فهرس المقالات Mitra Ghorbi


  • المقاله

    1 - A Critical View on New Urbanism Theory in Urban Planning: From Theory to Practice
    Space Ontology International Journal , العدد 4 , السنة 6 , تابستان 2017
    In the wake of Jacobs’s criticisms of planning, planners increasingly felt a level of angst over, or even responsibility for, the condition of the city. Schooled in preparing and implementing plans and land use regulations, they appreciated the appeal of a new mov أکثر
    In the wake of Jacobs’s criticisms of planning, planners increasingly felt a level of angst over, or even responsibility for, the condition of the city. Schooled in preparing and implementing plans and land use regulations, they appreciated the appeal of a new movement that offered a simple, tangible, and marketable recipe for practice. New urbanism theory is one of the contemporary urban theories that developed as a movement within practice as a response to the failure of cities and suburbs in the mid-twentieth century. Now these questions take shape in a mind: May New Urbanism lead to Planning good community? How is new urbanism developing theory, and how does it contribute to our understanding of theory? How is planning theory responding to new urbanism and the insights its practice generates? These are questions that the paper tried to answer them. Using content analysis, various ideas and views about New Urbanism and its formation from theory to practice have been reviewed and criticized. We concluded that although the new urbanists want to turn the situation around and they envision cities without suburbs, but in practice, they could not make good community According to the principles that this normative theory committed. In present day most new urbanist projects have proven relatively homogeneous in composition. Rather than minimizing difference, new urbanist projects have sometimes exacerbated societal differences by creating enclaves of affluence in the urban environment. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - بررسی حس تعلق در پهنه‌های تاریخی با تأکید بر متغییرهایی کالبدی و محیطی (مطالعه موردی: پهنه‌های ارگ-گنجعلیخان، مظفری و قلعه محمود شهر کرمان)
    مطالعات برنامه ریزی سکونتگاه های انسانی , العدد 2 , السنة 15 , تابستان 1399
    امروزه مفهوم مکان و حس مکان یکی از مهم‌ترین مسائل پیشِ روی شهرسازی معاصر است. درگذشته شهرها از توانایی بالایی برای برقراری تعامل بین انسان و فضا برخوردار بودند؛ اما امروزه در بیشتر بافت‌های تاریخی باوجود پتانسیل‌های بسیار، کیفیت نامطلوبمحیطی و کالبدی، سبب ضعیف شدنپیونده أکثر
    امروزه مفهوم مکان و حس مکان یکی از مهم‌ترین مسائل پیشِ روی شهرسازی معاصر است. درگذشته شهرها از توانایی بالایی برای برقراری تعامل بین انسان و فضا برخوردار بودند؛ اما امروزه در بیشتر بافت‌های تاریخی باوجود پتانسیل‌های بسیار، کیفیت نامطلوبمحیطی و کالبدی، سبب ضعیف شدنپیوندهایاجتماعیبینساکنینمی‌شودکهاین امرزمینه‌ساز کاهش ارتباطاتپایدار، عدم مشارکت، کاهشحس تعلقوزوال تدریجیاین بافت‌ها می‌گردد.این مسئله،نگارندگانرابر آنداشت تا بهتبیینارتباطبین معیارهایکیفیتمحیط(محیطی و کالبدی)برحس تعلقدر پهنه‌های تاریخی شهر کرمان بپردازند. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی- توسعه‌ای و ازنظر ماهیت، توصیفی و علی تطبیقی می‌باشد. ابزار مورداستفاده جهت جمع‌آوری اطلاعات پرسش نامه بوده و اطلاعات در نمونه‌ای به حجم 374 نفر مورد تحلیل قرارگرفت. یافته‌های پژوهش نشان داد که رابطه مستقیم و معناداری بین متغیرهای کالبدی با حس تعلق و رابطه معکوس و معناداری بین متغیرهای محیطی و حس تعلق وجود دارد. در رابطه بین مؤلفه‌های متغیرهای کالبدی و حس تعلق در پهنه ارگ-گنجعلیخان و مظفری بیشترین تأثیر را بر حس تعلق مؤلفه بناها و فضاها و در پهنه قلعه محمود بیشترین تأثیر را مؤلفه دسترسی، داشته‌است. در رابطه بین مؤلفه‌های متغیرهای محیطی و حس تعلق در تمام پهنه‌ها آلودگی‌های صوتی بیشترین تأثیر را بر حس تعلق داشته است. نتایج مدل‌سازی معادلات ساختاری نیز نشان می‌دهد که با بهبود وضعیت متغیرهای محیطی و متغیرهای کالبدی، وضعیت حس تعلق در پهنه‌های موردبررسی نیز بهبود می‌یابد. بااین‌حال تأثیر متغیرهای محیطی بر حس تعلق بیشتر از متغیرهای کالبدی است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - سنجش رضایت‌مندی کیفیت محیط سکونت و واحد مسکونی در محلات شهری با تأکید بر اصول نوشهرگرایی مورد نمونه: محله شهید همتی‌فر شهر کرمان
    فصلنامه علمی و پژوهشی پژوهش و برنامه ریزی شهری , العدد 5 , السنة 8 , زمستان 1396
    اولین گام در جهت دستیابی به محیط زندگی مطلوب، شناسایی عوامل مؤثر بر رضایتمندی ساکنین از کیفیت محیط سکونتشان است. این پژوهش در صدد است وضعیت رضایتمندی از کیفیت محیط سکونت و مسکن را بر حسب گونه­های موجود (ویلایی، آپارتمانی- مجتمع‌های مسکونی و ...) با توجه به تصورات ذه أکثر
    اولین گام در جهت دستیابی به محیط زندگی مطلوب، شناسایی عوامل مؤثر بر رضایتمندی ساکنین از کیفیت محیط سکونتشان است. این پژوهش در صدد است وضعیت رضایتمندی از کیفیت محیط سکونت و مسکن را بر حسب گونه­های موجود (ویلایی، آپارتمانی- مجتمع‌های مسکونی و ...) با توجه به تصورات ذهنی و عینی شهروندان در محله جدید و نوساز شهید همتی‌فر شهر کرمان و با تأکید بر اصول نوشهرگرایی تعیین کند. روش پژوهش توصیفی، مقایسه‌ای و پیمایشی است. داده‌های عینی و ذهنی در سه بُعد محیط اجتماعی، محیط کالبدی و شبکه‌های ارتباطی و نحوه دسترسی به دو روش کتابخانه‌ای و میدانی جمع‌آوری شد و با استفاده از آزمون T تک نمونه‌ای، فریدمن و T دو نمونه مستقل و تحلیل عاملی تائیدی در نرم‌افزارهای SPSS و AMOS تحلیل شد. بنا بر نتایج تحقیق محله همتی‌فر از نظر رضایت‌مندی از کیفیت محیط سکونت با توجه به معیارهای نوشهرگرایی شرایط مورد قبولی را از نظر ساکنان خود دارد. میزان رضایت‌مندی از کیفیت محیط سکونت در ساکنین منازل ویلایی بالاتر از منازل آپارتمانی قرار دارد. با توجه به اختلاط و تنوع گونه‌های مسکن در این محله، تنها در معیار شرایط آرامش و آسایش تفاوت معنادار مشاهده شد و واحدهای ویلایی در اولویت بیشتری قرار گرفتند. همچنین مهم‌ترین عامل تأثیرگذار در ایجاد رضایت‌مندی از واحد مسکونی ویژگی‌های کالبدی بنا و تسهیلات و امکانات سکونتی می‌باشد. نتایج آزمون فریدمن نشان می‌دهد از دید ساکنان محله معیارهای محیط اجتماعی و سپس کالبدی در رضایت‌مندی از کیفیت محیط سکونت عوامل تأثیرگذارتری به نسبت دسترسی و شبکه‌های حمل‌ونقل هستند. لذا، ضرورت دخالت برنامه‌ریزان و طراحان نسبت به بهبود وضعیت شبکه حمل‌ونقل مهم می‌نماید. تفاصيل المقالة