Headed household women are among vulnerable and forgotten social groups in natural disasters, and cultural circumstances and gender-related issues affect how they manage the disasters. On the other hand, the agency will also be important in this encounter. This study examines the lived experience of the headed household women in Kermanshah from this perspective in the 2017 earthquake to provide a background model for "the process of empowerment of headed household women in natural disasters." This study was conducted based on the qualitative approach and research method of grounded theory. Theoretical sampling and in-depth interviews with 15 headed household women in the eight areas of the earthquake in Kermanshah, including Thalas Babajani, Sarpol-e Zahab, etc. have been performed to a degree of theoretical saturation in order to collect field data. 363 primary concepts, 20 major categories, and the central concept of "intensifier of disabling social foundations" have emerged from coding the data and using the grounded theory method. The phenomenon of "Capacity poverty - the threat of opportunities" (disabled women) caused by value systems and repressive ideologies dominated in the field of study, poor crisis management, poverty and deprivation in the region, and lack of technical knowledge and skills of participants that resulted in strategies of active action and social resilience and compromise. This study's findings show some consequences caused by the constructed phenomenon, helplessness and indifference, power challenges, threats and insecurity, feelings of abandonment, physical and psychological injuries, and children's challenge. The results determine that the process of "empowerment" of the headed household women in the appearance of natural disasters is conditional on conditions such as that opportunities to be obtainable through support structures and social barriers and restraints to be not so threatening and powerful as to prevent opportunities and cause deprivation of capabilities and they also consider themselves qualified to "agency". تفاصيل المقالة

حمایتهای اجتماعی یکی از مولفه های مهم توانمندی درحل مشکلات زنان سرپرست خانوار در موقعیتهای مختلف زندگی است . زنان سرپرست خانوار یکی از گروه های اجتماعی آسیب پذیر در بلایای طبیعی می باشند و نحوه مواجهه آنان ارتباط بسیار زیادی با مولفه های توانمندسازی از جمله حمایتهای اجتماعی دارد. مطالعه حاضر با هدف تشریح تجربه زنان سرپرست خانوار از حمایت اجتماعی در زلزله انجام شده است.روش شناسی تحقیق کیفی ، با روش نظریه زمینه ای است . داده ها به روش میدانی ازطریق نمونه گیری نظری و مصاحبه عمیق با 15نفر از زنان سرپرست خانوار درمناطق ۸ گانه زلزله زده کرمانشاه تاحد اشباع نظری جمع آوری گردید. در این پژوهش به منظور سنجش دقت از معیار"اطمینان پذیری و باور پذیری" واز تکنیک "مثلث سازی"استفاده شد. از تحلیل داده ها ،987 کد باز اولیه ،150 مفهوم ثانویه ، 41 مقوله محوری و 8 مقوله عمده نهایی شامل :"گذرا و مقطعی"،"حمایت کننده های شخصی"،"استفاده ابزاری "،" رویدادهای سخت زندگی"،" تنهایی و ترس"،"احساس رها شدن و بدبینی"،"بی عدالتی و تبعیض"،"احساس ناتوانی" و مفهوم مرکزی"حمایت اجتماعی؛ اولویت درک شده زندگی" استخراج گردید. نتایج نشان میدهد "حمایت های اجتماعی" به مثابه"اولویت درک شده زندگی" از سوی مشارکت کنندگان تفسیر شده است که در صورت بی توجهی به آن پیامدهای جبران ناپذیری را بدنبال خواهد داشت . لذا اهمیت توجه و لحاظ این جنبه از نیاز واقعی و درک شده زنان میدان مطالعه در مدیریت بحران با رویکرد جنسیتی می تواند تاثیر زیادی بر ایجاد توانمندی آنان در مواجهه با بلایای طبیعی داشته باشد. تفاصيل المقالة

حمایتهای اجتماعی یکی از مولفه های مهم توانمندی درحل مشکلات زنان سرپرست خانوار در موقعیتهای مختلف زندگی است . زنان سرپرست خانوار یکی از گروه های اجتماعی آسیب پذیر در بحران ها و بلایای طبیعی می باشند و نحوه مواجهه آنان با موقعیت بحران ارتباط بسیار زیادی با مولفه های توانمندسازی از جمله حمایتهای اجتماعی دارد . مطالعه حاضر با هدف تشریح تجربه زنان سرپرست خانوار از حمایت اجتماعی در زلزله کرمانشاه انجام شده است. روش شناسی تحقیق حاضر کیفی و این مقاله بخشی از یک مطالعه جامع با روش"گراندد تئوری"می باشد. داده ها به روش میدانی ازطریق نمونه گیری نظری و مصاحبه عمیق با 15نفر از زنان سرپرست خانوار درمناطق ۸ گانه زلزله زده کرمانشاه ازجمله ثلاث باباجانی،سرپل ذهاب ،قصر شیرین و...تاحد اشباع نظری جمع آوری گردید. در این پژوهش به منظور سنجش روایی و پایایی به از دو معیار "اطمینان پذیری و باور پذیری" واز تکنیک "مثلث سازی" منظور غلبه بر سو گیریهای ذاتی ،استفاده شد. از تحلیل داده ها به روش زمینه ای ، 987 کد باز اولیه ، 150 مفهوم به عنوان کد باز ثانویه ، 41 مقوله محوری و از انتزاع مجدد ، 8 مقوله عمده نهایی شامل : "گذرا و مقطعی" ،"حمایت کننده های شخصی"،"استفاده ابزاری "،" رویدادهای سخت زندگی" ،" تنهایی و ترس" ،"احساس رها شدن و بدبینی" ،"بی عدالتی و تبعیض"،"احساس ناتوانی" و مفهوم مرکزی "حمایت اجتماعی؛ اولویت درک شده زندگی" استخراج گردید. نتایج نشان میدهد "حمایت های اجتماعی" به مثابه " اولویت درک شده زندگی " از سوی مشارکت کنندگان تفسیر شده است که در صورت بی توجهی به آن پیامدهای جبران ناپذیری را برای آنان بدنبال خواهد داشت . لذا اهمیت توجه و لحاظ این جنبه از نیاز واقعی و درک شده زنان میدان مطالعه در مدیریت بحران با رویکرد جنسیتی می تواند تاثیر زیادی بر ایجاد توانمندی آنان در مواجهه با بلایای طبیعی داشته باشد. تفاصيل المقالة