فهرس المقالات meghedi khodabakhshyan konaraki


  • المقاله

    1 - ارزیابی نظر ساکنان در بهره‌گیری از رویکردهای توسعه‌ی میان‌افزا (مطالعه موردی: بناهای جدید جویبارِ اصفهان(*
    هویت شهر , العدد 5 , السنة 15 , زمستان 1400
    جویبارِ از محلات تاریخی اصفهان و دارای کالبدی متفاوت با محلات شهر است. نوع مداخله در این بافت تاریخی حائز اهمیت است. پژوهش حاضر جهت ارزیابی رویکردهای توسعه ی میان‌افزار ازنظر ساکنان محله شکل‌گرفته است. شیوه‌ی پژوهش کیفی، کمی و ازنظر هدف کاربردی و شیوه‌ی گردآوری اطلاعات أکثر
    جویبارِ از محلات تاریخی اصفهان و دارای کالبدی متفاوت با محلات شهر است. نوع مداخله در این بافت تاریخی حائز اهمیت است. پژوهش حاضر جهت ارزیابی رویکردهای توسعه ی میان‌افزار ازنظر ساکنان محله شکل‌گرفته است. شیوه‌ی پژوهش کیفی، کمی و ازنظر هدف کاربردی و شیوه‌ی گردآوری اطلاعات میدانی، کتابخانه‌ای است. تصاویر مربوط به معماری بناهای میان‌افزار در بافت‌های تاریخی، از طریق پرسشنامه ای به روش دلفی مورد آزمون قرار گرفت. سپس تصاویر دارای بیشترین امتیاز موردنظر‌سنجی از تعداد ۳۴۰ نفر ساکنان محله، در نرم‌افزار SPSS آنالیز شد. در بررسی پایایی متغیرها مشخص شد که ساکنان محله خواستار ساختار مدرن در بافت هستند. یافته‌ها نشان داد که نظر ساکنان در مورد رویکردهای ساختمان‌های جدید نا آشکار و آیینه‌ای تا رویکرد معماری خنثی (درجه‌ی صفر) به ترتیب از بیشترین امتیاز تا کمترین امتیاز بوده است که بایستی به‌صورت ترکیبی تخصصی برای جلوگیری از خدشه دار شدن بافت با ارزش مورداستفاده قرار گیرد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - تبیین باورهای حکمی-فلسفی در شکل‌گیری فضاهای کالبدی-مذهبی اصفهان عهد صفوی (مطالعۀ تطبیقی: مسجد حکیم و کلیسای بیت‌ لحم)
    بنیان های حکمی-فلسفی هنر ایرانی , العدد 2 , السنة 1 , زمستان 1401
    از جمله مسائلی که از گذشته، معرف باورهای مردم یک سرزمین بوده، انواع فضاهای ایجادشده توسط آن‌ها است که بیشتر در غالب مکان‌های مذهبی نمود پیدا می‌کند. با توجه به اینکه ترجمان کالبدی این باورها در هر منطقه شکل متمایزی به خود می‌گیرد، پس چگونه است که در مواجهه با بناهای مخت أکثر
    از جمله مسائلی که از گذشته، معرف باورهای مردم یک سرزمین بوده، انواع فضاهای ایجادشده توسط آن‌ها است که بیشتر در غالب مکان‌های مذهبی نمود پیدا می‌کند. با توجه به اینکه ترجمان کالبدی این باورها در هر منطقه شکل متمایزی به خود می‌گیرد، پس چگونه است که در مواجهه با بناهای مختلف مذهبی عهد صفوی، حس غریبی به ناظر القا نمی‌شود و نوعی قرابت در کالبد و مکان آن‌ها به چشم می‌آید. در این نوشتار به باورهای ملی و فرهنگی به‌عنوان عوامل تأثیرگذار بر نحوۀ شکل‌گیری مکان‌های مذهبی در اصفهان عصر صفوی پرداخته و در این راستا دو مکان مذهبی- عبادی هم‌دوره که برگرفته از دو نوع باور دینی متفاوت می‌باشند، (کلیسای بیت لحم و مسجد حکیم) مورد مطالعه قرار گرفته است؛ لذا با تکیه بر منابع اسنادی، متون و همچنین حضور در مکان و مصاحبه با کارشناسان مربوط، به بررسی مراتب حضور رنگ، نقوش، تزئینات و نور که در مکتب اصفهان رویکرد بسیار مهمی دارند، درکنار نوع چیدمان و سلسله‌مراتب فضایی بناهای یادشده پرداخته و با روش کیفی و با مقایسۀ تطبیقی با هدف جستجوی تأثیرپذیری این عناصر از باورهای اعتقادی و بیان موارد تأثیرپذیر در شکل‌گیری کالبد بناها از معماری ایرانی- اسلامی، کنکاش در مورد عناصر یادشده را هدف قرارداده است؛ در پایان به این یافته و نتایج رسیده است که چگونه نوع باورهای مردمی، یک فضای معماری را با وجود اشتراک و اختلاف مذهبی با دیگر ملت‌‌ها، منحصر به فرد می‌آفریند و باعث پایداری و ماندگاری آن در اذهان می‌شود. تفاصيل المقالة