فهرس المقالات مسعود روحانی


  • المقاله

    1 - تحلیل عنوان‌های اشعار احمد شاملو
    پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی , العدد 4 , السنة 6 , پاییز 1394
    بررسی عنوان‌های شعری می‌تواند راهی باشد برای تحلیل بهتر شعر و اندیشۀ شاعران. در این جستار به بررسی آماری و تحلیلی عنوان‌های شعری احمد شاملو پرداختیم. پرسش اصلی مقاله این است که روش شاملو در انتخاب عنوان‌ها چیست و از این عنوان‌ها چه بهره‌ای برده است؟ به همین منظور، تمام أکثر
    بررسی عنوان‌های شعری می‌تواند راهی باشد برای تحلیل بهتر شعر و اندیشۀ شاعران. در این جستار به بررسی آماری و تحلیلی عنوان‌های شعری احمد شاملو پرداختیم. پرسش اصلی مقاله این است که روش شاملو در انتخاب عنوان‌ها چیست و از این عنوان‌ها چه بهره‌ای برده است؟ به همین منظور، تمام عنوان‌ها از جهات مختلف واژگانی، زبانی و معنایی مورد تحلیل قرار گرفت و روابط میان این عنوان‌ها با محتوای شعر بررسی شد. در این مقاله، تلاش گردید با ارائة جداول و نمودارها، مشخص شود که عنوان‌های شعری حاضر در شعر احمد شاملو چقدر با اندیشه‌ها و مفاهیم موجود در متن هر شعر نزدیک‌اند. آمارها نشان داد شاملو به انتخاب عنوان‌های کوتاه تمایل دارد و از عنوان اشعار خود در راستای دستیابی به وحدت درونی شعر (وحدت ارگانیک) استفاده می‌کند. هم‌چنین از بررسی این عنوان‌ها می‌توان دریافت که مهم‌ترین مضامین شعر شاملو عبارتند از: انسان‌گرایی، طبیعت‌گرایی، عشق و عناصر رمانتیک و مرثیه‌ها. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - بازتاب قصۀ حضرت یونس (ع) در آثار مولانا و تشابه آن با منابع عرفانی پیشین
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , العدد 2 , السنة 16 , تابستان 1399
    قصه‌‌های پیامبران همواره بستری ملموس و قابل‌ فهم برای مخاطب بوده‌ که عارفان برای بیان اندیشه‌های خود از زمینۀ تمثیلی آن بهره برده‌اند. مولانا جلال‌الدین (د.672ق) از جمله عارفانی است که قصه را ابزاری برای ارائۀ معنا قرار داده و از قصه‌های پیامبران سود جسته است. زندگی یون أکثر
    قصه‌‌های پیامبران همواره بستری ملموس و قابل‌ فهم برای مخاطب بوده‌ که عارفان برای بیان اندیشه‌های خود از زمینۀ تمثیلی آن بهره برده‌اند. مولانا جلال‌الدین (د.672ق) از جمله عارفانی است که قصه را ابزاری برای ارائۀ معنا قرار داده و از قصه‌های پیامبران سود جسته است. زندگی یونس (ع)، عناصر ویژه‌ای را در اختیار مولانا نهاده که بستری مناسب برای بیان اندیشه‌های اوست. او به‌ دنبال روایت خطی قصۀ یونس (ع) نیست و به‌ مقتضای سخن و مخاطب، جزئی از قصه را برمی‌گزیند. این نوع گزینش، نگاه نوین مولانا به قصه و به ‌کارگیری آن برای روشن‌داشت اندیشه‌اش است. پژوهش حاضر کاوشی برای بررسی دیدگاه متون عرفانی پیش از مولانا دربارۀ یونس (ع)، روایت مولانا از قصه و میزان شباهت آن‌ها است که از روش توصیفی‌ ـ ‌تحلیلی بهره می‌برد. پس از بحث و بررسی این موارد، به این نتیجه می‌رسیم که مولانا با وجود برداشت‌هایی از آثار پیشینیان، در نهایت، تأویل‌ها و دیدگاه‌های خود را ارائه کرده و در بخش‌هایی، مؤلفه‌های معنایی‌ـ ‌‌هنری جدیدی آفریده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - تابوشکنی عرفا در فروع دین با توجه به متون عرفانی فارسی تا قرن هشتم (مطالعۀ موردیِ نماز، روزه)
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , العدد 1 , السنة 17 , بهار 1400
    با ژرف‌نگری در متون عرفانی، در کنار رابطۀ مطیعانۀ عارف با حقّ، گونۀ دیگری از ارتباط وجود دارد که در گفتار و کردارشان مرزهای مقدّس نادیده انگاشته می‌شود که اجتماع این دو، تأمّل‌ برانگیز است. جستار حاضر با روش تحلیلی ـ توصیفی ضمن بیان اَشکال تابوشکنی‌ در نماز و روزه، در پ أکثر
    با ژرف‌نگری در متون عرفانی، در کنار رابطۀ مطیعانۀ عارف با حقّ، گونۀ دیگری از ارتباط وجود دارد که در گفتار و کردارشان مرزهای مقدّس نادیده انگاشته می‌شود که اجتماع این دو، تأمّل‌ برانگیز است. جستار حاضر با روش تحلیلی ـ توصیفی ضمن بیان اَشکال تابوشکنی‌ در نماز و روزه، در پی اثبات پیوند این تابوشکنی‌ها با دو شکل اصلاح خود و دیگری با اولویّت اصلاح خود یا تأدیب نفس است که در نهایت به اصلاح دیگری یا جامعه منجر می‌شود. همچنین تابوشکنی‌های دو مقولۀ مذکور در مقاله به شکل‌های انتخاب اُولی، مردم‌گریزی و تأدیب نفس و ... استخراج شده است. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد گرچه شکستن ظاهر حریم مقدّسات، با وجود پایبند بودن عرفا به شریعت، از یک سو مخاطبان را دچار تناقض می‌کند، کارکردهایی همچون کشاندن انسان از مرتبۀ عادت و غفلت به آگاهی (معرفت) و تزکیۀ اخلاقی را در پی دارد که با گذر از ظاهر به باطن و معانی پوشیده در اشارات ایشان، قابل توجیه است؛ از دیگر سو نه تنها روش این بزرگان برای جامعه مُضر نیست، بلکه مبانی اخلاقی‌ ارائه می‌کند که انسان و جامعه را به جایگاهی اعتلا می‌بخشد که عبادت، شکلی از اخلاق و اخلاق شکلی از عبادت شده و موجب انضباط بیرونی و درونی می‌گردد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - بررسی و تحلیل مهم‌ترین مطلوب‌های بشری در عبهرالعاشقین و شرح شطحیات با توجه به گزاره‌های انتزاعی و انضمامی
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , العدد 2 , السنة 17 , تابستان 1400
    مطلوب هر آن چیزی است که آدمی خواهان و طالب آن است. شناخت مطلوب‌های بشری به فرد کمک می‌کند تا به جای نزاع بر سر مطلوب‌های اجتماعی، فردی و جمعی به دنبال کسب مطلوب‌های اخلاقی و روان‌شناختی باشد تا زندگی معنا‌داری داشته و به مطلوب‌های ذاتی خود از جمله آرامش برسد. این مقاله أکثر
    مطلوب هر آن چیزی است که آدمی خواهان و طالب آن است. شناخت مطلوب‌های بشری به فرد کمک می‌کند تا به جای نزاع بر سر مطلوب‌های اجتماعی، فردی و جمعی به دنبال کسب مطلوب‌های اخلاقی و روان‌شناختی باشد تا زندگی معنا‌داری داشته و به مطلوب‌های ذاتی خود از جمله آرامش برسد. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی مهم‌ترین مطلوب‌های بشری از دیدگاه روزبهان بقلی با توجه به انتزاعی و انضمامی بودن گزاره‌ها پرداخته است. انتزاع و انضمام گزاره‌ها که همان درجۀ کلّیّت و جزئیّت آن‌هاست در گفتمان ادبی عرفانی حائز اهمیت است؛ خصوصاً از این نظر که آیا عرفا با کلی‌گویی‌های خود پیروانشان را بلاتکلیف ساخته‌اند یا با انضمامی کردن مطالب بر میزان قطعیت کلام خود افزوده و آن‌ها را در مسیری مشخص رهنمون کرده‌اند. روزبهان در عبهرالعاشقین با زبانی استعاری تجربیاتش را تصویرگری کرده و در شرح شطحیات، متنی واقع‌گرایانه برای تفسیر متونی فرا‌‌واقع‌گرایانه ارائه داده و هر دو متن را با انواع روش‌های توصیفی، انضمامی ساخته است. وی مجموع مطلوب‌های اجتماعی فردی و جمعی را مطلوب‌های بالغیری می‌داند که باید در خدمت کمال‌جویی و کسب مطلوب‌های اخلاقی مانند عشق‌ورزی قرار گیرند تا انسان را به مطلوب‌های ذاتی و روان‌شناختی مانند آرامش و معنایافتگی رهنمون سازند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    5 - بررسی و تحلیل «دنیای مطلوب» از منظر عین‌القضات همدانی و روزبهان بقلی با توجه به نظریة انتخاب «ویلیام گلاسر»
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , العدد 1 , السنة 18 , بهار 1401
    دنیای مطلوب در نظریة انتخاب ویلیام گلاسر، مجموعه‌ای از ایماژهای هستی است که انسان برای بهتر زیستن در ذهن دارد؛ این ایماژها نشان دهندۀ جهانی است که انسان آرزو دارد در آن زندگی کند. این مدل ایماژها از دنیای مطلوب، همان نوعی است که عرفای پیشین ما با برداشت از کتب مقدس و کش أکثر
    دنیای مطلوب در نظریة انتخاب ویلیام گلاسر، مجموعه‌ای از ایماژهای هستی است که انسان برای بهتر زیستن در ذهن دارد؛ این ایماژها نشان دهندۀ جهانی است که انسان آرزو دارد در آن زندگی کند. این مدل ایماژها از دنیای مطلوب، همان نوعی است که عرفای پیشین ما با برداشت از کتب مقدس و کشف و شهود شخصی به تصویر کشیده‌اند. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی دنیای مطلوب از دیدگاه عین‌القضات همدانی و روزبهان بقلی با توجه به نظریۀ انتخاب ویلیام گلاسر پرداخته است. دنیای مطلوب در گفتمان ادبی عرفانی از این نظر و در پاسخ به این مسأله حائز اهمیت است که عرفا با ترسیم دنیای آرمانی خود، پیروانشان را به سمت دنیایی قابل دسترس هدایت کرده‌اند؛ گاه نیز دنیای مطلوب آنان، دنیایی انتزاعی و غیرقابل دسترس است. عین‌القضات و روزبهان با زبانی استعاری تجربیات زیستة خود را تصویرگری کرده و با متونی واقع‌گرایانه، دنیایی فرا‌‌واقع‌گرایانه را تفسیر کرده‌اند و کیفیت دنیای مطلوبی را که در آن وصال حقّ تعالی و فنای فی‌الله محقق می‌شود را در مقام تشبیه به کبریاء الله، وجه الله، صحرای جبروت، ازل، گلستان ازل و جهان سرمد تعبیر کرده‌اند. این دو عارف با استفاده از انواع روش‌های توصیفی، تصاویر ذهنی افراد را تغییر داده و آنان را به دنیایی مطلوب ـ ولو انتزاعی ـ که در آن مطلوب‌های ذاتی و روان‌شناختی مانند آرامش و معنایافتگی حاکم است، رهنمون ساخته‌اند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    6 - بررسی تطبیقی «انسان معنوی» در اندیشة مولانا و وین دایر
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , العدد 1 , السنة 19 , بهار 1402
    مسأله واکاوی حقیقت انسان از اساسی‌ترین تأملات فلسفی، دینی و جامعه‌شناسی است. در مکاتب عرفانی نیز شناخت ویژگی‌های انسان معنوی و راه‌های وصول وی به سعادت، در رأس امور قرار دارد. عالمان و عارفان بی‌شماری ـ چه در غرب و چه در شرق ـ به این موضوع پرداخته و به نتایج متفاوتی دست أکثر
    مسأله واکاوی حقیقت انسان از اساسی‌ترین تأملات فلسفی، دینی و جامعه‌شناسی است. در مکاتب عرفانی نیز شناخت ویژگی‌های انسان معنوی و راه‌های وصول وی به سعادت، در رأس امور قرار دارد. عالمان و عارفان بی‌شماری ـ چه در غرب و چه در شرق ـ به این موضوع پرداخته و به نتایج متفاوتی دست یافته‌اند. در این جستار با روش توصیفی ـ تطبیقی، به بررسی نظام اندیشگانی دو عارف بزرگ دنیا، مولانا جلال الدین محمد بلخی و وین.ولتر دایر پیرامون مسألة انسان معنوی پرداخته و وجوه همسان و غیرهمسان اندیشة این دو عارف تبیین می‌شود. یافته‌های پژوهش نشان از آن دارد که وجوه اشتراک نظرات این دو عارف بسیار بیشتر از وجوه افتراق آن‌ها است. این امر از تأثیر فراوان دایر از آموزه‌های مولانا و نیز همسانی آبشخورها و مشارب تجربی آنان؛ یعنی عرفان حقیقی یا حقیقت عرفان حکایت دارد. از جمله اصلی‌ترین نقاط اشتراک این دو، می‌توان به مفهوم وحدت وجود و از مهمترین وجوه افتراق میان آن دو می‌توان به مسألة اعتقاد به عقوبت اشاره کرد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    7 - نشانه‌شناسی ‌‌لایه‌ای «اَلست» در مثنوی معنوی
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , العدد 1 , السنة 20 , بهار 1403
    نشانه‌شناسی در پي کشف قراردادهایی است که به تولید معنا می‌انجامد و هر واژه را به عنوان یک نشانه در فرایند دال و مدلول و دلالت، تحلیل و موجبات درک عمیق‌تر واژه را فراهم می‌کند. این پژوهش با روش تحلیلی ـ توصیفی و با تکیه بر علم نشانه‌شناسی‌لایه‌ای، به تحلیل واژه «اَلست» ب أکثر
    نشانه‌شناسی در پي کشف قراردادهایی است که به تولید معنا می‌انجامد و هر واژه را به عنوان یک نشانه در فرایند دال و مدلول و دلالت، تحلیل و موجبات درک عمیق‌تر واژه را فراهم می‌کند. این پژوهش با روش تحلیلی ـ توصیفی و با تکیه بر علم نشانه‌شناسی‌لایه‌ای، به تحلیل واژه «اَلست» به عنوان یک نشانه انتزاعی که مدلول‌های متنوعی را می‌طلبد پرداخته است؛ زیرا مولانا این واژه را مانند دیگر واژگان قرآنی دستخوش تحول معنایی کرده و تصرفات بدیعی در آن ایجاد نموده است و هرگاه به این عبارت استناد می‌کند، پیوندهای معنایی خاصی را با مفهومی خاص بیان می‌کند. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که مولانا این واژه را در حوزه‌های معنایی با کارکرد هنری ویژه‌ای بکار برده و با این حوزه‌های معنایی ارتباط برقرار کرده است و با تسلط بر دقایق علوم عرفانی، فلسفی، تاریخی، روانی و از همه مهم‌تر قرآن و احادیث، توانسته مفاهیم این علوم را در خلال این واژه بگنجاند و صرفا قصد لفاظی و سخن‌آرایی از این واژه را نداشته است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    8 - «بررسی مقایسه‌ای «تجرید» در اندیشه مولانا و جیدو کریشنامورتی»
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , العدد 500 , السنة 1 , بهار 2050
    تجرید به معنای ترک کلیة تعلقات مادی و معنوی برای رسیدن به حق و حقیقت، به عنوان یکی از مهمترین عوامل تشکیل‌دهندة تصوف، از مباحث اصلی و مورد توجه عرفاست که در متون عرفانی از آن سخن به‌میان-آمده‌است. در این جستار که به روش توصیفی – تحلیلی نگاشته‌شده، دیدگاه‌های مولان أکثر
    تجرید به معنای ترک کلیة تعلقات مادی و معنوی برای رسیدن به حق و حقیقت، به عنوان یکی از مهمترین عوامل تشکیل‌دهندة تصوف، از مباحث اصلی و مورد توجه عرفاست که در متون عرفانی از آن سخن به‌میان-آمده‌است. در این جستار که به روش توصیفی – تحلیلی نگاشته‌شده، دیدگاه‌های مولانا جلال‌الدین‌محمد‌ بلخی و جیدو‌ کریشنامورتی درخصوص تجرید با یکدیگر مقایسه‌شده‌است. هدف پژوهش، یافتن همسانی‌ها وناهمسانی‌ها در نظام فکری و اندیشگانی این دو عارف بزرگ مشرق زمین است. نتایج پژوهش نشان‌می‌دهد که این دو عارف در مسائل بسیاری همچون: اعتقاد همزمان به تجرید مادی و معنوی، تجرید از کشور یا سرزمین، تجرید از عقل، دانش و دانستگی، تجرید از خود یا نفس، تجرید و عشق، تجرید و خودشناسی و... با هم اشتراک اندیشگانی و در مسائلی همچون: تجرید از مرشد و معلم و تجرید از دین و ایدئولوژی با یکدیگر اختلاف و ناهمسانی دارند. اما به‌ طور‌کلی نقاط اشتراک این دو بیش از نقاط افتراق است و این امر یکسان‌بودن آبشخور معرفتی و مشارب تجربی این دو عارف که همان عرفان حقیقی یا حقیقت عرفان است را نشان‌می‌دهد. تفاصيل المقالة