فهرس المقالات سیف الله سیف اللهی


  • المقاله

    1 - مطالعه زمینه ها و موانع شکل گیری حکمرانی خوب در ایران معاصر
    علوم اجتماعی , العدد 2 , السنة 13 , تابستان 1398
    حکمرانی خوب الگویی تازه در ادبیات توسعه که از تعامل سه بخش خصوصی، جامعه مدنی و دولت شکل می گیرد. در واقع جامعه مدنی پایدار و دولت شهروند مدار زمینه ساز دستیابی به توسعه پایدار و حکمرانی خوب است. هدف اصلی در این پژوهشمطالعه و بررسی نقش احزاب سیاسی در شکل گیری حکمرانی خوب أکثر
    حکمرانی خوب الگویی تازه در ادبیات توسعه که از تعامل سه بخش خصوصی، جامعه مدنی و دولت شکل می گیرد. در واقع جامعه مدنی پایدار و دولت شهروند مدار زمینه ساز دستیابی به توسعه پایدار و حکمرانی خوب است. هدف اصلی در این پژوهشمطالعه و بررسی نقش احزاب سیاسی در شکل گیری حکمرانی خوب در ایران می باشد. مطالعه و بررسی موضوع به صورت مطالعه ومصاحبه با صاحب نظران و فعالان سیاسی حزبی واساتید دانشگاه با استفاده از نمونه گیری نظری و هدفمند و بهره یابی از روش نظریه بنیادی صورت گرفته است. پایایی و اعتبار پژوهش به صورت قابلیت تأیید یا تأییدپذیری به شکل پرهیز از سوگیری پژوهشگر، قابلیت اعتبار یا باور پذیری و اعتماد مصاحبه شوندگان به داده های استخراج شده و اطمینان پذیری در قالب رفت و برگشت داده ها با مصاحبه شوندگان، مشورت با صاحب نظران به دست آمد. داده های پژوهش که در فرآیند بهره یابی از روش نظریه بنیادی به دست آمده است نشان می دهد که تمامیت خواهی نظام سیاسی، فرهنگ سیاسی، آگاهی بخشی احزاب سیاسی به صورت مقولات شرایطی، تعاملی پیامدی بوده است. بر مبنای یافته های پژوهش حاضر؛ عمده ترین مشکل و مانع دستیابی به حکمرانی خوب در ایران می باشد؛ از جانب نظام های سیاسی ایجاد شده است. نظام های سیاسی چه پیش و چه پس از انقلاب همواره، توزیع قدرت را تهدید قلمداد کرده و آزادی فعالیت احزاب و تشکل های مدنی را محدود کرده اند. عزیمت به سوی توسعه پایدار و رعایت حقوق شهروند مداری و قانون مداری، زمینه ساز بنیادین دستیابی به حکمرانی خوب در ایران می باشد.واژگان کلیدی: حکمرانی خوب، احزاب سیاسی، جامعه مدنی، فرهنگ سیاسی، دولت مدرن. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - پیامدهای اجتماعی طرح‌های انتقال آب با تاکید بر مفهوم شهروندی
    پژوهش اجتماعی , العدد 4 , السنة 14 , پاییز 1401
    آب به لحاظ کمبود آن در بخش بزرگی از جغرافیای خشک ایران و رقابت بر سر تصاحب و بهره‌برداری از آن هم‌اکنون به یک سوژه مهم اجتماعی تبدیل شده است. در دهه‌های اخیر، اجرای طرح‌های توسعه و انتقال آب که بر مبنای فراوانی آب در یک نقطه و کمبود آن در منطقه‌ای دیگر تعریف می‌شود، شدت أکثر
    آب به لحاظ کمبود آن در بخش بزرگی از جغرافیای خشک ایران و رقابت بر سر تصاحب و بهره‌برداری از آن هم‌اکنون به یک سوژه مهم اجتماعی تبدیل شده است. در دهه‌های اخیر، اجرای طرح‌های توسعه و انتقال آب که بر مبنای فراوانی آب در یک نقطه و کمبود آن در منطقه‌ای دیگر تعریف می‌شود، شدت و سرعت بیشتری گرفته است؛ اما این طرح‌ها فاقد نگاه اجتماعی دقیق و حساس بوده و مناطق میزبان طرح را به کانون مسائل مختلف اجتماعی تبدیل کرده است. بررسی پیشینه این طرح‌ها و همچنین وضعیت کنونی مناطق و استان‌های میزبان طرح نشان می‌دهد که مطالعات ارزیابی اجتماعی یا درست انجام نشده و یا اینکه انجام آنها فرمالیته و ظاهری بوده است. این پژوهش به دنبال مطالعه عمیق و شناسایی آثار و پیامدهای اجتماعی طرح‌های انتقال آب پس از اجرای این طرح‌ها در مبدا انتقال است و برای میدان پژوهش خود استان چهارمحال و بختیاری را به عنوان پرتنش‌ترین استان کشور در موضوع انتقال آب انتخاب کرده است. به منظور استفاده از داده‌های واقعی میدان پژوهش، نظریه زمینه‌بنیاد (گرندد تئوری) به عنوان روش تحقیق انتخاب شده تا با قابلیت‌های این روش، طیف متنوعی از داده‌های کمی و کیفی برای بررسی و تحلیل در اختیار این پژوهش قرار گیرد. تحلیل داده‌های حاصل از اسناد، مصاحبه‌ها، فضای مجازی، مقاله‌ها و پیمایش انجام شده نشان از تاثیرات عمیق این طرح‌ها در مناطق اجرای طرح از بعد معیشت، نابرابری، سرمایه اجتماعی و شهروندی دارد و این مناطق به شدت از نظر شاخص‌های مختلف اجتماعی تحت تاثیر طرح‌های انتقال آب قرار گرفته‌اند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - مطالعۀ تأثیر عناصر فرهنگی در توسعۀ پایدار با میانجی‌گری خاص‌گرایی
    تغییرات اجتماعی - فرهنگی , ستأتي المقالات قريبًا
    عناصر فرهنگی نقش مهمی در توسعۀ پایدار هر جامعه‌ای دارد. درواقع فرهنگ عامل اصلی و به‌عبارتی موتور توسعه است و خاص‌گرایی درکنار آن می‌تواند نقش به‌سزایی داشته باشد. پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر عناصر فرهنگی در توسعۀ پایدار اردبیل با میانجی‌گری خاص‌گرایی موردمطالعۀ شهروندا أکثر
    عناصر فرهنگی نقش مهمی در توسعۀ پایدار هر جامعه‌ای دارد. درواقع فرهنگ عامل اصلی و به‌عبارتی موتور توسعه است و خاص‌گرایی درکنار آن می‌تواند نقش به‌سزایی داشته باشد. پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر عناصر فرهنگی در توسعۀ پایدار اردبیل با میانجی‌گری خاص‌گرایی موردمطالعۀ شهروندان اردبیل در سال 1400شمسی می‌باشد. پژوهش پیش‌رو از نوع توصیفی-هم‌بستگی و هدف کاربردی می‌باشد. جامعۀ آماری شامل شهروندان 65-18ساله شهر اردبیل به تعداد 605992 بود. بنابراین بااستفاده‌از فرمول کوکران، تعداد 450نفر از شهروندان با نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای و تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده‌ها از پرسش‌نامه محقق ساخته که پایایی آن برابر با 85/0 بوده استفاده شده است. بدین‌سان، داده‌ها بابه‌کارگیری آزمون‌های پیرسون، رگرسیون و تحلیل مسیر به کمک نرم‌افزار SPSS موردتحلیل قرار گرفتند. یافته‌ها نشان داد بین عناصر فرهنگی و خاص‌گرایی با توسعۀ پایدار رابطۀ مثبت و بین عناصر فرهنگی با خاص‌گرایی رابطۀ منفی وجود دارد. تحلیل رگرسیونی و مسیر نشان دادکه 61درصد از تغييرات توسعۀ پایدار به کمك متغيرهای مستقل قابل‌تبيين است همچنین عناصر فرهنگی 62/0 و خاص‌گرایی 53/0 بر توسعۀ پایدار اثر مستقیم دارند. برای رسیدن به توسعۀ پایدار می‌بایست به عناصر فرهنگی و خاص‌گرایی توجه کرد تا بتوان آینده‌ای بهتر برای افراد جامعه درست کرد. درنتیجه توجه‌به قابلیت‌های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و استفادۀ بهینه از پتانسیل‌ها می‌تواند نقش مهمی دراین خصوص داشته باشد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - شناسایی و سنجش بسترهای بایسته برای الگوی مدیریت استراتژیک شهری (مطالعه موردی شهر مشهد)
    فصلنامه علمی و پژوهشی پژوهش و برنامه ریزی شهری , العدد 2 , السنة 3 , تابستان 1391
    این نوشتار، نخست با بکارگیری روش انبارش _ پیرایش، بسترهای بایسته را برای برپایی الگوی مدیریت استراتژیک شهری، شناسایی کرده و سپس با بهره گیری از پرسشنامه، وضعیت هر یک از این بستر‌ها را در شهر مشهد مورد سنجش قرار داده است.. برای این کار، ۳۸۴ پرسشنامه بین شهروندان و ۲۱ پرس أکثر
    این نوشتار، نخست با بکارگیری روش انبارش _ پیرایش، بسترهای بایسته را برای برپایی الگوی مدیریت استراتژیک شهری، شناسایی کرده و سپس با بهره گیری از پرسشنامه، وضعیت هر یک از این بستر‌ها را در شهر مشهد مورد سنجش قرار داده است.. برای این کار، ۳۸۴ پرسشنامه بین شهروندان و ۲۱ پرسشنامه بین کار‌شناسان شهری توزیع گردید. بسترهای بایسته برای برپایی الگوی مدیریت استراتژیک شهری عبارتند از: شاخص اطلاعات، تفکر استراتژیک، تعهد، خودنوسازی، ثبات نسبی، شفافیت، شهروند مداری، مشارکت، یکپارچگی، خودارزیابی و بسیج منابع. یافته نشان می‌دهد در کلانشهر مشهد میانگینِ میانگین‌های ۱۱ شاخص مذکور برابر ۲.۲ است که کمتر از ۲.۵ (حد متوسط در طیف لیکرت) قرار دارد. از ۱۱ شاخص بیان شده، یک شاخص فرا‌تر از حد متوسط (شاخص تعهد)، دو شاخص برابر حد متوسط (شاخص بسیج منابع و شاخص خودارزیابی) و هشت شاخص دیگر، فرو‌تر از حد متوسط هستند. بنابراین، در شهر مشهد، بسترهای بایسته‌ای که الگوی مدیریت استراتژیک باید بر پایه آن‌ها استوار گردد، از استحکام لازم برخوردار نیستند، در نتیجه نخست باید در راستای فراهم آوردن این بستر‌ها کوشید و سپس اقدام به برپایی مدیریت استراتژیک کرد.    تفاصيل المقالة