فهرس المقالات محمدرضا جلوخانی


  • المقاله

    1 - بررسی پتانسیل اراضی استان کرمانشاه جهت کشت گندم دیم با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی
    سنجش‌ازدور و سامانه اطلاعات جغرافیایی در منابع طبیعی , العدد 5 , السنة 8 , زمستان 1396
    با افزایش روزافزون جمعیت و نیاز به مواد غذایی، گندم به عنوان محصولی با بیشترین سطح زیر کشت و تولید سالانه در مقیاس جهانی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است لذا شناسایی و معرفی مناطق مساعد کشت آن در هر منطقه ضروری است. استان کرمانشاه به‌عنوان محدوده مورد مطالعه یکی از من أکثر
    با افزایش روزافزون جمعیت و نیاز به مواد غذایی، گندم به عنوان محصولی با بیشترین سطح زیر کشت و تولید سالانه در مقیاس جهانی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است لذا شناسایی و معرفی مناطق مساعد کشت آن در هر منطقه ضروری است. استان کرمانشاه به‌عنوان محدوده مورد مطالعه یکی از مناطق حاصلخیزی است که بیشترین کشت گندم را در بین محصولات زراعی دارد. بدین منظور در این مطالعه از شبکه عصبی پرسپترون چندلایه (MLP) با الگوریتم آموزش لونبرگ- مارکوات جهت شناسایی و معرفی مناطق مساعد کشت گندیم دیم استفاده شد. لایه‌های ورودی شبکه شامل 12 لایه؛ کاربری اراضی، میانگین بارندگی سالانه، میانگین بارندگی فصل پاییز، میانگین بارندگی فصل بهار، میانگین دمای سالانه، میانگین دمای فصل بهار، میانگین دمای فصل پاییز، شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا، رطوبت نسبی، درجه- روز است. لایه‌های مربوط به بارندگی و دما به ترتیب با استفاده از داده‌های ایستگاه‌های باران‌سنجی و سینوپتیک و عمل درون‌یابی در محیط ArcGIS تهیه شدند. لایه های وابسته به ارتفاع نیز با استفاده از DEM با قدرت تفکیک 30×30 متر IRS استخراج شدند. ابتدا به منظور تعیین فضای جست وجو الگوریتم شبکه عصبی، مناطق غیر قابل کشت تعیین و از کل لایه های ورودی حذف گردید. 210 مکان مناسب کشت به عنوان نقاط آموزشی شبکه تهیه شد. در نهایت کلاس مناطق غیر قابل کشت که 15% و نتایج حاصل از مدل شامل پنج کلاس بسیار مساعد، مساعد، نسبتاً مساعد، نامساعد و بسیار نامساعد که به ترتیب 5/4، 14/8، 24، 22/5 و 18/3 درصد از کل مساحت استان را به خود اختصاص داده‌اند، تعیین شد. همچنین ضریب رگرسیون کلی 91 درصدی شبکه که حاصل شرکت کلیه داده در شبکه است، بیانگر کارای بالای شبکه عصبی پرسپترون چندلایه در این پهنه‌ بندی است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - به‌کارگیری روش تصمیم‌گیری گروهی چند معیاره مکانی در تعیین مکان‌های بهینه‌ی پل‌های هوایی (مورد: منطقه یک شهر مشهد)
    فصلنامه علمی و پژوهشی پژوهش و برنامه ریزی شهری , العدد 2 , السنة 9 , تابستان 1397
    نصب تجهیزات ترافیکی و وسایل ایمنی در معابر عمومی می‌توانند نقش مهمی در جلوگیری از بروز حوادث و سوانح رانندگی ایفا نمایند. در این بین، نقش پل‌های عابر پیاده بیش از دیگر تجهیزات قابل توجه است. عدم جانمایی صحیح و بهینه پل‌های هوایی عابر پیاده منجر به کاهش استفاده از آن‌ها أکثر
    نصب تجهیزات ترافیکی و وسایل ایمنی در معابر عمومی می‌توانند نقش مهمی در جلوگیری از بروز حوادث و سوانح رانندگی ایفا نمایند. در این بین، نقش پل‌های عابر پیاده بیش از دیگر تجهیزات قابل توجه است. عدم جانمایی صحیح و بهینه پل‌های هوایی عابر پیاده منجر به کاهش استفاده از آن‌ها و افزایش تصادفات و غیره می‌گردد. امروزه، تلفیق تحلیل‌های تصمیم‌گیری چند معیاره(MCDA) مشارکتی باقابلیت‌ها و پردازش‌های سامانه‌های اطلاعات مکانی (GIS)، توانمندی‌های منحصربه‌فردی را برای تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی‌های مکانی در اختیار مدیران شهری قرار داده است. در این راستا، افراد با مشارکت یکدیگر و با ارائه‌ی اولویت‌ها، نگرش و عقاید خود، در فرایند تصمیم‌گیری مکانی گروهی در حوزه‌های مختلف ایفای نقش می‌کنند. این پژوهش با در نظر گرفتن معیارهای مختلف و با استفاده از روش‌های تصمیم‌گیری چندمعیاره‌ی گروهی (در دو بخش فردی و گروهی) به حل مسأله‌ی جانمایی بهینه‌ی پل‌های هوایی در شهر مشهد می‌پردازد. دربخش تصمیم‌گیری مکانی فردی، از تعدادی معیار (مکانی وغیرمکانی) و عملگر میانگین وزن‌دار مرتب شده (OWA) برای ارزیابی و رتبه‌بندی گزینه­های مکانی (مکان‌های مناسب برای پل‌های هوایی)، استفاده گردید. همچنین، دربخش گروهی تصمیم­گیری مکانی (بخش ادغام نظرات یا نقشه های فردی)، از روش اکثریت فازی (Fuzzy Majority) استفاده شد. بدین ترتیب گزینه­ها جهت انتخاب مناسب­ترین مکان برای استقرار پل‌های هوایی در منطقه یک شهرمشهد، رتبه‌بندی گردیدند. بر اساس نتایج به دست آمده، گزینه‌ها بر طبق نظر گروه تصمیم‌گیران برای احداث پل هوایی،  به ترتیب خیابان‌های اصلی احمدآباد، فرامرز عباسی، فلسطین و سازمان آب رتبه بندی و پیشنهاد گردیدند. تفاصيل المقالة