شناسایی مناطق و فعالیتهای اولویتدار در ایجاد ظرفیت بالقوه مالیات بر ارزش افزوده
محورهای موضوعی : اقتصاد کار و جمعیت
افسانه شرکت
1
(
دانشجوی دکتری اقتصاد، دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
)
علی اصغر بانوئی
2
(
استاد گروه توسعه و برنامهریزی، دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
)
اسفندیار جهانگرد
3
(
دانشیار گروه اقتصاد نظری، دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
)
علی نصیری اقدم
4
(
استادیار گروه توسعه و برنامهریزی، دانشکده اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
)
کلید واژه: R15, طبقهبندی JEL: R11, ارزش افزوده غیر مستقیم, اثرات سرریزی, اثرات بازخوردی, R58 واژگان کلیدی: مالیات بر ارزش افزوده,
چکیده مقاله :
هدف اصلی مقاله شناسایی مناطق و فعالیتهایی است که بیشترین ظرفیت بالقوه مالیات بر ارزش افزوده را برای خود و سایر مناطق ایجاد میکنند. برای دستیابی به این هدف، از مدل ضرایب ستونی برای محاسبه جدول داده- ستانده 9 منطقهای حاوی 24 فعالیت برای سال 1390 استفاده شده است. یافتهها نشان می دهد هرچند در سطح کلان، مناطق کوچکتر ظرفیت بالقوه مالیات بر ارزش افزوده بیشتری را نسبت به مناطق بزرگتر ایجاد میکنند؛ اما در سطح فعالیتهای اقتصادی رابطه مستقیمی بین سهم ارزش افزوده یک فعالیت با مقدار ظرفیت بالقوه مالیات بر ارزش افزوده آن فعالیت وجود ندارد. بر اساس نتایج، پیشنهاد میشود سیاستگذاران و برنامه ریزان تمرکز سیاست های توسعه منطقه ای را بر مناطق کوچک تر هدایت کنند که سازگاری بیشتری با نظریههای فضاپذیر دارد.
The main purpose of the article is to Identify of regions and activities that create greater potential value added tax for themselves and others. For this purpose, the column coefficient approach is used to calculate the input-output table of 9 regions including 24 activities for 2011. Findings indicate that although at the macro level, smaller regions create more potential value added tax capacity than larger ones, at the economic activity level, there is no direct relation between the share of value added of an activity and the potential VAT capacity of that activity. Based on the results, it is suggested that policy makers and regional planners pay special attention to the structure of the economy and the nature of the activities of that region. Also, the focus of regional development policies should be shifted to smaller areas that are more in line with space-based theories.
_||_