از لحاظ جغرافیایی خوشه¬ای است. به عبارت دیگر، رفتار مشارکتی شهروندان، به شدت از رفتار مشارکتی کسانی تأثیر می¬پذیرد که در همسایگی آن¬ها زندگی می¬کنند.
یکی از نخستین کارها کتاب "جادوی گفتار؛ ذهنیت فرنگی و نظام معانی در انتخابات دوم خرداد" تالیف محمد جواد غلامرضا کاشی(1379)، است. این کتاب درصدد پاسخ¬گویی به این پرسش است" که انتخابات دوم خرداد نمایانگر چه تحولاتی در گفتار و نظام تبعیت سیاسی است.
بشیریه(1394)، در مقاله ای به نام "تئوری جامعه توده وار" به ویژگی¬های جامعه توده وار اشاره و نتیجه¬ گرفته که در چنین جامعه-ای سازمان¬ها و جماعات که واسطه ای بین افراد جامعه و حاکمان هستند، به دلایلی از میان رفته¬اند و افراد بدون واسطه هایی از جمله اتحادیه¬های کارگری و باشگاه ها، در مقابل حاکمان قرار دارند.
ویژگی سیاسی جامعه اطلاعاتی
درباره ی تحولات سیاسی در عصر ارتباطات، نظریات گوناگون و متنوعی وجود دارد به طور کلی می توان این نظریات را در 2 سطح مورد بررسی قرار داد. در سطح اول مجموعه ی آرا و نظریاتی که پیرامون انقلاب اطلاعاتی در دولت- ملت ها به عنوان اصلی ترین بازیگران سیاسی دوران مدرن ایفای نقش نموده اند و سطح دوم مربوط به نظریاتی است که به تحولات در نهادها و بازیگران غیر دولتی و افزایش یا کاهش نقش و تاثیر آنها در عصر انفجار اطلاعات اشاره می نمایند، در مورد سطح اول در این جا به دو مورد اشاره می شود، یکی نظریه گیدنز و دیگری نظریه جوزف نای که هر یک از زوایای متفاوتی تاثیر اطلاعات را در ساخت دولت ملی مورد ملاحظه قرار داده اند، در این رابطه آنتونی گیدنز به نقش اطلاعات در ساختار دولت ملی اشاره می نماید. وی اطلاعاتی شدن جامعه را فرایندی مربوط به آغاز و پیدایش جوامع مدرن ونه پایان قرن20می داند. از نظر گیدنز دولت های ملی به خاطر این که لااقل می بایست اعضای خود را بشناسند (و الزاماً آن هایی را که به آن متعلق نیستند) از همان آغاز استقرار جوامع اطلاعاتی اند. گیدنز باور دارد که دولت های ملی می بایست تسلط خود را هم بر «منابع تخصیص دهنده» (برنامه ریزی و مدیریت) و هم بر منابع اقتدار (قدرت و نظارت) حفظ کنند. ومعتقد است در عین حال که این منابع در دولت مدرن گرایش به تمرکز دارند، نظارت کار او موثر نیاز دو هر دو این ها است (وبستر، 1995، 102)
مساله بعدی مربوط به نقش اطلاعات در پیدایش دولت های مدرن است. نکته این است که اکثریت قاطع دولت های ملی در وضعیت جنگی پدید آمده اند و تمام آنها با برخورداری از قدرت دفاعی قابل اطمینان باقی مانده اند. آمادگی برای جنگ پیش نیازی است برای تمام دولت های ملی، اصلی که به طور مکرر در سراسر تاریخ نوین آزمایش شده است. (Giddens 1985, P178) از نظر گیدنز عامل مسلط در شکل گیری دولت های مدرن کارایی نیروی نظامی و ارتش آنها بوده است و برخورداری از فناوری های اطلاعاتی موجب ارتقای سطح نظامی گری دولت ها بوده است. امروزه نقش فن آوری اطلاعات بسیار گسترده تر از قبل در این رابطه موثر است. از نظر وی، جنگ دفاعی مدرن اساساً درباره ی اطلاعات است. خواه موضوع ساختن هوش در سلاح های هوشمند مثل موشک های گروز باشد، خواه مساله عرضه ی تجهیزات، ضد تجهیزات و... اطلاعات هسته ی مرکزی امور نظامی مدرن است (وبستر، 1382، 124) علاوه بر این دولت ملی با داشتن اطلاعات انحصاری حق نظارت تام بر شهروندان را به دست آورده است. نوع دیگر تحلیل مربوط به ارتباط انقلاب اطلاعاتی و دولت ملی از آن جوزف نای است. نای از منظری دیگر به تحلیل این مقوله مبادرت ورزیده است. از نظر وی مهم ترین تاثیر انقلاب اطلاعاتی، قدرت بخشیدن به بازیگران غیردولتی در عرصه ی فراملی است. در کل می توان گفت انقلاب اطلاعاتی موجب کاهش قدرت دولت ملی از چند وجه شده است و آن را تحت تاثیر قرار داده است. اولین و مهمترین مساله، تغییر ساختار بین المللی است. نکته ی بعدی، تغییر حاکمیت دولت ها است و در نهایت تغییر بازیگران در عرصه ی سیاست خارجی توسط وی مورد توجه قرار گرفته است.
حاکمیت دیگر به معنای ویژگی درجه اول مناسبات بین المللی نیست. مرزهای معنای سنتی خود را از دست داده اند. حاکمیت بین المللی به معنای اراده ی جمعی قدرت های بزرگ بود که با مفاهیمی چون «بازی بزرگ» و «سیاست قدرت» بیان می شد. حاکمیت جهانی برای هر دولتی به تنهایی یا شماری از دولت بسیار دشوار شده است. حاکمیت جهانی به کوشش های هماهنگ بازیگران دولتی و غیر دولتی نیازمند اس. (رجایی، 1382، 128) یادآوری این نکته نیز جالب توجه است که پیمان مربوط به مین های زمینی که در دسامبر 1997 در اتاوا امضا شد بر اثر کوشش مشترک سازمان های غیر دولتی (NGO) و دولت های با قدرت متوسط به دست آمد. لویداکس ورثی، وزیر خارجه کانادا، در نسبت دادن این موفقیت و شتاب این فرآیند به ائتلاف بی مانند دولت ها، جامعه مدنی و گروه های بین المللی کاملاً صریح بود. (Benhabib, 1992, P110) در حوزه ی سیاست ملی داخلی نیز شاهد پدیده های جمعی مشابهی هستیم. کیفیت و سرعت و سرشت اطلاعاتی که به وسیله رسانه های جمعی انتشار می یابد موجب دگرگون شدن رابط میان مردم و حکومت شده است. امروزه تکنولوژی اطلاعات این امر را برای سیاستمداران هم ممکن و هم از لحاظ سیاسی سودبخش کرده است که برای پیش بردن یک مساله خاص با دور زدن و نادیده گرفتن ساختارهای سیاسی سنتی به دوربین های تلویزیونی روی آورند. هر چه رهبران بیشتری به این شیوه متوسل شوند، سیاست سنتی انضباط حزبی و حکومت مبتنی بر اجماع استحکام خود را بیشتر از دست خواهد داد. دستور کار حکومت ها هر چه بیشتر توسط رسانه ها تعیین می شود. بدین معنا که سیاست گزاران ناگریزند هر روز بخش عمده ای از وقت و انرژی خود را صرف مقابله با هجران های واقعی یا کاذبی کنند که رسانه ها مطرح می کنند. (نای، 1380، 186) مساله ی دیگر مربوط به توزیع قدرت در ساختار بین المللی است. در حالی که هنوز توزیع قدرت در مسایل نظامی، به شیوه ی تک قطبی است اما دیگر امکان ندارد، از اصطلاحات سنتی همچون شرایط تک قطبی یا هژمونی، برای توصیف چگونگی توزیع قدرت در مسایل اقتصادی و فراملی سخن بگوییم. ایالات متحده در این عرصه ها برای دستیابی به نتایج دلخواه خود نیازمند کمک دیگران است. چند دهه قبل ارتباطات جهانی همزمان، به لحاظ محدودیت های مالی؛ تنها در دسترس دولت ها یا سازمان های بزرگی همچون شرکت های چند ملیتی با کلیسای کاتولیک قرار داشت در همان زمان، ایالات متحده و اتحاد شوروی به طور سری میلیادرها دلار پول در زمینه ی تصویربرداری از بالا در فضا هزینه کردند. در حالی که امروزه، تصاویر فضایی تجاری با قدرت وضوع یک متر با هزینه ای ارزان در اخنیار هر کس قرار می گیرد. دموکراتیزه شدن فن آوری موجب قدرت یافتن افراد دار کنار دولت های ملی شده است. (نای، همان، ص21) بدین سال گسترش و انتشار اطلاعات در میان بخش عظیمی از مردم می تواند منادی تغییر ساختار قدرت باشد. و این امر امروزه بیش از هر زمانی صادق است. زیرا دانش و اطلاعات با استفاده از تکنولوژی عمومی شده است و از آن جایی که دانش همواره قدرت را به کسانی منتقل ساخته است که آن را در دست داشته اند. و نحوه ی کاربرد آن را می دانسته اند لذا می توان از کاهش قدرت دولت های ملی به نفع سایر بازیگران از جمله افراد و سازمان های غیر دولتی سخن گفت. (علوی، 1375،109)
سطح دوم تحلیل پیرامون تاثیرات سیاسی انقلال اطلاعاتی به مباحثی چون توسعه یا محدودیت در اموری از قبیل حقوق شهروندی، آزادی های سیاسی و جامعه مدنی و حوزه عمومی اختصاص می یابد. دانشمندان زیادی پیرامون این سوال تحقیق نموده اند که آیا انفجار اطلاعات و گسترش دستیابی انسان ها به اطلاعات منجر به بهبودی حقوق و آزادی های سیاسی شده است یا نه و اصولاً در سطحی بالاتر آیا این اطلاعات حقیقتاً به صورت اطلاعات ناب و خالص بدون دستکاری در اختیار شهروند جهانی قرار می گیرد و موجب شکل گیری یک آگاهی بی طرفانه می شود یا خیر؟. پاسخ به این سوالات به دو شکل کاملاً متضاد ارائه شده است: نظریات مطلقاً خوش بینانه ای وجود دارند که گسترش ارتباطات را عمدتاً زمینه ساز رشد حقوق و آزادی های سیاسی فرد انگاشته اند که عمدتاً پایگاهی نئولیبرال دارند. دسته ی دیگر نظریات که بسط دهنده ی بدبینانه ی غالباً پست مدرنی از گشترس اطلاعاتند و مدعی دستکاری شدن اطلاعات و محدودیت آزادی های فردی در محیط گیج کننده ای از شبکه اطلاعاتی است که دارای جهت دهی و اغراض خاص هستند. افراد مانند شیلر معتقدند، انقلاب اطلاعاتی با گسترش آرمان های آزادی، قرار دادن قدرت های ستمگر در وضعیت تدافعی یا طرد آنها از عرصه ی داد و ستد و کمک به جوامعی که دچار فقر مزمن هستند، محیط امنیت بین المللی را بهبود می بخشند. فن آوری اطلاعات کشورهای دموکراتیک جهان را نیرومند و یکپارچه می کند و به گونه ای امیدبخش، امنیتی بسزا را در سیاره ی زمین برقرار خواهد کرد (وبستر، 1382، 239) از نظر وی یک پیوند قوی علیّ بین دسترسی به اطلاعات و خواست آزادی وجود دارد. این امر یک اندیشه بسیار قدیمی دموکراسی غربی را تقویت می کند که بر اساس آن دادن اطلاعات به مردم موتور مشروعیت بخش به دولت است دیگر پژوهش های تجربی جدید تایید می کند که افزایش آزادی های اقتصادی گرایش طبقه متوسط رو به رشد را برای کسب حقوق دایمی و ثابت افزایش می دهد که این امر سیاست ها و دوره ی تصدی هیات حاکمه را به چالش می کشد. شهروندان از راه فن آوری اطلاعاتی از وقایعی آگاه می کردند که در داخل و خارج کشورشان رخ می دهد. در جامعه اطلاعاتی جایی برای پنهان شدن وجود ندارد. این نظرات با منافع جامعه ی مدنی پیوند دارد. در جامعه مدنی، شهروندان عادی به تمرین آزادی پرداخته و به تشکیل گروه های دواطلب مبادرت می ورزند. در اندیشه نئولیبرال جامعه مدنی فضای متکثری است که در آن هیچ بازیگر، گروه یا نهاد خاصی نمی تواند بر اکثریت سلطه یابد. ساختار قدرت بین بازیگران عمومی و خصوصی اساساً پدیده ای لیبرالی است (ویکلن، 1381، 61) در حقیقت، فن آوری نوین اطلاعات امکان بالقوه ی دموکراسی صنعتی را تقویت می کند که در آن مردم کارا نظارت بیشتری بر منابع و سرمایه های بر امنیت انسانی خود اعمال می کنند. با این وجود فن آوری های نوین اطلاعات به درون نظم های اجتماعی سامان یافته به وسیله نهادها و رویه های و روابط مختلف اجتماعی راه یافته است. مسالع شهروندی نیز از طریق فن آوری نوین اطلاعات به تعمیق و پایه های آن تحکیم می شود. چرا که مجموعه ای از اطلاعات را در اختیار شهروندان قرار می دهد که برای اتخاذ تصمیمات سیاسی عقلانی آنها ضروری است. در حالی که فن آوری نوین اطلاعات زیر ساخت مورد نیاز برای پیوند روابط شهروندی و حکومتی فراهم می کند، رسانه های جهانی به عنوان رکن چهارم مورد بحث قرار می گیرد (ویلکن، 1381، 83)
علاوه بر این، در سطح فرا ملی، شاهد شکل گیری مفهوم شهروند جهانی هستیم، بسیاری از شهروندان در چنین وضعیتی، برای خود هیچ هویت ملی قایل نیستند بلکه به گونه ای روز افزون به عنوان یک شهروند جهانی عمل می کند. شهروندان با استفاده از فن آوری های نوین اطلاعات قادرند در سراسر جهان بر سر مسایل مختلف چون اتحادیه های تجاری، محیط زیست، حقوق بشر،دین و... با یکدیگر به بحث پرداخت و تشریک مساعی داشته باشند. اما برای تحقق کامل چنین مفهومی موانعی چند وجود دارد. اولین مانع، اشکال پیچیده سلسله مراتبی و نابرابری است که نظم جهان را تهدید می کند نابرابری در دسترسی به اطلاعات و ارتباطات به ویژگی بارز نظم جهانی تبدیل شده است. این نابرابری در دو شکل عمده ظهور یافته است: یکی نابرابری عمده در نظارت و مالکیت ابزارهای ارتباطاتی که در جریان و میزان اطلاعات و ارتباطات نمود می یابد و دومی در نحوه ی تنظیم گفتمان های ارتباطات (یورگنسون، 1386، 141) به هر حال عامه مردم تنها هنگامی قادرند که نقش خود را به عنوان شهروند جامعه مدنی و شهروند جهانی به طور کامل ایفا کنند و در فرایند مردم سالارانه مشارکت داشته باشند که اطلاعاتی درباره ی فعالیت ها و سیاست های حکومت داشته باشند. اطلاع داشتن عامه مردم از فرایند و جریان اطلاعات و ارتباطات می تواند حمایت را بهبود ببخشد و سوء تفاهم و عدم رضایتمندی را کاهش دهد. (بانیسار، 1386، 107) در کنار پرداختن به این محدودیت ها، گروهی از مفسران مانند هابرماس ترجیح می دهند جامعه ی اطلاعاتی را چیزی خدشه دار تلقی نمایند. یعنی چیزی که احزاب آن را دستکاری و ارایه ی آن را داره می کنند یا که آن را برای ترغیب مردم به نفع مواضع خاصی دسته بندی می کنند. یا که آن را برای خدمت به اهداف خود دستکاری می کنند یا آن را به صورت کالایی قابل فروش، یعنی «تفریح، و سرگرمی» تولید می کنند.
در نهایت و با بررسی تمامی نگرش های مثبت و منفی نسبت به تاثیرات سیاسی شکل گیری جامعه اطلاعاتی، نمی توان از جایگاه و نقش فن آوری اطلاعات در تحول نرم افزاری دولت چشم پوشی کرد. به هر حال، دولت همواره بزرگترین گرد آورنده، کاربر، نگهدارنده و تولید کننده اطلاعات است (هیکس، 1384، نقل در نویدی، 1388، 150) شکل گیری مفاهیم جدید هم چون اصطلاح دولت الکترونیک را می توان نمونه عینی این تحولات دانست. اگر بپذیریم که دولت الکترونیک عبارت است از ارایه ی خدمات دولتی و اطلاعات به عموم با استفاده از ابزارهای الکترونیک یا استفاده از فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطی برای ارتقای دولتی کارآمدتر پس پذیرفته ایم که ماهیت و حقیقت دولت الکترونیکی، در بهره گیری از فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطی نفهته است.
ویژگی افتصادی
در جهان امروز، اطلاعات جایگاه کالای بازرگانی را به دست آورده است و می توان آن را مطابق با قانون های عرضه و تقاضا، که بر تجارت هر گونه محصولی حاکم است به فروش رساند. در واقع همه کشورهای جهان چه توسعه یافته و چه در حال توسعه به اقتصاد سیاسی اطلاعات مشغول اند. با این حال کشورهای توسعه یافته اطلاعات را بسان دروندادی ضروری برای توسعه تکنولوژیکی و اقتصادی می دانند و به چشم کالای بین المللی قابل معامله و به این نکته معترف اند که اگر کشوری نتواند اطلاعات مورد نیاز شهروندان و صنایع را تامین کند، بخش عمده ای از استقلال خود را از دست خواهد داد این بدان سبب است که اطلاعات را بیگانگان عرضه خواهند داشت (داورپناه، 1384، 109)
امروزه اطلاعات مهمترین عامل در خلق، تولید و نگهداری توسعه در هر صنعتی است به طوری که مقدار اطلاعات مصرف شده در یک صنعت یا فن آوری نشان دهنده سطح تکنولوژیکی و صنعتی یک کشور است. تولید صنعتی بیش از تولید کالا به تولید اطلاعات گرایش پیدا می کند و صنایع اطلاعات اهمیت بیشتری کسب می کنند. نخستین اشارات بعدی در مورد این که «نوع جدیدی از جامعه» در حال ساخته شدن است، از سوی دانیل بل بود. در واقع وی، نقش اطلاعات را در ایجاد جهش در جوامع صنعتی گوشزد نمود. اگرچه پیش از وی دیگران مفهوم نظام پسا صنعتی را به کار برده بودند، لیکن او بود که این مفهوم را پر آورده کرد. مرحله ی تازه جامعه صنعتی، که از دهه 1960 پیش بینی می شد، بیش از هر چیز بر دانش نظری مبتنی بود. با کاربرد تکنولوژی های جدید اطلاعاتی و ارتباطی که همان کاری را برای توانایی ذهنی می کردند که ماشین در انقلاب صنعتی برای توانایی جسمانی کرده بود، نظام صنعتی تغییر شکل یافت- دانیل بل بعدها گفت این وضع جدید «جامعه اطلاعاتی» خواهد بود. (لایون، 1380، 69) در حالی که در جوامع پیشا صنعتی کارگر کشاورزی در همه جا کمابیش حاضر است و در جوامع صنعتی کار در کارخانه اصل پذیرفته شده است، در جوامع پسا صنعتی کار خدماتی تسلط دارد. اما جایگاه اطلاعات در جامعه پسا صنعتی چیست؟ اطلاعات به طور جدی در هر دوره با سرشت حیات درگیر شده است. زندگی در جامعه پسا صنعتی که بر پایه خدمات بنا شده است بازی بین اشخاص است و آنچه که به حساب می آید، نیروی خام عقلانی یا انرژی نیست بلکه اطلاعات است و ما به کار برای اکثریت مردم اطلاعات است. کار خدماتی مطمئناً کار اطلاعاتی است پس ضرورتاً تسلط شغل های خدماتی به حجم عظیم تری از اطلاعات می انجامد. در چنین جامعه ای نقش متخصصان و مهندسان پر رنگ گشته و به دلیل سه گردش بودن حجم بالای اطلاعات جامعه در معرض دگرگونی های تعیین کننده کیفی نیز هست. (وبستر، همان) از دیگر اندیشمندانی که به تاثیر اقتصادی انقلاب اطلاعاتی توجه نموده، می توان از هربرت شیلر نام برد. شیلر تاکید می کند که ما در عصری زندگی می کنیم که در آن تولید و پخش اطلاعات با هر معیاری که در نظر گرفته شود، در کل سیستم به فعالیت های اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. (مدیریان، 1384، 350)
از نظر شیلر، جامعه اطلاعاتی ضرورت های سرمایه داری را منعکس می کند- بدین معنا که مسایل شرکتی و طبقاتی و اولویت های بازار تاثیر تعیین کننده ای بر ارتباطات کامپیوتری دارند، و به طور همزنان این تحولات اطلاعاتی سرمایه داری را سر پا نگه می دارند و از آن پشتیبانی می کنند. نوآوری های اطلاعاتی و ارتباطی به طور قاطع تحت تاثیر فشارهای بازاریابی برای خرید و فروش و تجارت به منظور سود بری است. در مرکز اصول بازار، میل نیرومندی وجود دارد که برای کالا کردن اطلاعات یعنی اطلاعات تنها به شرط بودن قابل فروش بودن در دسترس قرار می گیرد. (Cshiller, 2002, P135.) البته این به معنای دسترسی همه شهروندان به اطلاعات مناسب و به موقع نیست، همین امر باعث تفاوت ها و ایجاد نوعی عدم توازن در ساختارهای اجتماعی می شود. بر همین اساس قطب های عمده ای در جوامع سرمایه داری ایجاد شده که به من اطلاعات و فرایند تاثیر گذاری آن را به دست می گیرند. اما در کل جامعه ای که در حال تغییرات مهم در زمینه های اطلاعات فرایند تاثیر گذاری آن را به دست می گیرند. اما در کل جامعه ای که در حال تغییرات مهم در زمینه های اطلاعات و ارتباطات است، جامعه ای با نظام سرمایه داری شرکتی محسوب می شود. از نظر شیلر تفوق اطلاعاتی در جهان جدید امری مسلم است. اطلاعات در فضایی کاملاً یک سویه به نفع کشورهای قدرتمند در جریان است. (مدیریان، 1384،84) شیلر همچنین به نقش اطلاعات در ساختارهای اقتصادی جامعه و قدرت کسب درآمد اشاره و بیان می کند که خدمات اطلاعاتی مخاطبان عام کمی دارد. بیشتر کسانی که با بانک های اطلاعاتی در ارتباط هستند و به کسب اطلاعات می پردازند باید توان پرداخت هزینه ی قابل توجه دسترسی به این ابزارهای اطلاعاتی را داشته باشند که البته بهای زیادی را باید بپردازند. به علاوه کسانی که از این اطلاعات بهره می برند، در برخی از زمینه های اقتصادی، چون بازار اوراق بهادار و بورس؛ کالاها و نیز ارز می توانند به اطلاعات سودمندی دست یابند.
تاثیر انقلاب اطلاعاتی از طریق فرایند جهانی شدن علاوه بر اقتصاد ملی و داخلی در اقتصاد بین المللی نیز مشهود است، یکی از موضوعات رایج در ادبیات جهانی شدن این است که اقتدار و استقلال دولت- ملت ها در پرتو حرکت به سوی اقتصاد جهانی در حال کمرنگ شدن است. دیگر هیچ دولت منزوی توان مقابله با فرایند گذار دایم الگوهای سرمایه گذاری جهانی را ندارد اما دولت های سرمایه دار، از طریق توانمندی های نظامی و سیاسی در نظم نوین جهانی قدرت مضاعفی را به دست آورده اند. (ویکلن،1381 ، 13)
در این نظم جدید، فن آوری اطلاعات منبع جدیدی از ثروت را به وجود آورده است که فیزیکی و مادی نیست بلکه اطلاعات یا دانشی است که به کار گرفته می شود تا ارزش تولید کند. کسب بیشترین اطلاعات جایگزین رقابت برای کسب بهترین زمین ها یا معادن شده است. در حال حاضر بازار به سرمایه فکری و عملی در مقایسه با دارایی های مادی، و فیزیکی متشکل از خشت و آجر های بیشتری می دهد. هم اکون شرکت مایکروسافت فقط با مقدار نسبتاً ناچیزی از دارایی ثابت، بازار سرمایه ای قویتر و بهتر از مجموع شرکت های صنایع سنگین دارد. (آلپرتس، 1385، 13) به هر حال در نگاه خوش بینانه نئولیبرالیسم بر اثرات مثبت اقتصادی انقلاب اطلاعاتی، فن آوری نوین با گسترش آرمان های آزادی، قرار دادن قدرت های ستمگر در وضعیت تدافعی یا طرد آنها از عرصه ی داد و ستد و کمک به جوامعی که دچار فقر مزمن هستند محیط امنیت بین المللی را بهبود می بخشد.
ویژگی های فرهنگی- اجتماعی
در روزگاری نه چندان دور اصل بر پذیرفتن تفاوت میان »ما» و «آنها» بود اما بازیگران به تحمل و بردباری در برابر تفاوت ها فرا خوانده می شدند. عصر جدید ارتباطات فرض را بر اعتبار همه دعاوی درباره حقیقت می گذارد، بدون آن که در چاله ی نسبی گرایی محض بیفتد. در واقع عصر ارتباطات راه را برای کسانی که اقلیت نامیده می شدند و می خواستند صدایشان شنیده شود، هموار ساخته است. این عصر بدون شکل عصر کثرت گرایی فرهنگی و شکل گیری وضعیت چند فرهنگی است. پدیده ی چند فرهنگی مفهومی متناقض نما است. هم بیانگر تنوع است و هم وحدت. تنوع لازمه جهان گستری است، زیرا تجلی دلبستگی های محل و هویت های خاص را مجاز می شمارد . در عین حال مستلزم وحدت است، زیرا ترویج گر مفهوم دهکده ی جهانی است. (رجایی، 1379، 132) تکثر گرایی فرهنگی که در پرتو تکنولوژی اطلاعات (شکل گیری شبکه ای از رسانه های دیداری- شنیداری و مکتوب) تحولات عمیقی را در ارزش های فرهنگی و آداب و رسوم ملت ها و اقوام به وجود آورده است و بازاریابی و تشخیص هویت آنها را با دشواریهای تازه ای مواجه نموده است (نویدی، 1388، 41) از نظر کاستلز، اهمیت «هویت» در جوامع اطلاعاتی از آن جهت حایز اهمیت است که این امر به عنوان اصل سازمان دهنده جوامع بدل شده است. منظور از هویت عمدتاً فرایندی است که یک کنش گری اجتماعی به وسیله آن خود را می شناسد و عمدتاً بر مبنای یک خصیصه یا مجموعه ای از خصایص فرهنگی معنا را می سازد. (کاستلز، 1380، 48)
پدیده ای چون اینترنت که خاص عصر اطلاعات است، با همه ی مولفه هایش مثل نظام معنایی و روابط اجتماعی که تولید می کند، خود پدیده نوینی است که همین نود بودنش واجد 2 نوع حادثه در فرهنگ و نظام اجتماعی ماست. یک حادثه، حادثه ی مثبت است که مربوط به حوزه ی توسعه و نوگرایی و مدرنیته است، یک اثر دیگر جنبه ی منفی و ناخواسته ی این فناوری است که با ساختارهای موجود جامعه ما، چه ساختارهای سنتی و یا مدرن در حال تقابل قرار می گیرد. عامل اصلی این تفاوت، تفاوت در حوزه ی ارزش ها است. در جامعه اطلاعاتی، محلی بودن معنای خود را از دست می دهد و جوامع به سوی جهانی شدن به پیش می روند و تبدیل به گروه های شبکه ای می شوند که دارای پیوند مستحکم زمانی و مکانی اند. جامعه شبکه ای با خود واقعیت مجازی را نهادینه ساخته است که بر بستر آن جریان های نمادین اطلاعاتی به تعامل می پدازند (طیب، 1379، 40) ساختار جامعه ی شبکه ای و ارتباطات الکترونیک زندگی اجتماعی و به ویژه خانوادگی را در معرض تحولات فراوان قرار داده است. با توجه به یک رابطه ی متقابل و تعاملی که در پرتو تکنولوژی اطلاعات در عرصه ی رفتار های مصرف کنندگان به وجودآمده است، بسیاری از شیوه های زندگی را در آستانه تحول قرار داده است. از جمله تقسیم های جنسیتی یا کار به عنوان فعالیت خارج از خانه (نویدی، 1388،) وجه دیگر تحول اجتماعی ناشی از انقلاب اطلاعایت مربوط به مخدوش شدن حوزه ی عمومی است.
حوزه ی عمومی که عرصه ای مستقل از حکومت و نیروهای اقتصادی، در اختیار شهروندان است و سازنده ی افکار عمومی است در مرکز نقل خود اطلاعات را به عنوان هسته ی مرکزی خود دارد. اما به مرور شاهد نفوذ سرمایه داری و کنترل حوزه ی عمومی از سوی آن هستیم. سرمایه داری اکنون پیروز شده است، ظرفیت تفکر انتقادی به حداقل رسیده است. و فضایی واقعی برای حوزه ی عمومی در عرصه ی متجمع های فراملی رسانه ای و فرهنگ فراگیر تبلیغات وجود ندارد. در حال حاضر دغدغه شرکت های ارتباطی بازار است، یعنی این که تولید آنها وقف نیل به هدف ایجاد حداکثر درآمد تبلیغات و پشتیبانی از داد و ستد سرمایه داری می شود. حاصل این است که محتوای کار آنها بسیار سطحی است. عملیات پر ماجرا، چیزهای پیش پا افتاده، احساساتی گری، مشخص کردن امور، تحسین سبک های زندگی معاصر که همه این ها دارای کیفیت اطلاعاتی ناچیزی هستند. تنها کاری که انجام می دهند این که مخاطبان خود را تابع فشار نرم آموزش مصرف دایم می کنند. (طیب، 1379، 45)
به طور خلاصه می توان مهم ترین ویژگی فرهنگی عنصر اطلاعات را مانند سایر عرصه ها اعم از سیاسی، اقتصادی و اجتماعی رد تمرکز گرایی و شکل گیری نوع تکثر و یا به اصطلاح بدبینامه چند پارگی در مناسبات اجتماعی دانست اگر موجب شکل گیری هویت های گوناگون، نهادهای اجتماعی متنوع، رد فرد گرایی و غربی شدن برای همه ی جوامع، توجه به خرده فرهنگ ها و احترام به آنها شده است. از سویی حوزه ی فرهنگ دستخوش نفوذ گسترده ی اقتصاد شبکه ای قرار گرفته است و به نوعی پدیده های فرهنگی در اثر ترکیب با تکنولوژی اطلاعاتی، جنبه ی مصرفی و کالا وارگی یافته اند
-متفکران و ماهیت اموشی رسانه های نوین
جان تامپسون: رسانه و مدرنيته
او در بارة نقش رسانهها در صورت بنديهاي فرهنگي و اجتماعي جهان مدرن، به نقش اين رسانهها در كالاييسازي اشكال و صور نمادين و تضعيف اقتدار ديني اشاره ميكند و مينويسد: «ظهور صنايع رسانهاي به عنوان پايههاي جديد قدرت نمادين، فرايندي است كه ميتوان سابقة آن را در نيمة دوم قرن پانزدهم جستجو كرد. در طول اين زمان بود كه تكنيكهاي چاپ در سراسر مراكز شهري اروپا گسترش يافت. تامپسون با اشاره به نقش صنعت چاپ د رتضعيف اقتدار ديني كليسا و ظهور و گسترش اصلاحات مذهبي در غرب ميافزايد:«كليسا در سالهاي اوليه صنعت چاپ به شدت از توليد شيوههاي جديد تكثير متون حمايت ميكرد.
وي در اين كتاب، رسانهها را از جمله عوامل ظهور و تكامل مدرنيته، بسط و گسترش اقتصاد و تجارت سرمايهداري، شكلگيري نظامهاي سياسي دولت – ملت، تقويت جهانيسازي، توسعة فرايند معناسازي و شكلگيري هويت شخصي مدرن و صورتبندي اشكال جديد تعامل اجتماعي معرفي ميكند.
يورگن هابرماس: رسانه و حوزة عمومي
يورگن هابرماس حوزة عمومي يا به بيان صحيحتر، آنچه «حوزة عمومي بورژوايي در وهلة اول قلمرويي بود كه در آن افراد خصوصي گردهم ميآمدند و «عموم» را شكل ميدادند. آنها به تدريج توانستند حوزه عمومي تحت كنترل دولت را زير سيطرة خود در آورند و اقتدار آن را به چالش بكشند (هابرماس، 1384:53). هابرماس که وارث مکتب فرانکفورت و فلسفه اجتماعي و نظريه انتقادي آن بهشمار ميرود، در مواردي نيز متأثر از آموزههاي مکتب فرانکفورت بوده است. (نوذري، 1386: 456). هابرماس در مقابل اعتقاد وبر که کنش معقول و هدفدار يعني کار را بارزترين و فراگيرترين پديده بشري دانسته و فعاليت انسان را به کار محض تنزل داده است، کنش ارتباطي يا عمل تفاهمي را مطرح ميکند. هابرماس در مقابل اين اعتقاد وبر اظهار داشت که نوعي از فعاليت انساني وجود دارد که اساساً از کار ابزاري متمايز است. اين فعاليت همان فعاليتي است که از طريق آن انسانها تلاش ميکنند تا با يکديگر تماس برقرار کرده و همکاري کنند، (ريتزر، 1388: 379) و هابرماس از آن تحت عنوان کنش ارتباطي ياد ميکند.اين نوع کنش که با هدف رسيدن به تفاهم ارتباطي دنبال ميشود ناظر به رابطه دوجانبهاي است که در آن افراد کنشگر به هيچوجه در فکر موفقيت شخصي خود نبوده بلکه کنشگران از يکديگر توقع دارند که اغراض و افعال متفاوتشان را از طريق اجماعي که محصول ارتباط و مفاهمه است هماهنگ کنند و اساساً تلاش براي رسيدن به توافق و درک متقابل است و بنا به گفته هابرماس افراد در وهله اول بهسوي موفقيتهاي فردي خود سمتگيري نکرده بلکه هدفهاي خود را تحت شرايطي دنبال ميکنند که بتوانند نقشههاي کنش خود را بر مبناي تعاريف مشترک از وضعيت هماهنگ کنند. هابرماس ميان عقلانيت کنش هدفدار (عقلانيت ابزاري) و عقلانيت کنش ارتباطي (عقلانيت ارتباطي) تمايز قائل شده و عقلانيت کنش ارتباطي را راهحل مسأله عقلانيت کنش معقول و هدفدار قلمداد ميکند. (هابرماس، 1384: 390)
عقلانيت ارتباطي که همان عقلانيت در قالب مفهوم کنش ارتباطي هابرماس بهشمار ميرود، بهمعناي از ميان برداشتن موانعي است که ارتباط را تحريف ميکنند و بهمعناي کليتر، نظامي ارتباطي است که در آن افکار آزادانه ارائه ميشوند و در برابر انتقاد حق دفاع داشته باشند.براي هابرماس عقلاني کردن عرصه زندگي بهمعناي ايجاد يک نظام ارتباطي است که در آن ايدهها امکان انتقاد بيابند و در واقع عقلانيت مورد نظر او بهواسطه امکان ايجاد يک ارتباط و گفتمان فارغ از فشار بيروني و ترس و تهديد بهوجود ميآيد و مهمترين شرط عقلاني، انتقادپذيري و دليلپذيري ميباشد. عقلانيت در عرصه کنش ارتباطي، به ارتباط رها از سلطه و ارتباط آزاد و باز انجاميده و مستلزم رهاسازي و رفع محدوديتهاي ارتباط ميباشد.ايجاد اين نوع عقلانيت در جامعه بهعقيده هابرماس مشروط به وجود کنش ارتباطي که بر توافق و اجماع عقلاني متکي بوده، در سطح جامعه است، همچنانکه تحقق جامعه اتوپيايي و آرماني هابرماس نيز در گرو آزاد بودن کنشگران يک جامعه در ارتباط با همديگر و رسيدن ايشان به درک مشترک از طريق استدلال و به دور از فشار و محدوديت ميباشد. (عضدانلو، 1386: 426). هابرماس در هيچ يک از آثار خود به صورت مستقيم از تلويزيون سخن نگفته است، بااين حال محور مباحث وي بيشتر حول صنايع فرهنگي مي چرخد. تفکر وي براساس کنش ارتباطي شکل گرفته است.
وي معتقد است که ارتباط بايد متعامل، مفاهمه اي و در فضايي عادلانه شکل گيرد. ازآنجاکه تلويزيون يکي از دستاوردهاي نظام سرمايه داري است، به اعتقاد هابرماس عامل مهمي در استثمار توده ها تلقي مي شود؛ زيرا مخاطب با رسانه، به ويژه تلويزيون، رابطه اي يک سويه دارد و مخاطب است که فقط هدف حمله پيام هاي تلويزيون قرار مي گيرد بدون اينکه در ايجاد و توليد اين پيام ها کوچکترين سهمي داشته باشد. به نظر مي رسد که ارتباط انسان با تلويزيون از اين منظر و در قالب کنش ارتباطي هابرماس نمي تواند کارآمد و مؤثر باشد. نکته ديگري که هابرماس از آن ياد کرده اين است که تلويزيون وسيله اي است که راه تحکيم نظام سرمايه داري را هموارتر مي کند و توده ها را به مصرف گرايي سوق مي دهد. در اين فرآيند تلويزيون به جاي تبيين مسائل پراهميت براي اعضاي جامعه، نوعي پوپوليسم رسانه اي را با توليد برنامه هاي تبليغاتي خود ترويج مي دهد. (آمبرم، 1390: 82)
امانوئل کاستلز
در کتاب سه گانه "عصر اطلاعات: اقتصاد، جامعه، و فرهنگ" دو نظريه، محور ديدگاه هاي کاستلز است: کاستلزدر کتاب قدرت ارتباطات بر نقش شبکه هاي ارتباطي در قدرت سازي در جامعه و مخصوصا قدرت سياسي تاکيد مي کند. او قدرت را «ظرفيت نسبي تعريف مي کند که يک کنشگر اجتماعي را قادر مي سازد تا به صورت ناهمسنگ به روش هايي که در جهت خواست، منافع و ارزش هاي کنشگران قدرتمند عمل مي کند و بر تصميمات ساير کنشگران اجتماعي اثر بگذارد». قدرت يک ويژگي افراد يا گروه ها نيست بلکه يک رابطه است. اين تعريف به صورت آشکار با شبکه ها و جامعه شبکه اي که موضوع اصلي اين کتاب است، تناسب دارد. (کاستلز، 1380 10 :2). از نظر کاستلز "رسانه پيام است" مک لوهان، بهشدت هوشمندانه است. هر چندکه اين جمله با رسانه هاي جمعي سازگار است. دليل هوشمندانه بودنش آن است که به جنبه هاي تکنولوژيک فرهنگ رسانه اي توجه ميکند. به اين حقيقت مي پردازد که هنگامي که شما از يک تکنولوزژي استفاده مي کنيد، همواره کارهايي هستند که شما ميتوانيد انجام دهيد و کارهايي هستند که نميتوانيد انجام دهيد،و همواره کارهايي هستند که بهتر ميتوانيد انجام دهيد.
مانوئل کاستلز طي مصاحبه اش با ترهي روناتانن به صراحت چنين مي گويد: دهکده جهاني يک موضوع قوي وجالب توجه در زمان بيانش بود، اما يک پيش بيني کاملاً غلط بود. آن يک دهکده نيست بلکه يک شبکه جهاني از کومه هاي شخصي است که بسيار متفاوت است. اينترنت جوامع محلي رابه جوامع جهاني تبديل ميکند که اين کاراز طريق اتصال به موتورهاي جستجوگر، اطلاعات فرا متني با داده هاي متفاوت فراوان صورت مي گيرد.(Rantanen, 2005: 139) بنابراين کاستلز معتقد است که هدف کنشگران علوم اجتماعي نميتواند اين باشد که دربارهي اهميت يا عدم اهميت فنآوريهاي اطلاعاتي قضاوت کنند. از نظر او، واقعيت آن است که رشد اين فنآوريها فراتر از ارادهياين کنشگران قرار دارد و وظيفهي آنها بيشتر آن است که اين موقعيتها را تحليل کنند.کاستلز همچنين تاکيد کرد که امروزه نظام سرمايهداري به نظامي جهاني تبديل شده است که همهي کشورهاي جهان بر اساس آن اداره ميشوند و طبعا در اين نظام، گرايش عام و بسيار رايج تمايل به بازتوليد قدرت و سلطه است و اين اصولا چيزي است که در تمام جوامع انساني از آغاز با آن روبهرو بودهايم. اما آنچه امروز اهميت دارد آن است که ما بتوانيم با دقت و موشکافي به شناخت و تحليل سازوکارهاي ظريف اين نظامهاي سلطه بپردازيم و به خصوص از امکانات فنآورانهاي که در دسترسمان است، براي اين امر استفاده کنيم و براي تحقق يافتن آن،نياز به افزايش مهارتهاوجود دارد، مهارتهايي که بدون آنها لزوما ما حاشيهاي شده و نميتوانيم تاثيري بر روند مسايل داشته باشيم. (http://isa.org.ir)
-جان استريت
شکل گيري انجمن هاي مجازي ، تشکل هاي اينترنتي صنفي _ سياسي و برگزاري نشست هاي اينترنتي از راه دور تنها بخشي از فرصت هايي است که فناوري اينترنت براي مشارکت سياسي بيشتر در اختيار شهروندان قرار داده است. اينترنت فعاليت احزاب و تشکل ها را به نحو محسوسي تحت تاثير خود قرار داده و به آنها فرصت هم انديشي،انتشار سريع بيانيه ها، تبليغات سياسي و حتي عضو گيري الکترونيکي را مي دهد. جدا از فعاليت احزاب، حضور چشمگير و رقابت همه جانبه دولتها و حکومتها براي راه اندازي سايتهاي اختصاصي در اينترنت، شاهدي ديگر از تاثير گذاري فضاي مجازي وب بر دموکراسي است. در يک دهه اخير دستگاه قانونگذاري اغلب کشورهاي جهان به جاي استفاده از شيوه هاي سنتي اطلاع رساني، مشروح مذاکرات نمايندگان مجلس، فعاليت کميسيون ها و کميته هاي تخصصي را از طريق سايت اختصاصي خود به اطلاع شهروندان مي رسانند و در اغلب آنها کاربران مي توانند با استفاده از آدرس الکترونيکي با نمايندگان خود ارتباط داشته باشند. شبکه اينترنت اکنون شرايط داشتن دموکراسي الکترونيک را پديد آورده است .مفهوم دموکراسي الکترونيک اساسا بر شکل جديدي از رفتار دموکراتيک متکي است که در واقع برخاسته و تحت تاثير تکنولوژي هاي جديد اطلاعاتي است. دموکراسي که اگر شبکه و فناوري هاي لازم براي استقرار آن مهيا باشد، مردم را قادر به راي دادن مستقيم درباره مسايل کشور خود، قادر به آگاه ساختن خويش از سياست هاي دولت خود و قادر به بازخواست مستقيم از نمايندگان سياسي خود خواهد کرد.(استريت، ۱۳۸۴: 316). موافقان دموکراسي ديجيتال هرچند که ممکن است در مورد مدل برتر اين نوع از دموکراسي با يکديگر اختلاف نظر داشته باشند اما تمام آنها در مورد توانايي فناوري هاي نوين براي فراهم کردن بستر مطلوب براي مشارکت هرچه بيشترمردم در فرايند فعاليت هاي سياسي اتفاق نظر دارند. از ديدگاه آنها فناوري هاي ارتباطي جديد مي توانند با فراهم آوردن وسايل لازم براي آموزش دادن و روش انديش بارآوردن شهروندان و شرکت دادن آنها در بحث هاي راجع به خير و صلاح جامعه، آنان را براي رسيدن به حق حاکميت بر سرنوشت خود ياري دهند.اينترنت براي ديگران فراهم آورنده يک مجلس بحث بزرگ تبادل ديدگاه و افکار حقيقتا آزادنه است، عدم توازن قدرت و عدم توازن ميزان دسترسي به منابع و امکانات تاثير نمي پذيرد.
بنت و انتمن
مسئلهي محوري در بيشتر نظريههاي اثربخشي ارتباطات جمعي، ميزان “فعال” يا “منفعل” بودن مخاطب است. اين دغدغه به نظرم ريشه در عمق ”روانشناسي رشد” دارد. دو نوع نگاه به انسان در رشد وجود دارد: نگاه لوح ذهن که از لاک شروع ميشود و نگاه “رسش” به انسان که از نظريات روسو شروع ميشود. هر چند نظريات شناختي ادامهي نظريات رفتارگرايي و در اصل، مکتبي تجربي هستند و از آراء “لاک” سرچشمه ميگيرند منتها اصلي به عنوان “انسان” و “آزادي” او که در شناختگراها مطمح نظر است به شکل غير مستقيم، وامدار نظريات “روسو” است که ميگفت انسانها در آغاز “وحشيهاي بزرگواري” هستند و بعد از آن “نيچه” به آن اضافه کرد دورهي مدرن تربيت کنندهي “انسانِ گله صفت” است.
نوع نگاه جديد به رسانهها، نشان از برداشتي فرامدرن از ارتباطات دارد. “گي تاچمن” جامعهشناس ارتباطات دربارهي نسبت واقعيت و اخبار رسانهها ميگويد ” خبر، ساختنِ اجتماعي واقعيت است” (سورين، تانکارد) به عبارتي، اخبار تنها برداشتي از واقعيت نيستند بلکه دقيقا خودشان “توليدِ واقعيت” ميکنند. خيلي ساده در نظريات “گفتماني” بحث بر سر اين است که واقعيات به وسيلهي ابزارهاي گفتماني و بافت آن به وجود ميآيند. سخن بر سر برداشتهاي متفاوت و تفاوتِ افقهاي نگاهي و فرهنگي نيست بلکه فراتر از آن، تاکيد بر توليدِ اعياني است که انسانها با آن سر و کار دارند و نسبت به آن کنش اجتماعي دارند و سادهانگارانه ميانديشند که با موضوعي عيني ذاتي روبه رو هستند….(بنت و انتمن، 1389: 340)از آنجا که اين رسانهها در فروپاشي نظامهاي سياسي و تحول در نظامهاي اقتصادي و اجتماعي نقش بسزايي دارند، ديگر نظامها و حکمرانان داخلي نميتوانند شهروندان خود را در درون مرزهاي ملي محبوس کرده و آنها را از ديدن نمايش گذر زندگي در آن سوي مرزها غافل نمايند. بلکه عصر ارتباطات و فراگير شدن رسانهها باعث شده تا مردم به راحتي بتوانند از جزئيترين حوادث در سراسر جهان در کوتاهترين زمان ممکن آگاهي يابند. .(بنت و انتمن، 1389: 437)
فضای مجازی و ویژگیهای انتخاباتی آن
بهره گیري از فضاي مجازي براي پیشبرد اهداف کاندیداهاي ریاست جمهوري، سالیان سال است که از سوي برنامهریزان پیکارهاي تبلیغاتی در کشورهاي مهم دنیا دنبال می شود. اما استفاده از اینترنت در پیکارهاي انتخاباتی 2008 آمریکا به دلیل وجود حداقل امکانات و منابع و بدون شهرت چندان باراك اوباما، این بهرهگیري را به حد اعلاي خود رساند. در واقع میتوان گفت که راهبرد اینترنتی اوباما از محورهاي اصلی برنامه انتخاباتی او بود زیرا پیش از اینکه او بخواهد آغاز مبارزات انتخاباتی خود را اعلام کند، سایت اینترنتی او به راه افتاده بود. از همان ابتدا لیستهایی انبوه از ایمیل طرفداران او ایجاد شد و هر پیامی به سرعت و ایمیل به ایمیل انتقال مییافت. هر پیام از سوي یکی از هفت میلیون آدرس اینترنتی ذخیره شده به میلیونها ایمیل دیگر ارسال میشد و شبکههاي اجتماعی از جمله فیس بوك با بیش از 1785 میلیون عضو در سراسر دنیا که حدود 60 میلیون نفر آن آمریکایی هستند، آخرین رویدادهاي انتخاباتی را منتشر میساختند. به گفته تحلیلگران، یکی از بی نظیرترین بخشهاي مبارزات انتخاباتی اوباما، پذیرش و درك توانایی سایتهاي شبکههاي اجتماعی و اعتقاد اوباما به این شبکهها بود. اما موفقیت عظیم این کاندیداي سیاهپوست چندین ماه پیش از شروع فعالیتهاي انتخاباتی کشورمان، کاندیداهاي دوره دهم را هر چه بیشتر به سمت و سوي بهرهگیري از این رسانه و پیشبرد اهدافشان از طریق فضاي مجازي سوق داد. براساس آمار به دست آمده در میان جمعیت 70 میلیونی ایران، حدود 47 میلیون نفر داراي تلفن همراه هستند و تقریباً 21 میلیون نیز به اینترنت دسترسی دارند. به علاوه 60 درصد جمعیت کشور زیر 30 سال سن دارند و فکر و ذکرشان تکنولوژي است؛ از این رو هدف قرار دادن این قشر از جامعه براي پیروزي در انتخابات میتواند دستاویز مطمئنی باشد. از همین روست که نامزدهاي ریاست جمهوري در ایران تلاش میکنند تا از طریق ابزارهاي فراگیر نظیر پایگاه اشتراك ویدیویی یوتیوب، شبکهی اجتماعی فیسبوک و پیام هاي متنی تلفن همراه، آراي رأي دهندگان به ویژه قشر کلیدي جوانان را به سمت خود جذب کنند.
- تبلیغات انتخاباتی
تبليغات انتخاباتي را ميتوان به دو دسته اصلي رسانهاي و غيررسانهاي تقسيم كرد. از سوي ديگر، هر كدام از اين دو دسته نيز به تبليغات مستقيم و غير مستقيم قابل تقسيماند. واضحترين تبليغات مستقيم رسانهاي، انتشار آگهيهاي تبليغاتي است. مهمترين تفاوت چنين تبليغاتي با گونههاي ديگر، وجود جهتگيري هميشه مثبت، نبود الزام در اعتقاد راستين منتشر كننده به آگهيدهنده و محتواي آگهي او و در واقع، وجود يك رابطه مادي (پولي) ميان اين دو و مشخص بودن آگهيدهنده براي گيرنده است. در تبليغات غيرمستقيم رسانهاي، يا آن رابطه مادي وجود ندارد و يا اگر وجود داشته باشد، كاملاّ پنهان است. همچنين اين باور در گيرنده پيام به وجود ميآيد كه فرستنده پيام (رسانه)، خود نيز نسبت به پيام و منبع آن جهتگيري دارد (عیوضی، 1388: 160).
تامپسون (1380) در کتاب رسانهها و مدرنیته، پس از دستهبندی انواع قدرت به قدرت اقتصادی، نظامی، سیاسی، قدرت رسانهها را با عنوان قدرت نمادین توضیح میدهد (آذری، 1391: 89). این مفهوم معادل مفهومی است که جوزف نای در کنار قدرت سخت از آن با عنوان قدرت نرم و هوشمند نام میبرد. جوزف نای (2008: 94) برای تعريف قدرت نرم در ابتدا از خودِ مفهوم قدرت شروع ميكند و مفهوم قدرت را «توانايي تاثيرگذاري بر توانايي ديگران به منظور كسب نتايج مدنظر» نای در ادامه ميان سه نوع قدرت، تمايز قائل ميشود: 1. قدرت سخت 2. قدرت نرم 3. قدرت هوشمند. ناي معتقد است افراد ميتوانند ديگران را با تهديد به زور وادار به كار كرده، با پول، تشويق به انجام كاري كنند يا ميتوانند آنها را به همكاري بگيرند. ناي نوع اول و دوم را قدرت سخت ميداند كه مبتني بر استفاده از قدرت نظامي يا قدرت اقتصادي يا دوگانه «چماق» و «هویچ» است. نوع سوم را، كه قدرت نرم است توانايي تاثيرگذاري بر ديگران براي دستيابي به هدف مورد نظر از طريق جذب ديگران به جاي تهديد يا پرداخت پول ميداند. ناي قدرت نرم را توانايي شكلدهي به ترجيحات ديگران تلقي ميكند (نای، 2008: 94).
نقش رسانهها در اين فضا عبارت است از: فراهم آوردن بستري براي پيشبرد اهداف. اين امر به شكل پيوستهاي با مفهوم «اقناع» گره خورده است و در تاريخ انديشه ارتباطات از طريق فرايندي به دست ميآيد كه از آن با عنوان تبليغات سياسي يا پروپاگاندا ياد ميشود (آذری، 1391: 90).پروپاگاندا در معناي كاملاّ خنثي و بيطرفانه آن، به معناي انتشار يا ترويج عقايد خاص است. اما همانطور كه جووت و اودانل (2006: 2) بيان ميكنند بعد از اقدام كليساي كاتوليك روم براي «ترويج ايمان در جهان جديد» كلمه پروپاگاندا معناي بيطرفانه و خنثي بودن خود را از دست داد و معاني منفي و تنزيل يافتهاي از آن مستفاد شد. كلماتي كه معمولاّ به عنوان مترادف پروپاگاندا به كار ميروند عبارتاند از: دروغ، تحريف، فريب، دستكاري، كنترل ذهن، جنگ رواني، شستوشوي مغزي و وراجي. همانطوري كه پراتكانيس و اورونسون (1380: 18) متذكر ميشوند امروزه پروپاگاندا به معناي «تلقین» يا نفوذ جمعي از طريق دستكاري نمادها و روانشناسي فرد به كار ميرود و به معناي انتقال ديدگاهي است با هدف نهايي پذيرش داوطلبانه دريافت كننده، به طوري كه شخص آن نظر را از آن خويش تلقي كند. جووت و اودانل (2006: 7) پروپاگاندا را بدين گونه تعريف ميكنند: «پروپاگاندا عبارت است از: تلاش سنجيده و نظاممند براي شكلدهي به تصورات، دستكاري شناختها و هدايت رفتار (مخاطب هدف) براي دستيابي به پاسخ و واكنشي كه هدف مورد نظر پروپاگانديست را پيش برد.
نتیجه گیری
اینترنت نقش مهمی در گستره حوزه عمومی، آگاهی از بینش ها و افکار جدید، دسترسی به اطلاعات، ایجاد پیوند بین مسایل داخلی و خارجی و... دارد. این رویکرد صرفاً به مقوله انتخابات ارتباط ندارد؛ ولی ظرفیت تأثیرگذاري بر امر اموزش سیاسی را دارد. سیاسی با راهاندازي سایت، هم به افزایش قدرت حزبی خود در جهت کسب قدرت و معرفی آرا ء و اندیشههاي خود کمک میکنند و هم با توجه به این نوع کارکردها، به نهادینگی دموکراسی، مشارکت و رقابت سیاسی و تنوع آراء و اندیشهها یاري میرسانند. در زمینه افزایش نقش آفرینی اینترنت در انتخابات باید به آمادگی بسترهاي این مهم توجه داشت، چنانکه مشارکت الکترونیکی نیازمند پیش نیازهایی همانند اعتمادسازي، زیرساختهاي حقوقی، زیرساختهاي تکنولوژیکی، آموزش و فرهنگسازي، شفافیت و پاسخگویی، امنیت شبکه و اطلاعات، تشخیص هویت و رعایت حریم شخصی افراد و... است.
نیاز فوری به آموزش سواد رسانه ای از طریق تجربیات شخصی و رویدادهای مهمی مانند حمله 6 ژانویه 2021 به ساختمان کنگره ایالات متحده توسط حامیان دونالد ترامپ، رئیس جمهور وقت، آشکار شد. چنانکه برخی قربانی ایدئولوژیهای افراطی شد که در اینترنت تبلیغ میشد. با شناخت خطرات احتمالی رسانه های اجتماعی، باید قانوننی وجود داشته باشدکه آموزش سواد رسانه ای را در مدارس دولتی الزامی کند. سواد رسانه ای مطلوب می تواند جامعه بسازد و پایه ای قوی برای مشارکت مدنی ایجاد کند. به این دلیل که سواد رسانه ای به جای توافق یکسان، از فرآیند منطق و تحقیق مبتنی بر شواهد به عنوان نقطه مشترک گروه استفاده می کند. بنابراین بحث های سواد رسانه ای تمرین بسیار خوبی برای زندگی در ملتی است که به کثرت گرایی ارزش می دهد. مهارتهای سواد رسانهای مستلزم درک این موضوع است که همه رسانهها ساخته شدهاند و درک چگونگی و چرایی این انتخابها را نشان میدهد. اینها مهارت های اساسی و ضروری هستند که برای هدایت زندگی در دنیای دیجیتال مورد نیاز است تا بتوانیم به عنوان یک شهروند در یک دموکراسی سالم مشارکت موثر داشته باشیم. آنها تنها مهارت ها نیستند، فقط نقطه شروع هستند. آموزش سواد رسانه ای فعال باید بر روش های آموزشی و آموزش سواد رسانه ای متمرکز باسشد. اموزش رسانه ای نوین باید بر دو اصل استوار باشد: اول بر رابطه سواد رسانه ای با ادغام فناوری آموزشی در برنامه درسی و دوم رابطه بین آموزش سواد رسانه ای و علوم انسانی، هنر، و علوم. سیستم آموزشی سواد رسانه ای بخش مهمی از تلاش آن برای تقویت انعطاف پذیری اجتماعی در برابر انتشار سیستماتیک و هدفمند اطلاعات نادرست و پیام های ضد دموکراتیک است. در واقع بیانگر تلاش چندین دهه برای ترویج مشارکت دموکراتیک و کاهش قطبی شدن باشد. تعدد سواد در تدریس از طریق مطالعه در همه موضوعات مدرسه و با کمک زبان و گفتمان خاص آنها و شیوه های مختلف ارائه آنها توسعه می یابد. آگاهی زبان باید مورد توجه قرار گیرد. «زبانهای موضوعی خاص» همچنین هنگام تلاش برای درک زبان رسانه که اغلب از گفتمان خاص حوزههای تخصصی مختلف استفاده میکند، برای مثال هنگام نوشتن در مورد موضوعات پزشکی یا اقتصادی، مهم هستند. همچنین رسانه ها نقش مهمی در تفسیر گفتمان حوزه های تخصصی برای افرادی که چیزی از این رشته نمی دانند دارند.
کتابنامه
-آلبرتس، دیوید (1385) گزیده ای از عصر اطلاعات، الزامات امنیت ملی در عصر اطلاعات، ترجمه: علی علی آبادی/ رضا نخجوانی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی
-آرگینز، جان، (1386) سیاست پست مدرنیته، ترجمه: منصور انصاری، تهران: گام نو
- اسمارت، بری، (1383) شرایط مدرن مناقشه های پست مدرن، ترجمه: حسن چاوشیان، تهران: اختران،
-بل، دانیل (1383)، سرعت تحول، ترجمه: احمد علیقلیان، تهران: ققنوس
- بودریار، ژان، (1381) در سایه ی اکثریت های خاموش، ترجمه: پیام یزدانجو، تهران: نشر مرکز
-تافلر، آلوین (1370) جابجایی در قدرت، دانایی و خشونت در آستانه قرن21، ترجمه خوارزمی، تهران: خوارزمی.
--تامپسون، جان، (1380)، رسانه ها و مدرنیته، نظریه اجتماعی رسانه ها، ترجمه اوحدی، تهران: سروش.
- داسنی،مارسل (1388) نشانه شناسی رسانه ها، ترجمه: گدرز میزانی، تهران: آیینه نما
--داورپناه، محمدرضا (1384)، اطلاعات و جامعه، تهران، دبیزش
-طیب، علیرضا(1379)، تکنولوژی اطلاعات، تهران: سفیر
-علوی، پرویز، (1375)، ارتباطات سیاسی، تهران، موسسه نشر علوم نوین
-کاستلز، مانوئل (1380) عصر اطلاعات اقتصاد جامعه در فرهنگ، ترجمه: علیقلیان، و خاکباز، تهران: اختران
-فیدر،جان(1380) جامعه اطلاعاتی، ترجمه علی نوباوه، و عباس گلیوری، تهران، نشر کتابدار
- مک کوییل، د (1994) ارتباطات و فرهنگ، ارجمه: محمد سعید مهدوی کنیف تهران: همشهری
- مولانا، حمدی، (1384) اطلاعات و ارتباطات جهانی، ترجمه: آزاد؛ حسن زاده، مریم افوتی، تهران: کتابدار
-نای، جوزف، اس (1387) قدرت در عصر اطلاعات از واقع گرایی تا جهانی شدن، ترجمه: سعید میرترابی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی
---نویدی، فاطمه، حسن زاده، محمد (1388) عصر اطلاعات و دولت دسترس پذیر، تهران: نشر کتابدار
---وبستر، فرانک، (1382) نظریه های جامع اطلاعاتی، ترجمه: داوودی؛ تهران: مرکز چاپ و - وزارت خارجه
---ویلکن، پیتر (1381) اقتصاد سیاسی ارتباطات جهانی و امنیت انسانی، ترجمه: بحرانی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی
- هارپر، کریستوفر(1387) رسانه های نوین، ترجمه: علی اصغر کیا، تهران: شرکت تعاونی سازمان معین ادارات
-یورگنسون، رایک فرانک (1386) حقوق بشر در جامعه جهانی اطلاعات، ترجمه: بهرام مستقیمی، قم: آیین
- Bell Danil, (1923) The coming of post- industrial society Aventure in Social forecasting, New yourk, Basic Book,
- Benhabib, S (1992). Situating the self. Gender, community and postmodernism in contemporary ethics, Routledge, champan and hall lnc, London, uk.
- Daken (1983) The Electronic cottage, New yourk: William Morrow.
- Lisensky, R. P:finesten, A: sweet, S. 1985, The new filberal learning: Technology and the liberal Arts. Washington DC, USA.
-Toffler, E. (1980). The wave, New yourk: Bantam books.
[1] دکترای گروه علوم سیاسی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران.
[2] گروه علوم سیاسی، واحد تاکستان، دانشگاه ازاد اسلامی، تاکستان، ایران. نویسنده مسئول shamsini_h@yahoo.com
[3] گروه علوم سیاسی، واحد کرج، دانشگاه ازاد اسلامی، کرج، ایران.