فهرس المقالات شهلا نجفی


  • المقاله

    1 - فابیانی بودن مدرنیزاسیون مقایسه‌ اقدامات اصلاحی آتاتورک و رضا شاه (1941-1921 م)
    تحقیقات سیاسی و بین المللی , العدد 4 , السنة 15 , زمستان 1402

    مصطفی کمال آتاتورک و رضا شاه تقریبا همزمان برنامه مدرنیزاسیون را در ترکیه و ایران آغاز کردند. با وجود شباهت‌های تاریخی در زمینه اقدامات اصلاحی هر دو شخصیت، فرایند مذکور، نتایج متفاوتی را در دو کشور به همراه داشت؛ مصطفی کمال به نسبت رضا شاه با توفیق بیشتر و بسیجِ أکثر

    مصطفی کمال آتاتورک و رضا شاه تقریبا همزمان برنامه مدرنیزاسیون را در ترکیه و ایران آغاز کردند. با وجود شباهت‌های تاریخی در زمینه اقدامات اصلاحی هر دو شخصیت، فرایند مذکور، نتایج متفاوتی را در دو کشور به همراه داشت؛ مصطفی کمال به نسبت رضا شاه با توفیق بیشتر و بسیجِ مخالفانِ فراگیر کمتری مواجه شد. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ‌گویی به این پرسش است که در مقایسه با پروژه همزمان مدرنیزاسیون رضا شاه و آتاتورک، چرا مصطفی کمال به توفیق بیشتری در نهادینه کردن اصلاحات نائل شد؟ به عنوان فرضیه و بر اساس یافته‌های پژوهش، آتاتورک با اتخاذ رویکرد فابیانی (شاخه به شاخه و تدریجی، و روش ضربتی در درون استراتژی فابیانی) در بافتار و پیش‌زمینه تاریخی جامعه ترکیه توانست به اجرایی کردن برنامه‌های خویش بپردازد. در مقابل، رضا پهلوی بدون در نظر گرفتن وضعیت تاریخی و اجتماعی جامعه وقت ایران، با طرح همزمان و رادیکال برنامه‌ها، نتوانست قدرتی زیرساختی در جامعه برای پشتیبانی از سیاست‌های خویش فراهم کند. در مقاله حاضر ابتدا به صورت موجز با پرداختن به زمینه تاریخی اصلاحات در دو کشور و سپس با استفاده از روش کیفی و ترکیبی تحلیلی – تاریخی- تطبیقی به پرسش پژوهش پاسخ خواهیم داد.

    تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - زمینه های تغییر جایگاه ایالات متحده در خاورمیانه پساجنگ سرد: از منظر جامعه‌شناسی تاریخی
    گفتمان سیاسی انقلاب اسلامی , العدد 2 , السنة 1 , تابستان 1401
    پس از فروپاشی شوروی و موفقیت ائتلاف بین‌المللی تحت هدایت ایالات متحده در بیرون راندن عراق از کویت در اوائل دهه 90 میلادی زمینه‌های شکل‌گیری نظام تک قطبی به رهبری امریکا در عرصه بین‌الملل فراهم گردید. در این ارتباط، رئیس جمهور وقت ایالات متحده جورج بوش طی یک سخنرانی از ع أکثر
    پس از فروپاشی شوروی و موفقیت ائتلاف بین‌المللی تحت هدایت ایالات متحده در بیرون راندن عراق از کویت در اوائل دهه 90 میلادی زمینه‌های شکل‌گیری نظام تک قطبی به رهبری امریکا در عرصه بین‌الملل فراهم گردید. در این ارتباط، رئیس جمهور وقت ایالات متحده جورج بوش طی یک سخنرانی از عبارت "نظم نوین جهانی" استفاده نمود که دلالت بر آغاز فصل جدید مناسبات سیاسی بر پایه قدرت فائقه امریکا در عرصه بین‌الملل از جمله خاورمیانه داشت. با این حال، ظهور چین به عنوان قدرت نوظهور و عدم تحقق سیاست‌های منطقه‌ای این کشور در خاورمیانه طی نزدیک به دو دهه اخیر گویای ناکافی بودن قدرت ایالات متحده در برپایی نظم مورد نظر است. حال سوال این است که چه عواملی زمینه‌ساز افول جایگاه ایالات متحده در خاورمیانه طی سه دهه اخیر بوده‌اند؟ واکاوی حقایق تاریخی گویای آن است که مجموعه‌ای از نتایج گسترش اقتصاد نئولیبرالی در سطح جهان (تعمیق فقر در منطقه)، تحولات محیط بین‌الملل (نتایج غیرمنتظره روند جهانی‌سازی) اهداف نادرست (حمایت جانبدارانه از اسرائیل)، محاسبات اشتباه (حمله به عراق) و ... که پیشینه آنها بعضاً به پیش از اتمام جنگ سرد باز می‌گردد موجب تضعیف موقعیت امریکا در عرصه بین‌الملل به طور عام و در خاورمیانه به طور خاص گردیده است. نوشتار حاضر قصد دارد در پرتو نظریه جامعه‌شناسی تاریخی روابط بین‌الملل تغییر جایگاه منطقه‌ای ایالات متحده را در خاورمیانه چند دهه اخیر مورد بررسی قرار دهد. تفاصيل المقالة