فهرس المقالات مرتضی ترخان


  • المقاله

    1 - پیش‌بینی سبک‌های فرزندپروری و تنیدگی والدین بر اساس ذهن‌آگاهی و فراوالدگری
    دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی , العدد 1 , السنة 19 , بهار 1397
    این پژوهش با هدف بررسی نقش ذهن‌آگاهی و فرا فرزندپروری در پیش‌بینی سبک‌های فرزندپروری و تنیدگی والدین انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. گروه نمونه 196 نفر از والدین دانش‌آموزان دوره ابتدایی شهرستان پاکدشت در سال تحصیلی 95-1394 بود که به روش نمونه‌گیری مبتنی أکثر
    این پژوهش با هدف بررسی نقش ذهن‌آگاهی و فرا فرزندپروری در پیش‌بینی سبک‌های فرزندپروری و تنیدگی والدین انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. گروه نمونه 196 نفر از والدین دانش‌آموزان دوره ابتدایی شهرستان پاکدشت در سال تحصیلی 95-1394 بود که به روش نمونه‌گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند و به پرسشنامه‌های سبک‌های فرزندپروری (بامریند، 1973)، ذهن‌آگاهی (رایان و براون، 2003)، فراوالدگری (هاوک و هولدن، 2006) و شاخص استرس والدگری (آبیدین، 1990) پاسخ دادند. داده‌های حاصل از پرسشنامه‌ها از طریق تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل گردید. نتایج نشان داد که ذهن‌آگاهی و مؤلفه فراوالدگری (پیشاپیش‌گری) می‌توانند فرزندپروری مستبدانه و قاطعانه را پیش‌بینی کنند. همچنین نتایج نشان داد که ذهن‌آگاهی و مؤلفه‌های فراوالدگری (پیشاپیش گری و انعکاس‌گری) می‌توانند تنیدگی والدین را در قلمرو کودک و والد پیش‌بینی کنند (01/0P<). ولی ذهن‌آگاهی و مؤلفه‌های فرافرزندپروری قادر به پیش‌بینی فرزندپروری سهل‌گیرانه نبودند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - نقش تعدیلی افسردگی و اهمال‌کاری در تأثیر خوددلسوزی بر عملکرد اجتماعی– انطباقی در دانش‌آموزان پسر مقطع متوسطه
    دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی , العدد 5 , السنة 18 , زمستان 1396
    هدف این پژوهش، بررسی نقش تعدیلی افسردگی و اهمال‌کاری در تأثیر خوددلسوزی بر عملکرد اجتماعی–انطباقی در دانش‌آموزان پسر مقطع متوسطه بود. طرح پژوهش توصیفی از نوع رابطه‌ای بود. نمونه پژوهش شامل 288 نفر از دانش‌آموزان پسر مقطع متوسطه شهر نوشهر به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای أکثر
    هدف این پژوهش، بررسی نقش تعدیلی افسردگی و اهمال‌کاری در تأثیر خوددلسوزی بر عملکرد اجتماعی–انطباقی در دانش‌آموزان پسر مقطع متوسطه بود. طرح پژوهش توصیفی از نوع رابطه‌ای بود. نمونه پژوهش شامل 288 نفر از دانش‌آموزان پسر مقطع متوسطه شهر نوشهر به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند. از پرسشنامه‌های خوددلسوزی (نف، 2003)، افسردگی (بک، 1968)، اهمال‌کاری (تاکمن، 1991) و عملکرد اجتماعی-انطباقی (اسپنس و همکاران، 2002) برای جمع‌آوری اطلاعات استفاده شد. نتایج نشان داد، خوددلسوزی بر عملکرد اجتماعی- انطباقی تأثیر معنادار ندارد. افسردگی بر عملکرد اجتماعی- انطباقی تأثیر معنادار دارد و اهمال‌کاری بر عملکرد اجتماعی- انطباقی تأثیر معنادار دارد (05/0P≤). نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که افسردگی و اهمال‌کاری نقش تعدیلی در تأثیر خوددلسوزی بر عملکرد اجتماعی-انطباقی دارد. بنابراین می‌توان بیان کرد که با کاهش نشانه‌های افسردگی و اهمال‌کاری می‌توان عملکرد اجتماعی- انطباقی دانش‌آموزان را بهبود بخشید. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - پیش بینى ناگویی هیجانی بر اساس طرحواره هاى ناسازگار اولیه و ابرازگرى هیجانى با نقش میانجیگری انعطاف پذیری شناختی در بیماران مبتلا به درد مزمن
    دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی , العدد 4 , السنة 22 , پاییز 1400
    هدف پژوهش، پیش بینى ناگویی هیجانی بر اساس طرحواره‌هاى ناسازگار اولیه و ابرازگرى هیجانى با نقش میانجیگری انعطاف‌پذیری شناختی در بیماران مبتلا به درد مزمن است. روش پژوهش حاضر، همبستگی و از نوع مطالعات تحلیل مسیر بود. برای انجام پژوهش 300 نفر از بیماران دچار درد مزمن مراجع أکثر
    هدف پژوهش، پیش بینى ناگویی هیجانی بر اساس طرحواره‌هاى ناسازگار اولیه و ابرازگرى هیجانى با نقش میانجیگری انعطاف‌پذیری شناختی در بیماران مبتلا به درد مزمن است. روش پژوهش حاضر، همبستگی و از نوع مطالعات تحلیل مسیر بود. برای انجام پژوهش 300 نفر از بیماران دچار درد مزمن مراجعه کننده به بیمارستان های شهر تهران در سال 1397 با شیوۀ نمونه گیری پژوهش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه (Young, 1998)، ابرازگرى هیجان (King & Emmons, 1990)، ناگویی هیجانی تورنتو (Babgy, Parker & Taylor, 1994) انعطاف‌پذیری شناختی (Taghizadeh & Nikhah, 2015) را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها از نرم‌افزارهای Amos و SPSS استفاده گردید. نتایج تحلیل مسیر نشان داد فقط حوزه های محدودیت های مختل به میزان 18/0 و دیگر جهت مندی به میزان 14/0 در تبیین واریانس ناگویی هیجانی تأثیر مثبتی دارد (05/0 >p). ابرازگرى هیجانى در تبیین واریانس ناگویی هیجانی 27/0-؛ بر متغیر میانجی (انعطاف‌پذیری شناختی) 44/0- تأثیر دارد (01/0 >p). در نهایت، ابرازگرى هیجانى با ضریب تأثیر 31/0- بر ناگویی هیجانی از طریق انعطاف پذیری شناختی تأثیر غیرمستقیم دارد (01/0 >p). از نتایج این پژوهش می توان در راستای کاهش سطح ناگویی هیجانی با استفاده از اصلاح طرحواره هاى ناسازگار اولیه، ابرازگرى هیجانى و انعطاف پذیری شناختی در بیماران مبتلا به درد مزمن استفاده کرد.. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - نقش راهبردهای حل تعارض و تفکر انتقادی در پیش‌بینی بهداشت روانی دوران بلوغ دانش آموزان دختر
    تعالی مشاوره و روان درمانی , العدد 4 , السنة 5 , پاییز 1395
    هدف: هدف پژوهش تعیین رابطه بین تفکر انتقادی و راهبردهای حل تعارض با بهداشت روانی دوران بلوغ دانش آموزان دختر دبیرستانی بود. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر دبیرستان های شهرستان تنکابن بوده که از بین آنها 150 نفر از طریق نمونه أکثر
    هدف: هدف پژوهش تعیین رابطه بین تفکر انتقادی و راهبردهای حل تعارض با بهداشت روانی دوران بلوغ دانش آموزان دختر دبیرستانی بود. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر دبیرستان های شهرستان تنکابن بوده که از بین آنها 150 نفر از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم ب، پرسشنامه حل تعارض(CRQ)، چک لیست بهداشت روانی(MHC) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیری با روش گام به گام مورد پردازش قرار گرفت. یافته ها: ضریب تعیین محاسبه شده (R2) نشان داد، هر یک از راهبردهای حل تعارض تبیین کننده بخشی از بهداشت روانی دوران بلوغ بودند. به طوری که راهبرد تعارض امری طبیعی است 36/14 درصد، ارائه راه حل هایی برای سود متقابل 68/8 درصد، ایجاد توافق هایی مبتنی بر سود متقابل 22/6 درصد، توجه به نیازها به جای خواسته ها 07/5 درصد، شفاف سازی دریافت و برداشت ها 12/3 درصد، بسط و ارائه کارهای شدنی و هدف گذاری گام به گام تا عمل 87/2 درصد، تمرکز بر آینده با یادگیری از گذشته 45/2 درصد، ملاحظه کاری و مراعات بسیار زیاد 85/1 درصد، فضا و موقعیت 62/1 درصد، ایجاد رابطه مثبت و قدرتمند50/1 درصد، تفکر انتقادی 12/5 درصد و جمعاً به میزان 86/52 درصد از واریانس مشترک بهداشت روانی دانش آموزان را تبیین نموده اند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش در همگرایی با یافته های کاوش های مشابه نشان داد، به کارگیری درست از راهبردهای حل تعارض و تفکر انتقادی در تأمین بهداشت روانی دوران بلوغ دانش آموزان دختر نقش اساسی و تعیین کننده ای دارد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    5 - مقایسه راهبردهای مطالعه (شناختی، فراشناختی) و مولفه‌های شخصیتی در دانشجویان دختر قوی و ضعیف تحصیلی دانشگاه پیام نور استان مازندران
    مهارت های روانشناسی تربیتی , العدد 2 , السنة 3 , تابستان 1391
    هدف این پژوهش‌، مقایسه راهبردهای مطالعه (شناختی و فراشناختی) و مولفه‌های شخصیتی در دانشجویان دختر قوی و ضعیف تحصیلی دانشگاه پیام نور استان مازندران بود روش تحقیق، علی‌-مقایسه‌ای و طرح آن دو گروهی بوده است. برای نمونه‌‌گیری از میان مراکز دانشگاه پیام نور استان مازندران، أکثر
    هدف این پژوهش‌، مقایسه راهبردهای مطالعه (شناختی و فراشناختی) و مولفه‌های شخصیتی در دانشجویان دختر قوی و ضعیف تحصیلی دانشگاه پیام نور استان مازندران بود روش تحقیق، علی‌-مقایسه‌ای و طرح آن دو گروهی بوده است. برای نمونه‌‌گیری از میان مراکز دانشگاه پیام نور استان مازندران، 5 مرکز و از هر مرکز پنج رشته تحصیلی و در هر رشته تحصیلی 8 دانشجوی دختر قوی تحصیلی و 8 دانشجوی دختر ضعیف تحصیلی به‌طور تصادفی انتخاب گردید. بنابراین نمونه‌ نهایی این تحقیق، 200 نفر (855) از دانشجویان دختر قوی تحصیلی و 200 نفر (855) از دانشجویان دختر ضعیف تحصیلی بودند. برای اندازه‌گیری راهبردهای مطالعه و مولفه‌های شخصیتی از پرسشنامه راهبردهای شناختی و فراشناسی و پرسشنامه شخصیتی فرم کوتاه NEO استفاده شده است. تحلیل داد‌ه‌ها با استفاده از آزمون t مقایسه میانگین‌های مستقل نشان داد، دانشجویان دختر قوی تحصیلی در مقایسه با دانشجویان دختر ضعیف تحصیلی، نه‌تنها از راهبردهای شناختی و فراشناختی بیشتری استفاده ‌کردند، بلکه به استثنا در مولفه‌ روان‌رنجوری، در دیگر مولفه‌های شخصیتی دانشجویان قوی تحصیلی برون‌گراتر، انعطاف‌پذیرتر، سازگارتر و وظیفه‌شناس‌تر بودند. نتایج این تحقیق با نتایج تحقیقات دیگر همگرائی دارد و این تحقیقات نشان می‌دهند، راهبردهای مطالعه و مولفه‌های شخصیتی نقش مؤثری در پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان دارد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    6 - اثر بخشی درمان بین فردی گروهی کوتاه مدت بر بهزیستی روانی و کیفیت زندگی همسران افراد معتاد
    مهارت های روانشناسی تربیتی , العدد 1 , السنة 2 , بهار 1390
    این پژوهش به ‌منظور اثربخشی درمان بین فردی گروهی کوتاه‌مدت (IPT) بر بهزیستی روانی و کیفیت زندگی همسران افراد معتاد انجام پذیرفته است. روش پژوهش شبه ‌آزمایشی و با طرح پیش‌آزمون – پس‌آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه ی آماری شامل 57 نفر از همسران (زن) افراد معتادی أکثر
    این پژوهش به ‌منظور اثربخشی درمان بین فردی گروهی کوتاه‌مدت (IPT) بر بهزیستی روانی و کیفیت زندگی همسران افراد معتاد انجام پذیرفته است. روش پژوهش شبه ‌آزمایشی و با طرح پیش‌آزمون – پس‌آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه ی آماری شامل 57 نفر از همسران (زن) افراد معتادی بوده که به اداره ی بهزیستی و مرکز مشاوره راهنما، برای درمان همسران خود مراجعه کردند.برای نمونه گیری از روش تصادفی استفاده شد. در واقع از بین این 57 نفر تعداد 30 نفر که بهزیستی روانی و کیفیت زندگی پایینی داشتند به تصادف انتخاب شدند و به طور داوطلبانه در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15نفر) جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق عبارت است از: پرسشنامه ی کیفیت زندگی، پرسشنامه ی بهزیستی روانی و بسته ی آموزشی IPT. پرسشنامه ی کیفیت زندگی کاری، توسط سازمان بهداشت جهانی در سال 1989 ساخته شده است. همچنین ضریب آلفای کرونباخ آن 90/0 در نمونه ایرانی گزارش شده است. پرسشنامه ی بهزیستی روانی را، رایف در سال 1989 ساخته شده و ضریب آلفای کرونباخ آن 80 /0 گزارش شده است. گروه آزمایشی در مدت10 جلسه، هفته‌ای یک جلسه، فنون IPT را آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. پس از آموزش مجدداً کیفیت زندگی و بهزیستی روانی اعضای هر دو گروه مورد اندازه‌گیری قرار گرفت. نتایج مانکوا نشان داد IPT بر بهزیستی روانی و کیفیت زندگی در یک تحلیل ترکیبی اثر معنی‌داری داشته است. به سخن دیگر، تحلیل کوواریانس هم در تحلیل ترکیبی و هم در تحلیل انفرادی، نشان داد IPT موجب افزایش بهزیستی روانی و کیفیت زندگی همسران افراد معتاد شده است. مطالعه ی کنونی اهمیت IPT در بهبود روابط بین فردی و افزایش بهزیستی روانی و کیفیت زندگی را نشان می‌دهد. یافته‌های این پژوهش با یافته‌های سایر پژوهش‌ها همگرایی دارد و این تحقیقات مبین این واقعیت هستند که با آموزش مهارت‌های بین فردی، می‌توان موجبات بهزیستی روانی و کیفیت زندگی بالا در همسران افراد معتاد را فراهم ساخت. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    7 - پیش‎بینى ناگویی هیجانی بر اساس طرحواره‌هاى ناسازگار اولیه و کمال‌گرایی با نقش میانجیگری انعطاف‌پذیری شناختی در بیماران مبتلا به درد مزمن
    اندیشه و رفتار در روان شناسی بالینی , العدد 4 , السنة 15 , پاییز 1399
    درد مزمن، وضعیتی تحلیل برنده است که فرد دردمند را نه تنها با فشار ایجاد شده به وسیله درد، بلکه با بسیاری از عوامل تنیدگی‌زای مستمر مواجه می‌سازد و وجوه گوناگون زندگی وی را تحت تاثیر قرار می‌دهد و زندگی فرد را مختل می‌کند. هدف این پژوهش، پیش‌بینی ناگویی هیجانی بر اساس طر أکثر
    درد مزمن، وضعیتی تحلیل برنده است که فرد دردمند را نه تنها با فشار ایجاد شده به وسیله درد، بلکه با بسیاری از عوامل تنیدگی‌زای مستمر مواجه می‌سازد و وجوه گوناگون زندگی وی را تحت تاثیر قرار می‌دهد و زندگی فرد را مختل می‌کند. هدف این پژوهش، پیش‌بینی ناگویی هیجانی بر اساس طرحواره‌های ناسازگار اولیه و کمال گرایی با نقش میانجیگری انعطاف‌پذیری شناختی در بیماران مبتلابه درد مزمن بود. برای این منظور از بین بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه‌کننده به بیمارستان‌های شهر تهران 300 نفر به صورت نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و از نظر ناگویی هیجانی، طرحواره‌های ناسازگار اولیه، کمال‌گرایی و انعطاف‌پذیری شناختی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد انعطاف پذیری شناختی بر ناگویی هیجانی به میزان 23/0 تاثیر منفی دارد (05/0 > p). از بین حوزه‌های طرحواره ‌های ناسازگار اولیه تنها حوزه محدودیت های مختل در تبیین واریانس ناگویی هیجانی، به میزان 13/0 به‌صورت مثبت تاثیر دارد (01/0> p). دیگر یافته پژوهش نشان داد کمال‌گرایی غیرانطباقی در تبیین واریانس ناگویی هیجانی به میزان 279/0- تاثیر دارد (01/0> p) و کمال گرایی انطباقی در تبیین واریانس انعطاف پذیری شناختی به میزان 139/0 تاثیر دارد (05/0 > p). نهایتاً اثر غیرمستقیم، کمال گرایی انطباقی با ضریب تاثیر 035/0- بر ناگویی هیجانی از طریق انعطاف پذیری شناختی معنادار است (05/0 > p). تفاصيل المقالة