هدف اصلی از مطالعه حاضر تعیین تأثیر نقش محیطزیست گرایی، استراتژی آمیخته بازاریابی سبز و نوآوری سبز در کسب مزیتهای رقابتی در صنعت خدمات املاک و مستغلات بوده است. ازاینرو در این پژوهش، تأثیر عوامل تثبیتشده در مزیتهای رقابتی در صنعت خدمات املاک و مستغلات، شامل محیط-زی أکثر
هدف اصلی از مطالعه حاضر تعیین تأثیر نقش محیطزیست گرایی، استراتژی آمیخته بازاریابی سبز و نوآوری سبز در کسب مزیتهای رقابتی در صنعت خدمات املاک و مستغلات بوده است. ازاینرو در این پژوهش، تأثیر عوامل تثبیتشده در مزیتهای رقابتی در صنعت خدمات املاک و مستغلات، شامل محیط-زیست گرایی، استراتژی آمیخته بازاریابی سبز و نوآوری سبز بر کسب مزیتهای رقابتی، موردبررسی قرار گرفته است. همچنین در زمینه نحوه گردآوری دادهها نیز مطالعه حاضر مطالعهای توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مورد بررسی در این پژوهش، مدیران و کارشناسان املاک و مستغلات شاغل در شرکتهای توسعه املاک و مستغلات در شهر تهران بودهاند. در این مطالعه بهمنظور تحلیل دادهها از دو رویکرد کلی آماری آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده گردید. آمار توصیفی بهمنظور توصیف ویژگیهای جمعیت شناختی جامعه آماری در کنار سنجش شاخصهای پراکندگی دادهها مورداستفاده قرار گرفت. همچنین، آمار استنباطی و روش مدلیابی معادلات ساختاری بهمنظور بررسی معناداری تأثیر مفروض متغیرها بر یکدیگر مورداستفاده قرار گرفت. نرم افزارهای مورد استفاده جهت تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش، نرم افزار SPSS و نرم افزار Amos بوده است. یافتههای حاصل از تجزیهوتحلیل فرضیههای این پژوهش، حاکی از آن است که نوآوری سبز بر یادگیری سازمانی بیشترین تاثیر مثبت و معنادار را داشته است و همچنین بر این اساس می توان گفت که استراتژی آمیخته بازاریابی سبز بر کسب مزیتهای رقابتی شرکتهای توسعه املاک و مستغلات در شهر تهران، دارای کمترین اثر مثبت بوده است.
تفاصيل المقالة
هدف اصلی از مطالعه حاضر، تعیین تأثیر سطح درگیری ذهنی بالای مشتری در فرآیند بازاریابی افراد تأثیرگذار بر تمایل به سفر به مقصد، نگرش نسبت به برند و تمایل به خرید می باشد. علاوه براین در این پژوهش، سطح درگیری مصرف کننده با افراد تأثیرگذار، بدبینی نسبت به تبلیغات، دنبال کنن أکثر
هدف اصلی از مطالعه حاضر، تعیین تأثیر سطح درگیری ذهنی بالای مشتری در فرآیند بازاریابی افراد تأثیرگذار بر تمایل به سفر به مقصد، نگرش نسبت به برند و تمایل به خرید می باشد. علاوه براین در این پژوهش، سطح درگیری مصرف کننده با افراد تأثیرگذار، بدبینی نسبت به تبلیغات، دنبال کننده های غیرواقعی، قصد سفر به مقصد تبلیغ شده و تمایل به خرید مورد بررسی قرار گرفته است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، تحقیقی کاربردی، از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی - همبستگی بوده است. برای گردآوری اطلاعات مربوط به پیشینه ادبیات تحقیق از روش کتابخانهای استفاده شده است. همچنین به منظور گردآوری داده های مورد نیاز روش میدانی مورد استفاده قرار گرفت و ابزار گردآوری داده ها نیز پرسش نامه بوده است. جامعه آماری مطالعه حاضر متشکل از دانشجویان مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب بود که تجربه تعامل با افراد تأثیرگذار حوزه گردشگری در رسانه اجتماعی اینستاگرام را دارا بوده اند. در این مطالعه، به منظور تحلیل دادهها از دو رویکرد آمار توصیفی و تحلیل استنباطی استفاده شد و استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز آزمون بارتلت و کولموگروف اسمیرنوف با کمک نرم افزار SPSS و آزمون مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار Smart-PLS انجام شد. یافته ها حاکی از این است که سطح درگیری مشتری با افراد تأثیرگذار در رسانه اجتماعی بر تمایل به سفر به مقصد گردشگری، نگرش نسبت به برند و تمایل به خرید محصول تبلیغ شده تأثیر دارد. از طرفی، ادراکات در زمینه وجود دنبال کننده های غیرواقعی در تأثیر سطح درگیری مشتری بر تمایل به سفر به مقصد گردشگری و تمایل به خرید محصول تبلیغ شده نقش تعدیل گری دارد. با این وجود، نقش میانجی بدبینی نسبت به تبلیغات در تأثیر سطح درگیری مشتری بر تمایل به سفر به مقصد گردشگری و تمایل به خرید محصول تبلیغ شده مورد تأیید واقع نشد.
تفاصيل المقالة
هدف از انجام این پژوهش ارائه مدلی برای گزارشگری بودجه در شرکت ذوب آهن اصفهان می باشد.این پژوهش به صورت آمیخته از روش کیفی، با استفاده از روش تحلیل محتوا در شرکت ذوب آهن اصفهان پرداخته شده است درنتیجه، می توان با استفاده از نتایج پژوهش ضمن درک اهمیت هر مؤلفه، مسیر افز أکثر
هدف از انجام این پژوهش ارائه مدلی برای گزارشگری بودجه در شرکت ذوب آهن اصفهان می باشد.این پژوهش به صورت آمیخته از روش کیفی، با استفاده از روش تحلیل محتوا در شرکت ذوب آهن اصفهان پرداخته شده است درنتیجه، می توان با استفاده از نتایج پژوهش ضمن درک اهمیت هر مؤلفه، مسیر افزایش سطح کیفیت گزارشگری بودجه در شرکت ذوب آهن اصفهان را ترسیم نمود. بسیاری از پژوهش های انجام شده در راستای موضوع کیفیت گزارشگری بودجه از روش های کمی و در معدود مواردی از روش ترکیبی بهره برده اند، اما پژوهش حاضر در شناسایی مقوله های مؤثر بر کیفیت گزارشگری بودجه از روش کیفی استفاده کرده است که از این منظر پژوهش حاضر، پژوهشی تازه است.و در بخش کمی با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی تاییدی و مدل یابی معادلات ساختاری از میان 196 نفر از معاونان و مدیران ، حسابرسان داخلی و کارشناسان مالی شرکت ذوب آهن اصفهان مورد انجام شده است .نتایج حاصل از این دو روش به شناسایی 7 مقوله اصلی (سیستم اطلاعاتی حسابداری؛ نظام راهبری شرکت؛ عوامل محیطی؛ عوامل مدیریتی؛ عوامل انسانی؛ ویژگی های کمیته حسابرسی؛ ویژگی های شرکت) دست یافت.