فهرس المقالات ابوالقاسم دادور


  • المقاله

    1 - تحلیل نقوش انسانی مرتبط با اسطوره های ایرانی بر روی آثار فلزی ساسانی
    پژوهش نامه تاریخ , العدد 4 , السنة 13 , پاییز 1397
    چکیده: انسان پیش از تاریخ تا پایان دوره تاریخی با ناشناخته هایی روبرو بوده که به مدد اسطوره سازی و ایجاد نمادهایی پر رمز و راز سعی در درک و شناخت آنها داشته و در پاره ای موارد آنها را بیاری خود خوانده است. این ناشناخته ها در مواردی در نمادهای مادی تجلی پیدا کرده اند. ن أکثر
    چکیده: انسان پیش از تاریخ تا پایان دوره تاریخی با ناشناخته هایی روبرو بوده که به مدد اسطوره سازی و ایجاد نمادهایی پر رمز و راز سعی در درک و شناخت آنها داشته و در پاره ای موارد آنها را بیاری خود خوانده است. این ناشناخته ها در مواردی در نمادهای مادی تجلی پیدا کرده اند. نمادهایی که بیان اعتقاد و باور افراد جامعه نسبت به اتفاقات پیرامون وی بوده است. نقوش دوره ساسانی در طرح های هندسی، اشکال جانوری،پرندگان،گل و گیاه و موجودات پنداری و اسطوره ای که برخی از آنها سابقه طولانی در فرهنگ ایرانی دارند با هدایت بخشی از باور و اعتقاد و جامعه پدید آمده اند. برای درک این پندارها و تجزیه و تحلیل آنها بر اطلاعات کافی احتیاج به دانش تاویل است. هنرمندان دوره ساسانی در نقش های نمادین بر روی اشیا فلزی نگاه به رمز و رازی دارند که بر اساس فلسفه وجودی فرهنگ و تمدن ساسانی پدید آمده اند. که در مواردی این فرهنگ به صورت اعتقاد و باور در گذشته دور و قبل از فرهنگ دوره ساسانی مورد توجه بوده است و بهر فرادادی در فرهنگ ساسانی جاری گردیده است. این تحقیق در این مقاله با اس ساسانی در اختیار پژوهش گران قراردهد. از لحاظ شیوه گرد آوری مطالب و داده ها کتابخانه ای می باشد. درک این پندارها و تجزیه و تحه صوردرک این در نقش های نم ساسانی مورد ردرک این در نقش های نمادین بر روی اشیا فلزی نگاه به رمز و رازی دارند که بر اساس فلسفه وجو تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - مطالعه تطبیقی رویکرد کهن‌الگویی سه اسطوره رویین‌تن (اسفندیار، آشیل و زیگفرید)
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , العدد 2 , السنة 13 , تابستان 1396
    اندیشۀ رویین‌تنی، که ریشه‌ای کهن داشته و بیانگر آرزوی دیرینه بشر برای دستیابی به آسیب‌ناپذیری و بی‌مرگی است، به انحای گوناگون در میان اسطوره‌های ملل مختلف نمود یافته است. سه اسطورۀ رویین‌تنی، یعنی آشیل، اسفندیار و زیگفرید، در مقایسه با سایر رویین‌تنان از تواتر بیشتر و ج أکثر
    اندیشۀ رویین‌تنی، که ریشه‌ای کهن داشته و بیانگر آرزوی دیرینه بشر برای دستیابی به آسیب‌ناپذیری و بی‌مرگی است، به انحای گوناگون در میان اسطوره‌های ملل مختلف نمود یافته است. سه اسطورۀ رویین‌تنی، یعنی آشیل، اسفندیار و زیگفرید، در مقایسه با سایر رویین‌تنان از تواتر بیشتر و جامع‌تری برخوردارند و رویین‌تنی به عنوان یک انگاره کهن‌الگویی در روایت هر سه اسطوره قابل بحث و مطالعه است. از آنجا که بسیاری ازپژوهشگران شباهت‌های میان این سه اسطوره را ناشی از نظریۀ کهن‌الگویی یونگ دانسته‌اند، تلاش شده است در این پژوهش میزان صحت و سقم موضوع بررسی شود. روش تحقیق در این پژوهش، اسنادی و کتابخانه‌ای است. این مطالعه، با هدف شناسایی ریشه‌های مشترک این اسطوره‌های رویین‌تن، از منظر نظریه کهن‌الگوها به بررسی نقاط اشتراک و افتراق میان آنها و میزان اثرپذیری این سه اسطوره از یکدیگر پرداخته است و با رویکرد کهن‌الگویی در مطالعه تطبیقی میان اسفندیار، آشیل و زیگفرید، به این سؤال پاسخ می‌دهد که چه ریشه‌های مشترک و یا متمایزی را می‌توان در مطالعه این سه اسطوره رویین‌تن یافت و تا چه میزان شباهت‌های موجود میان این سه اسطوره را می‌توان با نظریۀ کهن‌الگویی توجیه کرد. از مهم‌ترین نتایج این پژوهش، تقویت نظریۀ تاثیرپذیری فردوسی از هومر در خلق اسطورۀ اسفندیار است. تفاصيل المقالة