فهرس المقالات محمّدحسین نیکداراصل


  • المقاله

    1 - تحلیل شخصیت در گلستان و بوستان سعدی براساس تیپ‏ های هفت‏گانة سیاره ‏ای ویلیام بن‏ هم
    پژوهشنامه ادبیات تعلیمی , العدد 4 , السنة 13 , پاییز 1400
    یکی از سویه های ارزنده و مهم آثار سعدی، نگرش اندیشمندانة وی به شخصیت انسان و چندوچون آن است. نگاه سعدی به انسان و چیستی شخصیت و نمودهای آن در قشرهای گوناگون اجتماع در دو کتاب گلستان و بوستان به گونه ای برجسته است که شایستگی نگرش و پژوهش دارد. سعدی مانند روان شناس و روان أکثر
    یکی از سویه های ارزنده و مهم آثار سعدی، نگرش اندیشمندانة وی به شخصیت انسان و چندوچون آن است. نگاه سعدی به انسان و چیستی شخصیت و نمودهای آن در قشرهای گوناگون اجتماع در دو کتاب گلستان و بوستان به گونه ای برجسته است که شایستگی نگرش و پژوهش دارد. سعدی مانند روان شناس و روانکاوی چیره، گاهی از زبان حاکم و گاهی از زبان درویش، کودک، زن، دزد، عالِم و... سخن می گوید و به بازنمود گونه های شخصیت در اجتماع می‌پردازد. ویلیام بن هم، پزشک و شخصیت پژوه معاصر، به شیوة خاصی شخصیت انسان ها را بررسی کرده است. او باتوجه به باور مردم در تمدن ها و سرزمین های گوناگون به کارایی آسمان و صور فلکی بر زندگی انسان و نسبت دادن ویژگی های انسانی (مانند شجاعت، عشق، دانش و...) به آن ها، دیدگاه خاصی در واکاوی شخصیت انسان ها ارائه کرده است. در این پژوهش برآنیم تا با شیوة خوانش برابرسنجی، آثار سعدی و ویلیام بن هم در گفتمان شخصیت، همگونی یا ناهمگونی اندیشة آن دو را بنمایانیم و به این پرسش پاسخ دهیم که در جستار آثار سعدی با روش شخصیت شناسی بن هم، همانندی و هم سویی برجسته کدام است؟. می توان گفت بسامد چشمگیر این پژوهش تطبیقی، در گونة سرشت ژوپیتری که به شاه ـ حاکم می پردازد، در نوشته های سعدی نمود یافته است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - اخلاق و مولّفه های سنّتی و معاصر آن در شعر نیما
    پژوهشنامه ادبیات تعلیمی , العدد 5 , السنة 8 , زمستان 1395
    کمتر اتّفاقی مانند مشروطه توانسته است بنیان های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی این سرزمین را دست خوش دگرگونی و تحوّل کند. این تحوّل بیش از هر چیز دیگری حاصل تأثیر ارتباط با غرب است؛ غربی که پس از قرون وسطی و مرکز قرار دادن انسان و دغدغه های او به‌عنوان مهم ترین مسأله پیش رو، أکثر
    کمتر اتّفاقی مانند مشروطه توانسته است بنیان های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی این سرزمین را دست خوش دگرگونی و تحوّل کند. این تحوّل بیش از هر چیز دیگری حاصل تأثیر ارتباط با غرب است؛ غربی که پس از قرون وسطی و مرکز قرار دادن انسان و دغدغه های او به‌عنوان مهم ترین مسأله پیش رو، پس از تجربه رنسانس و انقلاب صنعتی، به مدرنیته رسید. در فرایند تأثیر مدرنیته غرب بر ایران، شعر و ادب فارسی نیز برکنار نبود و نگرش های جدیدی را درباره ویژگی‌های اثر ادبی به وجود آورد؛ ویژگی هایی که با ظهور نیما به پختگی مطلوب خود دست یافت. در این تغییر نگرش، یکی از مقوله هایی که از حیث رویکرد مولفّه های جدیدی را به خود دید، اخلاق است. اخلاق در این دوره، در کنار مضامین سنّتی خود، مولّفه های جدیدی را که حاصل تجربه مدرنیته و به موازات آن تغییر ساختارهای اجتماعی و روابط بین فردی است، تجربه کرد؛ مولّفه هایی مانند وطن پرستی، انسان دوستی، آزادی و ... . این مقاله سعی دارد در کنار پرداختن به مضامین سنّتی اخلاق در شعر نیما، به بررسی مولّفه های تازه ای که نتیجه این دگرگونی فکری و ادبی است، در شعر او به‌عنوان مطرح ترین نظریه پرداز این تغییر و تحوّل بپردازد. تفاصيل المقالة