فهرس المقالات مهدی نصر


  • المقاله

    1 - ارزیابی سیاست امنیت ملی آمریکا در جنوب غرب آسیا
    پژوهش های سیاسی و بین المللی , العدد 1 , السنة 12 , بهار 1400
    منطقه جنوب غربی آسیا از کم استوار‌ترین مناطق می‌باشد که همچنان قریب به 2.5 دهه بعد از اتمام جنگ سرد، جدال‌های منطقه‌ای مخصوصاً جدال اعراب و اسرائیل در آنجا دارای تداوم می‌باشد. در حوزة کشورهای منطقه‌ای، ایالات متحده تلاش دارد تا راهبردهای جدیدی را در دستور کار قرار دهد أکثر
    منطقه جنوب غربی آسیا از کم استوار‌ترین مناطق می‌باشد که همچنان قریب به 2.5 دهه بعد از اتمام جنگ سرد، جدال‌های منطقه‌ای مخصوصاً جدال اعراب و اسرائیل در آنجا دارای تداوم می‌باشد. در حوزة کشورهای منطقه‌ای، ایالات متحده تلاش دارد تا راهبردهای جدیدی را در دستور کار قرار دهد تا منجر به موازنة دائمی اقتدار و تهدیدات بر اساس معادلة امنیت ملی و منافع ملی امریکا شود.. فلذا هدف از پژوهش حاضر ارزیابی سیاست امنیت ملی آمریکا در جنوب غرب آسیا است. روش تحقیق حاضر کیفی بوده و در نهایت این نتیجه حاصل شده است که ساختار سیاست امنیت ملی امریکا مبتنی برشناخت چالش امنیت ملی اقتدار‌های بزرگ،تهدیدات منطقه‌ای،تجدید نظر طلبی بازیگران نوظهور و چگونگی مقابله با تهدیدات می‌باشد که هر یک از شاخص‌های یاد شده را می‌توان به عنوان بخشی از سازوکارهای تنظیم راهبردهای دفاعی و سیاست امنیت ملی در امریکا دانست. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - بررسی احتمالات وقوع جنگ در پی صعود چین به عرصه قدرت جهانی
    تحقیقات سیاسی و بین المللی , العدد 5 , السنة 13 , زمستان 1400
    چین به تنهایی بسیاری از مفروضات دنیای پس از جنگ سردِ به نفع امریکا را زیر سوال برده. سوال این است که آیا صعود چین، طبق روالی که تاکنون طی کرده، مسیری صلح‌آمیز را طی خواهد کرد؟ در پاسخ به این سوال حالات مختلف را باید در نظر بگیریم. حالت نخست صلح به معنای تسلیم چین به امر أکثر
    چین به تنهایی بسیاری از مفروضات دنیای پس از جنگ سردِ به نفع امریکا را زیر سوال برده. سوال این است که آیا صعود چین، طبق روالی که تاکنون طی کرده، مسیری صلح‌آمیز را طی خواهد کرد؟ در پاسخ به این سوال حالات مختلف را باید در نظر بگیریم. حالت نخست صلح به معنای تسلیم چین به امریکا و پذیرش منویات این کشور در آسیای شرقی و مناطق دیگر است. حالت بعدی رویارویی با ایالات متحده امریکا و ورود به جنگ در نقاط تحت نفوذ این کشور به خصوص در آسیای شرقی است. اما حالتی سوم و بینابین وجود دارد. در این حالت یک کشور نه آنقدر توان رویارویی مستقیم را دارد و نه منافع و میزان قدرتش اجازه می‌دهند که مماشات کامل کند. فرضیه ما این است که چین از منطق حالت سوم یعنی نه جنگ، نه صلح تبعیت می‌کند. اما اگر صعود چین به همین منوال پیش برود در دهه‌های آتی منازعات آن در حوزه آسیای شرقی افزایش چشمگیری خواهد داشت. این مقاله از روش توصیفی- کتابخانه‌ای و از چهارچوب نظری رئالیسم تهاجمی استفاده می‌کند. سعی می‌کنیم در این چهارچوب این دو را طبق روش تاریخی و همین طور بر اساس شواهد تجربی به خوبی نشان دهیم. تفاصيل المقالة