پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفههای تفکر انتقادی در منطقالطیر عطار نیشابوری و به روش تحلیل محتوای کیفی و مفهومی، صورت پذیرفته است. بدین صورت که از طریق مطالعهی نظری، به تحلیل مفهوم تفکر انتقادی و تبیین مؤلفه-های آن پرداخته و سپس از فرم وارسی دو مرحلهای باز و بدون پیش أکثر
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفههای تفکر انتقادی در منطقالطیر عطار نیشابوری و به روش تحلیل محتوای کیفی و مفهومی، صورت پذیرفته است. بدین صورت که از طریق مطالعهی نظری، به تحلیل مفهوم تفکر انتقادی و تبیین مؤلفه-های آن پرداخته و سپس از فرم وارسی دو مرحلهای باز و بدون پیشسازمان یافتگی جهت تحلیل محتوای منطقالطیر استفاده شده است. به اینصورت که کل اشعار، حکایات و تماثیل مورد بررسی قرار داده شده و مواردی که دارای مضامین مرتبط با مؤلفههای تفکر انتقادی بودند، شناسایی و طی دو موقعیت از جمله؛ آدرس اشعار، حکایت و تماثیل، و زمینهی مصداقی، در فرم تحلیل محتوا منظور شدهاند. یافتهها به تبیین مؤلفههای نه گانهای برای تفکر انتقادی انجامید (پرسشگری، قضاوت با معیار روشن، استدلال، تجزیه و تحلیل، بیطرفی، روشمندی، عینیتگرایی، حقیقتجویی، انعطافپذیری) و سپس برای هر یک از مؤلفهها، مصادیقی در منطقالطیر عطار استخراج گردید. نتایج پژوهش حاکی از تأکید منطقالطیر عطار بر همهی مؤلفههای تفکر انتقادی به خصوص مؤلفهی پرسشگری، حقیقت جویی، قضاوت و ارزیابی با معیار روشن بوده، لذا بهرهمندی از متون عرفانی میتواند در پرورش تفکر انتقادی موثر باشد.
تفاصيل المقالة
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطهی ذهنیت فلسفی و ایدئولوژی برنامه درسی با رویکردهای تدریس دبیران میباشد. جامعه پژوهش حاضر شامل دبیران دوره متوسطه دوم نظری شهرستان نهاوند به تعداد 244 نفر می باشد که با روش سرشماری در نهایت 183پرسشنامه جمعآوری گردید. ابزار پژوهش حاضر شامل پرس أکثر
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطهی ذهنیت فلسفی و ایدئولوژی برنامه درسی با رویکردهای تدریس دبیران میباشد. جامعه پژوهش حاضر شامل دبیران دوره متوسطه دوم نظری شهرستان نهاوند به تعداد 244 نفر می باشد که با روش سرشماری در نهایت 183پرسشنامه جمعآوری گردید. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسشنامههای ذهنیت فلسفی(1382)، ایدئولوژی برنامه درسی(1393) و رویکردهای تدریس(2007) میباشدروایی صوری پرسشنامهها با استفاده از نظر متخصصان تایید گردید؛ ضریب آلفای کرونباخ برای ذهنیت فلسفی 72/0و رویکرد تدریس 85/0 و ضریب بازآزمایی برای هریک از ابعاد ایدئولوزی بالاتر از 69/0 به دست آمد. یافتهها نشان داد که، ذهنیت فلسفی دبیران(63/01،0/0P<) بالاتر از حد متوسط بوده، ایدئولوژی غالب در بین آنان کارایی اجتماعی بود و رویکرد تدریس معلم – محور بیش از رویکرد محصل- محور مورد حمایت دبیران میباشد. همچنین نتایج حاکی از رابطهی معنیدار ذهنیت فلسفی و بُعد انعطافپذیری با ایدئولوژی دانش پژوهان علمی، یادگیرنده محور و بازسازی اجتماعی بود. همچنین رابطه معنیداری بین ذهنیت فلسفی با رویکرد معلم- محور(05/0P>)، و نیز ابعاد جامعیت و تعمق از ذهنیت فلسفی با رویکردهای معلم- محور و شاگرد- محور مشاهده گردید. وجود ارتباط مثبت معنیدار بین رویکرد تدریس معلم- محور با رویکرد تدریس محصل- محور (01/0P<، 33/0r=) از دیگر یافتههای پژوهش حاضر به شمار میآید.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های تفکر انتقادی در منطق الطیر عطار نیشابوری و به روش تحلیل محتوای کیفی و مفهومی، صورت پذیرفته است. بدین صورت که از طریق مطالعه ی نظری، به تحلیل مفهوم تفکر انتقادی و تبیین مؤلفه های آن پرداخته و سپس ازفرموارسیدومرحله ایبازوبدونپیش سازمانی أکثر
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های تفکر انتقادی در منطق الطیر عطار نیشابوری و به روش تحلیل محتوای کیفی و مفهومی، صورت پذیرفته است. بدین صورت که از طریق مطالعه ی نظری، به تحلیل مفهوم تفکر انتقادی و تبیین مؤلفه های آن پرداخته و سپس ازفرموارسیدومرحله ایبازوبدونپیش سازمانیافتگیجهتتحلیلمحتوایمنطق الطیراستفادهشدهاست. بهاین صورتکهکل اشعار، حکایات و تماثیلمورد بررسی قرار دادهشدهومواردیکهدارایمضامینمرتبط با مؤلفه های تفکر انتقادیبودند،شناساییوطیدوموقعیتازجمله؛آدرس اشعار، حکایت و تماثیل، وزمینه یمصداقی،درفرمتحلیلمحتوامنظورشده اند. یافته ها به تبیین مؤلفه های نه گانه ای برای تفکر انتقادی انجامید (پرسشگری، قضاوت با معیار روشن، استدلال، تجزیه و تحلیل، بی طرفی، روشمندی، عینیت گرایی، حقیقت جویی، انعطاف پذیری) و سپس برای هر یک از مؤلفه ها، مصادیقی در منطق الطیر عطار استخراج گردید. نتایجپژوهش حاکی از تأکید منطق الطیر عطار بر همه ی مؤلفه های تفکر انتقادی به خصوص مؤلفه ی پرسشگری، حقیقت جویی، قضاوت و ارزیابی با معیار روشن بوده، لذابهره مندی از متون عرفانی می تواند در پرورش تفکر انتقادی موثر باشد.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه بین ذهنیت فلسفی با فلسفه آموزشی و کیفیت زندگی کاری در بین دانشجو معلمان صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجو معلمان (دانشجویان مقطع ارشد رشتههای ویژه فرهنگیان) دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران در سال تحصیلی 94-1393 أکثر
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه بین ذهنیت فلسفی با فلسفه آموزشی و کیفیت زندگی کاری در بین دانشجو معلمان صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجو معلمان (دانشجویان مقطع ارشد رشتههای ویژه فرهنگیان) دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران در سال تحصیلی 94-1393 به تعداد 156 نفر تشکیل میدهند. بر اساس جدول کرجسی و مورگان 113 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی میباشد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامههای ذهنیت فلسفی سلطانی (1375)، فلسفه آموزشی پاتریشا (1972) و پرسشنامه کیفیت زندگی کاری والتون (1972) می باشد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از روشهای آماری فراوانی، آزمون t تک نمونهای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفادهشده است. یافتهها نشان داد که میانگین ذهنیت فلسفی دانشجو معلمان در سطح معنیداری 01/0 پایینتر از حد متوسط بوده و تنها بُعد جامعیت بالاتر از حد متوسط بود. میانگین فلسفه آموزشی در بین دانشجو معلمان بالاتر از حد متوسط قرار گرفت و نیز فلسفه آموزشی غالب در بین آنان، پیشرفت گرایی بود. میانگین کیفیت زندگی کاری نیز برابر با حد متوسط ارزیابی شد اما ابعاد پرداخت منصفانه و کافی و قانونگرایی در سازمان، پایینتر از حد متوسط قرار داشتند. نتایج نشان دادند که همبستگی بین ذهنیت فلسفی و فلسفه آموزشی در سطح 05/0 معنیدار میباشد. همچنین همبستگی بین ذهنیت فلسفی و کیفیت زندگی کاری در سطح معنیداری 01/0 نشان داده شد. ضرایب رگرسیون نشانگر آن بودند که در بین ابعاد ذهنیت فلسفی، بعد تعمق و انعظافپذیری در پیش بینی فلسفه آموزشی تأثیر دارند. همچنین این نتیجه بهدست آمد که بعد جامعیت نیز در پیشبینی کیفیت زندگی کاری تأثیر دارد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications