"ربائب" تنها در آیه 23 سوره نساء آمده که به معنای دایه و دختران همسر از شوهر اول است. برخی از مفسران فریقین ذیل آیه، به مصداق آن، به ویژه ربائب پیامبر(ص) اشاره کردهاند.در گزارشهای تاریخی مشهور است که حضرت خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر(ص) همسر مرد دیگری بوده أکثر
"ربائب" تنها در آیه 23 سوره نساء آمده که به معنای دایه و دختران همسر از شوهر اول است. برخی از مفسران فریقین ذیل آیه، به مصداق آن، به ویژه ربائب پیامبر(ص) اشاره کردهاند.در گزارشهای تاریخی مشهور است که حضرت خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر(ص) همسر مرد دیگری بوده و دخترانی به نامهای زینب، رقیه وام کلثوم داشته است که در این صورت اینها ربائب پیامبر(ص) می شوند.در این مقاله،بامقایسه تفاسیرفریقین ذیل این آیه و تطبیق آن با گزارشهای تاریخی مشخص میگردد؛ مفسران در بیان مصادیق ربائب، هیچ اشارهای به فرزندان حضرت خدیجه(س) نکرده اند.در صورتی که با وجود قرائنی از جمله بیان شاهد مثال در بعضی از تفاسیر مشخص میگردد که موضع مفسران سهو یا فراموشی نبوده است. بنابراین،ثمره ازدواج پیامبر(ص) باحضرت خدیجه(س) تنها یک دختر و آن هم حضرت فاطمه(س) است. حضرت خدیجه(س) قبل از پیامبر(ص) ازدواج نکرده و فرزندی نداشتند.زینب، رقیه وام کلثوم که درتاریخ آمده؛دختران خواهر حضرت خدیجه(س) بودند که تنها در دامن پیامبر(ص) بزرگ شدند و به این خاطر به آنها ربائب میگفتند.
تفاصيل المقالة
مطالعات تاریخی قرآن و حدیث
,
العدد2,السنة
25
,
تابستان
1398
یکی از اسلوبهای ادبی مختص قرآن در میان نصوص دینی، ما أَدراک است. توجه به این قدمت، اهمیت بازخوانی معنای این اسلوب بیانی را با توجه به اختلاف مفسران در ساختار ادبی آن، روشن میکند. یکی از راههای برونرفت از اختلافات تفسیری در مورد مفاهیم اسلوبهای قرآنی، استفاده از دا أکثر
یکی از اسلوبهای ادبی مختص قرآن در میان نصوص دینی، ما أَدراک است. توجه به این قدمت، اهمیت بازخوانی معنای این اسلوب بیانی را با توجه به اختلاف مفسران در ساختار ادبی آن، روشن میکند. یکی از راههای برونرفت از اختلافات تفسیری در مورد مفاهیم اسلوبهای قرآنی، استفاده از دانش معناشناسی تاریخی است. در این مقاله با استفاده از روشهای زبانشناسی تاریخی مانند ریشهشناسی و مطالعات زبانهای سامی، به دنبال تحلیلی معناشناختی از واژه دری و مشتقات آن برای رسیدن به تحلیلی دقیق از ساختار ادبی ما أدراک هستیم. دستاورد حاصل نشان میدهد که معنای دانستن در این فعل از قدمت زیادی نسبت به ریشه علم در زبان عربی برخوردار است. همین مطلب نقش بسیار کلیدی در رفع اختلاف ادبا و مفسران درباره تحلیلهای ادبی از فعل دری و مشتقات آن در قرآن به ویژه در اسلوب بیانی ما أدراک دارد. ادبا و مفسران در تبیین این فعل آن را با مادۀ علم از حیث ادبی مقایسه کردند در حالی که دو ساختار ادبی متفاوت دارند. این اسلوب در قرآن پیرامون بحث قیامت و احوال آن و مقدرات الهی، مطرح میشود و کارکرد بیانی آن با توجه به نتیجه بحث ریشهشناسی مادۀ دری دربردارندۀ مفاهیمی همچون تهویل تفخیم و تعظیم است.
تفاصيل المقالة
مطالعات تاریخی قرآن و حدیث
,
العدد2,السنة
29
,
تابستان
1402
مسئله تاریخمندی قرآن پس از رواج علم هرمنوتیک درغرب، بین روشنفکران مسلمان حرکت پرشتابی گرفت تا آنجا که آراء و اندیشههای ساختار شکنانهای در آن مطرح گردید و قرآن، متنی بشری خوانده شد، در حالیکه تاریخمندی در میان خود هرمنوتیستهای غربی جایگاه یکسانی ندارد و چرخشهای مبنای أکثر
مسئله تاریخمندی قرآن پس از رواج علم هرمنوتیک درغرب، بین روشنفکران مسلمان حرکت پرشتابی گرفت تا آنجا که آراء و اندیشههای ساختار شکنانهای در آن مطرح گردید و قرآن، متنی بشری خوانده شد، در حالیکه تاریخمندی در میان خود هرمنوتیستهای غربی جایگاه یکسانی ندارد و چرخشهای مبنایی حول آن در هرمنوتیک صورت گرفته است. در بازبینی روایات تفسیری اهل بیت(ع)، به مساله تاریخنگری توجه شده که به عنوان یکی از اصول تفسیری برگرفته از روایات اهل بیت(ع) قابل بازخوانی است. در این نوشتار با بیان تعریف تاریخمندی، به روش توصیفی-تحلیلی به تفکیک تاریخمندی متن از تاریخمندی فهم در دیدگاه هرمنوتیستها پرداخته شده است. مطابق آنچه که از روایات تفسیری اهل بیت(ع) درباره نگرش تاریخی در فهم متن قرآن دریافت گردید، سه وجه استفاده از تاریخ- تاریخ گذشتگان، تاریخ شرایط و جوانب نزول و تاریخ مربوط به محیط نزول قرآن - در روایات تفسیری قابل احصا میباشد و از این رو روایات اهل بیت(ع) ناظر بر تاریخنگری در فهم متن قرآن است نه تاریخمندی متن قرآن که این مسئله حاکی از اشراف وحی و قرآن بر حوادث نزول است و نه متاثر از آن. سپس با اشاره به روایاتی که فهم قرآن را فراتاریخی میداند به تبیین این دیدگاه اهل بیت(ع) پرداخته شده است.
تفاصيل المقالة
مطالعات تاریخی قرآن و حدیث
,
العدد2,السنة
24
,
تابستان
1397
لزوم ترجمه قرآن برای آشنایی غیرعرب زبانان امری لازم به نظر می رسد. از جمله آیات قرآن، آیه هایی است که اشاره به جدال مشرکان مکه با پیامبر(ص) در زمان بعثت دارد. آنان اتهامات زیادی به رسول خدا (ص) زدند. برخی از این اتهامات، نسبت دادنِ اوصاف شاعر، کاهن و مجنون به نبی (ص) اس أکثر
لزوم ترجمه قرآن برای آشنایی غیرعرب زبانان امری لازم به نظر می رسد. از جمله آیات قرآن، آیه هایی است که اشاره به جدال مشرکان مکه با پیامبر(ص) در زمان بعثت دارد. آنان اتهامات زیادی به رسول خدا (ص) زدند. برخی از این اتهامات، نسبت دادنِ اوصاف شاعر، کاهن و مجنون به نبی (ص) است. با توجه به معنای این واژگان در عصر نزول که همه به نوعی ارتباط با جن دارند، این سوال مطرح می شود که در ترجمه واژگان شاعر، کاهن و مجنون آیا مترجمان فارسی زبان در طول تاریخ ترجمه به معنای این واژگان در عصر نزول توجه داشته اند؟ آیا توانسته اند واژه متقاربی را در ترجمه آیات مرتبط با این واژگان بیاورند؟ آیا به اصل یکسانی و هماهنگی -که از اصول مهم در ترجمه آیات است - هنگام ترجمه توجه داشته اند؟ با بررسی بیش از پنجاه ترجمه فارسی روشن گردید که مترجمان در طول تاریخ ترجمه دو عملکرد متفاوت داشته اند: رها کردن واژه بدون ترجمه و جایگزین یا ترجمه واژه با معادل صحیح. این دو عملکرد در طول تاریخ ترجمه پراکنده بوده و به زمان یا دوره خاصی منحصر نیست؛ گرچه ترجمه های قرن چهاردهم بیشتر به معنای عصر نزول، بر خلاف انتظار اولیه توجه داشته اند. گفتنی است حتی برخی از مترجمان که به معنای این واژگان در عصر نزول توجه داشته اند، نیز اصل یکسانی در ترجمه را رعایت نکرده و فقط در چند مورد برگردان مناسب آورده و در سایر موارد ترجمه متفاوتی ارائه داده اند.
تفاصيل المقالة
یکی از مسایل مهم در تفسیر وهرمنوتیک، توجه به زبان خاص متن است. شناخت زبان متن، نوعی رویکرد به متن برای شناخت نیت مؤلف است. این بحثی نوظهور در میان قرآن پژوهان میباشد ودر آن اختلافاتی بنیادی وجود دارد، اما زبان شناسی متن، به چشم بسیاری از اندیشمندان الگوی فرهنگ بشری به أکثر
یکی از مسایل مهم در تفسیر وهرمنوتیک، توجه به زبان خاص متن است. شناخت زبان متن، نوعی رویکرد به متن برای شناخت نیت مؤلف است. این بحثی نوظهور در میان قرآن پژوهان میباشد ودر آن اختلافاتی بنیادی وجود دارد، اما زبان شناسی متن، به چشم بسیاری از اندیشمندان الگوی فرهنگ بشری به شمار میآید. با دقت در روایات تفسیری، شواهدی بر توجه اهل بیت(ع) به این عنصر مهم در فهم قرآن به دست میآید وکشف وجوه آن نیازمند تلاش علمی در این زمینه است. در این نوشتار سعی شده به روش تحلیلی –توصیفی به واکاوی این مبحث در روایات تفسیری اهل بیت(ع)-به عنوان آگاهان تام به تمام قرآن از تمام جهات- پرداخته شود. بدین منظور ابتدا مباحثی در زمینه زبان شناسی قرآن بیان گردیده و با بیان اهمیت این علم، در دیدگاه هرمنوتیستهای روشگرا و همچنین کشف و بازخوانی روایاتی در توجه به زبان شناسی، مولفههای از این مبحث در کلام اهل بیت(ع) شناسایی و معرفی گردد.
تفاصيل المقالة
هرمنوتیک به معنای تفسیرکردن و تاویلکردن است ودانش آن در تاریخ پرفراز ونشیب خود با اختلافات و تعارضات فراوانی مواجهبوده، آراء نظریهپردازان در چیستی شناسی هرمنوتیک و قلمرو آن تفاوت گستردهای داشتهاست. یکی از پرمناقشهترین مباحث در هرمنوتیک که باعث ایجاد یک چرخش بنیا أکثر
هرمنوتیک به معنای تفسیرکردن و تاویلکردن است ودانش آن در تاریخ پرفراز ونشیب خود با اختلافات و تعارضات فراوانی مواجهبوده، آراء نظریهپردازان در چیستی شناسی هرمنوتیک و قلمرو آن تفاوت گستردهای داشتهاست. یکی از پرمناقشهترین مباحث در هرمنوتیک که باعث ایجاد یک چرخش بنیادی در مباحث هرمنوتیکی شده دیدگاه هستی شناسانهای بود که نسبت به فهم بهوجودآمد. قائلان به این دیدگاه- هایدگر وگادامر- راه وصول به حقیقت را، همچون دورههای قبل از خود، از طریق، ارائه روش نمیدانستند و هرمنوتیک فلسفی قائل به ذهنیگرایی در فهم بود. پیش از آن، هرمنوتیستهایی مانند شلایرماخر ودیلتای در پی یافتن روشی برای فهم بودند و فهم صحیح را رسیدن به نظر مولف وعینی میدانستند، هرچند دیدگاه هستیشناسی به فهم گفتمان غالب هرمنوتیک درقرن بیستم گردید، اما منتقدانی را نیز درپیداشت. امیلیوبتی و اریک هیرش با نگاهی انتقادی و روشی نسبت به فهم، از اصل عینیتگرایی در فهم متون دفاع میکردند. این رویکرد روششناسی را، هرمنوتیک روشگرا و رویکرد هستیشناسی به هرمنوتیک را هرمنوتیک فلسفی میدانند. پرسش اصلی این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر دادههای کتابخانهای است، آن است که عینیگرایی در هرمنوتیک روشگرا-به ویژه هیرش-چگونه تبیین میشود ودارای چه شاخصهها ومولفههایی است؟و هدف از آن رهایی از نسبیگرایی معرفتی است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications