فهرس المقالات فایزه پیمان پاک


  • المقاله

    1 - مقایسه اثربخشی درمان برنامه زمانی پارادوکسی و درمان شناختی-رفتاری بر کاهش علائم زنان دچار اختلال اضطراب فراگیر
    زن و مطالعات خانواده , العدد 1 , السنة 16 , بهار 1402
    هدف: اختلال اضطراب فراگیر یکی از اختلالات اضطرابی شایع است که از منظر تشخیص و درمان از چالش برانگیزترین و مقاوم ترین اختلال های اضطرابی محسوب می شود. از جمله درمان های رایج برای این اختلال می توان به درمان شناختی-رفتاری اشاره نمود. هدف از این مطالعه، مقایسه اثربخشی درما أکثر
    هدف: اختلال اضطراب فراگیر یکی از اختلالات اضطرابی شایع است که از منظر تشخیص و درمان از چالش برانگیزترین و مقاوم ترین اختلال های اضطرابی محسوب می شود. از جمله درمان های رایج برای این اختلال می توان به درمان شناختی-رفتاری اشاره نمود. هدف از این مطالعه، مقایسه اثربخشی درمان برنامه زمانی پارادوکسی و درمان شناختی-رفتاری بر کاهش علائم زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود.روش: در این پژوهش از طرح مطالعه تجربی تک موردی استفاده شد. جامعه پژوهش را زنان با تشخیص اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مرکز مشاوره صدرا تشکیل دادند که دارای پرونده فعال در تابستان و پاییز 1400 بودند. از این افراد، 3 بیمار درمان برنامه زمانی پارادوکسی و 3 بیمار برنامه درمان شناختی-رفتاری دریافت کردند. نمونه این پژوهش به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شد. به منظور جمع آوری داده ها، مقیاس اختلال اضطراب فراگیر اسپیتزر و همکاران (GAD-7) (2006) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل نمودار، شاخص تغییر پایا، معناداری بالینی استفاده شد و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS، نسخه 26 تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو درمان برنامه زمانی پارادوکسی و درمان شناختی-رفتاری در کاهش علائم اختلال اضطراب فراگیر اثربخش بوده‌اند. در مقایسه دو روش درمان مورداستفاده، با توجه به نتایج به‌دست‌آمده و مقایسه درصد آزمودنی‌های درمان PTC، میزان بهبودی برای سه آزمودنی در این روش 71%، 79% و 71% است و درصد بهبودی آزمودنی های درمان CBT، برای سه آزمودنی موردمطالعه برابر با 44%، 52% و 48% است، همچنین درصد بهبودی کل درروش درمانی برنامه زمانی پارادوکسی در سه بیمار به طور متوسط 74 درصد و درصد بهبودی کل درروش درمانی شناختی-رفتاری در سه بیمار موردمطالعه 48 درصد است. بر اساس یافته های این پژوهش درمان برنامه زمانی پارادوکسی، روش مناسب و زودبازدهی برای کاهش علائم اضطراب فراگیر است و می تواند به عنوان درمان پیشنهادی، استفاده شود. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - پیش‌بینی پرخاشگری پنهان ارتباطی بر اساس سه‌گانه تاریک شخصیت با میانجی شرم و حساسیت به طردشدگی در نمونه‌ای از زنان ایرانی
    زن و مطالعات خانواده , العدد 1 , السنة 17 , بهار 1403
    هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی پرخاشگری پنهان زناشویی مبتنی بر ماکیاولیسمی، جامعه ستیزی و خودشیفتگی، با میانجی شرم و حساسیت به طردشدگی در نمونه‌ای از زنان ایرانی، است.روش: 307 نفر از زنان متأهل شهر تهران به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و از طریق نظرسنجی آنلاین أکثر
    هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی پرخاشگری پنهان زناشویی مبتنی بر ماکیاولیسمی، جامعه ستیزی و خودشیفتگی، با میانجی شرم و حساسیت به طردشدگی در نمونه‌ای از زنان ایرانی، است.روش: 307 نفر از زنان متأهل شهر تهران به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و از طریق نظرسنجی آنلاین به مقیاس پرخاشگری ارتباطی پنهان زوجین (نلسون و کارول، 2006)، فرم کوتاه مقیاس سه گانه تاریک شخصیت (جونز و پائلوس، 2014)، آزمون عاطفه خودآگاه (تانجی، 1996) و مقیاس حساسیت به طردشدن (دونی و فلدمن، 1996) پاسخ دادند. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS، نسخه 26 و AMOS نسخه 24 تحلیل شد.یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین صفت ماکیاولیسم با حساسیت به طرد، شرم، با ابعاد پرخاشگری پنهان ارتباطی شامل کناره گیری عاطفی و خراب‌کردن وجهه اجتماعی، رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد؛ اما بین صفت شخصیت خودشیفته با حساسیت به طرد، شرم، کناره گیری عاطفی و خراب‌کردن وجهه اجتماعی، رابطة معناداری وجود ندارد. جامعه ستیزی با حساسیت به طرد، شرم و خراب‌ کردن وجهه اجتماعی رابطه مثبت و معنادار داشت؛ اما با کناره گیری عاطفی هیچ‌گونه رابطه‌ای نداشت. همچنین، بین حساسیت به طرد شدگی و شرم با کناره گیری عاطفی و خراب‌کردن وجهه اجتماعی رابطه‌ای مثبت و معنادار وجود داشت. نتایج حاصل از مدل‌سازی معادلات ساختاری حاکی از آن بود که ماکیاولیسم، جامعه ستیزی، حساسیت به طردشدگی و شرم به طور مثبت کناره‌گیری عاطفی و خراب‌کردن وجهه اجتماعی را پیش‌بینی می‌کنند. خودشیفتگی هیچ‌گونه اثر مستقیم و غیرمستقیمی بر کناره‌گیری عاطفی و خراب‌کردن وجهه اجتماعی ندارد. یافته‌های حاصل، در ارتباط بین ماکیاولیسم و جامعه ستیزی با کناره‌گیری عاطفی و خراب‌کردن وجهه اجتماعی در میان زنان، درکی عمیق‌تر از نقش میانجی حساسیت به طردشدگی و شرم ارائه می‌دهند. از نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که حساسیت به طردشدگی و شرم زنان، دررابطه‌با صفات تاریک شخصیت ماکیاولیسمی و جامعه ستیز، با پرخاشگری پنهان زناشویی مرتبط هستند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - پیش¬بینی پرخاشگری پنهان ارتباطی بر اساس سه¬گانه تاریک شخصیت با میانجی شرم و حساسیت به طردشدگی در نمونه‌ای از زنان ایرانی
    زن و مطالعات خانواده , ستأتي المقالات قريبًا
    هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش¬بینی پرخاشگری پنهان زناشویی مبتنی بر ماکیاولیسمی، جامعه¬ستیزی و خودشیفتگی، با میانجی شرم و حساسیت به طردشدگی در نمونه‌ای از زنان ایرانی، است. روش: 307 نفر از زنان متأهل شهر تهران به روش نمونه¬گیری داوطلبانه انتخاب شدند و از طریق نظرسنجی آنلای أکثر
    هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش¬بینی پرخاشگری پنهان زناشویی مبتنی بر ماکیاولیسمی، جامعه¬ستیزی و خودشیفتگی، با میانجی شرم و حساسیت به طردشدگی در نمونه‌ای از زنان ایرانی، است. روش: 307 نفر از زنان متأهل شهر تهران به روش نمونه¬گیری داوطلبانه انتخاب شدند و از طریق نظرسنجی آنلاین به مقیاس پرخاشگری ارتباطی پنهان زوجین (نلسون و کارول، 2006)، فرم کوتاه مقیاس سه¬گانه تاریک شخصیت (جونز و پائلوس، 2014)، آزمون عاطفه خودآگاه (تانجی، 1996) و مقیاس حساسیت به طردشدن (دونی و فلدمن، 1996) پاسخ دادند. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل¬یابی معادلات ساختاری بود و داده¬ها با استفاده از نرم¬افزار SPSS، نسخه 26 و AMOS نسخه 24 تحلیل شد. یافته¬ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین صفت ماکیاولیسم با حساسیت به طرد، شرم، با ابعاد پرخاشگری پنهان ارتباطی شامل کناره¬گیری عاطفی و خراب‌کردن وجهه اجتماعی، رابطه مثبت و معنی¬داری وجود دارد؛ اما بین صفت شخصیت خودشیفته با حساسیت به طرد، شرم، کناره¬گیری عاطفی و خراب‌کردن وجهه اجتماعی، رابطة معناداری وجود ندارد. جامعه¬ستیزی با حساسیت به طرد، شرم و خراب‌کردن وجهه اجتماعی رابطه مثبت و معنادار داشت؛ اما با کناره¬گیری عاطفی هیچ‌گونه رابطه‌ای نداشت. همچنین، بین حساسیت به طردشدگی و شرم با کناره¬گیری عاطفی و خراب‌کردن وجهه اجتماعی رابطه‌ای مثبت و معنادار وجود داشت. نتایج حاصل از مدل‌سازی معادلات ساختاری حاکی از آن بود که ماکیاولیسم، جامعه¬ستیزی، حساسیت به طردشدگی و شرم به طور مثبت کناره‌گیری عاطفی و خراب‌کردن وجهه اجتماعی را پیش‌بینی می‌کنند. خودشیفتگی هیچ‌گونه اثر مستقیم و غیرمستقیمی بر کناره‌گیری عاطفی و خراب‌کردن وجهه اجتماعی ندارد. یافته‌های حاصل، در ارتباط بین ماکیاولیسم و جامعه¬ستیزی با کناره‌گیری عاطفی و خراب‌کردن وجهه اجتماعی در میان زنان، درکی عمیق‌تر از نقش میانجی حساسیت به طردشدگی و شرم ارائه می‌دهند. از نتایج پژوهش حاضر می¬توان نتیجه گرفت که حساسیت به طردشدگی و شرم زنان، دررابطه‌با صفات تاریک شخصیت ماکیاولیسمی و جامعه¬ستیز، با پرخاشگری پنهان زناشویی مرتبط هستند. تفاصيل المقالة