استفاده از قارچ های خاکزی همچون جنس فوزاریوم، یکی از استراتژی های کنترل و مدیریت گیاهان انگلی میباشد. بر این اساس به منظور ارزیابی پتانسیل بیماری زایی، از ساقه بوته های آلوده گل جالیز مصری (Phelipanche aegyptiaca)، قارچ Fusarium oxysporum جداسازی و پس از شناسایی، آزما أکثر
استفاده از قارچ های خاکزی همچون جنس فوزاریوم، یکی از استراتژی های کنترل و مدیریت گیاهان انگلی میباشد. بر این اساس به منظور ارزیابی پتانسیل بیماری زایی، از ساقه بوته های آلوده گل جالیز مصری (Phelipanche aegyptiaca)، قارچ Fusarium oxysporum جداسازی و پس از شناسایی، آزمایشی در محیط گلخانه با استفاده از دو تیمار تلقیح شده با سوسپانسیون قارچ F. oxysporum و تیمار شاهد (عدم تلقیح) انجام شد. در تیمار تلقیح شده، از سوسپانسیون قارچی با غلظت 107× 5 اسپور در میلی لیتر، به میزان 50 میلی لیتر به ازای هر گلدان و در تیمار شاهد از آب شیر استفاده شد. صفات مورد مطالعه شامل تعداد کل ساقه های انگل، تعداد ساقه های انگل خارج شده، تعداد ساقه های انگل بیمار و مرده، تعداد ساقه های انگل سالم، تعداد ساقه های گل داده، تعداد ساقه انگل به ازای بوته، ارتفاع ساقه های انگل، وزن خشک گل جالیز مصری و و زن خشک بوته های گوجه فرنگی بودند. نتایج مقایسه میانگین دو تیمار با آزمون t- test، اختلاف معنی داری را در وزن خشک گل جالیز و گوجه فرنگی نشان داد به طوری که میانگین وزن خشک گل جالیز در تیمار تلقیح شده با قارچ F. oxysporum (6 گرم)، در مقایسه با تیمار شاهد (84/16 گرم)، 8/2 برابر کمتر بود. همچنین بیشترین میانگین وزن خشک گوجه فرنگی ( 43/36 گرم ) در تیمار تلقیح شده با قارچ F. oxysporum مشاهده شد که نسبت به شاهد با 25/25 گرم، 27/44 درصد افزایش داشته است. در آزمون دامنه میزبانی نیز، هیچ یک از گیاهان آزمون شده علائم آلودگی پایداری را اعم از پژمردگی دائم و نکروزه شدن، نشان ندادند. به طور کلی استفاده از این گونه قارچ در کنترل زیستی گل جالیز مصری توانست بر روی تمامی صفات مورد مطالعه موثر واقع شود، ماده خشک گل جالیز مصری را کاهش و ماده خشک گوجه فرنگی را افزایش دهد.
تفاصيل المقالة
این مطالعه به منظور کنترل بیولوژیکی علف هرز تلخه به وسیله مگس بذر خوار تلخه Urophora xanthippe Dipt.: Tephritidae) ) در سال 1391 در آزمایشگاه و گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی، دانشگاه بیرجند انجام گرفت. مطالعه ب هصورت دو آزمایش جداگانه صورت گرفت. آزمایش اول جهت تأثیر م أکثر
این مطالعه به منظور کنترل بیولوژیکی علف هرز تلخه به وسیله مگس بذر خوار تلخه Urophora xanthippe Dipt.: Tephritidae) ) در سال 1391 در آزمایشگاه و گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی، دانشگاه بیرجند انجام گرفت. مطالعه ب هصورت دو آزمایش جداگانه صورت گرفت. آزمایش اول جهت تأثیر مگس بذر خوار بر جوانه زنی بذور علف های هرز تلخه و آزمایش دوم تع یین کارایی مگس بذر خوار در کاهش تولید بذر تلخه بود. نتایج نشان داد مگس بذ رخوار موجب کاهش معنی دار ) 001 / P>0 ( درصد بذور جوانه زده )با میانگین 11 / 7( در مقایسه با تیمار شاهد )با میانگین 44 / 52 ( شد. وزن تر و وزن خشک گیاهچه در تیمار شاهد به ترتیب 176 / 0 و 009 / 0 گرم بود که با کاربرد مگس مقدار آن به 025 / 0 و 001 / 0 گرم رسید. نتایج آزمون کارایی مگس بذر خوار نشان داد با میانگین 72 درصد خسارت در قوزه های تیمار شده با تیمار شاهد اختلاف معنی داری وجود داشت؛ بنابراین به نظر می رسد بتوان از این عامل بیولوژیکی در کنترل تلخه استفاده نمود.
تفاصيل المقالة
علفهای هرز حاشیه مزارع میتوانند بهعنوان یک عامل تأثیرگذار در پراکندگی و توزیع مکانی آفات مورد استفاده قرار گیرند و همچنین میتوانند بهعنوان گیاهان تله و یا زیستگاه مناسبی برای حشرات مفید باشند و محصول اصلی را در برابر آفات حفاظت کنند. به منظور ارزیابی اثرات حاشیها أکثر
علفهای هرز حاشیه مزارع میتوانند بهعنوان یک عامل تأثیرگذار در پراکندگی و توزیع مکانی آفات مورد استفاده قرار گیرند و همچنین میتوانند بهعنوان گیاهان تله و یا زیستگاه مناسبی برای حشرات مفید باشند و محصول اصلی را در برابر آفات حفاظت کنند. به منظور ارزیابی اثرات حاشیهای گیاه هرز تاتوره بر تراکم آفات کلیدی گوجهفرنگی از قبیل شته (Myzus persicae)، تریپس (Thrips tabace) و هلیوتیس (Helicoverpa armigera)، این آزمایش در یکی از مزارع گوجهفرنگی روستای کلاته میان از توابع شهرستان چناران در سال زراعی ۹۳ـ۱۳۹۲ انجام گرفت. این آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با ۲ تیمار (حضورعلف هرز در حاشیه مزرعه و عدم حضور علفهرز در حاشیه مزرعه) و در۴ سطح (فاصله از حاشیه مزرعه) و سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که آفات شته و تریپس با استقرار گیاه گوجهفرنگی، ظهور پیداکرده و با شمارش جمعیت آنها مشخص شد که اختلاف معنیداری در کاهش جمعیت این آفات در کرتهای با حضور اثر حاشیهای گیاه تاتوره وجود دارد و در مورد میزان خسارت هلیوتیس نیز رابطه معنیداری با حضور حاشیهای گیاه تاتوره وجود داشت. بنابراین به دلیل اینکه گیاه تاتوره دارای ترکیبات ماده سمی داتورین است باعث دفع شتهها و تریپسها، که حشراتی مکنده بوده و از شیره گیاه تغذیه میکنند، شده است. علف هرز تاتوره نقش تأثیرگذاری بر تراکم آفت هلیوتیس داشت. فاصله از حاشیه علفهرزی نیز بر تراکم این آفات رابطه معنیداری داشت. بهطوریکه با افزایش فاصله از حاشیه علف هرزی تراکم آفات شته و تریپس افزایش و تراکم آفت هلیوتیس کاهش یافت. بنابراین میتوان از گیاه تاتوره در برنامههای مدیریت تلفیقی آفات گوجهفرنگی استفاده کرد.
تفاصيل المقالة
به منظور جمعآوری و شناسایی فون حشرات مرتبط با علف هرز خار زن بابا و معرفی عوامل احتمالی کنترل بیولوژیک این گونه هرز، آزمایشی در دو بخش میدانی و آزمایشگاهی در سه منطقه استان های خراسان شمالی و رضوی در سال 92 اجرا شد. در هر یک از مراحل رشدی گیاه، سه نوبت نمونه برداری از أکثر
به منظور جمعآوری و شناسایی فون حشرات مرتبط با علف هرز خار زن بابا و معرفی عوامل احتمالی کنترل بیولوژیک این گونه هرز، آزمایشی در دو بخش میدانی و آزمایشگاهی در سه منطقه استان های خراسان شمالی و رضوی در سال 92 اجرا شد. در هر یک از مراحل رشدی گیاه، سه نوبت نمونه برداری از هر منطقه صورت گرفت. تمامی اندام های رویشی و زایشی گیاه مورد بررسی دقیق قرار گرفتند. در آزمایشگاه، بررسی های لازم برای تغذیه حشرات از قسمت های مختلف گیاه انجام گرفت و رفتار تغذیه ای گونه ها مورد بررسی قرار گرفت. در مجموع، بیست و چهار گونه حشره متعلق به راسته های مختلف از روی این گیاه جمع آوری شدند و ۱۷ گونه، جزء گونههای عمومی و عمدتاً دشمنان طبیعی، گرده افشان و... بودند. هفت گونه به طور اختصاصی از علف هرز خار زن بابا تغذیه می کنند. بر این اساس، می توان نتیجه گرفت که شناسایی فون بندپایان علف هرز خار زن بابا از نقطه نظر کنترل بیولوژیک، حائز اهمیت می باشد.
تفاصيل المقالة
علوم به زراعی گیاهی
,
العدد1,السنة
13
,
تابستان
1402
لازم است میزان اثر تنش خشکی و وجود یا عدم وجود علفهای هرز بر میزان رشد و عملکرد گیاهان زراعی مهم از جمله ذرت و سورگوم مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور مطالعه مزرعهای در سال زراعی 1393 در مزرعه آموزشی دانشگاه فردوسی مشهد به صورت دو آزمایش مجزا برای دو گیاه ذرت علوفهای أکثر
لازم است میزان اثر تنش خشکی و وجود یا عدم وجود علفهای هرز بر میزان رشد و عملکرد گیاهان زراعی مهم از جمله ذرت و سورگوم مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور مطالعه مزرعهای در سال زراعی 1393 در مزرعه آموزشی دانشگاه فردوسی مشهد به صورت دو آزمایش مجزا برای دو گیاه ذرت علوفهای هیبرید KS260 و سورگوم علوفهای رقم اسپیدفید به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمار اول سطوح آبیاری 65%، 75%، 85% و 100% (%ET0) و تیمار دوم مدیریت علف هرز (وجین و عدم وجین علفهای هرز ) بود. میزان کمترین عملکرد علوفه تر و خشک در ذرت و سورگوم در شرایط کم آبی شدید (تنش 65% ظرفیت زراعی) مشاهده شد. وجین علفهای هرز مزارع ذرت و سورگوم باعث افزایش حدود 35درصدی وزن تر و خشک علوفه ذرت و افزایش 25 درصدی وزن تر علوفه و 100 درصدی وزن خشک علوفه سورگوم شد. وجین علفهای هرز در تمامی شرایط باعث کاهش رقابت این گونهها با گیاه زراعی و افزایش شاخصهای رشدی علوفه از جمله دوام سطح برگ ( 49 درصدی در ذرت و 11 درصدی در سورگوم)، سرعت رشد نسبی ( 9 درصدی در ذرت و 22 درصدی در سورگوم)، سرعت رشد خالص (23 درصد ذرت و 25 درصد در سورگوم) و ارتفاع (12درصدی در ذرت و 15 درصدی در سورگوم) شد و به نظر میرسد مقاومت به خشکی سورگوم و ذرت در شرایط آب و هوایی مشهد تقریبا یکسان است.
تفاصيل المقالة
زراعت و اصلاح نباتات
,
العدد5,السنة
14
,
زمستان
1397
آببه عنوان اصلیترین مولفه رشد و ادامه حیات برای گیاهان محسوب میشود و تقریبا اصلیترین عامل رشد برای این موجودات تلقی میشود. مطالعه پاسخ پارامترهای مختلف رشد و عملکرد ذرت و سورگوم به شرایط کم آبی و همچنین کمی سازی رقابت ذرت و سورگوم با علفهای هرز مبتنی در شرایط مزرعه أکثر
آببه عنوان اصلیترین مولفه رشد و ادامه حیات برای گیاهان محسوب میشود و تقریبا اصلیترین عامل رشد برای این موجودات تلقی میشود. مطالعه پاسخ پارامترهای مختلف رشد و عملکرد ذرت و سورگوم به شرایط کم آبی و همچنین کمی سازی رقابت ذرت و سورگوم با علفهای هرز مبتنی در شرایط مزرعهای نقش مهمی در تشریح تأثیر این مؤلفه ایفا میکند. بدین منظور مطالعه مزرعهای در سال زراعی 93-1392 به صورت آزمایش اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. سطوح آبیاری (65، 75، 85 و 100 درصد نیاز آبی) فاکتور اصلیآزمایش دو واریته ذرت و سورگوم و مدیریت وجین و عدم وجین علفهای هرز به صورت فاکتوریل و به عنوان فاکتور های فرعی مورد آزمایش قرار گرفت. در این طرح شاخص های رشدی ذرت و سورگوم مورد اندازهگیری قرار گرفته و تأثیر سطوح مختلف آبیاری روی این شاخص ها مورد بررسی قرار گرفتند. در نتیجه آزمایش سطح 100 درصد نیاز آبی با داشتن اختلاف معنی دار با سایر تیمارها و همچنین بالاترین مقادیر سطح برگ، وزن خشک، سرعت رشد، سرعت رشد نسبی، دوام سطح برگ، سرعت جذب خالص به ترتیب (58/1، 81/10، 54/8، 92/10، 41/3، 22/1) مطلوب ترین تیمارآبیاری و سطح 65 درصد نیاز آبی با داشتن کمترین مقادیر سطح برگ، وزن خشک (گرم/ متر مربع)، سرعت رشد ( گرم/ روز/متر مربع)، سرعت رشد نسبی (گرم/ متر مربع/ سطح برگ/روز)، سرعت جذب خالص ( گرم/ متر مربع/سطح برگ/روز)، دوام سطح برگ به ترتیب (037/0، 05/6، 06/2، 5/3، 52/0، 75/0) به عنوان سطح آبیاری نامطلوب و سطح تنش آبی برای گیاه ذرت و سورگوم معرفی شد.تمامی تیمار هایی که تحت کنترل مدیریت وجین علف های هرز قرار گرفتند دارای تفاوت معنی دار در شاخص رشدی نسبت به تیمارهای وجین نشده بودند. در این آزمایش مدیریت وجین علف های هرز به عنوان یک راهکار مهار علف های هرز مزرعه و کاهش سطح رقابت علف های هرز با گیاه زراعی مورد استفاده قرار گرفت. در واقع بین تیمارهایی که تحت مدیریت وجینعلفهای هرز بودند و تیمارهاییکه علفهای هرز آنها وجین نشده بود، اختلاف معنیدار در شاخصهای رشد مشاهده شد و تمامی شاخصهای رشد در تیمارهاییکه تحت مدیریت وجین علفهای هرز بودند در مقایسه با تیمارهائیکه وجین نشدند مقادیر بیشتری را نشاندادندکه سطح 100 درصد نیاز آبی با مدیریت وجین علفهای هرز با بیشترین مقادیر شاخصهای رشد و مقایسه میانگین در سطح احتمال %5 بهترین سطح آبیاری و مدیریتی برایدستیابی به مطلوب ترینشاخص های رشد معرفی شد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications