خط مشیگذاری عمومی در مدیریت
,
العدد34,السنة
10
,
تابستان
1398
زمینه: بررسی چالشهای موجود در پیش بینی نیازهای جامعه به برق و انجام به موقع اقدامات لازم بهمنظور برقرسانی به مردم، پیشگیری از بروز قطعی و خاموشی برق، پایش و کنترل شبکه قدرت میباشد. هدف: شناسایی و طراحی مدل عوامل موثر بر اجرای پروژههای صنعت برق بهویژه پروژههای سیست أکثر
زمینه: بررسی چالشهای موجود در پیش بینی نیازهای جامعه به برق و انجام به موقع اقدامات لازم بهمنظور برقرسانی به مردم، پیشگیری از بروز قطعی و خاموشی برق، پایش و کنترل شبکه قدرت میباشد. هدف: شناسایی و طراحی مدل عوامل موثر بر اجرای پروژههای صنعت برق بهویژه پروژههای سیستمهای دیسپاچینگ میباشد. روش تحقیق: از مصاحبه حضوری ساختارنیافته با مدیران و خبرگان صنعت برق در خراسان استفاده شد. پس از شناسایی عوامل موثر و گروه بندی آنها با روش مدلسازی تفسیری ساختاری طبقهبندی معیارها و برقراری ارتباط بین آنها و ارائه الگو انجام گردید. یافته ها: تعداد 162 معیار به عنوان عوامل موثر بر اجرای پروژهها شناسایی شدند که پس از مرتب کردن و دستهبندی، معیارها در 11 گروه تقسیم بندی شدند که 7 تا از این موارد نیز به چندین معیار دیگر تقسیمبندی شدند. شرایط اقتصادی، شرایط سیاسی، تورم، برنامهریزی، طرح، نیروی انسانی، معارضین، فرآیند تصمیمگیری، هماهنگی درون واحدهای شرکت، کنترل پروژه، نقص قوانین، و هماهنگی با سازمانهای مختلف به عنوان معیارهای 11گانه اعلام شدند. که بجز معیارهای نقص قوانین، معارضین، شرایط سیاسی و هماهنگی با سازمانهای مختلف بقیه معیارها نیز به چندین معیار دیگر تقسیمبندی شدند. نتیجه گیری: با شناسایی و طبقه بندی عوامل موثر بر اجرای پروژه های صنعت برق و ارائه مدل، اقدامات پیشگیرانه پیشنهاد شده است.
تفاصيل المقالة
از آنجا که سبز سازی صنایع و کارمندان آنها نیازمند مدیریت و تعریف استراتژیهای مناسب درزمینۀ منابع انسانی است لزوم شناخت و توجه به استراتژیهای منابع انسانی و عوامل مؤثر بر آنها ضروری میباشد. هدف این پژوهش بررسی استراتژیهای مدیریت منابع انسانی سبز و عوامل مؤثر بر آن أکثر
از آنجا که سبز سازی صنایع و کارمندان آنها نیازمند مدیریت و تعریف استراتژیهای مناسب درزمینۀ منابع انسانی است لزوم شناخت و توجه به استراتژیهای منابع انسانی و عوامل مؤثر بر آنها ضروری میباشد. هدف این پژوهش بررسی استراتژیهای مدیریت منابع انسانی سبز و عوامل مؤثر بر آن در صنعت تولید محصولات لبنی بود. پژوهش ازنظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی – همبستگی میباشد. جامعه آماری، شامل مدیران ارشد 59 شرکت تولیدکننده محصولات لبنی عضو انجمن صنایع لبنی ایران (413 نفر) در سال 1399 بود. برای برآورد حجم نمونه از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب و از فرمول کوکران حجم نمونه 212 نفر محاسبه شد. ابزار جمعآوری دادهها شامل پرسشنامه ساختاریافته مدیریت منابع انسانی سبز بر اساس پرسشنامه جابور (2010) بود. همچنین شیوه جمع آوری دادهها مصاحبه حضوری و تلفنی بود. دادهها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 23 در دو سطح توصیفی و استنباط تحلیل شد. در سطح استنباطی از آزمونهای کولموگروف- اسمیرنف، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. یافتهها نشان داد که عوامل سازمانی (82/7 درصد) بیش از سایر عوامل بر مدیریت منابع انسانی سبز در صنایع لبنی مؤثرند. همچنین عوامل محیطی (8/79 درصد)، عوامل بازار (77/6درصد) عوامل فنی (70/2درصد) و عوامل فرهنگی (66/6 درصد) در ردیفهای بعدی قرار دارند. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیونی متغیرهای مستقل پنجگانه محیطی، بازار، فرهنگی، فنی و سازمانی میتوانند 53درصد از تغییرات متغیر مدیریت منابع انسانی سبز در صنایع لبنی را تبیین کند. نتایج این تحقیق میتواند راهنمای عملی در تحقق استراتژیهای مدیریت منابع انسانی سبز در صنعت تولید محصولات لبنی برای مدیران ارشد این صنایع باشد.
تفاصيل المقالة
سطوح بالای عملکرد سازمان فقط با وجود اقدامات و سیاستهایی که خوب به تصویر درآمدهاند، محقق نخواهد شد، آنچه موجب تمایز میشود، چگونگی اجرای این اقدامات و سیاستها است. هدف این پژوهش شناسایی ریسکهای موجود در زمینهء عملیاتی سازی راهبردهای سازمانی و ارائه الگویی برای آنها أکثر
سطوح بالای عملکرد سازمان فقط با وجود اقدامات و سیاستهایی که خوب به تصویر درآمدهاند، محقق نخواهد شد، آنچه موجب تمایز میشود، چگونگی اجرای این اقدامات و سیاستها است. هدف این پژوهش شناسایی ریسکهای موجود در زمینهء عملیاتی سازی راهبردهای سازمانی و ارائه الگویی برای آنها بهصورت پیش نگر و قبل از شروع مراحل اجرای راهبردهای تدوینشده است. بدین منظور پس از تعیین ریسکهای احتمالی موجود در زمینهء عملیاتی سازی راهبردها و شناسایی عوامل ایجادکننده آنها با استفاده از مصاحبه با خبرگان این حوزه و تحلیل تفسیری نتایج، به روش مدلسازی سیستمی نرم[1]، اقدام به تبیین فعالیتهای مؤثر بر کنترل ریسکهای احتمالی و اجرای موفق راهبردهای سازمانی گردید و برای مدیریت مؤثر مراحل عملیاتی سازی راهبردها، عوامل مشترک در فعالیتها به روش تحلیل عاملی اکتشافی[2] دستهبندی و در سه دسته قرار گرفتند. برابر نتایج حاصل، فعالیتهای مؤثر بر کنترل ریسکهای اجرا و عملیاتی سازی راهبردهای سازمانی، تحت عنوان امکانسنجی اجرای راهبردها، بررسی تناسب و همسویی و اجرای راهبردها، از یکدیگر تفکیک گردیده و الگوی سه مرحلهای عملیاتی سازی راهبردهای سازمانی، با قابلیت تشخیص نارساییهای احتمالی مراحل تدوین و اجرای راهبردها را تبیین نمودند.[1] - Soft System Modeling[2] - Explorer Factor Analyze
تفاصيل المقالة
با توجه به اینکه سرمایه های نرم نامعلوم و پوشیده اند، سازمان ها از ارزش بیشتر این سرمایه ها نسبت به سرمایه های سخت و عوامل اثرگذار بر آن کم اطلاع هستند. بنابراین هدف این پژوهش ارتقای سرمایه های نرم سازمان تأمین اجتماعی شهرایلام و به دنبال آن ارتقای عملکرد سازمان مذکور م أکثر
با توجه به اینکه سرمایه های نرم نامعلوم و پوشیده اند، سازمان ها از ارزش بیشتر این سرمایه ها نسبت به سرمایه های سخت و عوامل اثرگذار بر آن کم اطلاع هستند. بنابراین هدف این پژوهش ارتقای سرمایه های نرم سازمان تأمین اجتماعی شهرایلام و به دنبال آن ارتقای عملکرد سازمان مذکور می باشد. بدین منظور تأثیر فعالیت های مدیریت منابع انسانی بر سرمایه های نرم سازمان و قابلیت های سطوح سازمانی نیز به عنوان متغیر میانجی در رابطه میان فعالیت های مدیریت منابع انسانی وسرمایه های نرم سازمان، مورد بررسی قرار می گیرد.پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی-پیمایشی و از نوع همبستگی و مبتنی برمدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران و کارمندان سازمان تأمین اجتماعی شهر ایلام به تعداد 400 نفر میباشد. با استفاده از جدول مورگان تعداد 196 نفر برای نمونه انتخاب شده است. روش نمونه گیری در این پژوهش تصادفی ساده است. ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسش نامه است.در نهایت، نتایج تحلیل دادهها نشان داد که فعالیت های مدیریت منابع انسانی بر سرمایه های نرم و قابلیت های سطوح سازمانی تأثیر میگذارد، بهعلاوه قابلیت های سطوح سازمانی نیز از اینامکان برخوردارند که بر سرمایه های نرم تأثیر بگذارند، ضمن اینکه قابلیت های سطوح سازمانی نقش میانجی را نیز در رابطه بین فعالیت های مدیریت منابع انسانی و سرمایه های نرم سازمان ایفا می کنند.
تفاصيل المقالة
امروزه دانش نقش راهبردی در سازمان ها ایفا می کند؛ لذا شناسایی، کسب و مدیریت دانش به یک مزیت رقابتی برای سازمان ها مبدل شده است. از طرفی، در محیطی که ویژگی آن پیچیدگی و تغییرات مستمر است، تفکر استراتژیک به عنوان هسته مرکزی خلق مزیت رقابتی محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر برر أکثر
امروزه دانش نقش راهبردی در سازمان ها ایفا می کند؛ لذا شناسایی، کسب و مدیریت دانش به یک مزیت رقابتی برای سازمان ها مبدل شده است. از طرفی، در محیطی که ویژگی آن پیچیدگی و تغییرات مستمر است، تفکر استراتژیک به عنوان هسته مرکزی خلق مزیت رقابتی محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه مدیریت دانش و شکلگیری تفکر استراتژیک با میانجیگری سرمایه فکری است. جامعه آماری این پژوهش کلیه مدیران شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک فناوری پردیس می باشد و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر با 73 نفر در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر پرسشنامه استاندارد بوده که برای پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. تحقیق حاضر بر اساس هدف یک تحقیق کاربردی و همچنین بر اساس چگونگی به دست آوردن داده های مورد نیاز، از نوع تحقیقات توصیفی و همبستگی می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه از مدل معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزیی استفاده شده است. نتایج به دست آمده از پژوهش بیانگر این است که بین مدیریت دانش و شکل گیری تفکر استراتژیک رابطه معناداری برقرار است. بدین معنا که مدیریت دانش در شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک فناوری پردیس منجر به شکل گیری تفکر استراتژیک می شود. نتایج تحقیق همچنین نشان می دهد که سرمایه فکری در رابطه میان مدیریت دانش و تفکر استراتژیک نقش میانجی دارد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications