در سال های اخیر، تاثیر متقابل تغییر کاربری اراضی و فرسایش خاک تبدیل به یک نگرانی عمده زیست محیطی شده و تاثیرات مهمی در فرسایش خاک و تولید رسوب داشته است. نتایج بدست آمده از مطالعات نشانگر این امر است که از بین عوامل موثر بر فرسایش آبی و تولید رسوب عامل استفاده از وضعیت أکثر
در سال های اخیر، تاثیر متقابل تغییر کاربری اراضی و فرسایش خاک تبدیل به یک نگرانی عمده زیست محیطی شده و تاثیرات مهمی در فرسایش خاک و تولید رسوب داشته است. نتایج بدست آمده از مطالعات نشانگر این امر است که از بین عوامل موثر بر فرسایش آبی و تولید رسوب عامل استفاده از وضعیت زمین و پوشش گیاهی نقش اساسی در ایجاد اشکال مختلف فرسایش و مقدار رسوب تولید شده در حوزه آبخیز دارد. به این دلیل این تحقیق به منظور بررسی تعیین تاثیر کاربری اراضی و پوشش گیاهی بر اشکال فرسایش و مقدار تولید رسوب در حوزه آبخیز رود ورس در استان قزوین صورت گرفته است. در این تحقیق برای برآورد فرسایش و رسوب حوزه از مدل MPSIAC[1] استفاده شده، و با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)[2] نقش کاربری ها درایجاد اشکال فرسایش و تولید رسوب مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که کاربری های مختلف در منطقه مورد مطالعه نه تنها بر پیدایش اشکال مختلف فرسایش، بلکه بر شدت آنها و میزان تولید رسوب تاثیر گذار است. در این حوزه انواع فرسایش شیاری، خندقی، کناری و آبراهه ای به صورت متوسط تا شدید به چشم می خورد. میزان رسوب برآورد شده از مدل برای کل حوزه 7/1 تن در هکتار در سال و مقدار فرسایش ویژه در حوزه 04/7 تن در هکتار در سال برآورد گردیده است. کاربری زراعت دیم با 14/2 تن در هکتار در سال تولید رسوب بیشترین تاثیر را در ایجاد فرسایش و رسوب در بین کاربری های حوزه دارد. در کاربری مرتع تیپ 3 و زراعت دیم مقدار رسوب برآورد شده بسیار بالا است که نشان دهنده استفاده نادرست از اراضی حوزه باشد. مقدار رسوب تولید شده در کاربری مرتع تیپ 1 کمتر از باغ بوده که نشان دهنده تاثیر مثبت پوشش گیاهی مرتعی خوب در کاهش مقدار فرسایش و رسوب است.
تفاصيل المقالة
حفاظت منابع آب و خاک (علمی - پژوهشی)
,
العدد1,السنة
8
,
بهار
1398
در سالهای اخیر دریاچه ارومیه بعلت کاهش شدید تراز آب خود، به یکی از منابع اصلی گرد و غبار در ایران تبدیل شده است. یکی از اطلاعات ضروری برای تصمیمگیری درخصوص چگونگی رفتار با این مسأله، آگاهی از توزیع اندازه ذراتی است که در ارتفاعات مختلف از سطح زمین در حال حرکت است. جهت أکثر
در سالهای اخیر دریاچه ارومیه بعلت کاهش شدید تراز آب خود، به یکی از منابع اصلی گرد و غبار در ایران تبدیل شده است. یکی از اطلاعات ضروری برای تصمیمگیری درخصوص چگونگی رفتار با این مسأله، آگاهی از توزیع اندازه ذراتی است که در ارتفاعات مختلف از سطح زمین در حال حرکت است. جهت به تله انداختن ذرات گرد و غبار حاصل از فرسایش بادی خاکهای اطراف دریاچه ارومیه یکی از کانونهای گرد و غبار واقع در جنوب شرق دریاچه ارومیه در فاصله 30 کیلومتری جاده تبریز- آذرشهر انتخاب و از نمونهگیرهای BSNE (Big Spring Number Eight) استفاده گردید. 14 عدد دیرک که بر روی هر کدام چهار نمونهگیر در ارتفاعهای 15/0، 5/0، 1 و 2 متری از سطح زمین قرار گرفته شده بود، در الگویی دایرهای شکل نصب گردید. نمونهگیرها در 12 دوره زمانی (از اسفند 1394 تا بهمن 1395) تخلیه شده و و توزیع اندازه ذرات و نیمرخ عمودی ذرات جمعآوری گردیده تعیین شد. نتایج نشان داد مقدار درصد ذرات ریز (15/0 - 053/0 میلیمتر) بیشتر از ذرات درشت (1- 25/0 میلیمتر) است. بیشترین مقدار ذرات ریز در ارتفاعات 100 و200 سانتی-متری و بیشترین مقدار ذرات درشت در ارتفاع 15 سانتیمتری از سطح زمین دیده شد. با افزایش ارتفاع از سطح زمین، وزن ذرات جمع-آوری شده کاهش یافت. رابطه توانی بهترین تابع برای تشریح تغییرات وزن ذرات جمعآوری شده و ارتفاع از سطح زمین بود. نتایج نشان-دهنده همبستگی منفی بین مجموع بارندگی ماهانه و وزن ذرات جمعآوری شده بود.
تفاصيل المقالة
حفاظت منابع آب و خاک (علمی - پژوهشی)
,
العدد4,السنة
12
,
پاییز
1401
زمینه و هدف: فرسایش بادی در بخش بزرگی از پهنه ایران وجود داد که سبب تخریب اراضی و کاهش باروری آنها به همراه اثرات زیستمحیطی شده است. شناخت مناطق حساس به فرسایش میتواند در برنامهریزیهای حفاظت خاک به کمک مدیران منابع طبیعی و محیطزیست آید.روش پژوهش: این تحقیق برای برآ أکثر
زمینه و هدف: فرسایش بادی در بخش بزرگی از پهنه ایران وجود داد که سبب تخریب اراضی و کاهش باروری آنها به همراه اثرات زیستمحیطی شده است. شناخت مناطق حساس به فرسایش میتواند در برنامهریزیهای حفاظت خاک به کمک مدیران منابع طبیعی و محیطزیست آید.روش پژوهش: این تحقیق برای برآورد جزء فرسایشپذیر خاک در مقابل باد (EF) از روی ویژگیهای سهل الوصول خاک دردشت الله ‎آباد واقع در شرق استان قزوین انجام شد. بدین منظور جزء فرسایشپذیر خاک در مقابل باد با استفاده از روشهای رگرسیون چند متغیره (MLR)، شبکه عصبی مصنوعی (ANN) و تلفیق شبکه عصبی مصنوعی با الگوریتم ژنتیک برای بهینهسازی اوزان (GA-ANN) با به کار بردن ویژگیهای سهل الوصول برآورد شد. با بررسی نقشه خاک، تفاوت خاک ها و خصوصیات محیطی دشت اللهآباد، 103 نمونه خاک طبق یک الگوی تصادفی طبقه بندی شده از 10 سانتیمتری سطح آن‎ها، جمعآوری و به آزمایشگاه ارسال شد. در نمونه های خاک، برخی خصوصیات خاک بهعنوان ورودی های مدل های برآورد جزء فرسایشپذیر خاک در مقابل باد اندازهگیری گردید. ورودی های هر مدل شاملpH، ECe، CCE، SAR، جرم مخصوص ظاهری، ذرات شن، سیلت و رس، ذرات درشت خاک با قطر کمتر از 2 میلی متر و ماده آلی بودند. دقت و قابلیت اعتماد نتایج مدل‎ های ایجاد شده با توجه به معیارهای ضریب تبیین، مجذور مربعات خطا، آزمون مورگان-گرنجر- نیوبلد و شاخص آکایک مورد مقایسه قرار گفتند.یافته ها: طبق یافته ها، بیشترین همبستگی جزء فرسایشپذیر خاک در مقابل باد (EF) با مقدار رس خاک دیده شد (789/0- r=). همچنین جزء فرسایشپذیر خاک با خصوصیات دیگر خاک شامل pH، هدایت الکتریکی، SAR، مقدار ماده آلی و جرم مخصوص ظاهری، همبستگی نشان داد، این همبستگی با سه خصوصیت SAR، ماده آلی و رس در سطح یک درصد همبستگی معنی دار بود. مدل‎های ایجاد شده با هر سه روش توانایی بسیار بیشتری در پیش بینی EF در سری داده های آزمون نسبت به داده های سری آموزش داشتند. همچنین نتایج نشان داد که مدل شبکه عصبی از دقت بیشتر و خطای تخمین کمتری در مقایسه با مدل های هیبرید و رگرسیون بهدست آمده است. نتایج آنالیز حساسیت نیز نشان داد که بیشترین حساسیت مدل به متغیرهای ورودی در مدل ANN، به ترتیب مربوط به ماده آلی و SAR و در مدل GA-ANN مربوط به متغیر میزان رس خاک بود.نتیجه گیری: بر طبق نتایج، تنها مدل رگرسیون در مرحله آموزش دارای R2 بیشتر از 50 درصد (R2=0.56) در برآورد جزء فرسایش پذیری خاک بود که البته این مقدار (R2=0.56) نیز قابل اعتماد نیست. با توجه به نتایج مرحله آزمون، هر سه مدل به کار رفته شامل رگرسیون، شبکه عصبی مصنوعی و تلفیق آن با الگوریتم ژنتیک در برآورد شاخص جزء فرسایشپذیر خاک از کارایی مناسبی برخوردار نمیباشند بهطوری که بالاترین ضریب تبیین (R2) در مدل شبکه عصبی در مرحله آزمون (R2 = 0.43)، صحت کمتر از 50 درصد در تخمین EF داشت که نمی تواند صحت مناسبی در پیش بینی جزء فرسایش پذیری بادی خاک باشد.
تفاصيل المقالة
دشت سیرجان از مناطق اصلی و مستعد کشت پسته استان کرمان می باشد. در این مطالعه، بر اساس اطلاعات موجود یک ترانسکت شرقی- غربی عمود بر گسترش دشت انتخاب و تعداد 15 پروفیل در فیزیوگرافی های موجود تحت کشت پسته حفر، تشریح و نمونه برداری شدند. افق اکریک در لایه سطحی و افق های مشخ أکثر
دشت سیرجان از مناطق اصلی و مستعد کشت پسته استان کرمان می باشد. در این مطالعه، بر اساس اطلاعات موجود یک ترانسکت شرقی- غربی عمود بر گسترش دشت انتخاب و تعداد 15 پروفیل در فیزیوگرافی های موجود تحت کشت پسته حفر، تشریح و نمونه برداری شدند. افق اکریک در لایه سطحی و افق های مشخصه سالیک ، جیپسیک و کمبیک در لایه های تحتانی تفکیک شده بود. در طول ترانکست پروفیل ها از شرق به غرب در رده های انتی سولز و اریدی سولز رده بندی شده و همچنین در شرق کمترین و در مرکز و غرب ترانسکت بیشترین تحول خاک مشاهده شد. از نظر فیزیوگرافی نیز آبرفت ها و واریزه های بادبزنی شکل سنگریزه دار (شرق و جنوب شرق) نسبت به دشت های سیلابی و اراضی پست (غرب) کمتر تحت تأثیر فرایندهای خاکسازی قرار گرفته بودند. میزان شوری لایه سطحی در پروفیل های شرق ترانسکت حدود 4 و در غرب حدود 50 دسی زیمنس بر متر و در لایه های تحتانی نیز از حداقل 1/8 تا بیش از 70 دسی زیمنس بر متر به ترتیب در پروفیل های 1 و 12 بود. تقریباً در کلیه پروفیل ها بیشترین مقدار شوری، نسبت جذب سدیم و آنیون ها و کاتیون ها در لایه های دوم و سوم مشاهده شد. از مهمترین پارامترهای موثر بر کاهش تولید پسته بافت خاک و سنگریزه در شرق ترانسکت و در مرکز و غرب آن شوری، نسبت جذب سدیم، گچ و سطح آب زیر زمینی بالا در گذشته و خصوصیات فیزیکی خاک می باشد. مطالعه دقیق و پایش اطلاعات، اصلاح شوری و قلیاییت، مدیریت صحیح خاک های گچی و بهبود شرایط حاصلخیزی خاک و ماده آلی توصیه می شود.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications