بررسی روایت شناختی روح العاشقینِ شاه شجاع
الموضوعات :تقی پورنامداریان 1 , محبوبه خراسانی 2
1 - استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
2 - استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد
الکلمات المفتاحية: روایت, راوی, منظومه غنایی, شاه شجاع, روایت شناسی, روح العاشقین,
ملخص المقالة :
روحالعاشقین شاه شجاع اثری غنایی از نوع ادبی دهنامههاست که بین قرنهای هفتم تا دهم هجری رواجگونهای داشته است. این نوع ادبی عاشقانه، از ترکیب مثنوی و غزل ساخته شده و مجموعۀ 10 نامه است که عاشق و معشوق به هم میفرستند. به طور معمول در هر نامه مطلبی طرح میگردد؛ ابراز عشق و طلب عشق در نامههای اول طرح میشود و در بخش میانی با طلب رحم و گاه تهدید از سوی عاشق ادامه مییابد که در پاسخ آن نامههای واکنشی معشوق با مفاهیم ردّ عشق فرستاده میشود. کنشهای نرم شدن دل معشوق از نقشمایههای مایل به پایان روایت است که منجر به کنش وعده یا مژدۀ وصال میشود و سرآخر به وصال میانجامد. در این مقاله، پس از بررسی روایت و راوی در مباحث روایتشناسی، به تحلیل روایی روحالعاشقین پرداخته شده و در پایان این نتیجه حاصل آمده است که ساختار روایتی روحالعاشقین با پیرفتهای تودوروف همخوانی ندارد و الگویی سراسر متضاد با آن را میسازد. دیگر اینکه این منظومه از مدل تلفیقی درونهگیری-زنجیرهسازی در دو پیرفت موجودش استفاده کرده است. و در نهایت، از آنجا که در میان سرایندگان دهنامههای موجود ادبیات فارسی، شاه شجاع تنها سرایندهای است که شاه هست، مقام و موقعیت شاهانهاش بر روایت و راویگریاش سخت تأثیرگذار بوده است و در ساخت و پرداخت روایت وی بسیار دخالت داشته است؛ به طوری که کنشهای خشمگین شدن، دستور دادن، سرزنش کردن که در دهنامههای دیگر از آن معشوق است از عاشق سر میزند.