فهرس المقالات فرهاد خرمایی


  • المقاله

    1 - پیش‌بینی حوزه‌های خاص امیدواری دانشجویان در چارچوب سبک‌های دلبستگی آنان
    دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی , العدد 5 , السنة 17 , زمستان 1395
    هدف این پژوهش پیش‌بینی حوزه‌های خاص امیدواری دانشجویان بر اساس سبک دلبستگی آنان است. طرح مطالعه از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری پژوهش همه دانش‌آموزان ورودی جدید دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 91ـ1390 بودند. نمونه شامل 250 دانشجوی تازه وارد بود که با روش نمونه‌گی أکثر
    هدف این پژوهش پیش‌بینی حوزه‌های خاص امیدواری دانشجویان بر اساس سبک دلبستگی آنان است. طرح مطالعه از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری پژوهش همه دانش‌آموزان ورودی جدید دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 91ـ1390 بودند. نمونه شامل 250 دانشجوی تازه وارد بود که با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب شدند و پرسشنامه سبک‌های دلبستگی بزرگسالان (هازن و شیور، 1987) و مقیاس امیدواری حوزه‌های خاص بزرگسالان (سیمپسون، 1999) را تکمیل کردند. داده‌ها با استفاده از مدل‌یابی معادله ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد که دلبستگی ایمن هر پنج حوزۀ خاص امیدواریِ روابط اجتماعی (01/0>P ، 83/0=β)، تحصیلات (01/0>P ، 79/0 =β)، زندگی خانوادگی (01/0>P ، 40/0 =β)، شغل (01/0>P ، 51/0 =β)، و اوقات فراغت (01/0>P ، 62/0 =β) را به‌طور معنادار و مثبت پیش‌بینی کرد، اما دلبستگی اجتنابی هیچ یک از حوزه‌های امیدواری را به‌طور معنادار پیش‌بینی نمی‌کند. دلبستگی دوسوگرا نیز فقط حوزۀ امید در زندگی خانوادگی را به‌طور معنادار و منفی پیش‌بینی می‌کند (05/0>P ، 25/0- =β). بر طبق نتایج به‌دست آمده از پژوهش می‌‌توان ادعا کرد که در افزایش امیدواری به افراد به‌ویژه افرادی که برای روان‌درمانی مراجع می‌کنند، باید به نوع دلبستگی آنان توجه شود. چرا که افزایش امید در این افراد باید در حوزه‌های مشخصی از جنبه‌های مختلف زندگی صورت گیرد تا مسأله یا مشکلی را ایجاد نکند و همچنین بر تأثیر درمانی امید بیفزاید. تفاصيل المقالة


  • المقاله

    3 - مؤلفه‌های صبر مادر و توان بدرفتاری با کودک: نقش واسطه‌ای نارسانظم‌جویی هیجانی
    روان‌شناسی تحولی: روان‌شناسان ایرانی , العدد 1 , السنة 16 , بهار 1399
    این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه‌ای نارسا‌نظم‎جویی هیجانی در رابطه بین توان بدرفتاری مادر با کودک و مؤلفه‌های صبر انجام شد. نمونه پژوهش شامل 300 نفر از مادران بوشهری بود که فرزندان آن‌ها در سال تحصیلی 97-1396در مقطع پیش‌دبستانی ثبت‌نام شده بودند. این شرکت‌کنندگان با أکثر
    این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه‌ای نارسا‌نظم‎جویی هیجانی در رابطه بین توان بدرفتاری مادر با کودک و مؤلفه‌های صبر انجام شد. نمونه پژوهش شامل 300 نفر از مادران بوشهری بود که فرزندان آن‌ها در سال تحصیلی 97-1396در مقطع پیش‌دبستانی ثبت‌نام شده بودند. این شرکت‌کنندگان با روش نمونه‌برداری هدفمند انتخاب شدند و مقیاس صبر بزرگسالان (خرمایی، فرمانی و سلطانی، 1393ب)، مقیاس نارسا‌نظم‎جویی هیجانی (برادلی و دیگران، 2011) و سیاهه توان بدرفتاری با کودک‎ـ‎فرم کوتاه (آندرسما، چافینز، مولینز و لی‌برتون، 2005) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده‌ها از مدل‌سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته‌ها بیانگر برازش مطلوب مدل مفروض و واسطه‌گری نسبی مؤلفه‌های نارسا‌نظم‎جویی هیجان در رابطه بین صبر مادر و توان بدرفتاری او با کودک بود. تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم مؤلفه‌های صبر بر بدرفتاری با کودک نیز مورد بحث قرار گرفته است. مدل نهایی پژوهش به‌صورت کلی بر ضرورت توجه به متغیر صبر در آموزش خانواده‌ها به‌ویژه مادران تأکید می‌کند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - تاثیر مداخله مدل عمومی پرخاشگری و مهارت آموزی مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیکی بر پرخاشگری و نشخوار خشم
    روان‌شناسی تحولی: روان‌شناسان ایرانی , العدد 2 , السنة 17 , تابستان 1400
    هدف این پژوهش مقایسة تأثیر مدل عمومی پرخاشگری و رفتار درمانی دیالکتیکی بر پرخاشگری و نشخوار خشم دانش‌آموزان و روش پژوهش تجربی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه گواه بود. جامعة آماری پژوهش را دانش‌آموزان پسر متوسطة اول شهر شیراز در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند؛ 45 نف أکثر
    هدف این پژوهش مقایسة تأثیر مدل عمومی پرخاشگری و رفتار درمانی دیالکتیکی بر پرخاشگری و نشخوار خشم دانش‌آموزان و روش پژوهش تجربی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه گواه بود. جامعة آماری پژوهش را دانش‌آموزان پسر متوسطة اول شهر شیراز در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند؛ 45 نفر از دانش‌آموزانی که نمرة متوسط به بالا در پرخاشگری داشتند با نمونه‌برداری تصادفی خوشه‌ای انتخاب و به شکل تصادفی گمارش شدند. برای اجرای مداخلات از پروتکل مدل عمومی پرخاشگری و پروتکل رفتاردرمانی دیالکتیکی و برای جمع آوری داده‌ها از مقیاس پرخاشگری (باس و وارن، 2000) و مقیاس نشخوار خشم (ساکودولسکی، گلاب و کرومول، 2001) استفاده شد. نتایج آزمون چندمتغیری نشان داد، هر دو نوع مداخله تاثیر معنادار بر کاهش پرخاشگری و نشخوار خشم دارد. بین تأثیر مدل عمومی پرخاشگری و رفتاردرمانی دیالکتیکی در کاهش پرخاشگری تفاوت معنادار وجود داشت، اما در کاهش نشخوار خشم تفاوت معنادار یافت نشد. با توجه به یافته‌های پژوهش می‌توان از مدل عمومی پرخاشگری به عنوان روش مطلوب برای کاهش پرخاشگری و نشخوار خشم استفاده کرد. تفاصيل المقالة