فهرس المقالات حمیدرضا مرادی رکابدارکلائی


  • المقاله

    1 - بررسی تغییرات جریان رودخانه بار نیشابور تحت سناریوهای مختلف تغییر اقلیم
    انسان و محیط زیست , العدد 2 , السنة 12 , تابستان 1393
    این تحقیق به منظور بررسی اثرات ناشی از تغییر اقلیم روی دما، بارندگی و رواناب در حوضه آبخیز بار نیشابور با استفاده از خروجی های مدل Hadcm3 تحت سه سناریو A1B ,A2 و B1 برای 2030-2010، 2065-2046 و 2099-2080 انجام گرفت. پس از ارزیابی کارایی مدل LARS-WG در ریز مقیاس سازی متغی أکثر
    این تحقیق به منظور بررسی اثرات ناشی از تغییر اقلیم روی دما، بارندگی و رواناب در حوضه آبخیز بار نیشابور با استفاده از خروجی های مدل Hadcm3 تحت سه سناریو A1B ,A2 و B1 برای 2030-2010، 2065-2046 و 2099-2080 انجام گرفت. پس از ارزیابی کارایی مدل LARS-WG در ریز مقیاس سازی متغیرهای بارش و دما، تغییرات ماهانه آن ها برای سه دوره 2030-2011، 2065-2046 و 2099-2080 نسبت به دوره پایه 2010-1971 مورد بررسی قرار گرفت. هر سه سناریو نتایج تقریباً مشابهی مبنی بر کاهش بارش و افزایش تابش، دمای حداقل و دمای حداکثر در دوره‌های آتی نشان دادند. به عنوان مثال نتایج حاصل از سناریو A2 حاکی از افزایش میانگین سالانه دمای حداکثر و حداقل تقریباً به صورت یکسان و به میزان 1/1، 2/3 و 6/4 درجه سانتی گراد، افزایش تابش به میزان 07/0، 30/0 و 33/0 میلی ژول در مترمربع در روز و کاهش بارش به میزان 4/16، 6/17 و 9/31 درصد به ترتیب در دوره های 2030-2011، 2065-2046 و 2099-2080 نسبت به دوره پایه 2010-1971 می باشد. سپس متغیرهای تولید شده به عنوان ورودی مدل بارش-رواناب IHACRES قرار گرفت و بدین ترتیب جریان رودخانه برای دوره های آتی و تحت سناریوهای مختلف پیش بینی گردید. به عنوان مثال نتایج حاصل از سناریو A2 حاکی از آن است که جریان رودخانه 9، 44 و 66 درصد به ترتیب در دوره های 2030-2011، 2065-2046 و 2099-2080 نسبت به دوره پایه کاهش می یابد. به طور کلی و با توجه به نتایج مدل های مورد استفاده در این تحقیق مشاهده شد که دما و بارش در طول قرن 21 به ترتیب افزایش و کاهش پیدا می کنند که این تغییرات، اثرات منفی زیادی بر روی جریان رودخانه بار نیشابور می تواند داشته باشد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - شناخت و بررسی عوامل موثر بر پدیده‌ گرد و غبار در غرب ایران
    انسان و محیط زیست , العدد 5 , السنة 11 , زمستان 1392
    گرد و غبار یکی از پدیده های مخرب اقلیمی است که سالانه خسارات فراوانی را به محیط زیست، جاده ها، ساختمان ها و هوای شهرها وارد می نماید. استان های غربی از مکان های مساعد برای رخداد مکرر پدیده‍‌ی گرد و غبار در کشور ایران محسوب می شود. برای انجام این تحقیق از داده های دی أکثر
    گرد و غبار یکی از پدیده های مخرب اقلیمی است که سالانه خسارات فراوانی را به محیط زیست، جاده ها، ساختمان ها و هوای شهرها وارد می نماید. استان های غربی از مکان های مساعد برای رخداد مکرر پدیده‍‌ی گرد و غبار در کشور ایران محسوب می شود. برای انجام این تحقیق از داده های دید افقی و گزارش پدیده‌ی گرد و غبار ایستگاه های مختلف هواشناسی استان های غربی استفاده گردید. بعد از مشخص شدن روزهای همراه با غبار و طبقه بندی آنها، اقدام به استخراج نقشه های سطوح مختلف از مرکز بین المللی هواشناسی NOAA شد. در نهایت نقشه ها و داده های غبار سطح منطقه آنالیز گردید. نتایج نشان داد که کاهش شدید رطوبت خاک بر اثر کاهش شدید بارش در دهه‌ی گذشته به ویژه در شمال خاورمیانه که منطقه‌ی تغذیه رودهای بزرگ بین النهرین می باشد و نیز افزایش فرکانس عبور امواج کوتاه و سریع با مولفه‌ی باد مداری قوی از دلایل اصلی وقوع توفان های منطقه هستند. به نظر می رسد تقویت پر فشار جنب حاره ای روی عربستان و همزمان گسترش و باز شدن خطوط 588 دکامتر باعث افزایش سرعت امواج کوتاه سطوح میانی و کاهش فرارفت رطوبتی از سطوح بالای عرض های جنوبی به منطقه مورد مطالعه می گردد. این سازوکار همچنین سبب کاهش عمق فرود مدیترانه ای و نیز باعث تشدید شرایط باد مداری و تضعیف جریانات نصف النهاری شده است. همچنین با ضعیف شدن فرود مدیترانه ای و جا بجایی آن به سمت عرض های بالاتر و بالا آمدن مرکز پرارتفاع جنب حاره می تواند دلیل دیگری بر جابجایی منشا غبار به سمت شمال باشد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - شبیه‌سازی و پیش‌بینی برخی از متغیرهای اقلیمی توسط مدل چندگانه خطی SDSM و مدل‌های گردش عمومی جو (مطالعه موردی: حوزه آبخیز بار نیشابور)
    انسان و محیط زیست , العدد 1 , السنة 12 , بهار 1393
    یکی از ضعف های مدل های GCM بزرگ بودن مقیاس مکانی متغیرهای اقلیمی شبیه سازی شده می باشد که در این صورت برای مطالعات هیدرولوژی و منابع آب در محدوده حوزه های آبخیز از دقت کافی برخوردار نیستند. بنابراین می بایستی آن ها را توسط روش های مختلف کوچک مقیاس نمود. سپس با استفاده ا أکثر
    یکی از ضعف های مدل های GCM بزرگ بودن مقیاس مکانی متغیرهای اقلیمی شبیه سازی شده می باشد که در این صورت برای مطالعات هیدرولوژی و منابع آب در محدوده حوزه های آبخیز از دقت کافی برخوردار نیستند. بنابراین می بایستی آن ها را توسط روش های مختلف کوچک مقیاس نمود. سپس با استفاده از خروجی های ریز مقیاس سازی شده این مدل ها اثرات تغییر اقلیم در مطالعات هیدرولوژیکی مورد ارزیابی قرار گیرد. از بین روش های ریزمقیاس سازی، روش های آماری به واسطه عملکرد سریع و آسان بیشتر مورد توجه هیدرولوژیست ها قرار می گیرند. در تحقیق حاضر مدل آماری (SDSM) در شبیه سازی و پیش بینی دمای بیشینه، کمینه و بارش در حوزه آبخیز بار نیشابور با استفاده از دو روش آماری و ترسیمی مورد ارزیابی قرار گرفت. برای اجرای مدل SDSM از خروجی های مدل Hadcm3 و CGCM1 استفاده شد. داده های روزانه دمای بیشینه، کمینه و بارش برای دوره پایه (2000-1970) تحت سه سناریو A1، A2 و B1 شبیه سازی گردید. نتایج هر سه سناریو عموماً حاکی از افزایش دما و کاهش بارش در منطقه مورد مطالعه می باشد. به عنوان مثال با توجه به نتایج پارامترهای آماری، سناریو A2(04/4 RMSE =،84/0R2 = ، 99/0 Nash =، 33/0 MAE =، و 24/0-= (PBIS مشاهده شد که خروجی های مدل Hadcm3 تحت سناریو A2 دارای تطابق بیشتری با دوره پایه بوده است. نتایج نشان داد که در دوره های 2039-2010، 2069-2040 و 2099-2070، دمای میانگین به ترتیب 01/0، 3/0 و 6/0؛ دمای متوسط کمینه 3/0، 5/0 و 4/1 و دمای متوسط بیشینه 7/0، 4/1 و 7/2 درجه سانتی گراد نسبت به دوره پایه در حوضه مورد مطالعه افزایش می یابد همچنین نتایج نشان داد که در سه دوره مورد مطالعه بارش متوسط به اندازه 6، 10 و 17 میلی متر نسبت به دوره پایه کاهش می یابد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - مقایسه روش های طبقه بندی پیکسل پایه و شیءگرا در تهیۀ نقشه کاربری اراضی (مطالعه موردی: دشت های اصفهان- برخوار، نجف آباد و چادگان)
    سنجش‌ازدور و سامانه اطلاعات جغرافیایی در منابع طبیعی , العدد 1 , السنة 9 , بهار 1397
    الگوریتم های شناسایی تغییرات در تصاویر سنجش‌ازدور به دو دسته پیکسل پایه و شیءگرا بر پایه حداقل واحد پردازش تقسیم می شوند. هدف از این پژوهش مقایسه عملکرد روش های پیکسل پایه و شیءگرا در طبقه بندی کاربری اراضی در دشت های اصفهان- برخوار، نجف آباد و چادگان و بررسی تغییر کارب أکثر
    الگوریتم های شناسایی تغییرات در تصاویر سنجش‌ازدور به دو دسته پیکسل پایه و شیءگرا بر پایه حداقل واحد پردازش تقسیم می شوند. هدف از این پژوهش مقایسه عملکرد روش های پیکسل پایه و شیءگرا در طبقه بندی کاربری اراضی در دشت های اصفهان- برخوار، نجف آباد و چادگان و بررسی تغییر کاربری اراضی در طول دوره آماری با استفاده از تصاویر لندست (TM (1985 و (OLI (2015 است. طبقه بندی کاربری اراضی شامل قطعه بندی داده های تصویری با استفاده از الگوریتم قطعه بندی چندمقیاسه در محیط نرم‌افزار eCognition انجام شد. سپس این قطعات انتخاب‌شده و با استفاده از الگوریتم نزدیک ترین همسایه شیءگرا طبقه بندی شدند. طبقه بندی پیکسل پایه نظارت شده شامل انتخاب نمونه های تعلیمی با استفاده از الگوریتم حداکثر احتمال انجام شد. ارزیابی صحت در هر دو روش انجام شد. نتایج نشان داد که طبقه-بندی شیءگرا با صحت کلی بالای 90 درصد نسبت به طبقه بندی پیکسل پایه از دقت بالاتری برخوردار است. نقشه های کاربری اراضی نشان داد به ترتیب در دشت های اصفهان- برخوار، نجف آباد و چادگان مساحت کاربری مسکونی برابر با 2.09، 9.66، 3.74 درصد افزایش و کاربری مرتعی برابر با 7.48، 10.94 و 17.73 درصد کاهش در طول دوره موردمطالعه داشته اند. همچنین در دشت چادگان سطح اراضی زراعی و تحت آیش به ترتیب به میزان 8.31 و 5.64 درصد افزایش داشته اند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    5 - Climate Change Impact on Quality of Life Indicators of Pastoralists (Case study: Rangelands of Haraz River Basin, Mazandaran province, Iran)
    Journal of Rangeland Science , العدد 1 , السنة 9 , زمستان 2019
    Climate changes pose great threats to the main services of ecosystems such as food security, water security and health. This research was carried out in Haraz river basin rangelands, Mazandaran province in the north of Iran in 2015-2017 to analyze the perspectives of Ha أکثر
    Climate changes pose great threats to the main services of ecosystems such as food security, water security and health. This research was carried out in Haraz river basin rangelands, Mazandaran province in the north of Iran in 2015-2017 to analyze the perspectives of Haraz river basin (HRB) pastoralists about climate change. From 5236 local pastoralists, the sample size was consisted of 350 ones based on Cochran formula. This study was conducted in 130 custom units (Samane Orfi) in HRB. At first, a questionnaire with 13 main criteria and 31 indicators related to quality of life was prepared and filled by local pastoralists. Cronbach's alpha was varied from 0.72 to 0.88. Independent indicators were compared via Mann-Whitney U test using SPSS 16. Rangelands of HRB were divided into two parts due to having a wide variety of environmental factors and management. Most of pastoralists believed that climate changes occurred in HRB and also, there was a strong convergence between the perspectives of two pastoral groups (pastoralists of Baladeh and Larijan) with long-term trends in all weather stations about changes in climate characteristics. The results of Mann-Whitney U test showed that pastoralists perceptions of climate change impact on quality of life indicators differ significantly in terms of increased migration, anger, frustration, conflicts between the pastoralists, decreasing sympathy, reduced sense of responsibility between pastoralists, reduced pastoralists' participation in the range management actions, reduced effective participation in the improvement measures, increased distance between livestock pen and water resources (p<0.01) and reduced food intake regardless of health and management of livestock diseases and loss of social cohesion (p<0.05). It means that two groups believed that these indicators have been affected by climate changes with different weights. But no significant differences were observed for other indicators. The most important impact of climate changes from the perspectives of Baladeh pastoralists was on water quantity, migration, job insecurity, future expectancy and social conflicts with coefficient of variations of 0.207, 0.22, 0.297, 0.299 and 0.30, respectively with negative impacts. Larijan pastoralists believed that climate changes had the most important impact on migration, water quantity, future expectancy, social conflicts and job insecurity with coefficient of variation involving 0.26, 0.263, 0.277, 0.29 and 0.323, respectively with negative impacts. Although proper interpretation of regional climate change pattern is provided by pastoralists, extension services and increasing social awareness associated with global warming and climate changes should be prepared to cope with potential future threats of climate changes. تفاصيل المقالة