تحول در اندیشه سیاسی روزبهان خنجی در باب خلافت و زندقه در قیاس با اندیشمندان قرن پنجم هجری
الموضوعات : فصلنامه تاریخ
شهناز یزدان پناه
1
,
رضا دهقانی
2
,
نعمت احمدی نسب
3
1 - گروه تاریخ و باستان شناسی، , واحدتهران مرکزی ، دانشگاه آزاداسلامی، تهران، ایران
2 - گروه مطالعات غرب آسیا و آفریقا، دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران، تهران
3 - استادیار تاریخ، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: خنجی, خلافت, اهل سنت, شیعه, آق قویونلو,
ملخص المقالة :
در قرن نهم هجری برخی از اندیشمندان اهل سنت مانند خنجی، برای مقابله با حکومتهای شیعی و اقتدار بخشیدن به حکومتهای اهل سنت، نظریاتی در باب احیای خلافت ارائه دادند. خنجی گر چه متأثر از اندیشههای ماوردی و غزالی بود، ولی تحول در برخی از نظریههای این اندیشمندان را برای احیای خلافت ضروری میدانست. سؤال مطرحشده این است که چرا خنجی در قرن نهم هجری، نظریههای اندیشمندان قرون گذشته را برای تجدید خلافت ناکارآمد میدانست؟ فرضیهی تحقیق این است که فراگیر شدن گفتمان تشیع و خلأ خلافت، اندیشمندان قرن نهم هجری را بر آن داشت تا با بازنگری در عقاید اندیشمندان پیشین، مانع گسترش تشیع در جهان اسلام شوند. گردآوری دادهها در این مقاله به شیوهی کتابخانهای و روش تحلیل علی است. این مقاله بر آن است که نشان دهد، چگونه برخی از اندیشمندان برای مشروعیت بخشیدن به حکومت موردنظرشان، احادیث و احکام مذهبی را بر اساس باور داشت خود تفسیر و تعبیر میکردند. بر اساس یافتهها یکی از مهمترین اهداف خنجی برای تجدید خلافت، مبارزه با خاندان صفوی بود که از زمان شیخ جنید به فکر تشکیل حکومتی مقتدر با گرایشهای شیعی بودند.