مقدمه و هدف پژوهش: اقتصاد هنر به عنوان زیر مجموعهای از اقتصاد فرهنگ از حوزههای نوظهورِ مرتبط با فرهنگ است. حراج تهران از مهمترین و اثرگذارترین رویدادهای مرتبط با اقتصاد هنر در ایران است. در این پژوهش تلاش شده تا رابطه میان برخی عوامل فرازیبائی شناسانه بر قیمت فروش آث أکثر
مقدمه و هدف پژوهش: اقتصاد هنر به عنوان زیر مجموعهای از اقتصاد فرهنگ از حوزههای نوظهورِ مرتبط با فرهنگ است. حراج تهران از مهمترین و اثرگذارترین رویدادهای مرتبط با اقتصاد هنر در ایران است. در این پژوهش تلاش شده تا رابطه میان برخی عوامل فرازیبائی شناسانه بر قیمت فروش آثار در این رویداد با استفاده از نظریات آرتور دانتو و جورج دیکی تبیین گردد.
روش پژوهش: به لحاظ نوع و هدف پژوهش، توصیفی اکتشافی، از نظر نحوه گردآوری دادهها اسنادی و از نظر نوع داده کمی است. جامعه آماری شامل هشتصد و سی هفت اثر فروخته شده در نه دوره حراج تهران از دویست و هفتاد و هفت هنرمند است که با گردآوری و دستهبندی دادهها از سایت حراج تهران و استفاده از نظریات دانتو و دیکی به عنوان مبنای نظری، تحلیل دادهها و آزمون فرضیات در دو سطح توصیفی و استنباطی پژوهش با نرمافزار SPSS21 بررسی شدند.
یافتهها: ناهمگن بودن دادههای مربوط به آثار فروش و چولگی شدید به سمت راست نشان داد که بخش اعظم عواید حراج تهران نصیب تعداد کمی از هنرمندان حاضر میشود. همچنین ناهمخوانی قیمت فروش آثار با نرخ تخمین بیانگر آن بود که عوامل فرازیبائی شناسانه در قیمت فروش آثار تأثیر دارد. از سوی دیگر متغیرهای مربوط به خصوصیات هنرمند (سن، در قید حیات بودن یا نبودن)، مِدیای اثر و تعداد ادوار حضور در حراج تهران ارتباط معناداری با قیمت آثار داشتند.
نتیجهگیری: حراج تهران در بازاری انحصاری و با استفاده از بخش کوچکی از هنرمندان بر نرخ آثار در بازارِ هنر ایران تأثیرگذار است. این رویداد از یک سو به افزایش مبادلات در اقتصاد هنر ایران کمک نموده و از سوی دیگر باعث افزایش انحصار در این بازار شده است. براساس یافتههای پژوهش بخش دولتی برای کمک به حفظ تعادلِ بازارِ آثار هنری بهتر است روی بخشهایی از بازارِ هنر تمرکز کند که اکثریت هنرمندان امکان دسترسی به آنرا ندارند. همچنین هنرمندان حاضر در این رویداد با تمرکز روی استمرار حضور در رویداد میتوانند به بهبود قیمت آثارشان امیدوار بوده و سرمایهگذاران آثار هنری بهتر است روی هنرمندانی سرمایهگذاری کنند که سن بالاتری دارند، مدیای آثار آنها ماندگارتر است و استمرار بیشتری در ارائه اثر به حراج تهران دارند.
تفاصيل المقالة
هدف و زمینه: مطالعه و فهم وضعیت مقوله شهروندی در برنامه های اول تا ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ج.ا. ا. و ارائه سیاست های راهبردی برای برنامه هفتم توسعه هدف اصلی این پژوهش است .روش: روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی است و از تکنیک تحلیل محتوا به منظور تحلیل متن برنامه أکثر
هدف و زمینه: مطالعه و فهم وضعیت مقوله شهروندی در برنامه های اول تا ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ج.ا. ا. و ارائه سیاست های راهبردی برای برنامه هفتم توسعه هدف اصلی این پژوهش است .روش: روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی است و از تکنیک تحلیل محتوا به منظور تحلیل متن برنامه های اول تا ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ج.ا.ا استفاده نموده است.یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد با رجوع به میزان توزیع فراوانی نسبی ابعاد شهروندی در برنامه های اول تا ششم توسعه بعد حقوق شهروندی به مقدار 36/61 درصد نسبت به بعد مسئولیت های شهروندی با مقدار 64/38 درصد از وضعیت بهتر و بالاتری برخوردار است. به عبارت دیگر، بعد حقوق شهروندی به طور نسبی نزدیک به دو برابر بیشتر از مسئولیت های شهروندی مورد تأکید قرار گرفته است. نتیجه گیری: پراکندگی سیاست ها و اهداف برنامه ها نسبت به مقوله شهروندی چنان گسترده است که نمی توان مدعا نمود که در این برنامه ها یعنی از برنامه اول تا ششم توسعه روندی تکاملی و مشخصی از توجه و برنامه ریزی در خصوص همه مولفه ها و شاخص های حقوق و مسئولیت های شهروندی وجود دارد. وضعیت مقوله شهروندی در برنامه های اول تا ششم توسعه، ضمن پراکندگی، همچنین از سطح اندکی از توجه و تاکید برخوردار است که امید است در برنامه های آتی توسعه یعنی برنامه هفتم این موضوع مورد بازبینی و در نهایت برنامه ریزی در راستای شمولیت و توجه مناسب به مقوله شهروندی و ابعاد آن مورد تاکید قرار گیرد.
تفاصيل المقالة
مطالعات میان فرهنگی
,
العدد2,السنة
16
,
تابستان
1400
فراگیرشدن موضوع جهانی شدن به مثابه فراگیرشدن نوعی گفتمان غالب، دربرگیرنده جنبه هایی گوناگونی از همبستگی ها و همگنی های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیکی است و ارتباط مستقیم آن با زبان به عنوان یکی از مهمترین عناصر هویت، امر مواجهه با زبان خارجی را در حوزه سی أکثر
فراگیرشدن موضوع جهانی شدن به مثابه فراگیرشدن نوعی گفتمان غالب، دربرگیرنده جنبه هایی گوناگونی از همبستگی ها و همگنی های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیکی است و ارتباط مستقیم آن با زبان به عنوان یکی از مهمترین عناصر هویت، امر مواجهه با زبان خارجی را در حوزه سیاست گذاری فرهنگی تبدیل به یک مسئله میکند. زبان نقش تعیین کننده ای در تبیین و ساماندهی افکار و باورهای افراد -در اکنون و آینده جامعه- دارد. در این مقاله، به رتبه بندی مولفه های تاثیر گذار بر سیاست گذاری فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با زبان های خارجی پرداخته شده است که در عصر پروژه جهانی سازی به تعبیر مخالفین و پروسه جهانی شدن به تعبیر موافقین معادلات و مفروضات قبلی را دچار چالش ساخته است. روش این پژوهش از نوع توصیفی - پیمایشی و ابزارگردآوری داده ها، پرسش نامه ی محقق ساخته، شامل25 سؤال بود. جامعه ی آماری این پژوهش، شامل نخبگان فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و زبانی کشور می باشند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که به ترتیب مولفه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی مهمترین مؤلفه ها در سیاست گذاری فرهنگی ملی و بین المللی در مواجهه با زبان های خارجی جمهوری اسلامی ایران می باشد. در نهایت با توجه به نقاط قوت و ضعف محیط داخلی و تهدیدات و فرصت های محیط خارجی دکترین نوینی در راستای ایجاد نظریه های علمی موجود تبیین گردید.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications