مطالعات تاریخی قرآن و حدیث
,
العدد5,السنة
21
,
زمستان
1394
یکی از اصطلاحات شناختۀ قرآنی الراسخون فیالعلم است که در هفتمین آیه از سورۀ آل عمران یاد شده، و در تفاسیر اسلامی با بحث تأویل آیات متشابه گره خورده است. این اصطلاح در آثار ملاصدرا ـ اعم از تفسیری و فلسفی ـ نیز بهوفور دیده میشود. وی افزون بر این که در بحثهای تفسیری خوی أکثر
یکی از اصطلاحات شناختۀ قرآنی الراسخون فیالعلم است که در هفتمین آیه از سورۀ آل عمران یاد شده، و در تفاسیر اسلامی با بحث تأویل آیات متشابه گره خورده است. این اصطلاح در آثار ملاصدرا ـ اعم از تفسیری و فلسفی ـ نیز بهوفور دیده میشود. وی افزون بر این که در بحثهای تفسیری خویش رسوخ در علم را ملاک جواز ورود به عرصۀ تأویل دانسته، کاربرد این ملاک را توسعه بخشیده، و در گسترهای از مباحث اعتقادی و فلسفی از آن همچون معیار حقانیت و بطلان آراء مُفَسّران و فیلسوفان و متکلمان بهره جسته است. در این مطالعه بنا داریم ضمن بازخوانی ویژگیهای راسخان در علم از نگاه ملاصدرا و پیجویی مصادیق آن در آرای تفسیری وی، دریابیم که این مفهوم در نظام فکری او چه جایگاهی دارد.
تفاصيل المقالة
پژوهشنامه معارف اهل بیت علیه السلام
,
العدد1,السنة
2
,
بهار
1402
مسئلهی معنای زندگی اگر چه مسئلهی جدید بشر نیست، اما در عصر حاضر در محافل علمی از آن رونمایی شده و به موضوع پرجاذبهای برای کتابها و مقالات تبدیل شده است؛ موضوعی که هرچند منحصر به نحلهی خاصی نیست و همه اندیشمندان بدان بذل توجه دارند، اما در این بین، فیلسوفان دین و مت أکثر
مسئلهی معنای زندگی اگر چه مسئلهی جدید بشر نیست، اما در عصر حاضر در محافل علمی از آن رونمایی شده و به موضوع پرجاذبهای برای کتابها و مقالات تبدیل شده است؛ موضوعی که هرچند منحصر به نحلهی خاصی نیست و همه اندیشمندان بدان بذل توجه دارند، اما در این بین، فیلسوفان دین و متلکمان جدید به نحو پیگیرانه و مجدانهای آن را می-کاوند. علاوه بر دو رویکرد مذکور، روانشناسان، متألهین، شعرا، عرفا، قرآنپژوهان، محدثین و ... نیز بر اساس تخصص خود و به جهت وجود سلایق و علایق مختلف پاسخهای متنوعی را برای مسئله حاضر تدارک دیدهاند. در پژوهش حاضر رویکرد دینی لحاظ شده و پژوهشگر از زاویه روایات پیامبر اسلام(ص) به عنوان اسوهی حسنه و مورد تأکید قرآن، به این مسئله ورود کردهاست. اینکه در بیانات رسول گرامی اسلام(ص)چه عناصری زندگی را معنادار ساخته و از سویی عنصر معادباوری چه ارتباطی با معناداری زندگی دارد دو سوال مهم این پژوهش است. در همین راستا به شیوه کتابخانهای عناصر معنابخش به زندگی جمعآوری و بررسی شده و در ادامه به نحو خاص نقش معادباوری در معنادار ساختن زندگی انسان مورد تحلیل قرار میگیرد. بررسی و تحلیل روایات مرتبط نشان میدهد، اساسا زندگی دنیا مستقل از حیات اخروی معنا و ارزش ذاتی ندارد، بلکه زندگیای معنادار است که ایمان حقیقی و وفادارانه به معاد بر آن سایه انداختهاست و به تعبیری، جهتگیری اخروی است که حیات دنیا را واجد ارزش زیستن نموده و سعادتمندی جاودانه را نوید میدهد.
تفاصيل المقالة
پژوهشنامه معارف اهل بیت علیه السلام
,
العدد4,السنة
2
,
پاییز
1402
جریان عاشورا و متعاقب آن، گردهمایی اربعین از مهم ترین و تأثیرگذارترین رخدادهای تاریخ اسلام و تاریخ شیعه است، به گونه ای که تمدن اسلامی که عن قریب به قدرتمندترین حریف تمدن غربی بدل خواهدشد، متأثر از این دو واقعه بوده و بلکه ریشه های عمیقی در تاریخ این تحولات اسلامی و شیع أکثر
جریان عاشورا و متعاقب آن، گردهمایی اربعین از مهم ترین و تأثیرگذارترین رخدادهای تاریخ اسلام و تاریخ شیعه است، به گونه ای که تمدن اسلامی که عن قریب به قدرتمندترین حریف تمدن غربی بدل خواهدشد، متأثر از این دو واقعه بوده و بلکه ریشه های عمیقی در تاریخ این تحولات اسلامی و شیعی دارد. در این پژوهش به جهاد تبیینی چهل روزه خانواده اباعبدالله (ع) خاصه حضرت زینب (س) پس از واقعه کربلا، خواهیم پرداخت که جریانی معنادار را در تاریخ بشریت رقم زده است. زینب (س) در این جهاد چهل روزه رسالت تبیینی و روایتگری خویش را در نهایت کمال انجام داد و سبب شد برای همه مردم آن عصر و پس از آن تا به امروز، اربعین تجلی گر پیروزی حقیقی خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام بر ظلم و استکبار تلقی شود . زینب با مجاهدت خود ماهیت تاریخ را که همانا ابتلاء برای یاوران حق است تبیین کرد و با طرح مسئله ولایت اهل بیت علیهم السلام، ایشان را به جهانیان معرفی نمود. مطالعه پیش رو به شیوه کتابخانه ای به جمع آوری داده های مرتبط با موضوع حاضر پرداخته است. توصیف و تحلیل داده ها نتیجه میدهد که عظمت تمدن اسلامی مرهون کنشگری زینب (س) و جهاد چهل روزه ی او پس از واقعه کربلاست.
تفاصيل المقالة
معرفتشناسان، برای صدق معیارهای متعددی تعریف کردهاند؛ یکی از این معیارها نظریهی مطابقت است که مقبولیت گستردهای داشته، اما تفسیر و تبیین مولفههای آن، محل نزاع صاحب نظران است. این مطالعه اختصاص به دیدگاه نائینی و طباطبائی پیرامون نسبتِ مطابقت دارد؛ دیدگاهی که کمتر مور أکثر
معرفتشناسان، برای صدق معیارهای متعددی تعریف کردهاند؛ یکی از این معیارها نظریهی مطابقت است که مقبولیت گستردهای داشته، اما تفسیر و تبیین مولفههای آن، محل نزاع صاحب نظران است. این مطالعه اختصاص به دیدگاه نائینی و طباطبائی پیرامون نسبتِ مطابقت دارد؛ دیدگاهی که کمتر مورد توجه قرار گرفته و یا به صورت تطبیقی بدان پرداخته نشدهاست. با توجه به آنکه موصوف صدق، امری مرکب است، این پرسش مطرح میشود که آیا مطابقتِ مطابِق با مطابَق، به نحو کلِ مجموعی است، یا به نحو کلِ افرادی؟ با واکاوی در آثار نائینی و طباطبائی به این مهم دست مییابیم که مبانی فکریشان، متضمن دو تفسیر متضاد از نسبتِ مطابقت است؛ نائینی، مطابقت تصدیقات را به نحوِ کلِ مجموعی میداند در حالی که مبانی فکری طباطبائی، گاهی مؤید مطابقت به نحوِ کلِ مجموعی و در مواردی به نحوِ کلِ افرادی است. این جستار ضمن مقایسه و نقد و بررسی دیدگاهها و ادله این دو اندیشمند، شواهدی بر خلاف آراء طباطبائی و لوازم معرفت شناختی آن ارائه کرده و در صدد ترجیح دادن رأیِ نائینی است، اما آن را عاری از اشکال نمیداند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications