فهرس المقالات کامران یزدانبخش


  • المقاله

    1 - اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر رضایت زناشویی و علایم روانشناختی زنان متاهل
    دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی , العدد 4 , السنة 22 , پاییز 1400
    هدف این پژوهش تعیین تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر رضایت زناشویی و علائم روانشناختی در زنان متأهل بود. طرح پژوهش نیمه‌آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری این پژوهش را زنان متأهل مراجعه‌کننده به کلینیک های منطقۀ 2 شهر تهران در سال أکثر
    هدف این پژوهش تعیین تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر رضایت زناشویی و علائم روانشناختی در زنان متأهل بود. طرح پژوهش نیمه‌آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری این پژوهش را زنان متأهل مراجعه‌کننده به کلینیک های منطقۀ 2 شهر تهران در سال 1398تشکیل می دادند که 30 نفر از آن ها با روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب و در دو گروه 15 نفری (آزمایش و کنترل) جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامۀ فهرست نشانگان روانشناختی (Derogatis, Lipman & Covi, 1973) و رضایت زناشویی (Enrich, 1983) بود. گروه آزمایش، 8 جلسه یک ساعت و نیمه، تحت شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی قرار گرفتند. پس از اتمام دوره، پس‌آزمون اجرا و برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتعیری نشان داد شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر کاهش نمرات علائم روانشناختی (جسمانی‌سازی، افسردگی و اضطراب) و افزایش رضایت زناشویی آزمودنی های گروه آزمایش، مؤثر و معنا دار است (P≤0/001). بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند بر علائم روانشناختی زنان (جسمانی سازی، افسردگی و اضطراب) و رضایت زناشویی تأثیر مثبتی داشته باشد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - نقش واسطه‌ای راهبردهای مدیریت زندگی در رابطه بین پدیدآورندگی - راکدماندگی و بهزیستی فاعلی در میانسالی
    روان‌شناسی تحولی: روان‌شناسان ایرانی , العدد 1 , السنة 20 , پاییز 1402
    هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش واسطه‌ای راهبردهای مدیریت زندگی در رابطه بین پدیدآورندگی-راکدماندگی، با بهزیستی فاعلی در دوره میانسالی بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی و جامعه‌ی آماری پژوهش شامل کلیه‌ میانسالان ساکن شهر کرمانشاه بود که از بین آنها 200 نفر (127 مرد و 73 زن) با ر أکثر
    هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش واسطه‌ای راهبردهای مدیریت زندگی در رابطه بین پدیدآورندگی-راکدماندگی، با بهزیستی فاعلی در دوره میانسالی بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی و جامعه‌ی آماری پژوهش شامل کلیه‌ میانسالان ساکن شهر کرمانشاه بود که از بین آنها 200 نفر (127 مرد و 73 زن) با روش نمونه‌گیری داوطلبانه انتخاب و به چهار ابزار مقیاس بهزیستی ذهنی (کانتریل ، 1965)، پدیدآورندگی لویولا (مک آدامز و دی سانت آوبین، 1992)، مقیاس راکد‌‌‌ماندگی (برادلی، 1997) و راهبردهای مدیریت زندگی (بالتس و دیگران، 1999) پاسخ دادند. برای تحلیل داده‌ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که پدیدآورندگی-راکدماندگی از طریق راهبردهای مدیریت زندگی با بهزیستی ذهنی رابطه دارد.بطور کلی افراد پدیدآورنده‌ای که از راهبردهای مدیریت زندگی استفاده می‌کنند در میانسالی از بهزیستی ذهنی بیشتری برخوردارند.همچنین افرادی که راکدماندگی در دوران میانسالی را تجربه میکنند کمتر از راهبردهای مدیریت استفاده میکنند که باعث کاهش بهزیستی ذهنی میشود.در نتیجه، با توجه به اهمیت بهزیستی ذهنی در میانسالان، روان‌شناسان می‌توانند با تکیه بر دو متغیر پدیدآورندگی_راکدماندگی و راهبردهای مدیریت زندگی و تلاش برای بهبود و اصلاح آنها در میانسالان و انجام مداخلات و درمان‌ها در جامعه ، گامی در جهت افزایش کیفیت این دوران بردارند. تفاصيل المقالة