فهرس المقالات حمید الوندی


  • المقاله

    1 - مکان‌یابی اولیه سدهای زیر زمینی با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره TOPSIS و GIS در بخش شرقی حوزه رودخانه گرگان‌رود
    علوم و تکنولوژی محیط زیست , العدد 7 , السنة 22 , پاییز 1399
    زمینه و هدف:سدهای زیر زمینی سازه هایی هستند که توانایی مسدود کردن آب زیر قشری، نگهداری آب در سفره های محلی و یا منحرف کردن آب به سفره های مجاور، بالا بردن تراز آب زیر زمینی، ذخیره کردن و در دسترس قرار دادن آب زیر زمینی را دارا می باشند.با در نظر گرفتن منافع محیط زیست و أکثر
    زمینه و هدف:سدهای زیر زمینی سازه هایی هستند که توانایی مسدود کردن آب زیر قشری، نگهداری آب در سفره های محلی و یا منحرف کردن آب به سفره های مجاور، بالا بردن تراز آب زیر زمینی، ذخیره کردن و در دسترس قرار دادن آب زیر زمینی را دارا می باشند.با در نظر گرفتن منافع محیط زیست و اجتماعی- اقتصادی سدهای زیر زمینی، مکان یابی مناسب اولین قدم در احداث این سدهای می باشد. روش های اصولی و جدید به منظور مکان یابی صحیح، خطرات مرتبط با مکان یابی نامناسب و ساخت سدهای زیرزمینی را کاهش می دهد. بدین منظور در این تحقیق از طریق استفاده از روش های تصمیم گیری چند شاخصه در کنار قابلیت های بالای نرم افزار ArcGIS مکان یابی مناسب سدهای زیر زمینی در بخش شرقی حوزه آبخیز گرگان رود استان گلستان انجام شده است. روش بررسی: معیارهای شیب، شبکه آبراهه، زمین شناسی، توپوگرافی، کاربری اراضی، گسل، بافت خاک و موقعیت روستا در نظر گرفته شده است. به منظور وزن دهی معیارها، از فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) استفاده شده است. در ادامه به منظور تلفیق نقشه های معیار و مکان یابی مناسب سدهای زیر زمینی از تکنیک TOPSIS استفاده شده است. یافته ها: نتایج به دست آمده در مرحله وزن دهی معیارها نشان داد، نرخ سازگاری مقایسات 03/0 است که این رقم تایید کننده صحت وزن دهی انجام شده بود. دو معیار شیب و موقعیت روستا به ترتیب دارای بیش ترین و کم ترین تاثیر روی مکان یابی سد زیر زمینی تشخیص داده شده است. نتایج نشان داد منطقه مورد مطالعه به چهار بخش خیلی مناسب، مناسب، تا حدودی نامناسب و نامناسب برای احداث سد زیرزمینی طبقه بندی شده است. بیش ترین سطح منطقه را طبقه نامناسب(7/76 درصد) و کم ترین سطح منطقه را طبقه خیلی مناسب(1/2 درصد) به خود اختصاص داده است. بحث و نتیجه گیری:با توجه به نتایج تحقیق می توان گفت، در مکان یابی مناسب برای احداث سد زیرزمینی در بخش شرقی حوزه آبخیز گرگان رود استان گلستان، با وجود وابستگی های مکانی میان نقشه های معیار و این که نمی توان نقشه های معیار را مستقل از یکدیگر در نظر گرفت، استفاده از تکنیک TOPSIS می توان به عنوان یک روش مناسب در تلفیق معیارها معرفی شود. همچنین معیارهای شیب و زمین شناسی به عنوان مهم ترین معیار برای مکان یابی سد زیرزمینی معرفی شدند. لازم به ذکر است با توجه به توانایی های بالای تکنیک TOPSISوGIS در مکان یابی مناسب سدهای زیرزمینی، هرچه قدر نظرات کارشناسی دقیق تر و داده ها و اطلاعات به روز تر باشند، استفاده از این فنون و ابزار با نتایج بهتری همراه است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - مقایسه مدل‌های TOPSIS، SAW، ELECTRE و VIKOR به منظور بررسی اولویت فرسایش‌پذیری و سیل‌خیزی زیرحوزه‌های آبخیز
    علوم و تکنولوژی محیط زیست , العدد 2 , السنة 24 , بهار 1401
    زمینه و هدف: تعیین مناطق مولد سیل و اولویت بندی زیرحوضه ها از نظر قابلیت سیل خیزی و رسوب زایی می تواند در مدیریت بهتر حوزه آبخیز نقش مهمی داشته باشد. بدین منظور هدف این تحقیق اولویت بندی قابلیت سیل خیزی و رسوب زایی زیرحوزه های آبخیز بنکوه با استفاده از روش های تصمیم گیر أکثر
    زمینه و هدف: تعیین مناطق مولد سیل و اولویت بندی زیرحوضه ها از نظر قابلیت سیل خیزی و رسوب زایی می تواند در مدیریت بهتر حوزه آبخیز نقش مهمی داشته باشد. بدین منظور هدف این تحقیق اولویت بندی قابلیت سیل خیزی و رسوب زایی زیرحوزه های آبخیز بنکوه با استفاده از روش های تصمیم گیری چند معیاره TOPSIS، SAW، ELECTRE و VIKOR بود. مواد و روش ها: در مطالعه حاضر شاخص های ارزیابی مساحت، ارتفاع متوسط حوضه، تراکم زهکشی، شماره منحنی، درصد پوشش، تولید رسوب، ضریب گراولیوس، نسبت تحویل رسوب، شیب متوسط حوضه، ارتفاع رواناب و زمان تمرکز استفاده شد. سپس با استفاده از روش AHP وزن هریک از شاخص ها برآورده شده است. در ادامه پس از تشکیل ماتریس تصمیم با 18 گزینه (زیرحوضه) و 11 معیار(شاخص ارزیابی) به منظور اولویت بندی زیر حوضه ها از فنون TOPSIS، SAW، ELECTRE و VIKOR استفاده شد. به منظور تلفیق رتبه فنون پیشنهادی از روش های بردا و کپ لند استفاده شد. از روش مجموع مربعات خطا (RSS)، برای تعیین نزدیک ترین روش به نتیجه نهایی استفاده شد. همچنین به منظور اعتبارسنجی مدل ها به برآورد درصد تغییرات و شدت تغییرات پرداخته شد. یافته ها: نتایج نشان داد، شاخص ارتفاع رواناب بیشترین وزن (18/0) و شاخص ضریب گراولیوس کمترین وزن (028/0) را از نظر کارشناسان به خود اختصاص داده است. نتایج اولویت بندی نشان داد، در روش های SAW، TOPSIS و VIKOR زیرحوضه های 9، 4 و 2 اولویت های اول تا سوم را به خود اختصاص داده اند و در حالت بحرانی تری قرار دارند، اما در روش ELECTRE زیر حوضه های 9، 4، 2 و 7 در حالت بحرانی تری قرار گرفته اند. با توجه به نتایج حاصل از تلفیق رتبه فنون پیشنهادی، زیرحوضه های 9، 4 و 2 به ترتیب در اولویت های اول تا سوم قرار دارند و از وضعیت بحرانی تری نسبت به بقیه زیرحوضه ها برخوردار هسستند. مطالعات میدانی نتایج تحقیق را به خوبی نشان می دهد، چرا که زیر حوضه 9، 4 و 2 دارای بیشترین حد فرسایش، شیب زیاد و بارندگی شدید هستند. همچنین پهنه های دارای قابلیت سیل خیزی و رسوب زایی در منطقه نشان داد که 32% منطقه در خطر زیاد و خیلی زیاد قرار دارند. نتایج مجموع مربعات خطا نشان داد، روش VIKOR کمترین خطا و روش ELECTRE بیشترین خطا را نسبت به رتبه بندی نهایی دارا است. همچنین روش های TOPSISوVIKOR با کمترین درصد تغییرات (72/59 درصد) در رتبه اول و روش ELECTRE با بیشترین درصد تغییرات (27/65 درصد) در رتبه آخر قرار دارند. کمترین شدت تغییرات نیز در روش VIKOR (59/4) و بیشترین مقدار شدت تغییرات در روش ELECTRE (61/5) مشاهده شد. بحث و نتیجه‌گیری: فنون تصمیم گیری چند معیاره، یک رویکرد عملی و مناسب برای تصمیم گیری بهتر بر مبنای علوم ریاضیات و بهینه سازی هستند. بنابراین می توان گفت به منظور مدیریت زیر حوضه ها از نظر اجرای عملیات زیستی و سازه ای کنترل سیل با چند تابع هدف و با توجه به عملیات پرهزینه آبخیزداری، می توان از روش های تصمیم گیری چند معیاره استفاده کرد تا اولویت بندی بر اساس یک منطق ریاضی انجام گیرد. تفاصيل المقالة