فهرس المقالات محمد محمودی کیا


  • المقاله

    1 - منطق و جهان‌نگرش سیاست خارجی دولت روحانی
    تحقیقات سیاسی و بین المللی , العدد 1 , السنة 10 , بهار 1397
    چکیده با پیروزی حسن روحانی در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران و ظهور جریان موسوم به اعتدال‌گرایی، شاهد بروز گونه متفاوتی از کنش در عرصه سیاست داخلی و سیاست خارجی کشور هستیم. در همین راستا، تعامل‌گرایی، چندجانبه‌گرایی، خروج از انزوا و شکست حصر بین‌الملل أکثر
    چکیده با پیروزی حسن روحانی در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران و ظهور جریان موسوم به اعتدال‌گرایی، شاهد بروز گونه متفاوتی از کنش در عرصه سیاست داخلی و سیاست خارجی کشور هستیم. در همین راستا، تعامل‌گرایی، چندجانبه‌گرایی، خروج از انزوا و شکست حصر بین‌المللی ناشی از تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد؛ از جمله مهم‌ترین جهت‌گیری‌ها و اولویت‌های سیاست خارجی دولت یازدهم عنوان شد. این رویکرد، در ماه‌های نخست روی کار آمدن دولت یازدهم، به دستیابی به توافق موسوم به برجام منجر شد که به نظر می‌رسد این سند و توافق بین‌المللی موجب گشایش در روابط خارجی کشور و نیز دستیابی به الگوی موفقی از همکاری جمعی برای حل مسائل حاد سیاست بین‌المللی شده است. ازاین‌رو، این پژوهش چنین استدلال می‌کند که منطق اقدام در عرصه سیاست خارجی دولت یازدهم تا حد بسیاری متأثر از راهبرد چندجانبه‌گرایی است و این‌که منطق یادشده در چارچوب یک جهان‌نگرش خاص و ملهم از بن‌نگرش‌های دینی و ارزشی محیط سیاسی داخلی، بر اساس ویژگی ضد هژمونیک‌گرایی انتظام یافته است. لذا، بر اساس این تحقیق، سیاست خارجی دولت یازدهم را می‌توان در چارچوب نوعی سیاست خارجی چندجانبه‌گرای ضد هژمونیک تحلیل و بررسی کرد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - جهان پسا کرونا؛ چین‌محوری یا استمرار آمریکامحوری در روابط بین‌الملل؟
    تحقیقات سیاسی و بین المللی , العدد 4 , السنة 13 , پاییز 1400
    این مقاله با کاربست نظریه چرخه قدرت در پاسخ به این سوال که آیا پاندومی کرونا، امکان انتقال قدرت از غرب به شرق و شکل‌گیری یک نظم نوین جهانی مبتنی بر ارزش‌های شرقی با محوریت چین را دارد یا خیر؟ چنین استدلال می‌کند که با عنایت به روندهای موجود مبنی بر افول نسبی قدرت قاعده‌ أکثر
    این مقاله با کاربست نظریه چرخه قدرت در پاسخ به این سوال که آیا پاندومی کرونا، امکان انتقال قدرت از غرب به شرق و شکل‌گیری یک نظم نوین جهانی مبتنی بر ارزش‌های شرقی با محوریت چین را دارد یا خیر؟ چنین استدلال می‌کند که با عنایت به روندهای موجود مبنی بر افول نسبی قدرت قاعده‌ساز و هژمونیک ایالات متحده در عرصه بین‌المللی و نیز خیزش چین به عنوان یک عنوان یک قدرت نوظهور در عرصه بین‌المللی دارد، به نظر می‌رسد نظام بین‌الملل شاهد دوره گذار و انتقال قدرت از غرب به شرق است. هرچند این انتقال قدرت یک روند تدریجی است و چین در حال حاضر از تمامی وجوه و قابلیت‌های لازم برای تبدیل شدن به یک قدرت هژمون برخوردار نیست. یافته این پژوهش حاکی از آن است، چین برای ارتقای خود به یک کنشگر قاعده‌ساز در صدد تحمیل ارزش‌های سیاسی خود به جهان پیرامونی نیست و این مهم را از طریق پیشرفت در حوزه اقتصادی و نیز افزایش توان تکنولوژیک و نظامی خود دنبال می‌کند. تفاصيل المقالة