فهرس المقالات عبدالله ولى‏ پور


  • المقاله

    1 - پژوهشى در ویژگى‏هاى زبانى و دستورى "چهار عنصر" بیدل دهلوى
    پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی , العدد 5 , السنة 3 , زمستان 1391
    عبدالقادر بیدل دهلوى هرچند در بین پژوهش گران و ادب دوستان به شاعرى معروف است، ولى نگاهى اجمالى به آثار منثور وى این مهم را ثابت مى کند که بیدل در نویسندگى نیز ید طولایى داشته است و کتاب "چهار عنصر" - مفصل ترین اثر منثور وى - بهترین گواه این مدعاست. این اثر عرفانى- ادبى أکثر
    عبدالقادر بیدل دهلوى هرچند در بین پژوهش گران و ادب دوستان به شاعرى معروف است، ولى نگاهى اجمالى به آثار منثور وى این مهم را ثابت مى کند که بیدل در نویسندگى نیز ید طولایى داشته است و کتاب "چهار عنصر" - مفصل ترین اثر منثور وى - بهترین گواه این مدعاست. این اثر عرفانى- ادبى که در اصل اتوبیوگرافى بیدل است همانند اشعار وى داراى ویژگى هاى سبکى خاص و منحصربه فردى است و نظر به این که این اثر ارزش مند تا به حال کم تر مورد توجه پژوهش گران قرار گرفته است، لذا نگارنده در این نوشتار سعى دارد ضمن شناساندن این کتاب ارزش مند و بررسى محتواى آن، ویژگى هاى سبکى آن را نیز از ابعاد مختلف دستورى و زبانى و بیانى مورد مطالعه و تحلیل قرار دهد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - ترفندهاى برجسته‏ سازى فعل در مثنوى معنوى
    پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی , العدد 2 , السنة 4 , تابستان 1392
    مولوى اکثر قسمت هاى مثنوى معنوى را به گفته خودش، در حالت بى خودى و در اثر تلقین منِ ملکوتىِ خود سروده است و در این شرایط، که لحظات ناب یک عارف محسوب مى شود، اصالت با موسیقى و کلمات است و معانى تابع موسیقى و الفاظند و مولوى براى اصالت بخشیدن به کلمات و برجسته سازى عناصر أکثر
    مولوى اکثر قسمت هاى مثنوى معنوى را به گفته خودش، در حالت بى خودى و در اثر تلقین منِ ملکوتىِ خود سروده است و در این شرایط، که لحظات ناب یک عارف محسوب مى شود، اصالت با موسیقى و کلمات است و معانى تابع موسیقى و الفاظند و مولوى براى اصالت بخشیدن به کلمات و برجسته سازى عناصر زبانى و بالطبع، تأثیرگذارى عاطفىِ مضاعف از شگردها و ترفندهاى مختلف بهره مى گیرد. در این میان، مبحثِ فعل و شیوه برجسته سازى آن در مثنوى معنوى یکى از جالب توجه ترین موارد مى باشد که مولوى به شکل هاى گوناگون از جمله، تصرفات صرفى و نحوى، حذف، تأثیرپذیرى از گویش و لهجه و... این شگرد را عملى مى کند. این شگردهاى هنرى از جنبه هاى مختلف، منطبق با نظریات نقد زیبایى شناختى صورتگرایان است. از آنجایى که مثنوى معنوى، تاکنون کم تر بر پایه نظریه هاى جدید نقد ادبى مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است و با توجه به این که مکتب فرمالیسم جریان نوپایى است که در اوایل قرن بیستم در روسیه پدیدار شد و در دوره هاى گذشته برخى از علماى بلاغت اسلامى نیز به اصول صورتگرایان نظیر لفظ و فرم، بیش از معنى اهمیت مى دادند، بنابراین نگارندگان قصد دارند در این مقاله براى تبیین جنبه هاى هنرى مثنوى معنوى، "مبحث فعل" را از دیدگاهى فرمالیستى بررسى نمایند. تفاصيل المقالة