آثار مولوی از رویکردهای مختلف قابل بررسی است. یکی از آثار مهم مولانا فیه مافیه است. از موضوعات مهم فیه مافیه، تمثیل یا مصداقی کردن مفاهیم ذهنی است که جایگاه خاصی در آثارمولانا دارد. وی آراء خود را به زینت تمثیل آراسته تا مفاهیم عمیق عرفانی، تقریب ذهن مخاطبان و اهل ذوق ش أکثر
آثار مولوی از رویکردهای مختلف قابل بررسی است. یکی از آثار مهم مولانا فیه مافیه است. از موضوعات مهم فیه مافیه، تمثیل یا مصداقی کردن مفاهیم ذهنی است که جایگاه خاصی در آثارمولانا دارد. وی آراء خود را به زینت تمثیل آراسته تا مفاهیم عمیق عرفانی، تقریب ذهن مخاطبان و اهل ذوق شود. نگارنده در پژوهش حاضر به روش پژوهشی توصیفی- تحلیلی از نوع کیفی، به بررسی مفاهیم و ساختار تمثیل های عرفانی کتاب فیه ما فیه پرداخته و در پی پاسخ به این پرسش است که در تمثیل های فیه ما فیه پیوند میان ارکان تمثیل یعنی: مثال (مصداق) با ممثل (مفهوم) چگونه است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که در کتاب فیه ما فیه 141 مورد تمثیل وجود دارد که غالباً مختصر و محدود به چند جمله است. مولانا به فراخور متن کتاب با بهرهگیری از تمثیلات به مضامین عمیق عرفانی می پردازد. حوزه های معنایی تمثیلات فیه مافیه در سه سطح خداشناسی، انسانشناسی و هستی شناسی جای گرفته اند که انسان شناسی بیشترین فراوانی و موضوع عرفان و معرفت بیش ترین بسامد را دارد.
تفاصيل المقالة
فردوسی بزرگترین ستون زبان وادبیات فارسی ایران و شاهنامۀ نامی وی، یکی از بزرگترین کتب حماسی وادبی ایران وجهان است. شاهنامهای که در سه بخش اساطیری، حماسی و تاریخی دورنمای کلی دارد ودر دورۀ تاریخی نمود خود را از پادشاهی شاهان ایرانی نشان میدهد. یکی از بخشهای که مورد ب أکثر
فردوسی بزرگترین ستون زبان وادبیات فارسی ایران و شاهنامۀ نامی وی، یکی از بزرگترین کتب حماسی وادبی ایران وجهان است. شاهنامهای که در سه بخش اساطیری، حماسی و تاریخی دورنمای کلی دارد ودر دورۀ تاریخی نمود خود را از پادشاهی شاهان ایرانی نشان میدهد. یکی از بخشهای که مورد بیمهری فردوسی پژوهان قرارگرفته است بخش تاریخی شاهنامه است که البته علت اصلی آن، کمتوجهی و بیمیلی فردوسی به ادامۀ روایتهاست. سؤال اصلی تحقیق این است که زبان وفردوسی در بیان معرّفی قهرمانان دورۀ تاریخی چگونه است؟ فردوسی در نگارش این بخش هم به روایتهای شفاهی بیشترتوجه دارد تا اصالت موضوعات و تواریخ مستقل. او براساس احساسات شاعرانه و میزان مطابقت شاهنامه با کتابهای تاریخی تا چه حد است؟ این مکتوب که با روش توصیفی -تحلیلی صورت گرفته است، نشان می دهد که با دیگران تفاوت دارد و شاید از افراطها و تفریطها در آن ابایی نداشته باشد و از طرف دیگر شخصیت ملیگرای فردوسی از منابع اصلی تاریخی کم بهره برده است. دراین پژوهش، روایت شاهنامه با بعضی کتب تاریخی مستقل چون تاریخ کامل ابن اثیر، مسعودی، ثعالبی، یعقوبی وفرهنگهای شاهنامه، دهخدا، معین و ... مقایسه شده است. اگرچه اختلاف روایت شاهنامه با کتب مذگور در وجود شخصیّتها، اسامی افراد، محلَ وقوع حوادث، تعداد پادشاهان و مدَت زمان پادشاهی آنان است، بیشتر با روایت ثعالبی مطابقت دارد. در عمدهترین شباهت میان کتب تاریخی با هم مطابقت داشتن کلَیت وقایع و داستان های این کتابهاست.
تفاصيل المقالة
پیشینۀ جلوهگری طبیعت در ادب فارسی، بهدرازای تاریخ ادبیات است. از قرن بیستم میلادی، دیدگاه انسان به طبیعت دگرگون شد که ظهور زیستبومگرایی (Ecologism) و بهتبع آن، شکلگیری نقد بومگرا (Ecocriticism) را در پی داشت. در این نقد، رابطۀ ادبیات و محیطزیست بررسی میشود. هدف أکثر
پیشینۀ جلوهگری طبیعت در ادب فارسی، بهدرازای تاریخ ادبیات است. از قرن بیستم میلادی، دیدگاه انسان به طبیعت دگرگون شد که ظهور زیستبومگرایی (Ecologism) و بهتبع آن، شکلگیری نقد بومگرا (Ecocriticism) را در پی داشت. در این نقد، رابطۀ ادبیات و محیطزیست بررسی میشود. هدف این پژوهش، بررسیِ چگونگی بازنمایی طبیعت در شعر فروغ فرخزاد است؛ اینکه پدیدههای خوشایند یا ناخوشایند طبیعت و همچنین بازنمایی جنسیتمحورِ طبیعت در شعر او چگونه است؟ روش پژوهش، آمیختهای از نقد بومگرا و بلاغت است. نمودِ طبیعت در دو دورۀ شعری فروغ متفاوت است. در دورۀ اول (اسیر، دیوار، عصیان) او از بیرون به طبیعت مینگرد (بهصورت تشبیه و استعاره و بهندرت جاندارانگاری و نماد). در دورۀ دوم (تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد) طبیعت، نمادین و جاندار است. فروغ به همذاتپنداری با طبیعت میرسد و دستانش را در باغچه میکارد. پدیدههای خوشایند طبیعی در شعر فروغ، نشانگر آرمانهای والای انسان هستند؛ مانند آسمان و ستارهها (برتری و آگاهی)، پرندگان (رهایی و شادی)، زمین و روییدنیها (باروری و خرّمی)، آب و باران (پاکی و لطافت) و آتش (عشق و شور). در شعر او، لجنزار، سنگلاخ، سنگ (بیعاطفگی)، شب، مار، کلاغ (ملامتگر و سخنچین) و باد (مرگ و نیستی) بهصورت نامطلوب بازنمایی شده است. فروغ، فرهنگ تاریخی و اسطورهای مردسالار را بازتولید میکند. او مرد را همانند آسمان، ماه، خورشید و باران بهگونهای والا، نورانی، گرم، فعال، پاک و پالاینده بازنمایی میکند؛ درحالیکه زن را بهسانِ پرنده، زمین، کشتزار، شبنم، سنگلاخ و لجنزار بهصورتی کوچک، ضعیف، پذیرنده و آلوده نمایانده است. اشعار فروغ مخالف دیدگاه فمینیستهاست.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications