مقاله حاضر در نظر دارد با استفاده از یافتههای روانشناختی در بستر تفسیری قرآن، به بررسی برخی آیات مرتبط با حوزه زنان بپردازد. فرضیه این مقاله بر این امر استوار است که کفه دیگرخواهی در وجود زن سنگینتر از کفه خودخواهی اوست. غلبه دیگرخواهی سبب ایجاد برخی توانمندیها و بر أکثر
مقاله حاضر در نظر دارد با استفاده از یافتههای روانشناختی در بستر تفسیری قرآن، به بررسی برخی آیات مرتبط با حوزه زنان بپردازد. فرضیه این مقاله بر این امر استوار است که کفه دیگرخواهی در وجود زن سنگینتر از کفه خودخواهی اوست. غلبه دیگرخواهی سبب ایجاد برخی توانمندیها و برخی کاستیها در وجود زن میگردد که تحلیل صحیح این ویژگی و برقراری ارتباطی شایسته با آیاتی مانند آیات ناظر بر مکر زنان، نهی از تبرج زنان، تعبیر حرث برای زن، مطرح کردن حیض و ... سبب تفسیری همسو با نظام ارزشگذاری قرآن خواهد شد. پژوهش پیش رو برای اثبات فرضیه خود با مراجعه به اکثر تفاسیر مطرح در حوزه قرآنی و تلفیق مباحث تفسیری با دستاوردهای حوزه روانشناختی تفسیر بدیعی از آیات مذکور ارائه میدهد. چنین نگرشی به نفی باور رایج اکثر تفاسیر، یعنی برتری و فروتری دو جنس منتهی شده و دو جنس را مکمل یکدیگر دانسته و علت تفاوت رفتار و نگرش زن و مرد را تفاوت ساختار فیزیولوژیکی و روانی آن دو میداند. نگرش صحیح به این تفاوتها سبب میشود تا هر جنس با جهتدهی به نقاط قوت و از بین بردن نقاط ضعف شخصیت خود به درستی از عهده ایفای نقشی که خداوند برای او در نظر گرفته برآید.
تفاصيل المقالة
مقاله حاضر به تحلیل نقش ویژگیهای شخصیتی زن در سلوک عرفانی او میپردازد. در نگاه عرفانی، ویژگیهای زنانه سبب تجلی آشکارتر اسماء جمال الهی و ویژگیهای مردانه سبب ظهور بیشتر اسماء جلال الهی میگردد. بر این اساس میتوان پرسید که آیا این تفاوت در تجلیات، میتواند تأثیری د أکثر
مقاله حاضر به تحلیل نقش ویژگیهای شخصیتی زن در سلوک عرفانی او میپردازد. در نگاه عرفانی، ویژگیهای زنانه سبب تجلی آشکارتر اسماء جمال الهی و ویژگیهای مردانه سبب ظهور بیشتر اسماء جلال الهی میگردد. بر این اساس میتوان پرسید که آیا این تفاوت در تجلیات، میتواند تأثیری در سلوک عرفانی زن و مرد داشته باشد و آیا میتوان نگاه فراجنسیتی عرفا را درباره تفاوت استعداد سالکان، به مسائل جنسیتی نیز تعمیم داد. پژوهش حاضر، با تلفیق مباحث عرفانی و دستاوردهای روانشناختی به ترسیم ارتباط ویژگیهای شخصیتی زنانه با هفت منزل عرفانی میپردازد. چنین رویکردی در تحلیل مباحث سلوکی، دستاوردی جدید و دارای اهمیتی ویژه، هم در مباحث حوزه زنان و هم در مباحث عرفانی، است. در این بررسی روشن میشود که نقش ویژگیهای زنانه در سلوک عرفانی وی گاه نقشی یاریگر و گاه بازدارنده است؛ به نحوی که سالک میتواند با آگاهی از نحوه تأثیرگذاری این ویژگیها تدبیری عمیقتر برای چگونگی سلوک خود رقم زند.
تفاصيل المقالة
مسألة خلافت الهی از مسائل غامض و بحث انگیز در حوزة علوم قرآنی، کلام و عرفان است. تنها آیه ای از قرآن کریم که به صورت صریح و مطلق بحث خلافت الهی را مطرح کرده آیة 30 سورة بقره است؛ با این حال اهمیت این مقام به حدی است که گویا ارسال پیامبران و انزال کتب آسمانی، همه در جهت أکثر
مسألة خلافت الهی از مسائل غامض و بحث انگیز در حوزة علوم قرآنی، کلام و عرفان است. تنها آیه ای از قرآن کریم که به صورت صریح و مطلق بحث خلافت الهی را مطرح کرده آیة 30 سورة بقره است؛ با این حال اهمیت این مقام به حدی است که گویا ارسال پیامبران و انزال کتب آسمانی، همه در جهت تربیت خلیفة الهی صورت گرفته است. عموماً پژوهش های محققان در رابطه با خلافت الهی حول مسائلی چون: تفسیر آیة خلافت، ارتباط خلافت الهی با انسان کامل و دامنة خلافت انجام یافته است؛ لکن مقالة حاضر در نظر دارد با استفاده از آیات الهی، تأملی در راستای دامنة خلافت الهی زن داشته باشد و در عین حال، به نقد دیدگاه برخی عرفای مسلمان نیز در این حوزه بپردازد. هدف دیگر که فرع هدف اصلی محسوب میشود، بررسی اجمالی برخی از مؤلفههایی است که با توجه به ویژگیهای شخصیتی زن دامنة خلافت الهی او را گسترش می دهد. مادری و دیگرخواهی از مؤلفه های مؤثر برای افزایش دامنة خلافت الهی زن است که مسیری تا حدی متمایز نسبت به مرد برای وی پدید میآورد. از سویی، مطالعة آثار عرفانی ما را با دو دیدگاه متفاوت در رابطه با دامنة خلافت الهی زن مواجه می سازد. گروهی از عرفا تفاوت های تکوینی موجود در آفرینش زن را تحدید کننده دامنة خلافت الهی زن نسبت به مرد می دانند و برخی دیگر، این مقام را امری مرتبط با روح انسان می دانند و بر این باورند که زن و مرد در دستیابی به مراتب بالای آن تفاوتی با یکدیگر ندارند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications