فهرس المقالات پروین رامک


  • المقاله

    1 - بررسی برخی عوامل اکولوژیک مؤثر بر انتشار گونه Festuca ovina در مراتع استان لرستان- شهرستان دلفان
    اکوسیستم های طبیعی ایران , العدد 5 , السنة 7 , زمستان 1395
    هدف این پژوهش بررسی تأثیر عوامل محیطی بر انتشار گونه Festuca ovina L. بود. ابتدا 5 رویشگاه در سطح شهرستان دلفان انتخاب شد. در هر رویشگاه سه سایت انتخاب و سپس در هر سایت 3 ترانسکت به طول 100 متر مستقر و در طول هر ترانسکت در 10 قطعه نمونه یک مترمربعی درصد تاج پوشش کل و تر أکثر
    هدف این پژوهش بررسی تأثیر عوامل محیطی بر انتشار گونه Festuca ovina L. بود. ابتدا 5 رویشگاه در سطح شهرستان دلفان انتخاب شد. در هر رویشگاه سه سایت انتخاب و سپس در هر سایت 3 ترانسکت به طول 100 متر مستقر و در طول هر ترانسکت در 10 قطعه نمونه یک مترمربعی درصد تاج پوشش کل و تراکم گونه مورد بررسی در خردادماه تعیین شد. در ابتدا، وسط و انتهای هر ترانسکت از عمق 30-0 سانتی‌متری خاک برداشت شد (در مجموع 135 نمونه خاک). ارتفاع، شیب، جهت شیب و برخی مشخصه‌های خاک شامل: بافت، هدایت الکتریکی، اسیدیته، ماده آلی، فسفر و پتاسیم قابل جذب و درصد ازت تعیین شدند. برای طبقه‌بندی سایت‌های نمونه‌برداری از روش تجزیه خوشه‌ای، مقایسه گروه‌های حاصل از تجزیه خوشه‌ای از آزمون t مستقل و تعیین اهمیت پارامترها از آنالیز تشخیص استفاده شد. نتایج تجزیه خوشه‌ای نشان داد که سایت‌ها به 2 گروه اصلی در سطح 5 درصد تفکیک می‌شوند. نتایج نشان داد که گونه مورد بررسی بیش‌ترین حضور را در ارتفاع 2641 متر، شیب بالای 40 درصد و جهات جغرافیایی شمال‌غرب و غرب، دمای 10 درجه سانتی‌گراد، بارندگی 481 میلی‌متر، خاک‌های با ماده آلی 97/1 درصد و درصد رس کمتر و مقدار سیلت بیشتر دارد. نتایج آنالیز تشخیص نشان داد که در ارتفاع، بارندگی و دما و همچنین برخی از پارامترهای مربوط به خاک مانند درصد شن، درصد سیلت و مقدار ماده آلی و در درجه دوم جهت شیب و سایر خصوصیات مربوط به خاک مانند pH و پتاسیم در انتشار گونه مورد مطالعه مؤثر هستند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - بررسی و مقایسه اثر روش‌های استخراج با تقطیر و سیال فوق بحرانی بر عملکرد، فعالیت آنتی‌اکسیدانی و ضدقارچی اسانس گیاه دارویی Artemisia persica Boiss.
    اکوفیتوشیمی گیاهان دارویی , العدد 2 , السنة 7 , تابستان 1398
    دراین مطالعه سرشاخه‌های گلدار درمنه ایرانی (Artemisia persica Boiss.) در فصل تابستان سال 1396، از مزرعه تحقیقاتی نورآباد لرستان برداشت و اسانس گیاهان به روش‌های تقطیر با آب و سیال فوق بحرانی استخراج شد. مهمترین مواد موثره اسانس‌ها با استفاده از دستگاه GC/MS آنالیز گردید أکثر
    دراین مطالعه سرشاخه‌های گلدار درمنه ایرانی (Artemisia persica Boiss.) در فصل تابستان سال 1396، از مزرعه تحقیقاتی نورآباد لرستان برداشت و اسانس گیاهان به روش‌های تقطیر با آب و سیال فوق بحرانی استخراج شد. مهمترین مواد موثره اسانس‌ها با استفاده از دستگاه GC/MS آنالیز گردید و عملکرد آنتی اکسیدانی و ضد قارچی آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. با استفاده از روش براث میکرو دایلوشن اثر اسانس‌ها بر روی سویه‌های Microsporum canis ، Trichophyton rubrum، Epidermophyton floccosum و Trichophyton mentagrophytes ، سنجش شد. همچنین فعالیت آنتی‌اکسیدانی اسانس‌ها با دو آزمون مهار رادیکال های آزاد 2 و 2 - دی فنیل- 1- پیکریل هیدرازیل (DPPH) و 2 و 2- آزینو بیس 3 -اتیل بنزوتیازولین -6- سولفونیک اسید (ABTS) ارزیابی گردید. بازده اسانس در روش تقطیر با آب؛ 7/1درصد و در روش سیال فوق بحرانی بین 7/1 تا 7/5 درصد متتغییر بود. عمده‌ترین ترکیبات شناسایی شده در روش سیال فوق بحرانی عبارت بودند از؛ داوانون (29 درصد)، لاسینیاتافوران H (1/18 درصد)، آرتدوگلاسیا اکسید C (5/8 درصد) و نوروداوانه (6/7 درصد) و در روش تقطیر با آب؛ داوانون (22 درصد)، لاسینیاتافوران G (1/7 درصد) و آرتدوگلاسیا اکسید D (6 درصد)، ترکیبات غالب بودند. اسانس استخراج شده به روش تقطیر با آب دارای بیشترین اثر ضد قارچی بر سویه‌های اپیدرموفایتون فلوکوزوم و تریکوفایتون منتاگروفیتز با MFC و MIC معادل μg/mL 32، بود. همچنین اسانس استخراج شده با آب، در آزمون‌های DPPH و ABTS به ترتیب با IC50 ؛ 32/20 و 23/14 میکروگرم بر میلی‌لیتر، بیشترین قدرت مهار رادیکال های آزاد را داشت. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - Determination of Allowable Use and Grazing Tolerance of <i>Picris strigosa</i> (Case Study: Blooman rangelands, Lorestan Province, Iran)
    Journal of Rangeland Science , العدد 4 , السنة 12 , تابستان 2022
    Picris strigosa is a valuable forage species in mountainous rangelands of Lorestan province, Iran, which produces suitable forage for sheep grazing. The aim of this study was to determine the allowable use and grazing tolerance of this species. For this purpose, 50 indi أکثر
    Picris strigosa is a valuable forage species in mountainous rangelands of Lorestan province, Iran, which produces suitable forage for sheep grazing. The aim of this study was to determine the allowable use and grazing tolerance of this species. For this purpose, 50 individuals of P. strigosa were selected in its typical habitat and marked for monitoring after applying four levels of harvesting intensities including control (0%), 25, 50, and 75% of the annual production during 2007&ndash;2011. Treatments were investigated by clipping and weighing method every month from May to July in vegetation period. The results showed a significant difference in terms of forage production between treatments (P&le;0.01). The highest and lowest forage production with average values of 42.45g and 15.23 g per plant were obtained in 0% harvesting rate (control) and 75% intensity rate, respectively. In other words, harvesting higher than 50% coupled with early grazing (April and May, in accordance with the local pattern and research method of this article) weakens the individuals. Continuation of this process also increases the mortality of the individuals (death of 30% of the stands at a harvest intensity rate of 75%). Due to the sensitivity of the species to early grazing, it was recommended that for such a dominant species, livestock should enter the pasture in early June. Maximum forage production in control and the fast reduction in forage production of 75% treatment emphasize that overgrazing of this species would completely eliminate it from the field. It was concluded that P. strigosa is sensitive to grazing and its sensitivity should be considered in rangeland management plans. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - واکنش شش گونه گیاه دارویی حوزه آبخیز نوژیان به همزیستی با قارچ های میکوریزی آربوسکولار طی فصول بهار و پاییز
    اکوفیزیولوژی گیاهی , العدد 5 , السنة 10 , زمستان 1397
    در این تحقیق همزیستی قارچ‌های میکوریز آربسکولار با گونه‌های دارویی Artemisa aucheri ، Cychorium intybus، Mentha longifolia، Plantago lanceolata، Thymus kotschyanus و Ziziphora clinopodioides طی دو سال در فصل‌های بهار و پائیز در حوزه آبخیز نوژیان، بررسی شد. منطقه نوژیان أکثر
    در این تحقیق همزیستی قارچ‌های میکوریز آربسکولار با گونه‌های دارویی Artemisa aucheri ، Cychorium intybus، Mentha longifolia، Plantago lanceolata، Thymus kotschyanus و Ziziphora clinopodioides طی دو سال در فصل‌های بهار و پائیز در حوزه آبخیز نوژیان، بررسی شد. منطقه نوژیان با مساحت 34000 هکتار، بین طول شرقی جغرافیاییَ 23 &deg;48 تا َ40 &ordm; 48 و عرض شمالی جغرافیاییَ 17 &ordm;33 تا َ46 ˚33 در حوزه آبریز سد دز در استان لرستان واقع شده است. تفاوت معنی داری در میزان عناصر فسفر، پتاسیم، نیتروژن، منیزیوم و ماده آلی خاک در دو فصل پاییز و بهار مشاهده شد. عناصر پتاسیم، ازت و فسفر با اسپورهای خاک و درصد کلنیزاسیون قارچ‌های میکوریز آربسکولار همبستگی منفی داشتند اما عنصر منیزیوم با اسپورهای خاک و کلنیزاسیون قارچ‌های میکوریز آربسکولار به ترتیب 61/0 و 48/0 همبستگی مثبت نشان داد. گونه Thymus kotschyanus بیشترین درصدکلنیزاسیون را با قارچ‌های میکوریز آربسکولار داشت و تعداد اسپور قارچ‌های میکوریز آربسکولار در ریزوسفر گونه Ziziphora clinopodioides بیش از سایر گونه‌ها بود. بیشترین تعداد اسپور و کلنیزاسیون قارچ‌های میکوریز آربسکولار در فصل بهار مشاهده شد. شش گونه از جنس Glomus شامل G. geosporum، G. constrictum، G. mosseae G.macrocarpum، G. etunicatum،G. intradices در ریزوسفر ریشه گیاهان دارویی مورد مطالعه شناسایی شدند. تفاصيل المقالة