در این نوشتار علم مطلق از منظری واقعگرایانه بهعنوان علم قضیهای مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. مهمترین مشکل در اینباره تعارض میان علم مطلق و اختیار است. این تعارض هم در مورد اختیار خداوند مطرح میشود و هم اختیار بشر. اما اختیار عموماً به دو معنای متفاوت بهکار میر چکیده کامل
در این نوشتار علم مطلق از منظری واقعگرایانه بهعنوان علم قضیهای مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. مهمترین مشکل در اینباره تعارض میان علم مطلق و اختیار است. این تعارض هم در مورد اختیار خداوند مطرح میشود و هم اختیار بشر. اما اختیار عموماً به دو معنای متفاوت بهکار میرود؛ یکی اختیار بهمعنای قدرت بر فعل و ترک و دیگری بهمعنای قدرت بر تصمیم. هر چند اختیار خداوند را باید بهمعنای دوم گرفت ولی در مورد انسان، اختیار باید بهمعنای نخست تلقی گردد. از اینرو، یکی از راهحلهای تعارض علم پیشین و اختیار که بر جمع میان موجبیت و اختیار تأکید میورزد، بهتفصیل مورد بحث قرار گرفته و نشان داده شده است که هر چند این راهحل در مورد حل تعارض علم پیشین و اختیار الهی کامیاب است ولی در مورد تعارض علم پیشین و اختیار بشری کارآیی ندارد. بنابراین برای حل آن باید به راهحلهای دیگری روی آورد؛ گو اینکه در این نوشتار به آنها پرداخته نشده است.
پرونده مقاله
مسئله صدق در گزاره ها یکی از مسائل مهم معرفت شناسی است. از اینرو، فیلسوفان و معرفت شناسان از دیرباز تا کنون دیدگاه های گوناگونی درباره ماهیت و چیستی صدق و نیز معیار صدق ابراز داشته اند. در این نوشتار، ما به بررسی نظریه مطابقت می پردازیم اما رویکرد ما بیشتر معطوف به ماه چکیده کامل
مسئله صدق در گزاره ها یکی از مسائل مهم معرفت شناسی است. از اینرو، فیلسوفان و معرفت شناسان از دیرباز تا کنون دیدگاه های گوناگونی درباره ماهیت و چیستی صدق و نیز معیار صدق ابراز داشته اند. در این نوشتار، ما به بررسی نظریه مطابقت می پردازیم اما رویکرد ما بیشتر معطوف به ماهیت و چیستی صدق است نه معیار صدق.
نظریه مطابقت یک پیش فرض مهم دارد و آن واقع گرایی است؛ بدین معنا که اولاً، ملتزم باشیم که واقعیتی مستقل از باورها و ذهن ما وجود دارد. ثانیاً، ذهن انسان را در کشف واقعیت توانمند دانسته، معتقد باشیم که انسان توانایی نیل به واقع و دسترسی به آن را دارد. ثالثاً، بپذیریم که زبان توان حکایت از واقع را دارا هست.
نظریه مطابقت از آنجایی که به درک متعارف در باب صدق بسیار نزدیک است، پیشینه و رواج نسبی بیشتری نسبت به نظریه های بدیل خود داشته است، بهطوریکه بسیاری از فیلسوفان آن را مبنای معرفتشناسی نظام فلسفی خود قرار داده اند. با این حال، نظریه مطابقت نتوانست از عهده اشکالات گوناگون، از جمله عدم سنخیت، عدم جامعیت و عدم ارائه ملاک اثباتی برآید و سرانجام با انتقادات فیلسوفان معرفت یا بهشکل تعدیل یافته ظهور و بروز یافت یا جای خود را به نظریاتی چون نظریه انسجام، نظریه کارآمدی، نظریه زائد بودن و... داد. این نظریات برخلاف نظریه مطابقت، در باب چیستی صدق، صدق را نه به امری فراسوی باور بلکه به خود باور وابسته می دانند، یعنی بدون تلاش برای رفتن به فراسوی باور، باید در درون باورها وضعیتی کشف شود که بر اساس آن بتوان گفت باوری صادق است یا نیست.
پرونده مقاله
در سنت تفکر متافیزیکی، اندیشیدن و معرفت حاصل صرف فعالیت های منطقی و ذهنی بشر است و درستی نتیجه ناشی از کاربرد درست قوای ذهنی و اِعمال صحیح اصول، قواعد و روش های مناسب شناخت، همچون اصول و قواعد منطق یا روش های تجربی. در روزگار ما پرسش هایی چون نظریه چیست؟ یا تفکر چیست؟ ی چکیده کامل
در سنت تفکر متافیزیکی، اندیشیدن و معرفت حاصل صرف فعالیت های منطقی و ذهنی بشر است و درستی نتیجه ناشی از کاربرد درست قوای ذهنی و اِعمال صحیح اصول، قواعد و روش های مناسب شناخت، همچون اصول و قواعد منطق یا روش های تجربی. در روزگار ما پرسش هایی چون نظریه چیست؟ یا تفکر چیست؟ یادآور رشته های تخصصی ای چون فلسفه علم یا معرفت شناسی است. در زمانه ما جریانهای گوناگون فلسفی، بهویژه فلسفه های علم و پژوهش های معرفت شناختی در همین سنت تفکر متافیزیکی است که به تأمل و پژوهش درباره تفکر، نظریه و شناخت می پردازند. اما این مقاله درصدد است با وارد کردن معنا و مفهوم امر احاطه کننده در تأمل بر سرشت تفکر و نظریه، دریافتی غیر اومانیستی و غیر بشرمحور و لذا غیر متافیزیکی از معرفت ارائه دهد. این مقاله می کوشد امری مشاهدهناپذیر، ناملموس و نامحسوس را پیش بکشد و واکاود که آن را نمی توان نه با فاعل شناسا (سوبژه) و نه با متعلَّق شناسایی (ابژه) یکی دانست لیکن احاطه کننده هر دو، بنیاد تفکر، شرط استعلایی شناخت و تعیین کننده درستی و نادرستی معرفت بشری است، و در همان حال نه از فاعل تفکر جداست و نه از موضوع شناخت. ما در روزگاری زندگی می کنیم که بهدلیل سیطره تفکر متافیزیکی، حضور امر احاطهکننده از اندیشههایمان، از جمله از فهم سرشت تفکر و چیستی نظریه رخت بربسته است.
پرونده مقاله
نوشتار پیش رو در پی تبیین تحلیلی نو از دیدگاه اندیشمندان شیعه درباره حسن و قبح عقلی است؛ مسئلهای که محل بحث و نزاع گستردهای در سنت کلام اسلامی بوده است. عدلیه (شامل شیعه و معتزله) به حسن و قبح ذاتی عقلی معتقدند و برخلاف آنها، اشاعره حسن و قبح را شرعی میدانند. این نز چکیده کامل
نوشتار پیش رو در پی تبیین تحلیلی نو از دیدگاه اندیشمندان شیعه درباره حسن و قبح عقلی است؛ مسئلهای که محل بحث و نزاع گستردهای در سنت کلام اسلامی بوده است. عدلیه (شامل شیعه و معتزله) به حسن و قبح ذاتی عقلی معتقدند و برخلاف آنها، اشاعره حسن و قبح را شرعی میدانند. این نزاع خاستگاه و تبار معرفت شناختی دارد؛ ریشه نزاع در پذیرش داوری عقل در حیطه احکام اخلاقی از سوی عدلیه و خلع عقل از چنین شأنی از سوی اشاعره است. پس از قبول دیدگاه عدلیه، اختلافهایی درباره تبیین جزئیات آن بهچشم می خورد که در نحوه پاسخ گویی به شبهات اشاعره نمود پیدا کرده است.
برخی از اندیشمندان شیعه برای افعالی چون صدق و کذب، حسن و قبح ذاتی قائل شده اند، گروهی دیگر حسن و قبح این افعال را به سودمندی یا زیانرسانی آنها وابسته میدانند و عدهای حسن و قبح افعال را پس از سنجش آنها با عدل و ظلم میسنجند و در حقیقت حسن عدل و قبح ظلم را ریشه حسن و قبح افعال میشمارند. در این نوشتار پس از تبیین این سه دیدگاه و ارائه شواهد، نظر سوم بهعنوان نظر مختار برگزیده شده است.
پرونده مقاله
نصر حامد ابوزید بهعنوان یکی از اندیشمندان معاصر عرب و از شخصیتهای مهم جریان نومعتزله، دیدگاههای خاصی را درباره فهم و تأویل متون دینی بهویژه قرآن ارائه کرده که برخی از آنها باب مجادلات فراوانی را گشودهاند. ابوزید با استفاده از تحلیلهای زبانشناسانه مفهوم جدیدی از ت چکیده کامل
نصر حامد ابوزید بهعنوان یکی از اندیشمندان معاصر عرب و از شخصیتهای مهم جریان نومعتزله، دیدگاههای خاصی را درباره فهم و تأویل متون دینی بهویژه قرآن ارائه کرده که برخی از آنها باب مجادلات فراوانی را گشودهاند. ابوزید با استفاده از تحلیلهای زبانشناسانه مفهوم جدیدی از تأویل ارائه میکند و با نگاهی که به لایههای معانی متون دارد، هر نوع مفهومگیری از آیه را داخل در تأویل میداند. او تلاش میکند نگاه رسمی عالمان دینی به متون را مورد انتقاد قرار دهد و اختلاف در نوع تأویل متون را چیزی شبیه به اختلاف در اجتهاد میداند. وی با طرح بحث تأویل و تلوین، تأویلهای ایدئولوژیمحور از متون دینی را مورد انتقاد قرار داده و معتقد است تلوین همان قرائت مغرضانه و دخالت دادن ایدئولوژی در فهم متون است. بهتعبیر دیگر، وی برای تأویل متعهد به ایدئولوژی، اعتبار و ارزش معرفتشناختی قائل نیست و معتقد است تأویل باید بدون هر گونه انقیادی انجام شود. او تأویلی را معتبر میداند که در آن نگاه ایدئولوژیک و متعصبانه دخیل نباشد.
ابوزید موضع معتزله در فهم قرآن را میستاید و معتقد است آنان نخستین گروهی بودند که تأویل متون قرآن را با روشی درست آغاز کردند، چراکه در فهم متن، عقل را بهطور مستقل بهکار میگرفتند و برای عقل هیچ تعهد و وابستگیای نسبت به شرع قائل نبودند. امروزه نیز باید با همین عقل آزاد و رها سراغ تأویل متون دینی رفت. به اعتقاد ابوزید در مواجهه با متون دینی هدف از فعالیت معرفتشناسانه بهطور عام و عمل قرائت بهطور خاص، کشف حقایقی از وجود است که در سطحی خارج از افق ذات شناساننده یا خواننده قرار دارد و این همان تأویل صحیح است. در این مقاله دیدگاههای وی درباره مفهوم تأویل و ارزش معرفتشناختی آن مورد بررسی قرار گرفته است.
پرونده مقاله
مسئله حمل یکی از مسائل مهم فلسفه اسلامی است که بهدلیل ارتباط با علم تصدیقی انسان به خارج، حائز اهمیت است و بهواسطه آن میتوان رابطه میان عین و ذهن، موضوع و محمول و علم و معلوم را تبیین کرد. تا وقتی حمل ـکه نشانه هو هویت و اتحاد استـ صورت نگیرد، محال است میان ماهیات چکیده کامل
مسئله حمل یکی از مسائل مهم فلسفه اسلامی است که بهدلیل ارتباط با علم تصدیقی انسان به خارج، حائز اهمیت است و بهواسطه آن میتوان رابطه میان عین و ذهن، موضوع و محمول و علم و معلوم را تبیین کرد. تا وقتی حمل ـکه نشانه هو هویت و اتحاد استـ صورت نگیرد، محال است میان ماهیات که مثار کثرتاند بتوان اتحاد و حتی مقایسه برقرار کرد و به معرفت رسید. در این جستار سعی بر این است تا با توجه به حقیقت حمل و جایگاه آن، حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی از دیدگاه صدرالمتألهین و علامه طباطبایی مورد بررسی قرار گرفته و با توجه به تمایز این دو حمل، کاربرد آنها بیان شود و در صورت اختلاف، موارد تبیین گردد.
پرونده مقاله