فهرس المقالات علی اصغر میرفتاح



  • المقاله

    2 - مطالعه و بررسی20 نمونه سفال کلینکی استان کردستان و انجام آزمایش های مقایسه ای با نمونه رُس های برداشته شده از منطقه ی هشمیز
    باستان‌شناسی ایران , العدد 1 , السنة 13 , بهار-تابستان 1402
    پس از اخذ مجوز از پژوهشکده باستان شناسی، بیست قطعه سفال کلینکی به دو روش پیمایشی و در مواردی که طی بررسی سطحی، امکان یافت نمونه ای که شرایط لازم برای انجام آزمایشات را نداشت، از نمونه های جمع آوری شده در بانک سفال استان کردستان، استفاده شد. همچنین نمونه‌‌های خاک رس نیز أکثر
    پس از اخذ مجوز از پژوهشکده باستان شناسی، بیست قطعه سفال کلینکی به دو روش پیمایشی و در مواردی که طی بررسی سطحی، امکان یافت نمونه ای که شرایط لازم برای انجام آزمایشات را نداشت، از نمونه های جمع آوری شده در بانک سفال استان کردستان، استفاده شد. همچنین نمونه‌‌های خاک رس نیز، از روستای هشمیز استان کردستان، جهت آزمایش و تجزیه عنصری، با هدف به دست آوردن تکنولوژی تولید و شناسایی منشاء این نوع سفال جهت پاسخ به بوم آور بودن یا وارداتی بودن این نوع سفال شاخص استخراج شد. آزمایش‌های صورت گرفته شامل پراش اشعه ایکس(XRD)، آنالیز حرارتی افتراقی(DTA/TG) و طیف سنجی فلورسانس اشعه ایکس(XRF) بود. به استثنای یک نمونه، آنالیز‌های به دست آمده معرف یک گروه شیمیایی و کانی شناسی همجنس بودند. فاز‌های کانی شناسی مشاهده شده عبارت بودند از کوارتز، فلدسپات پتاسیم (میکرو کلین) و پلاژیوکلاز (آلبیت و اولیگوکلاز). از مطالعه ی آزمایش‌های XRD، دو نمونه خاک رس بومی این منطقه، حضور کوارتز، کائولینیت، میکا، فلدسپات و پلاژیوکلاز مشاهده شد. وجود پیک گرماگیر در آنالیز حرارتی افتراقی (DTA/TG​​) در نمونه ی شاهد و عدم وجود آن در منحنی نمونه سفال‌ها، نشان داد که دمای پخت سفال‌ها بالاتر از 550-600 درجه سانتی گراد بوده است؛ آزمایش پخت در دمای بین 400-1200 درجه سانتیگراد در محیط احیاء نشان داد که کانی میکا در دمای بیش از 900 درجه سانتی گراد ناپدید می گردد. از این رو، دمای پخت سفال‌ها باید بالاتر از 900 درجه سانتیگراد باشد. نزدیک بودن نتایج آزمایش‌های شیمیایی سفال‌ها و تجزیه ی عنصری خاک رس‌های برداشته شده از منطقه، نشان دهنده ی تولید بومی این نوع سفال است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - بررسی تطبیقی گارودای هندی و سیمرغِ مینیاتورهای ایرانی (عهد صفوی)
    پژوهشنامه ادب حماسی (فرهنگ و ادب سابق) , العدد 1 , السنة 10 , تابستان 1393
    چکیده ایران و هند، از دیرباز دو تمدن کهن و غنی محسوب می‌شود که خاست‌گاه‌های مشترک فرهنگی‌شان باعث شده تا نمادها، نشانه‌ها و رمز‌هایی هم‌سان برای نسل‌ها و عصرهای پس از خویش، بجای گذارد. بررسی این اشتراکات فرهنگی و تمدّنی به مدد جست أکثر
    چکیده ایران و هند، از دیرباز دو تمدن کهن و غنی محسوب می‌شود که خاست‌گاه‌های مشترک فرهنگی‌شان باعث شده تا نمادها، نشانه‌ها و رمز‌هایی هم‌سان برای نسل‌ها و عصرهای پس از خویش، بجای گذارد. بررسی این اشتراکات فرهنگی و تمدّنی به مدد جستار در نمادهای بجا مانده از آن اعصار طلایی، هر جوینده‌ای را به رازهایی نهفته در بطن تاریخ هدایت می‌کند. در نقاشی‌‌های ایران پس از اسلام، تصویر پرنده‌ای دیده می‌شود که از چشم‌انداز زیبایی‌‌شناختی، پرنده‌ای عظیم با بال‌های فراخ و رنگ‌های نیکو در میان عناصر طبیعت است. این پرنده که سیمرغ نامیده می‌شود، بی‌شک از مهم‌ترین بن‌مایه‌های اسطوره‌هاست که در شعر و ادب و فرهنگ گذشتۀ ما تجلّی بارز یافته است. گارودا در سنت ادبی - اساطیری هند همانند سیمرغ در فرهنگ ایران به شهریارپرندگان مشهور است؛ پرنده‌ایست از خدایان حیوانی، تند پروازتر از باد و مرکوب ویشنو که از احترامی بسیار نزد هندوان برخوردار است. نقش سیمرغ و گارودا از جمله زیباترین نقوشی است که به طرزی بسیار استادانه در تزیین بسیاری از آثار هنر اسلامی دوره صفوی، بویژه نگارگری کار شده‌ است. این مقاله سعی دارد به بیان نمادین نقش سیمرغ و گارودا که در آثار نگارگری دوره صفوی تجسم یافته، بپردازد. بدین منظور در ابتدا گارودای هندی به همراه مشخصات آن و پس از آن، سیمرغِ مینیاتورهای ایرانی(عهد صفوی) به روش توصیفی مورد مطالعه قرار گرفته و در نهایت، برای تطبیق با یک‌دیگر سنجیده شده‌اند. تفاصيل المقالة