مشارکت سیاسی از جمله مفاهیم مهم در مباحثات اجتماعی و جامعه شناسی سیاسی می باشد. به هر میزانی که مشارکت سیاسی تقویت شود، به همان میزان مشروعیت سیاسی نیز قوی تر می شود. در جمهوری اسلامی ایران، مشارکت سیاسی به عنوان زیربنای مشروعیت سیاسی از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. پ أکثر
مشارکت سیاسی از جمله مفاهیم مهم در مباحثات اجتماعی و جامعه شناسی سیاسی می باشد. به هر میزانی که مشارکت سیاسی تقویت شود، به همان میزان مشروعیت سیاسی نیز قوی تر می شود. در جمهوری اسلامی ایران، مشارکت سیاسی به عنوان زیربنای مشروعیت سیاسی از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. پس از پیروزی انقلاب، ضرورت مشارکت مردم نه تنها کاهش نیافته، بلکه بر اهمیت آن افزوده شده است. در قانون اساسی کشورمان، اصول متعددی وجود دارد که برمشارکت همه جانبه مردم در امور سیاسی جامعه اسلامی، تصریح و تاکید کرده است. با توجه به این امر، سوال اصلی مقاله ی حاضر این گونه مطرح شده است که رویکردهای جمهوری اسلامی ایران به مشارکت سیاسی(با تاکید بر نقش احزاب) چگونه بوده است؟ که این فرضیه محوری مطرح شده است که بعد از انقلاب اسلامی احزاب حد واسط بین مردم و مسئولین عمل کرده که این امر زمینه ساز تقویت مشروعیت در جمهوری اسلامی ایران شده است. نظام جمهوری اسلامی ایران با دگرگونی سیاسی اجتماعی و فرهنگی در جامعه به رشد و گسترش نهادهای مردمی پرداخته و زمینه های مشارکت سیاست مدنی را در فرآیند تصمیم گیری، سیاستگذاری و اداره جامعه فراهم نموده است و رهبران نظام بر آن تأکید نموده اند. نوع روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای می باشد.
تفاصيل المقالة
طبقه بندی اجتماعی نوع ویژه ای از تفکیک اجتماعی است که در آن سلسله مراتب و موقعیت های اجتماعی اهمیت دارد. اصطلاح طبقه با ظهور کارل مارکس معنای ویژه ای یافت و به یکی از مفاهیم بنیادی در علوم اجتماعی معاصر تبدیل شد. در ایران و بعد از انقلاب اسلامی ، به دنبال تغییر در عرصه أکثر
طبقه بندی اجتماعی نوع ویژه ای از تفکیک اجتماعی است که در آن سلسله مراتب و موقعیت های اجتماعی اهمیت دارد. اصطلاح طبقه با ظهور کارل مارکس معنای ویژه ای یافت و به یکی از مفاهیم بنیادی در علوم اجتماعی معاصر تبدیل شد. در ایران و بعد از انقلاب اسلامی ، به دنبال تغییر در عرصه های اصلی جامعه (سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی) در حوزه طبقات نیز برخی تغییرات رخ دااد. هدف این مقاله تبیین جایگاه طبقه متوسط در تحولات سیاسی- اجتماعی ایران از زمان شکل گیری انقلاب اسلامی تا سال 1392 است. در بین گروه ها و طبقات مختلف اجتماعی همواره نقش طبقه متوسط به عنوان یک طبقه تاثیرگذار در مشروعیت بخشی به ساختار حاکم مورد توجه قرار داشته است. نوع روش تحقیق در این مقاله توصیفی – تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و مستند به ارائه آمار و اطلاعات مراجع رسمی است. فضا و ساخت سیاسی حاکم بر جامعه یکی از موضوعات سیاسی در نقش آفرینی طبقات است.تحلیل وضعیت طبقه متوسط بعد از انقلاب در دولت های مختلف نشان می دهد که طبقه متوسط به عنوان اصلی ترین طبقه در تحولات سیاسی – اجتماعی ایران شناخته می شود،که با استفاده از مولفه هایی چون طبقه همراهی با ایدئولوژی نظام ، تلاش برای گذار به دموکراسی در ایران، تقویت مشارکت سیاسی، تقویت روابط با گروه ها و احزاب ذی نفوذ در عرصه سیاسی و تقویت فرهنگ سیاسی توانسته است نقش مهمی را در مشروعیت بخشی به ساختار حاکم ایفا نماید.
تفاصيل المقالة
یکی از شاخص های ضروری برای بقای یک نظام سیاسی، وفاداری سیاسی است که تابع مولفه های تأثیرگذار متعددی از جمله وضعیت اقتصادی و رفاه مردم، اعتماد به مسئولین، مشروعیت نظام، گروه های مرجعاست. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر گروههای مرجع بر وفاداری سیاسی است. روش مورد مطالعه در ای أکثر
یکی از شاخص های ضروری برای بقای یک نظام سیاسی، وفاداری سیاسی است که تابع مولفه های تأثیرگذار متعددی از جمله وضعیت اقتصادی و رفاه مردم، اعتماد به مسئولین، مشروعیت نظام، گروه های مرجعاست. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر گروههای مرجع بر وفاداری سیاسی است. روش مورد مطالعه در این پژوهش، توصیفی تحلیلی و بر اساس تکنیک دلفی صورت گرفته است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل 10 نفر از استانداری، فرمانداری، اساتید دانشگاه و فعالین سیاسی بودند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخت بود که توسط اعضای پانل تدوین شد. نتایج به دست آمده با استفاده از نرمافزار تحلیل دادهها SPSS مورد تجزیه و تحلیل قراگرفتند.برای تحلیل یافته ها از درصد فراوانی و میانگینها، سطح امتیاز هر شاخص و میزان آزمون ضریب همبستگی کندال استفاده شد که در راند سوم با مقدار آزمون کندال(۰/۸۷) و سطح معناداری ۰/۰۲۵ نتایج قابل قبولی به دست آمد. می توان استنباط کرد که در میان شاخصهای مورد تائید و نهایی در راند سوم با توجه به سطح امتیاز و میانگین رتبههای آنان میتوان شاخصهای پراهمیتتر را در وفاداری سیاسی اولویتبندی کرد. بهگونهای که شاخص روابط اجتماعی همتایان با سطح توافق 45 و میانگین رتبه ۱۵/۴۵ بالاترین درصد اهمیت را داشته است، در بخش مدرنیته اجتماعی و فرهنگی، شاخص باسوادی با سطح توافق 45 و میانگین رتبه ۱۵/۱۰ دومین شاخص پراهمیت پژوهش بوده است. سومین شاخص پراهمیت، شاخص موفقیت سیاسی کشور از گروه مدرنیته سیاسی با سطح توافق 45 و میانگین رتبه ۱۵/۰۵ بوده است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications