سنجیده و بَوَندهتر (= کاملتر) آن مینماید که ما در بحثهای اسطورهشناختی سنجشی (= تطبیقی) به پهنة بَوَندهتر آن، یعنی نقد اسطورهشناختی سنجشی بپردازیم و تنها در نمایاندن همانندیها و همسانیهای دو یا چند اسطوره باز نماییم؛ که به نقد و گزار أکثر
سنجیده و بَوَندهتر (= کاملتر) آن مینماید که ما در بحثهای اسطورهشناختی سنجشی (= تطبیقی) به پهنة بَوَندهتر آن، یعنی نقد اسطورهشناختی سنجشی بپردازیم و تنها در نمایاندن همانندیها و همسانیهای دو یا چند اسطوره باز نماییم؛ که به نقد و گزارش آنها بپردازیم. این جُستار، دو قهرمان اسطورههای ایرانی و یونانی، فریدون و تزه را به دبستان نقد اسطورهشناختی ژرفا برده، و پس از سنجشی در میانة این دو قهرمان و رسیدن به پنج زینة (= مرحله) رشدِ همسان در آنها، هر کدام از این زینههای پنجگانة رشد را به ژرفی و گستردگی میگزارد و در فرجام، این پنج زینه را چونان کهن نمونهای، نیز چونان ریختاری (= فرمولی) قهرمانساز مینماید.
تفاصيل المقالة
زبان و ادب فارسی واحد سنندج
,
العدد2,السنة
3
,
تابستان
1390
این جستار، بر آن است که شیوههای نقد زن سالارانه را در پهنهی ادب ، به دست دهد؛ از همین روی پس از یاد کرد تاریخچهای از فمینیسم، نشان میدهد که یک منتقد، در دبستانِ(= مکتب) نقد زن سالارانه بایستی با یک اثر ادبی به چه شیوه و هنجاری برخورد کند. نیز، برای بهتر نشان دادن رو أکثر
این جستار، بر آن است که شیوههای نقد زن سالارانه را در پهنهی ادب ، به دست دهد؛ از همین روی پس از یاد کرد تاریخچهای از فمینیسم، نشان میدهد که یک منتقد، در دبستانِ(= مکتب) نقد زن سالارانه بایستی با یک اثر ادبی به چه شیوه و هنجاری برخورد کند. نیز، برای بهتر نشان دادن روش نقد زن سالارانه (= فمینیستی) با کند و کاو در سه اثر حماسی: شاهنامه، گرشاسبنامه و بهمن نامه، به بررسی زنان در این سه شاهکارِ بیچون میپردازد؛ به سخنی دیگر، زنانِ این سه اثر را به دبستان نقد زن سالارانه برده و میگزارد.
در پایان نیز ، برای نشان دادن آسیب شناسی زن سالارانه، چونان درآمدی بر نقد زن سالارانه، به نشان دادن فرودستی زنان در اسطورهی آفرینش ایرانی میپردازد.
تفاصيل المقالة
کاوة آهنگر به عنوان اولین پهلوان شاهنامه، از جمله شخصیتهایی است که نامی از او در متون اوستایی و پهلوی نیست و به عقیدة برخی پژوهشگران، چهرهای نوظهور در ادب حماسی به شمار میآید. تنها خویشکاریهای کاوه در شاهنامه، یاری رساندن فریدون در قیام علیه ضحاک و ساخت درفشی ملّی ب أکثر
کاوة آهنگر به عنوان اولین پهلوان شاهنامه، از جمله شخصیتهایی است که نامی از او در متون اوستایی و پهلوی نیست و به عقیدة برخی پژوهشگران، چهرهای نوظهور در ادب حماسی به شمار میآید. تنها خویشکاریهای کاوه در شاهنامه، یاری رساندن فریدون در قیام علیه ضحاک و ساخت درفشی ملّی برای ایرانیان است. او پس از به انجام رساندن این دو خویشکاری، ناگهان از صحنة داستان کنار میرود و گرفتار سرانجامی نامشخص میشود، اما در برخی متون نقّالی و عامیانه، داستان این چهرة پهلوانی گونهای دیگر است. شخصیت او در این متون، نه به عنوان پهلوانی ملی، بلکه به عنوان یکی از اولیاءالله که با یاری جستن از نیروهای قدسی و ماورائی، در برابر نیروهای اهریمنی میایستد، نمود یافته است. این جستار با روش توصیفی- تحلیلی درصدد بیان مضامین داستانیِ زندگی کاوة آهنگر با توجه به متون عامیانه و نقّالی شاهنامه است. نگارنده بر این باور است که بسیاری از مضامین داستانیِ زندگی کاوة آهنگر در متون عامیانه و نقّالی شاهنامه از قبیلِ: رسیدن به مقام اولیاءاللّهی، ساخت درفش کاویانی به یاری اسماءالله و نقوش و نوشتههای مینوی، طلسم افکنی بر راهِ شخصیتهای اهریمنی، منطقالطیردانی او، و سرانجامِ زندگیش که با مرگی اختیاری پایان مییابد، همگی برگرفته از داستانهای اولیاءالله، متصوفه و شاهانِ فرهمندِ ایرانی است.
تفاصيل المقالة
پنج کهننمونة "خود"، "سایه"، نرینه روان (= آنیموس)، مادینه روان (= آنیما) و نقاب از کهننمونههای برجسته و بُنیادین یونگ است که کارکرد آنها در دبستان نقد اسطورهشناختی ژرفا برای گزارش و رمزگشایی اسطوره و حماسههای اسطورهای بُنیادین و بیبَدیل مینماید.در کتابهای نقد ا أکثر
پنج کهننمونة "خود"، "سایه"، نرینه روان (= آنیموس)، مادینه روان (= آنیما) و نقاب از کهننمونههای برجسته و بُنیادین یونگ است که کارکرد آنها در دبستان نقد اسطورهشناختی ژرفا برای گزارش و رمزگشایی اسطوره و حماسههای اسطورهای بُنیادین و بیبَدیل مینماید.در کتابهای نقد ادبی این کهننمونهها در زیر دبستانهای نقد اسطورهشناختی و روانشناختی میآید و در اندازة شناختگی (= تعریف) پایان میآید و هیچگونه تحلیل و کارکردی از آنها در نقدهای اسطورهشناختی بهدست داده نمیشود.ما، در این جُستار برای نخستین بار یکی از این کهننمونهها نامزد به نرینهروان (= آنیموس) را میگزاریم و کارکرد آن را در حماسههای اسطورهای فراروی منتقدان ادبی مینهیم.در پایان، آنچه بایستة گفت مینماید آنست که گزارش و تحلیل ما از کهننمونة نرینهروان (= آنیموس) بیپیشینه و نوآیین است.
تفاصيل المقالة
فصلنامه علمی و پژوهشی پژوهش و برنامه ریزی شهری
,
العدد4,السنة
3
,
پاییز
1391
اماکن و فضاهای ورزشی از مهمترین کاربریهای شهری در جهت افزایش سلامت جسمانی و روانی شهروندان میباشند، که مکانگزینی بهینه برای آنها از مهمترین وظایف مدیران، مسئولان و برنامهریزان شهری است. تعدد عوامل مؤثر در مکانیابی اماکن ورزشی با توجه به مشکلات شهرهایی با بافت فشر أکثر
اماکن و فضاهای ورزشی از مهمترین کاربریهای شهری در جهت افزایش سلامت جسمانی و روانی شهروندان میباشند، که مکانگزینی بهینه برای آنها از مهمترین وظایف مدیران، مسئولان و برنامهریزان شهری است. تعدد عوامل مؤثر در مکانیابی اماکن ورزشی با توجه به مشکلات شهرهایی با بافت فشرده همانند اصفهان، استفاده از روشهای نوین را امری بسیار ضروری نموده که بی توجهی به این موضوع در بسیاری از موارد موجب هدر رفتن سرمایههای زیادی شده است. هدف پژوهش حاضر تعیین وضعیت مکانی اماکن ورزشی موجود در دو منطقه 5 و 6 شهر اصفهان و ارزیابی عملکرد مدیران مربوطه در زمینه مکانیابی بود، که متعاقبا به واسطه نتایج به دست آمده به تعیین نیازها و کمبودهای موجود در محدوده پرداخته شد. در این پژوهش از فن آوری GIS استفاده شد که ابتدا دادههای مکانی از روی نقشههای رقومی و خطی تهیه و سپس دادههای توصیفی جمعآوری شده از اسناد و مدارک، آمار و مشاهده میدانی با آنها تلفیق و تشکیل پایگاه اطلاعاتی دادند. برای انجام عملیات تحلیل فضایی از معیارهای سازگاری، ایمنی، جمعیت، دسترسی و توزیع عادلانه استفاده گردید، که با استفاده از یک روش ابتکاری برای هر یک از اماکن ورزشی بر اساس هر معیار امتیازی در نظر گرفته شد. پس از جمعبندی امتیازهای به دست آمده مشخص شد، 7 درصد از اماکن مورد بررسی در وضعیت بسیار نامناسب، 26/52 درصد در وضعیت نامناسب، 63/29 درصد در وضعیت متوسط، 88/9 درصد در وضعیت مناسب و 23/1 درصد در وضعیت بسیار مناسب قرار داشتند. در نهایت، بر اساس نقشهها و نتایج به دست آمده، کمبودها و نیازهای منطقه از لحاظ تاسیسات ورزشی به طور کامل مشخص گردید.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications