بررسی ذهنیت وکنش سیاسی مصدق نسبت به دموکراسیخواهی در ایران با تاکید بر جامعه مدنی
محورهای موضوعی : باحث معرفتی و روش­ شناختی تاریخ پژوهیفرزانه دشتی 1 , حدیث باقری نیا 2
1 - گروه آموزشی علوم سیاسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه پیام نور، آبادان، ایران.
2 - علوم سیاسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه فردوسی، مشهد، ایران.
کلید واژه: مصدق, ایران, دموکراسی, جامعه مدنی, کنش سیاسی,
چکیده مقاله :
ایران معاصر، به لحاظ مبارزات استقلالطلبانه و آزادیخواهانه، کشمکشهای داخلی و خارجی و حضور قدرتهای بزرگ، تاریخ پر تلاطمی را پشت سر گذاشت؛ اما دوران صدارت محمد مصدق به سبب حوادث غیرمترقبهای که در پی آن دوران رخ داد، دوره بسیار مهم تاریخ ایران معاصر به شمار میروند. به جهت اهمیت موضوعی این دوره، نظریات متعددی در مورد علت شکست این مقطع وجود دارد در این پژوهش سؤال اصلی این است که محمد مصدق، تا چه اندازه در کنش سیاسی خود روندهای دموکراتیک را بازتاب داده است. برای نیل به این هدف از مدل تلفیقی روش تحلیلی– تاریخی و روش هرمونتیک اسکینر استفاده شده است. فرضیه پژوهش این است؛ مصدق از دموکراسی لیبرال هدایت شده پیروی کرد اما بافتار سیاسی شکننده مانع تحقق دموکراسیخواهی وی شد. تحلیل نهایی این پژوهش آن است که بافتار سیاسی این دوره ضعیف بوده است و ضعف ریشهای جامعه مدنی مهمترین دلیل شکست آموزه های دموکراسیخواهی او شد.
Contemporary Iran has had a tumultuous history in terms of independence and liberation struggles, internal and external struggles, and the presence of great powers, but the era of Mohammed Mossadegh's rise to power due to the unexpected events that followed The era happened, a very important period in the history of contemporary Iran. Because of the thematic significance of this period, there are several theories about the cause of the failure at this juncture. The main question in this study is to what extent does Mosaddeq reflect democratic processes in his political action. To achieve this purpose, a combination of the analytical-historical method and the Hermione Skinner method was used. The research hypothesis is that Mossadegh pursued guided liberal democracy, but the fragile political context prevented his democratization. The final analysis of this study is that the political context of this period was weak and the root weakness of civil society the most important reason for the failure of demo doctrine.
_||_