فهرس المقالات هاتف سیاه کوهیان


  • المقاله

    1 - بازشناسی شیوه‌های امر به معروف‌ونهی از منکر در تصوف عملی ابوسعید ابوالخیر
    عرفان اسلامی , العدد 5 , السنة 19 , زمستان 1401
    ابوسعید ابوالخیر به عنوان عارفی انسان دوست علی رغم رفتارهای خشن متشرعه عصر خود، با تاثیرگذاری یک مرشد معنوی و به کارگیری شیوه های غیرمتدوال و خلاقانه، بدون آنکه موجبات آزردگی کسی را فراهم سازد، به امر به معروف و نهی از منکر می پرداخت و مانع بسیاری از نابهنجاری ها و مفاس أکثر
    ابوسعید ابوالخیر به عنوان عارفی انسان دوست علی رغم رفتارهای خشن متشرعه عصر خود، با تاثیرگذاری یک مرشد معنوی و به کارگیری شیوه های غیرمتدوال و خلاقانه، بدون آنکه موجبات آزردگی کسی را فراهم سازد، به امر به معروف و نهی از منکر می پرداخت و مانع بسیاری از نابهنجاری ها و مفاسد می شد. آنچه در این مقاله به عنوان مسئله اصلی مورد بررسی قرارگرفته، این است که التزام عملی ابوسعید به این فریضه دینی با وجود تساهل و تسامح وی از یک سو، و رویکرد ملامتی گری وی از سوی دیگر، چگونه صورت می گرفته است و آیا در شیوه هایی که او در انجام این فریضه به کارمی بسته، امر به معروف و نهی از منکر در معنای فقهی و اخص آن انجام می گرفته یا در معنای عام؟ آنچه از بررسی ها حاصل شد، این بود که روش اصلی ابوسعید در امر به معروف ونهی از منکر استفاده از زبان عامیانه متناسب با ظرفیت های فکری و فرهنگی مردم زمانه خود بوده و او با توجه به تفاوت های فردی و خصوصیات روحی افراد، به جای دعوت زبانی و موعظه مستقیم، به طور غیرمحسوس و غیرمستقیم به اصلاح و تربیت افراد می پرداخته است او در این شیوه به شکلی متناقض نما با عدم مبادرت به امر به معروف، موجب امر به معروف و نهی از منکر می شد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - زمان فراتاریخی در تجربه عرفانی حافظ
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , العدد 4 , السنة 13 , پاییز 1396
    تجربة عرفانی حافظ از زمان قدسی و فراتاریخی، در قدرت شاعرانگی وی و خلق تصاویر خیال‌انگیز در غزل‌های او نقش اساسی دارد. حضور زمان انفسی در برابر زمان آفاقی و گاه‌شمارانه در شعر حافظ موجب التفات وی به ساحت‌های مختلف زمان و تصرف شاعرانة او در قلمروهای گسترده زمانی شده است. أکثر
    تجربة عرفانی حافظ از زمان قدسی و فراتاریخی، در قدرت شاعرانگی وی و خلق تصاویر خیال‌انگیز در غزل‌های او نقش اساسی دارد. حضور زمان انفسی در برابر زمان آفاقی و گاه‌شمارانه در شعر حافظ موجب التفات وی به ساحت‌های مختلف زمان و تصرف شاعرانة او در قلمروهای گسترده زمانی شده است. با واکاوی معانی زمان ازل در شعر حافظ که حتی شعر خود را نیز میراثی از عهد الست یا زمان ازل می‌داند، می‌توان بن‌مایه‌های اندیشة عرفانی وی را از زاویة اسطوره‌شناختی بازخوانی کرد. تصاویر رازآلود و اساطیری از زمان ازل که بیانگر وجهی زیباشناختی از رخدادهای شگفت‌انگیز اسطوره‌ای همانند آغاز آفرینش آدم است، نشانگر حضور فراتاریخی شاعر در زمان بدایت‌ها است. حافظ در شعر خود شخصیت‌های شعرش را از مرز تاریخ و زمان ناسوتی فرا می‌گذراند و رنگ اسطوره به آنها می‌زند. زمان در شعر حافظ نه به ‌عنوان پدیده‌ای آفاقی، بلکه ادراکی است که به تجربة درونی و روحی شاعر در ساحت اسطوره مرتبط می‌شود. در این نگرش اسطوره‌ای، زمان تاریخی و فراتاریخی درهم می‌آمیزد و شاعر همچون واسطه‌ای میان جهان غیب و جهان شهادت، از اعماق تجربههای درونی خود خبر می‌دهد تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - تقریرهای صوفیه از اسقاط تکلیف شرعی در طایفه عقلاءالمجانین با تأکید بر دیدگاه ابن‌عربی و عین‌‌ القضات همدانی
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , العدد 2 , السنة 18 , تابستان 1401
    در متون عرفانی اسقاط تکالیف شرعی عقلاءالمجانین از جمله موضوعات پربسامدی است که با تقریرهای گوناگونی بیان شده است. این مقاله به روش توصیفی ـ تحلیلی به روشن کردن رهیافت‌های نظری صوفیه در رواداشت اسقاط تکالیف شرعی در عقلاءالمجانین و بازشناسی عوامل این اسقاط از نظر آن‌ها پر أکثر
    در متون عرفانی اسقاط تکالیف شرعی عقلاءالمجانین از جمله موضوعات پربسامدی است که با تقریرهای گوناگونی بیان شده است. این مقاله به روش توصیفی ـ تحلیلی به روشن کردن رهیافت‌های نظری صوفیه در رواداشت اسقاط تکالیف شرعی در عقلاءالمجانین و بازشناسی عوامل این اسقاط از نظر آن‌ها پرداخته است. بر این اساس مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که در انسان‌شناسی عرفانی صوفیه مخاطب تکالیف شرعی در عقلاءالمجانین کدام قوه است و آیا با زوال عقل متعارف، قوه دیگری در آن‌ها محل تکلیف شرعی می‌گردد؟ همچنین با توجه به برخورداری عقلاءالمجانین از نوعی عقل، آیا می‌توان آن‌ها را مانند سایر عقلا مکلّف به انجام تکالیف شرعی دانست؟ یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که رهیافت اصلی صوفیه در این باب، اعتقاد به معذوریت عقلاءالمجانین به واسطه غلبه حال بر آن‌ها و برخورداری آن‌ها از حالات سُکر صوفیانه در اثر دریافت واردات غیبی است. در برخی از تقریرهای صوفیانه زوال عقل و پیرو آن سقوط تکالیف شرعی از عقلاءالمجانین موهبتی از سوی خدا برای آن‌ها در نظر گرفته شده‌ است و برخی از صوفیه سکر باطنی آن‌ها را به منزله نماز دائم آن‌ها دانسته‌اند. هدف از این پژوهش بازشناسی علل عدم التزام عقلاءالمجانین به تکالیف شرعی از منظر صوفیه به‌ویژه ابن‌عربی و عین ‌القضات است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - بررسی موازنه دو رهیافت ناسازنما در مصیبت‌نامه عطار «تسلیم در برابر تقدیر» یا «تلاش برای تغییر»
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , العدد 3 , السنة 19 , پاییز 1402
    عطار در مصیبت نامه سرنوشت انسان را با رویکردی تقدیرگرا، تابع ارادة ازلی خداوند و رستگاری نهایی او را امری بیرون از دایره اراده و عمل آدمی می داند و از سوی دیگر بر ارزش تلاش انسانی به عنوان رهیافتی مهم در سیر و سلوک تأکید ورزیده و تکاپوی طاقت‌فرسای سالک فکرت را به عنوان أکثر
    عطار در مصیبت نامه سرنوشت انسان را با رویکردی تقدیرگرا، تابع ارادة ازلی خداوند و رستگاری نهایی او را امری بیرون از دایره اراده و عمل آدمی می داند و از سوی دیگر بر ارزش تلاش انسانی به عنوان رهیافتی مهم در سیر و سلوک تأکید ورزیده و تکاپوی طاقت‌فرسای سالک فکرت را به عنوان نمونه ای از کوشش صوفیانه می ستاید. اکنون این سؤال پیش ‌می‌آید که این دو رویکرد ناسازنما را چگونه می توان در یک نظام اندیشگانی پذیرفت؟ و آیا تقابل این دو رویکرد متفاوت در اندیشه عطار یک پارادوکس لاینحل است یا برای برقراری ارتباط میان آن‌ها می‌توان آن دو را با هم، هم سو ساخت؟ هدف پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی، بررسی رابطه دو رهیافت ناسازنمای تسلیم و تلاش در مصیبت‌نامه عطارست. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که در اندیشه عطار تلاش انسان اگرچه نمی تواند تقدیر وی را تغییر دهد، اما شرط لازم برای تحقق تقدیر اوست. کارکرد تلاش انسان از نظر عطار فعلیت بخشی به کمال و سعادت بالقوه ای است که در تقدیر ازلی الهی برای وی رقم خورده است، در این نگرش تلاش انسان در صورتی ثمربخش است که مسبوق به درون‌داشتی پیشینی به نام استعداد یا توفیق ازلی الهی باشد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    5 - بازخوانی و تحلیل نشانه‌های نمادین در روایت «نبرد بودا با مارا» در متون بودایی با تأکید بر مکتب تراوادا
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , العدد 1 , السنة 20 , بهار 1403
    سویه‌های استعاری و نمادین روایت «رویایی بودا با مارا»، در متون بودایی و انباشتگی این روایت از سمبل‌ها و استعاره‌های عرفانی ـ اسطوره‌ای، توان‌مایگی تفسیری و وجه پویایی این روایت را برای مخاطبان در سطوح مختلف فراهم ساخته است. در این روایت، نبرد نمادین بودا با مارا به مثاب أکثر
    سویه‌های استعاری و نمادین روایت «رویایی بودا با مارا»، در متون بودایی و انباشتگی این روایت از سمبل‌ها و استعاره‌های عرفانی ـ اسطوره‌ای، توان‌مایگی تفسیری و وجه پویایی این روایت را برای مخاطبان در سطوح مختلف فراهم ساخته است. در این روایت، نبرد نمادین بودا با مارا به مثابه یک پارادایم سلوکی، رهیافت‌ها و راه‌کارهای الهام¬بخش و مفیدی را فرا روی سالک بودایی در وصول به نقطه بودهی (روشن‌شدگی و بیداری روحانی) قرار می‌دهد. این مقاله به روش تحلیلی ـ توصیفی، و با تبیین نمادشناسانه این روایت، ضمن توصیف ویژگی‌های مارا به عنوان سد راه سلوک انسان بودایی، به واکاوی ابعاد قطب خیر و شرّ در وجود انسان در سنّت تراوادا پرداخته و برخی از نشانه‌های نمادین مهم را در این روایت اساطیری تجزیه و تحلیل کرده است. بررسی¬ها نشان می‌دهد که روایت نبرد بودا با مارا در متون بودایی با بهره‌گیری از زبان استعاره، چالش‌های بنیادین معنوی انسان بودایی را در ساحتی فراتر از زندگی شخصی بودا نشان داده و با بسط یک گفتمان اخلاقی ـ سلوکی اسطوره‌محور، جدال پیوسته آدمی با اهریمن نفس، و روند دیالکتیکی این ستیز را در غلبه انسان بودایی بر تمامی وسوسه‌های قطب شرّ و وصول به غایت قصوای «نیروانا» بازنمایی می-کند. تفاصيل المقالة