فهرس المقالات زهرا حاتمی


  • المقاله

    1 - مضمون آفرینی در غزلیات کلیم کاشانی
    زبان و ادب فارسی واحد سنندج , العدد 4 , السنة 12 , پاییز 1399
    مضمون‌آفرینی فرایندی است که در آن نکتة باریک، خیال دقیق، نازک‌بینی و صورت تازه از معنی آفریده شده باشد که مهمترین ویژگی شعر فارسی از قرن نهم به بعد تا سبک معروف به هندی است. مضمون مقوله‌ایست ساختاری و مربوط به فرم و ظرفیت‌های زبانی و عامل شکل‌گیری مضمون، قدرت تداعی شاعر أکثر
    مضمون‌آفرینی فرایندی است که در آن نکتة باریک، خیال دقیق، نازک‌بینی و صورت تازه از معنی آفریده شده باشد که مهمترین ویژگی شعر فارسی از قرن نهم به بعد تا سبک معروف به هندی است. مضمون مقوله‌ایست ساختاری و مربوط به فرم و ظرفیت‌های زبانی و عامل شکل‌گیری مضمون، قدرت تداعی شاعراز رهگذر شباهت‌ها، مجاورت و تضادهاست. کلیم کاشانی شاعر مضمون‌آفرین سبک هندی، با برخورداری از نگاهی ژرف و باریک‌بینانه به دنیای پیرامون خویش اشیا را با روشی متفاوت به کار می‌گیرد و با توجّه به عینیّت‌ها، اصول کلی و تصاویر خیالی و نیز کاربرد یک یا چند شگرد مضمون ساز به آفرینش مضامین تازه دست می‌زند و به شکل غیر مستقیم به بیان حالات نفسانی ناب خود می‌پردازد. در این پژوهش برای دستیابی به شگردهای مضمون سازی با اشیا و بررسی زاویة دید شاعر، شمع به عنوان یکی از عناصر مضمون‌ساز در غزلیات کلیم مورد مطالعه قرار گرفت و مشخص شد که در میان شگردهای مختلف مضمون آفرینی اسلوب معادله پربسامدترین روش به کار رفته است که شاید بتوان دلیل وجود این بسامد چشمگیر را به آمیختگی میان شاعران و عوام نسبت داد عاملی که انگیزة همه فهم بودن را در شاعران صفویّه تقویت کرده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - نگاهی به شیوه های مضمون بندی در غزلیات کلیم کاشانی
    زبان و ادب فارسی واحد سنندج , العدد 1 , السنة 14 , بهار 1401
    یکی از شیوههای سبکی و منحصر به فرد در شعر سبک هندی که باعث خلق معانی و مضامین بکر شعری (معنی بیگانه) گردیده است بکار بردن شگردهایی است که با استفاده از آن به کشف رابطه و پیوندی تازه میان امری ذهنی با عینی پرداخته که در ظاهر هیچ پیوندی میان آنها نبوده و این جزئی نگری و ب أکثر
    یکی از شیوههای سبکی و منحصر به فرد در شعر سبک هندی که باعث خلق معانی و مضامین بکر شعری (معنی بیگانه) گردیده است بکار بردن شگردهایی است که با استفاده از آن به کشف رابطه و پیوندی تازه میان امری ذهنی با عینی پرداخته که در ظاهر هیچ پیوندی میان آنها نبوده و این جزئی نگری و باریک بینی و دقّت در جزئیات عاملی است که شاعر حتّی اشیاء پیرامون خود را به عنوان یکی از عناصر مضمونساز انتخاب مینماید.کلیم را میتوان تواناترین شاعر در تجسّم بخشیدن به معانی دقیق و مصوّر ساختن افکار رقیق در قالب الفاظ خواند که غزلیّاتش مُزیّن به تشخیص، باریکاندیشی، مضمونهای بکر و بدیع، خیالپردازی، معانی رنگین و استعارههای متعالی و دور از ذهن است.در این پژوهش شگردهای مضمونبندی در غزلیات کلیم مورد مطالعه قرار گرفت و مشخص شد که وی برای بستن مضمون و مضمون‌‌بندی در غزلیّاتش از عناصر مختلفی بهره میگیرد که این عناصر در شبکة تصاویر و تداعی معانی در شعر او نقش مهمّی داشته چون نگاه ژرفبین و خلاّق او مدام از یک شیء یا پدیده، متوجّه امر دیگری شده که از طریق ارتباط میان الفاظِ یک بیت و پیوند بین آنها و رابطة سه گانة شباهت، مجاورت و تضاد از رهگذر نگرشی دقیق و جزئی به اشیاء پیرامون خود مضمونی تازه خلق میکند. تفاصيل المقالة