تحلیل کیفی اصول پایداری محیطی در معماری باغهای ایرانی (مورد مطالعه: باغهای دورهی صفویه و قاجار)
الموضوعات :مالک رشیدی 1 , مهروش کاظمی شیشوان 2 , الهام حاتمی گلزاری 3 , امیر حقجو 4
1 - دانشجوی دکتری معماری منظر، واحد شبستر، دانشگاه آزاد اسلامی، شبستر، ایران.
2 - دانشیار گروه معماری، واحد شبستر، دانشگاه آزاد اسلامی، شبستر، ایران.
3 - استادیار گروه معماری، مرکز سردرود، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.
4 - استادیار گروه معماری، واحد شبستر، دانشگاه آزاد اسلامی، شبستر، ایران.
الکلمات المفتاحية: پایداری محیطی, معماری, پدیدارشناسی, باغهای ایرانی.,
ملخص المقالة :
باغ ایرانی بهعنوان الگویی از منظر تاریخ و میراث فرهنگی کهن، در عین سازگاری با نیازهای فیزیکی و روانی انسان، با شرایط طبیعی و بومی این سرزمین سازگار و ایجادگر فضایی کیفی برای مخاطبان خود بوده است. بنابراین، بازشناسی این باغها میتواند الگویی برای ارتقاء کیفیت فضای زیستی و توسعهی پایدار محسوب شود. در این راستا، تحقیق حاضر با تأکید بر رویکرد پدیدارشناسی بهدنبال کشف اصول پایداری محیطی در معماری باغهای ایرانی دورهی صفویه و قاجار میباشد. از اینرو، نظام تفسیر و رویکردِ تحقیق حاضر پدیدارشناسی، و نظام تحلیل آن روششناسی کیفی است و از روش نظریهی زمینهای برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارائهی نظریهی نهایی استفاده شده است. بدین منظور، فضای معماری مجموعهی این باغها به مثابهی یک الگو، در ذیل سه مؤلفهی معماری بنا، شیوههای آبیاری و پوشش گیاهی و کاشت بهصورت جزء به جزء مورد بررسی قرار گرفته است. در مرحلهی بعد هر کدام از معیارهای پایداری محیطی، در ذیلِ هر یک از پدیدارهای سهگانهی کاهش مصرف انرژی، کاهش آلایندههای محیطی و ماندگاری، در چند سطح پدیدارشناختی و با استفاده از کدگذاریهای محوری و گزینشی، مورد تفسیر و تعیین موضوع قرار گرفته است. نهایتاً پس از شناسایی مقولههای عمدهی تأثیرگذار و با یکپارچه کردن، مقایسه و تعمق پیرامون مقولات بهدست آمده در مراحل قبلی، یک مقولهی هسته تحت عنوانِ معماری و طراحی سازگار با شرایط زیستبوم زمینه و منطقه و استفاده از انرژیهای طبیعی در راستای کاهش آلایندههای محیط و مصرف انرژی و بهرهمندی از الگوهای سنتی معماری ایرانی-اسلامی در ترکیب با عناصر طبیعی و مقاوم در برابر انواع بحرانها بهعنوان عامل اصلی پایداری محیطی باغهای ایرانی دورههای صفویه و قاجاریه بر اساس رویکرد پدیدارشناسی انتخاب گردیده است.