Explaining the role of media literacy in mental effectiveness (fear, obsession, illness and fatigue) of covid-19 and presenting a model in social networks
الموضوعات :Esmaeil Jamshidi 1 , Leila Niroomand 2 , Habib Saboori khosroshahi 3
1 - Administration Manager
2 - Science Committee
3 - Assistant professor, faculty of social sciences, Islamic Azad University, Branch of Tehran Shargh
الکلمات المفتاحية: obsession, Social networks, The role of media literacy, the effectiveness of fear, narcissism and fatigue,
ملخص المقالة :
Today,the effectiveness of social networks has become the most important concern of thinkers,especially in the field of social communication.In other words,with the entry of social networks into the media arena,a tremendous transformation occurred in the effectiveness of new media content,in the sense that in the past,audiences first paid attention to the source or the credibility of the source for the effectiveness of the message;But with the spread of new media,the audience has become a user;The purpose of this research is to identify the impact of media literacy with the components of media consumption regime,content understanding,hidden goals,conscious selection,critical view and message analysis,and in the psychological effectiveness of the components of fear,obsession,self-illness and fatigue of Covid-19;In this regard,the subject has been studied using the data-based method.The statistical population of this research consists of regular users over 18 years of age who use social networks for more than three hours.The number of interviews continued until the saturation of data and theories.In the in-depth interview and data entry into the AtlasTI software,open coding was done first,then they were placed in the form of central categories.In this way,according to the media consumption regime of users,they use social networks during the quarantine of the deadly disease of Covid-19 as an alternative interpersonal communication tool.The interactions have been face-to-face,so the categories of the hidden goals of the message,conscious selection of the message,critical look at the message,and analysis of the message have not had the necessary direction.
عنوان مقاله:
تبيين نقش سوادرسانهای در اثر پذیری روانی (ترس، وسواس، بیمار پنداری و خستگی)کووید19 و ارائه الگو در شبکههای اجتماعی
چكيده
امروزه اثرپذیری از شبکههای اجتماعی به مهمترین دغدغه اندیشمندان به خصوص در حوزه ارتباطات اجتماعی تبدیل شده است. به عبارت دیگر با ورود شبکههای اجتماعی به عرصه رسانهای تحولی شگرف در اثرپذیری مطالب رسانههای جدید رخ داد به این مفهوم که در گذشته مخاطبان1 برای اثرپذیری پیام ابتدا به منبع یا همان اعتبار منبع توجه می کردند؛ اما با شیوع رسانههای جدید مخاطب تبدیل به کاربر2 شده است؛ لذا پس از گذشت زمان، باور پذیری و اثرپذیری کاربران از مطالب شبکههای اجتماعی به عمومیت زیادی میرسد عمومیت به معنای دربرگیری تمامی شئونزندگی است. هدف اين پژوهش شناسایی تأثیر سوادرسانهای با مؤلفههاي رژیم مصرف رسانهای، درک محتوا، اهداف پنهان، گزینش آگاهانه، نگاه انتقادی و تجزیهوتحلیل پیام و در اثرپذیری روانی مؤلفههاي ترس، وسواس، خودبیمار پنداری و خستگی کووید19درنظرگرفته شده است؛ که آیا شبکههای اجتماعی باعث اثرپذیری روانی میشوند؟ درهمين راستا با استفاده از روش داده بنيان به مطالعه موضوع پرداخته شده است. جامعه آماری این تحقیق عبارت است از کاربران معمولی بالای 18 سال که بیش از سه ساعت از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند و چارچوب نمونه با دو معیار محک می خورد: 1- ورودی (اشباع دادهها) 2- خروجی (اشباع نظری) در این تحقیق نیز تعداد مصاحبهها تا اشباع دادهها و نظریهها تداوم یافت. با در نظر گرفتن اشباع نظري با 15 نفر مصاحبه عميق انجام گرفت. در مصاحبه عمیق و ورود اطلاعات به نرم افزار اطلستیآی ابتدا کدگذاری باز انجام سپس در قالب مقولات محوری قرار گرفتند. به این ترتیب با توجه به رژیم مصرف رسانهای کاربران برای استفاده از شبکههای اجتماعی در زمان قرنطینه بیماری مهلک کووید19 به عنوان ابزار ارتباط میان فردی جایگزین تعاملات رودرور بوده است لذا مقولات اهداف پنهان پیام، گزینش آگاهانه پیام، نگاه انتقادی به پیام و تجزیهوتحلیل پیام وجاهت لازم را نداشته است و در عین حال اثرپذیری مثبت شامل کاهش اضطراب، همدلی، احساس تعلق، تخلیه روانی، اشتراک فکری و تسلی خاطر بر جنبه اثرپذیری روانی منفی ارجحیت داشته است.
کلید واژهها
نقش سوادرسانهای، شبکههای اجتماعی، اثرپذیری ترس، وسواس، خود بیمارپنداری و خستگی
چکیده انگلیسی
Today, the effectiveness of social networks has become the most important concern of thinkers, especially in the field of social communication. In other words, with the entry of social networks into the media arena, a tremendous transformation occurred in the effectiveness of new media content, in the sense that in the past, audiences first paid attention to the source or the credibility of the source for the effectiveness of the message; But with the spread of new media, the audience has become a user; Therefore, after the passage of time, the believability and effectiveness of the users of the content of social networks reaches a lot of generality, generality means including all aspects of life. The purpose of this research is to identify the impact of media literacy with the components of media consumption regime, content understanding, hidden goals, conscious selection, critical view and message analysis, and in the psychological effectiveness of the components of fear, obsession, self-illness and fatigue of Covid-19; Do social networks cause psychological effectiveness? In this regard, the subject has been studied using the data-based method. The statistical population of this research consists of regular users over 18 years of age who use social networks for more than three hours, and the sample frame is tested with two criteria: 1- input (data saturation) 2- output (theoretical saturation) in this research as well. The number of interviews continued until the saturation of data and theories. Considering theoretical saturation, in-depth interviews were conducted with 15 people. In the in-depth interview and data entry into the AtlasTI software, open coding was done first, then they were placed in the form of central categories. In this way, according to the media consumption regime of users, they use social networks during the quarantine of the deadly disease of Covid-19 as an alternative interpersonal communication tool. The interactions have been face-to-face, so the categories of the hidden goals of the message, conscious selection of the message, critical look at the message, and analysis of the message have not had the necessary direction, and at the same time, positive effectiveness includes reducing anxiety, empathy, sense of belonging, psychological relief, intellectual sharing, and consolation. Mindfulness has been preferred over the aspect of negative psychological effectiveness.
کلید واژههای انگلیسی
The role of media literacy, social networks, the effectiveness of fear, obsession, narcissism and fatigue
طرح مسأله
رسانههای نوین در انتقال اطلاعات گوی رقابت را از دیگر رقبا ربودهاند و بیشترین اطلاعات را به شهروندان تزریق میسازند و بیشتر این اطلاعات نیز ساخته و پرداخته اذهان خود شهروندان است و لذا این نوع اطلاعات غیر تخصصی، بزرگنمایی شده و گاهاً اشتباه است و مهمترین عامل تشویش روانی شهروندان است که آسیبهای روانی گسترده ای به آنها وارد ساخته و میسازد. اما در مدیریت بحران رسانه عوامل گوناگونی وجود دارد که با عنایت به اینکه رسانههای نوین توسط خود شهروندان و بیشتر به صورت انفرادی اداره میشود، لذا هیچگونه مدیریتی بر آن ممکن نیست و در عین حال خدمات دهندههای این پلتفرمها نیز یا در اثر تحریم (اینستاگرام) و یا خود تحریمی (تلگرام) ارتباطی با دستگاه قضا ندارند امکان مدیریت بازدارندگی اطلاعات نادرست رسانههای اجتماعی به شیوه کشورهای دیگر نیز وجود ندارد. از تجربیاتی که تا بهحال در خصوص مدیریت شبکههای اجتماعی و پاندومیها میتوان نام برد سواد واکسیناسیون برای بیماری سارس است که با برنامهریزیهای انجام شده سواد بهداشتی شهروندان هدف را بالا برده و مقاومت در برابر نزدن واکسن را به حداقل رساندهاند. لذا در این تحقیق دانشگاهی نیز برای مدیریت پیامهای اینفودمیک3 کووید19، بجای تأکید بر منبع ارتباط (رسانههای اجتماعی) بر مقصد ارتباط (شهروندان) متمرکز شدهایم که تحت عنوان سوادرسانهای میباشد. سوادرسانهای یکی از ابزارهای مدیریت بحران رسانه است که در آن بجای کنترل رسانههای اجتماعی، مایهکوبی یا همان آموزش شهروندان در استفاده از رسانههای اجتماعی برای تأثیر منفی نگرفتن مد نظر قرار داده شده است. به عبارت بهتر تأثیرپذیری منفی از رسانهها باعث میشود که شهروندان یا همان مخاطبان شبکههای اجتماعی دچار مشکلات روحی و روانی کووید19 مانند وسواس، اضطراب، بیمار پنداری و خستگی گردند که تمامی اینها به علت اطلاعات اینفودمیک میباشد که این موضوع باعث میشود نتوان به صورت صحیح با این پدیده مقابله کرد و پیامدهای ناگواری به همراه دارد، به نحوی که مشاهدات معمول اطرافیان نیز تأیید کننده ترس و ناامیدی بیشتر شهروندان در کشور، که یکی از این عوامل خود بیماری کووید19 است؛ که آینده را با مشکل مواجه میسازد. البته این موضوع توسط اوه نیز بیان شده است، طبق یافتههای اوه، دادههای به دست آمده طی سندرم ویروس کووید19 تنفسی خاورمیانه (MERS-CoV) در سال 2015 در کرهجنوبی، دو احساس - ترس و ناامیدی تجزیهوتحلیل شد و ارتباط بین رسانههای اجتماعی، ارزیابی ریسک و اقدامات پیشگیرانه برقرار شد. نتایج این تحقیق به ما نشان میدهد که استفاده از شبکههای اجتماعی با احساسات و درک خطر برای مردم ارتباط مثبت دارد. نتایج همچنین نشان میدهد که استفاده از رسانههای اجتماعی فعالیت محافظتی را از طریق احساسات مربوط به خود و تفسیر خطر برای عموم بهبود میبخشد. همچنین نشان میدهد که کنار گذاشتن احساسات عاطفی جمعی به عنوان واکنشهای بیش از حد غیر منطقی در طی یک بیماری همه گیر، ممکن است مدیریت بحران موفقی برای مقابله با این بیماری همه گیر نباشد. نتایج به تصمیم گیرندگان و ارتباط دهندگان این امکان را میدهد تا ماهیت پیچیده شیوع بیماریهای عفونی را بفهمند و تکنیکهای پیشنهادی بهبود یافتهای را برای در نظر گرفتن واکنشهای افراد و مقابله با موفقیت در سناریوی همه گیری ایجاد کنند (Oh et al. 2020). به این ترتیب شبکههای اجتماعی در تأثیر پذیری روانی کووید19 مؤثر میباشند که در این تحقیق با توجه به جامعه ایران که به علت نبودن منابع موثق و حرفهای رسمی در رسانههای کلاسیک و همچنین در فضای سایبر شرایط به چه ترتیبی خواهد بود و آیا شبکههای اجتماعی تأثیراتی به مانند رسانههای کلاسیک دارند و یا تأثیری متفاوت را پیش آوردهاند. به جهت اهمیت و ضرورت انجام تحقیق باید اشاره کرد که از طریق بررسی ادبیات مذکور، میتوان اظهار داشت که اطلاعات نادرست و مشوش به هر شکل، اگر از طریق رسانههای اجتماعی منتشر شود، میتواند تأثیر مخربی بر هر بیماری همه گیر داشته باشد. این مطالعه معتقد است که بسیار مهم است که رفتار مردم در رابطه با اشتراک اطلاعات مورد بررسی قرار گیرد، بنابراین میتوان برای پیشنهاد یک استراتژی موثر برای مبارزه با گسترش اطلاعات نادرست مربوط به کووید19 تجزیهوتحلیل کرد. با عنایت به مطالب پیش گفته و همچنین دو برابر میزان مرگ و میر کووید19 در ایران به نسبت میانگین جهانی، و در عین حال ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه فاقد امکانات بهداشتی و درمانی کشورهای پیشرفته است لذا مدیریت پیشگیری خیلی مهمتر از مدیریت درمانی است و لذا با استفاده از سوادرسانهای میتوان آموزش لازم را به شهروندان داد تا بتوانند بهترین اطلاعات رادریافت و پردازش نمایند و در عین حال دچار عوارض روانی کووید19 نیز نشوند. همچنین هدف از انجام این تحقیق بررسی علل تأثیر پذیری شهروندان از اینفودمیک در شبکههای اجتماعی در خصوص بیماری کووید19 است و اینکه چه تأثیرات روانی بر شهروندان و کاربران داشته است، که در این تحقیق دو هدف عمده وجود دارد.
الف- شناخت سوادرسانهای کاربران در خصوص کووید19 و سلامت روانی
ب- بیان اثرات روانی کووید19 با توجه به اطلاعات شبکههای اجتماعی
با توجه به تحقیق حاضر که از نوع کیفی و گراندد تئوری است؛ لذا فرضیات توصیفی پس از انجام تحقیق به دست آمده است به عبارت دیگر ابتدا با سوالات تحقیق پیش رفته است و سپس از نتایج به دست آمده نظریات جدید احصاء شده است. سوالات پژوهش در مطالعات کیفی برخلاف پژوهشهای کمّی، در همان مراحل اولیهی برنامه ریزی طرح پژوهش بصورت ثابت و کاملا دقیق مشخص نمیشوند و در جریان تحقیق پالایش میشوند و در واقع پژوهشگران کیفی به ندرت ممکن است که پرسشهای اولیه خود را دقیقا دنبال نمایند. در طرح ریزی پژوهشهای کیفی، برخلاف آنچه که در رویکرد کمّی متداول است، پرسشهای اساسی در طرح اولیه پژوهش نباید به دقت تعیین شوند. با توجه به اینکه این تحقیق نیز از نوع کیفی است به تبع نیز سوالات باز خواهند بود و در طول تحقیق سوالات با توجه به جوابهای داده شده تغییر خواهند کرد لذا فقط میتوان برای این تحقیق چند دسته محور تعیین کرد.
1- سوادرسانهای از ابعاد درک محتوا، اهداف پنهان، گزینش آگاهانه پیام، نگاه انتقادی، تجزیهوتحلیل پیام، سوال خواهند شد که البته در طول مصاحبه احتمال اینکه شاخصهای دیگری در خصوص سوادرسانهای و سواد سلامت مطرح شود نیز قابل طرح شدن می باشد.
2- تأثیرات روانی شبکههای اجتماعی بر سلامت روانی از جمله مهمترین آنها اضطراب، وسواس، بیمار پنداری، خستگی کووید19 است که باز هم در تحقیق احتمال اینکه موارد دیگری نیز طرح شود نیز وجود خواهد داشت.
چارچوب مفهومی تحقیق
چارچوب مفهومی، عبارت است از تبيين ارتباط منطقی و اتصال مفاهيم اساسی، ايدهها و عناصری که قرار است مورد مطالعه قرار بگيرند. به علاوه، مطالعات پيشين و تجربههای شخصی محقق نيز در تدوين چارچوب مفهومی اهميتی کليدی دارد. چارچوب مفهومی طرح تحقيق کيفی بايد با چهار بعد تحقيق شامل؛ اهداف، سوال ها، روش و اعتبار آن ارتباط منطقی و درستی داشته باشد. برای ساخت چارچوب مفهومی تحقيق کيفی، تبيين و تشريح مفاهيم و مبانی اساسی تحقيق و نيز استفاده از مطالعات پيشين اعم از نظری و عملی ضرورت دارد (ماکسول به نقل از محمدپور، 1392).
همچنین رويکرد تفسيرگرايی4 اجتماعی؛ به عنوان رويکرد اصلی در اين بررسی، معتقد است که با توجه به خالق بودن ماهيت انسان و نيز سيال بودن واقعيت اجتماعی، نمیتوان مسير و روش خاصی برای درك واقعيات و يا ايجاد تغيير در آنها پيشنهاد داد. از آنجايی که منبع و مرجع نهايی هرگونه ساخت و ساز و تغيير در واقعيات اجتماعی همان انسان است، پس درك انسانها از واقعيت، تغيير در واقعيت و چگونگی معنادار کردن آنها بسيار مهم است. از اين گذشته با توجه به اينکه واقعيت اجتماعی به مثابه امور بر ساخته انسانی فاقد قوانين از پيش تعيين شده بوده و دايماًً در حال شدن هستند، لذا نمیتوان الگويی جهان شمول و عام برای واقعيات اجتماعی و نيز تغيير و دستکاری در آنها وضع کرد. اين واقعيات نه تنها قابل کشف و کنترل نيستند، بلکه صرفاً میتوانند درك و تفسير شوند. اين رويکرد که بر اصالت انسان در برابر اصالت محيط تأکيد دارد، بر اين باور است که واقعيات در فرايند درك و تفسير انسانها و در خلال زندگی روزمره، ساخته و معنادار می شوند. لذا نه تنها نحوه درك و فهم انسانها از واقعيات اهميت دارد، بلکه دارای اشکال متعددی نيز هست (بوستانی، 1388: 9-8) همچنين بر اساس اين رويکرد، از آنجا که تفسير و درك مردم از دنيای پيرامون خود در بستر اجتماعی زندگی روزمره شکل میگيرد، معانی توليد شده وابسته به بستر بوده و در درون آن معنا می شوند. علیرغم اين مباحث هستی شناسی5 و معرفت شناسی6 و استدلال کلی رويکرد کنش متقابل نمادين، که نظريه زمينهای هم يکی از زير شاخههای آنها در روش بررسی پديده های اجتماعی میباشد و اعتقاد دارد که سنت پوزيتويستی7 که غالب تئوری پردازیها در قالب آن انجام شده است، زمينهمند نيستند و ريشه در واقعيتهای اجتماعی ندارند (کاف، 2006: 107) و لذا ما بايد بدون مفاهيم از پيش تعريف شده و مفروض وارد ميدان تحقيق شويم و صرف به دسته بندی و فرموله بندی کردن آنها بپردازيم، ولی واقعيت امر بر اين است که ذهن ما هم خالی از مفاهيم نيست و خواه ناخواه اين نظريات و مفاهيم از پيش ثبت شده در ذهن ما در روال کار و بخصوص طرح سوالات و دسته بندی کردن اين متنهای جمع آوری شده از طريق مصاحبه، نمونه گيری نظری و مقايسات و شباهتها تأثير گذار خواهد بود. اين مفاهيم برداشت شده ما از نظريات، قطعاً برای ساختن مدل نظری8، تعريف متغيير9، عملياتی کردن10، و ساختن پرسشنامه نيست، اما چون حتم داريم که اين نظريات هم بر اساس واقعيات ساخته شدهاند و به نوعی انتزاع واقعيات هستند، پس درك خاصی از اين مفاهيم نيز به تعابيری عاميانهتر نزد مردمان مورد بررسی ما هم وجود دارد. پس ما ناگزير هستيم که مفاهيمی که در اين نظريات وجود دارند و در روال کار ما و درك مردمان مورد بررسیمان نيز وجود دارد، استفاده کنيم و بر ادعای خالی بودن ذهنمان اصرار نورزيم؛ لذا مفاهيم مطرح شده در مبانی نظری، راهنمای کار ما در مطرح کردن سوالات و نيز جهت دادن به پيش برد تحقيق حاضر است و در تحليل نهايی و مسير مفهوم بندی نقش سواد رسانهای در اثرپذیری روانی کووید19، مورد استفاده قرار میگيرد.
مبانی نظری این تحقیق بر پایه سوادرسانهای استوار شده است چرا که رسانههای اجتماعی به تعداد شهروندان هر جامعه است و نمیتوان آنها را مدیریت کرد و لذا در این تحقیق به حلقه آخر زنجیره ارتباطی یعنی مخاطبان هدف پرداخته خواهد شد و این سوادرسانهای است که میتواند مخاطبان هدف را در برابر پیامها مصونیت بخشد که در ادامه به تعریف مختصری از سوادرسانهای پرداخته میشود.
تعریف سوادرسانهای
- مجموعهای از رویکردها است که مخاطبان به طور فعالانه برای مواجهه گزینشی با رسانهها و تحلیل و ارزیابی نقادان محتوای رسانهها بر میگیرند تا معنای پیامهایی را که با آن مواجه میشوند، تفسیر کنند.
- توانمندی خاصی است که مخاطب را در برابر متنها به سوژهای فعال تبدیل می کند.
- مجموعهای از چشم اندازها است که ما به طور فعالانه برای قرار گرفتن در معرض رسانه از آنها بهره برداری میکنیم تا معنای پیامهایی را که با آنها مواجه می شویم تفسیر کنیم.
- آمیزه ای از تکنیکهای بهرهوری مؤثر از رسانه و کسب بینش و درک برای تشخیص رسانهها از یکدیگر است.
- درک متکی بر مهارت است که می توان بر اساس آن انواع رسانهها را از یکدیگر تمیز داد و انواع تولیدات رسانهای را از هم تفکیک و شناسایی کرد. سواد رسانهای قدرت درک نحوه کارکرد رسانهها و معنی سازی در آنها و دسترسی، تجزیهوتحلیل و تولید ارتباط در شکلهای گوناگون رسانهای و مصرف انتقادی محتوا است.
سواد رسانهای به عنوان یکی از ضروری ترین ابزارهای تعامل هوشمندانه و مؤثر با رسانههای مختلف است و هدف سواد رسانهای اعطای کنترل بیشتر بر تفسیرهایمان است؛ چرا که تمامی پیامهای رسانهای از جنس تفسیرند. سواد رسانهای به معنای افزایش دسترسی، استفاده، درک انتقادی (شامل رمزگشایی، تحلیل و ارزیابی) و تولید محصولات رسانهای است (باهنر و چابکی درزابی، 1392).
سواد رسانهای از نظر سیلور بلت (1995) دارای پنج مؤلفه است:
1- آگاهی و شناخت از تأثیر رسانهها بر فرد و جامعه
2- فهم و درکی از فرایند ارتباط جمعی
3- توسعه راهبردهایی که منجر به تجزیهوتحلیل پیامهای رسانهای و بحث و تفسیر در باب آن ها میشود.
4- آگاهی از محتوای رسانهها به مثابه یک متن که بینشی نسبت به خود و فرهنگ معاصرمان بدست میدهد.
5- تربیت و تروی لذت فهم، امتنان و ارزیابی والای محتوای رسانهای
سواد رسانهای بر اصل مسئولیت استوار است؛ بدین معنی که مسئولیت اصلی و آغازین افزایش سواد رسانهای به عهده خود فرد است، هیچ انگیزهای برای تغییر نخواهد بود مگر این که خود شخص پاسخگوی سواد رسانهایاش باشد. نهادهایی چون حکومت، خانواده، مدرسه، دین و ... می توانند منابعی برای کمک به افراد باشند؛ همان گونه که می توانند مانع باشند (پاتر، 1393: ص 89).
در تعریفی دیگر که توسط یونسکو ارائه شده است سوادرسانهای بر توانایی فهمیدن، ارزیابی و استفاده از رسانهها تأکید میکند (2011 Moeller et al.).
در سطور زیر به تعریف دقیق مقولههای تحقیق پرداخته میشود؛ در این تحقیق در خصوص نقش سوادرسانهای در اثرپذیری روانی کووید19 در شبکههای اجتماعی درصدد این هستیم که الگویی جدید از یافتههای تحقیق احصاء شود لذا در این قسمت فقط الگویی برای ورود به موضوع ارائه میشود و ارائه الگوی اصلی به پایان تحقیق محول می گردد.
سوادرسانهای: سوادرسانهای به عنوان یکی از ضروریترین ابزارهای تعامل هوشمندانه و مؤثر با رسانههای مختلف است و هدف سوادرسانهای اعطای کنترل بیشتر بر تفسیرهایمان است؛ چرا که تمامی پیامهای رسانهای از جنس تفسیراند. سوادرسانهای به معنای افزایش دسترسی، استفاده، درک انتقادی (شامل رمزگشایی، تحلیل و ارزیابی) و تولید محصولات رسانهای است (باهنر و چابکی درزابی، 1392).
شبکههای اجتماعی: شبکه اجتماعی دیجیتال زنجیرهای از ارتباطات و گروههای شبکه اجتماعی یا حضور غیر فیزیکی افراد در یک محل مجازی است (ویکی پدیا 1399). در این تحقیق منظور از شبکههای اجتماعی پلتفرمهایی مانند اینستاگرام و تلگرام است که در ایران اولی 47 میلیون و دومی 49 میلیون کاربر دارند و البته پلتفرمهای دیگر مانند فیسبوک در ایران به علت فیلتر بودن از ابتدا مورد توجه واقع نشد وکاربرد توییتر نیز بیشتر در امور سیاسی با 2 میلیون کاربر است که درایران به خصوص بین شهروندان عادی اقبالی ندارد.
پیشینه تحقیق
در خصوص پیشینه پژوهش لازم به توضیح است چون این بیماری جدید بود اکثر تحقیقات مربوط به زمان فعلی می باشد و با توجه به این موضوع تحقیقات انجام شده نیز در زمان اوج کرونا انجام پذیرفته است که به تعداد محدودی از آنها در اینجا اشاره میشود؛
- ولاء قاسم طالب (1400) نقش رسانههای اجتماعی در شکل گیری آگاهی عمومی مردم عراق در مورد ویروس کرونا (نظرسنجی از مردم در شهر ناصریه) به بررسی تعیین نقش شبکههای اجتماعی در آگاهیبخشی و اطلاع رسانی نکات بهداشتی نسبت به ویروس کرونا در عراق است می پردازد که با انجام یک نظرسنجی میدانی- توصیفی و بهصورت تصادفی در میان تعداد 302 کاربر رسانههای اجتماعی در شهر ناصریه انجام شده است. این پژوهش دارای نتایجی است که مهترین آنها عبارتند از اینکه نباید نقش مهم رسانههای اجتماعی در شکلگیری و ارتقاء سطح اگاهی و فرهنگی بهداشتی جامعه دستکم گرفته شود، زیرا ظرفیتها و ویژگیهای این شبکههای اجتماعی با شرایطی که کرونا بر جامعه تحمیل کرده است، مشخص شده است؛ همچنین یکی از ویژگیهای شبکههای اجتماعی این است که با کمترین هزینه و در سریعترین زمان به انتشار مطالب مربوط به پیشگیری از ویروس نوظهورکرونا به مخاطبان خود که نسبت به این موضوع اگاهی چندانی ندارند، اهتمام میورزند. علاوه بر این، فرهیختگان مختلف در جامعه از طریق شبکههای اجتماعی پرکاربرتر و پرکاربردتر به شکل مثبتی به ارائه خدمات به مردم میپردازند. این فرهیختگان نقش اندیشههای بیدار را در جامعه ایفاء میکنند و میتواند بر افراد و جامعه مؤثر باشند. علاوه براین، این شبکههای اجتماعی به تریبونی برای پزشکان و مؤسسهها تبدیلشده تا به انتشار اطلاعات و نکات بهداشتی پرداخته و رفتارهای اشتباه و غلط را به رفتارهای صحیح و بهداشتی تبدیل کنند برای اطلاعرسانی اخبار و اطلاعات مخصوص به کرونا به مخاطبان خود از این شبکههای اجتماعی استفاده کنند؛ همچنین تعداد قابلتوجهی از کاربران این شبکهها به نحو مطلوبی از توصیهها و دستورالعملها، راههای پیشگیری و سرایت این ویروس از طریق این شبکههای اجتماعی، بدون در نظرگرفتن شیوههای مورد استفاده این شبکهها در شکلدهی اطلاعات بهداشتی کاربران شبکههای اجتماعیای که این اطلاعات به صورت فوری در آنها عرضه میشود، آگاه شدهاند.
- ستاره مشهدی، هاشم مرندی (1400) در پایان نامه تأثیر تکنیک DRM در ایجادحافظه کاذب از اخبار جعلی کرونا می گوید: با گسترش محبوبیت شبکههای اجتماعی و اشاعه اخبار جعلی در سطح گسترده، این سوال مطرح میشود که اخبار جعلی تحت چه مکانیزمهایی شکل می گیرند. مطالعات بسیاری برای تشخیص و تمایز اخبار جعلی از اخبار واقعی انجام شده است. با شیوع ویروس کرونا در سطح جهان، اخبار جعلی بسیاری شکل گرفتند که می توانستند خطر بزرگی برای سلامتی انسانها به حساب آیند. در این پژوهش با استفاده از تکنیک DRM برای شکلگیری حافظه کاذب، تأثیر قرار گرفتن در معرض هجوم اخبار مربوط به کرونا را بررسی کردیم. بررسی تشکیل حافظه کاذب به هنگام ارائه اخباری که در شبکه معنایی یک خبر دیگر قرار دارند، نشان داد که ارائه اخبار میتواند باعث ایجاد شدن حافظه کاذب در مورد خبری که هرگز ارائه نشده است، بشود؛ به عبارت دیگر قرار گرفتن در معرض تعدادی از اخبار توانست مفهوم مشابهی را در ذهن دانشجویان این مطالعه ایجاد کند که تشخیص اینکه آن خبر را قبلاً دیده اند یا خیر، برایشان دشوار باشد. به این معنی که امکان دارد بر اساس خبرهایی که در رسانهها ارائه میشود، حافظه کاذب و به دنبال آن اخبار جعلی شکل بگیرد.
- اُبیآنی و همکارانش در مطالعه «رسانههای اجتماعی و بیماری همه گیر Covid-19 مشاهدات از نیجریه» میگویند: رسانههای اجتماعی وسیلهای بیبدیل برای انتشار اطلاعات به شهروندان است. رسانههای اجتماعی به عنوان یک شمشیر دو لبه عمل میکنند زیرا به شهروندان اجازه میدهد بدون هیچ مانعی از اطلاعات محرمانه مطلع شوند. با این حال، از همین ابزار برای اطلاع رسانی غلط مردم و پخش پیامهای غیرقابل تأیید و فریبنده به شهروندان نیز استفاده شده است. حال این سوال مطرح میشود: مزایا و معایب نقش رسانههای اجتماعی در اطلاع رسانی نادرست به مردم در مورد بیماریهای همه گیر مانند Covid-19 چیست؟ این مطالعه کیفی رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک، توییتر، واتساپ، وبلاگها، روزنامههای آنلاین و یوتیوب را که در آن رقابت ها در مورد بیماری همه گیر بیشتر است، مورد بررسی قرار داده است. با توجه به اینکه مهمترین مجامع اصلی جریانهای مورد استفاده مردم در خارج از سازمانهای بهداشت جهانی (WHO)، مرکز کنترل بیماریهای نیجریه (NCDC) و مؤسسات ایالتی هستند، فراگیرترین پیامهای این انجمنها برای تجزیهوتحلیل انتخاب شدهاند. این مطالعه نقشهایی را که رسانههای اجتماعی در محدود کردن یا کمک به انتشار اخبار در مورد پاندومی در سراسر کشور ایفا میکنند را مورد بررسی قرار میدهد. در این مقاله نتیجه گیری شده که با مراجعه به انتشار اطلاعات نمیتوان اهمیت رسانههای اجتماعی را بیش از حد تأکید کرد. همچنین ادعا میشود که این سیستم عاملها مورد سؤاستفاده قرار گرفته است زیرا مردم تحت نام خود مخفی میشوند تا پیامهای جعلی را منتشر کنند و باعث ایجاد وحشت در میان افراد عمومی شوند (Obi-Ani. 2020).
روش شناسی
روش پژوهش حاضر از نوع کیفی است به عبارت دیگر برای بررسی نقش سواد رسانهای در اثرپذیری روانی کووید19 در این تحقیق از روش گرانددتئوری استفاده شده که بر اساس آن مقولات مرتبط با اثرپذیری روانی از شبکههای اجتماعی احصاء شد وهمچنین نقش سواد رسانهای در اثرپذیری منطقی واکاوی شده است.
جامعه آماری دراین تحقیق کاربران معمولی بالای 18 سال است که بیش از سه ساعت از شبکههای اجتماعی استفاده می کنند و نمونه گیری بر اساس دو معیار اشباع اطلاعات و اشباع نظری انجام شده است. از آنجایی که این تحقیق یک تحقیق کیفی است معمولاً پرسشنامه باز و مصاحبه عمقی از بهترین ابزار جهت جمع آوری اطلاعات در این نوع پژوهش به شمار میروند که با در نظر گرفتن اشباع نظرات با 15 نفر مصاحبه انجام پذیرفت.
بطور کلی طبق نظر (گوبا و لینکلن، ۲۰۰۰) بررسی صحت و تأیید روایی و پایایی در تحقیقات کیفی شامل چهار معیار اعتبار، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تأیید پذیری میباشد؛ که به شرح زیر ارائه میشود (Guba & Lincoln, 2000).
الف. اعتبار: درگیری مداوم، استفاده از تلفیق در تحقیق، بازنگری ناظرین، جستجو برای شواهد مغایر و مقبولیت پژوهشگر کارهایی است که برای مقبولیت پژوهش کیفی انجام گرفت.
ب. انتقال پذیری11: بنابراین موردی که میتواند به تناسب دادهها کمک کند، ارائه جزئیات بیشتری از شرکتکنندگان و مصاحبه شوندگان و خصوصیات و ویژگیهای آنان است. ارائه اطلاعات دموگرافیک از قبیل جنسیت، میزان تحصیلات، رشته تحصیلی و تجربه فعالیت افراد به همراه حوزه فعالیتی آنها، مواردی است که در این پژوهش در مورد مصاحبه شوندگان ارائه شد.
ج. اطمینان پذیری: در پژوهش حاضر، ابتدا تمامی مصاحبهها توسط خود محقق و یک مصاحبهگر همکار، نت برداری شده است. همچنین صدای مصاحبه گر و مصاحبه شونده در جلسه با کسب اجازه از مصاحبه شونده توسط رکوردر ضبط شده است. سپس یک نسخه کتبی از مصاحبههای ضبط شده تهیه شد؛ ابزار گردآوری دادهها فرم سؤالات مصاحبه بود که در پیوست ارائه شده است.
د. تأیید پذیری: در پژوهش حاضر جهت تأیید پذیری تمامی یافتههای پژوهش و چگونگی تفسیر و تحلیل آنها مستند شده و در هر مرحله ثبت و گزارش شده است.
جهت تجزیهوتحلیل دادهها، با استفاده از نرم افزار اطلستیآی که تواناییهای گستردهتری نسبت به سایر نرم افزارهای مشابه همچون مکسکیودیای دارد و می توان گزارشات بهتر و تحلیل بهتری از مطالب استخراج کرد؛ استفاده شده است؛ که بر این اساس ابتدا تمامی محتوا به این نرم افزار داده شد و سپس بر اساس کدهای باز، کدهای محوری و شاخصهای نهایی تحلیل داده ها انجام شده است.
تحلیل یافتههای کیفی
در تحلیل حاضر به بررسی چند مقوله کلان سوادرسانهای، اثرپذیری روانی، شبکههای اجتماعی و پیامدهای کووید19 پرداخته شده است. برای این منظور ابتدا با 15 شهروند مصاحبه عمیق شد که سعی گردید مطالبی را که دیگران پاشخ دادهاند از نفرات بعدی کمتر پرسیده شود و همچنین سعی شد مکنونات درونی افراد در خصوص این بیماری احصاء شود که این مطالب در قالب برنامه اطلستیآی وارد و سپس کدگذاری باز انجام شد و در مرحله دوم کدهای باز مجدداً در قالب کدهای محوری دسته بندی شد که نتایج به شرح ذیل در قالب نگاره های تحقیق آمده است.
سواد رسانهای شبکههای اجتماعی در پاندومی کووید19:
مهمترین عامل در این تحقیق نقش سوادرسانهای در اثرپذیری روانی شهروندان است. به مفهوم دیگر تا چه میزان سوادرسانهای میتواند در کاهش یا افزایش اثرپذیری روانی تأثیرگذار باشد به این منظور در این قسمت شاخصهای سوادرسانهای مورد مصاحبه قرار گرفته است که در قالب شش مقوله کلان رژیممصرف رسانهای، درک محتوای پیام، اهداف پنهان پیام، گزینش آگاهانه پیام، نگاه انتقادی به پیام و تجزیهوتحلیل پیام احصاء شده است.
رژیم مصرف رسانهای کاربران شبکههای اجتماعی:
رژیممصرف رسانهای مهمترین عامل در انتخاب رسانه توسط مخاطبان و در این تحقیق توسط کاربران است به عبارت دیگر اولین موضع در مواجهه قرار گرفتن کاربر با شبکههای اجتماعی است که از اهمیت زیادی برخوردار است که در این تحقیق علل مواجهه با شبکههای اجتماعی به کدهای باز 1- ابزار ارتباطی با دوستان و آـشنایان 2- ارتباط با دوستان و آشنایان 3- استفاده از صفحات رسمی 4- معرفی صفحات توسط دوستان 5- استفاده از اکسپلور 6- عدم استفاده ازسایتهای رسمی
|
نگاره شماره 1- رژیم مصرف رسانهای کاربران شبکههای اجتماعی
همانطور که در در نگاره مذکور نیز مشاهده میشود بیشترین اظهار نظر در خصوص استفاده ابزار ارتباطی یا ارتباط با دوستان و آشنایان بوده است به عبارت دیگر اولین تصحیح اندیشه در خصوص شبکههای اجتماعی با نگاه رسانهای این است که کاربران از شبکههای اجتماعی برای ارتباط با یکدیگر استفاده میکنند و نه به عنوان یک رسانه پخش و کلاسیک. به تعبیر دیگر نظریه تأثیر رسانهها که یکی از مهمترین نظریه های علوم ارتباطات است در بحران پاندومی کووید19 به کلی منسوخ شده است و نشان داده شده است که شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام و تلگرام برای تبادل اطلاعات میانفردی بین کاربران بیشتر استفاده شده است. استفاده از اکسپلور در اینستاگرام یکی دیگر از شیوههای استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام است که افراد خود را به الگوریتمهای شبکههای اجتماعی میسپارند و با توجه به اینکه علاقهمندی آنها در الگوریتمها موضوع کووید بوده است لذا امکان ارسال اطلاعات شبیه آنچه که کاربر انتخاب کرده است خیلی زیاد میشود واستفاده از صفحات رسمی مانند بیبیسی و یا خبر فوری و همچنین معرفی برخی از صفحات توسط دوستان از موارد دیگر بوده است که مورد اشاره قرار گرفته است.
گزینش آگاهانه پیام کووید کاربران شبکههای اجتماعی:
دومین موضع در سواد رسانهای گزینش آگاهانه پیام است که در این تحقیق با سوال از کاربران مقولات ذیل استخراج شده است. 1- گفتگو با دوستان و آشنایان 2- انتخاب صفحات آشنایان و دوستان 3- استفاده ازکامنت های دیگران 4- انتخاب مطالب توسط خودم 5- گفتگوی تعاملی دوستانه 6- کسانی که لیدرند 7- اجماع کاربران 8- کسانیکه قبلا کروناگرفته اند 9- استفاده از تجربیات بیماران سابق 10- کسانی که بیشترین فالور را دارند 11- فرد مشخصی 12- انتخاب مطلب اصلی صفحات.
|
نگاره شماره 2- گزینش آگاهانه پیام توسط کاربران شبکههای اجتماعی
نگاره گزینش آگاهانه پیام کووید کاربران شبکههای اجتماعی حکایت از آن دارد که انتخاب یا گزینش پیام دو حال را در بر میگیرد.1- ارتباط با دوستان و آشنایان و2- استفاده از مطالب رسمی و انتشاری. به عبارت دیگر شبکههای اجتماعی بر خلاف رسانههای پخش که مخاطب فقط میتواند از بین پیامهای ارسالی تعدادی را انتخاب نماید در شبکههای اجتماعی پیام در قالب گفتگو و تعامل رخ مینماید. به تعبیر دیگر شبکههای اجتماعی ابتدا برای تعامل خلق میشوند و زمانی که به یک حدی از کاربر رسید آن زمان است که صفحات یا کانال هایی شکل میگیرند و این پتلفرم را مکانی برای انتشار اطلاعات خود مناسب میبینند. لذا اولین اصل در گزینش پیام در مرحله اول قرار دارد و زمانیکه موضوع تعامل با دوستان و آشنایان باشد دیگر ملاک و معیار اینکه گزینش بر اساس حساب و کتاب و با مقصدی خاص باشد معنای خود را از دست می دهد. در این نگاره نیز مقولات گفتگو با دوستان و آشنایان، استفاده ازکامنتهای دیگران، گفتگوی تعاملی دوستانه، کسانیکه قبلا کرونا گرفتهاند، استفاده (گفتگو) از تجربیات بیماران سابق و انتخاب مطالب توسط خودم بیان کننده ارتباطی تعاملی است و شبکه اجتماعی تنها ابزاری برای تعامل بوده و از طرف دیگر مقولات باز مانند انتخاب صفحات آشنایان و دوستان، کسانیکه لیدرند، اجماع کاربران، کسانیکه بیشترین فالور را دارند، فرد مشخصی و انتخاب مطلب اصلی صفحات از رویکرد پخش در رسانه تبعیت کردهاند که تمامی نیز جنبه شخصی داشته و کمتر با تکنیکهای سواد رسانهای قابل انتخاب میباشد.
درک محتوای پیام کووید کاربران شبکههای اجتماعی:
مورد بعدی که به عنوان سومین مقوله برای سوادرسانهای مورد توجه قرار گرفته است درک محتوای پیامهای مرتبط با کووید است. برخلاف تمامی پیامهای خبری رسانهها اعم از کلاسیک و جدید که دارای پیچیدگیهای زیادی هستند و فهم آنها نیاز به پیش زمینهای دارد مطالب کووید اینگونه نبوده است. برای درک پیامهای کووید سه مقوله باز شناسایی شده اند که عبارتند:1- ساده و بدیهی بودن مطالب حول کووید2- زیاد بودن اطلاعات باعث فهم بیشتر 3- توضیح دیگران.
|
نگاره شماره 3- درک محتوای پیام کووید کاربران شبکههای اجتماعی
همانطور که در نگاره درک محتوای پیام کووید کاربران شبکههای اجتماعی نیز مشاهده میشود برای فهم اطلاعات کووید و پیرامون آن هیچ تلاشی انجام نشده است. اگر به ذات محتوا توجه شود خود از چهار بخش تشکیل شده است. 1- بیماری تنفسی ناشناخته [که هیچ اطلاعات خاصی در موردش وجود ندارد] 2- شیوه های پیشگیری 3- شیوه های درمان 4- تعداد مبتلایان و فوتیها. به این ترتیب ملاحظه میشود که برای فهم پیامهای مرتبط با کووید هیچ تخصصی لازم ندارد و تمای شهروندان میتوانند به راحتی مطالب را دریافت، درک و تبادل نمایند. به این ترتیب میتوان مدعی شد که این مقوله از کارآمدی در بحران پاندمی کووید19 برخوردار نبوده است.
تجزیهوتحلیل پیام کووید کاربران شبکههای اجتماعی:
تجزیهوتحلیل پیام یکی دیگر از مقولههای محوری سوادرسانهای است که بیشتر انطباق اطلاعات با نیازهای کاربران مد نظر است. در این تحقیق در مصاحبههای انجام شده نه مقوله باز احصاء شده است که عبارتند از: 1- بدیهی بودن اطلاعات 2- عدم وجود منبع برای راستیآزمایی 3- بحث و گفتگو در اینستاگرام 4- صحیح بودن مطالب دوستان 6- اطمینان از فرد مورد استفاده 7- مطالب خرد تجزیهوتحلیل نمیخواهد 8- انطباق با خودم تجزیهوتحلیل با گفتگو 9- نداشتن زمان برای راستیآزمایی.
|
نگاره شماره 4-تجزیهوتحلیل پیام کووید کاربران شبکههای اجتماعی
همانطور که در مقولات مذکور نیز مشاهده میشود بدیهی بودن اطلاعات، صحیح بودن اطلاعات دوستان، بحث و گفتگو دوستان، مطالب خُرد نیاز به تحلیل ندارد، انطباق با خودم و تجزیهوتحلیل با گفتگو؛ مقولاتی هستند که نشان میدهند که پیامها نیاز به تجزیهوتحلیل نداشته است. پس از اولین مصاحبه به این نتیجه رسیده شد که سؤال آیا مرجعی رسمی برای راستیآزمایی وجود داشته است که تمامی مصاحبه شوندگان ابراز داشتهاند که مرجعی رسمی برای راستیآزمایی مطالب نداشتهاند که در نمودار با شانزده فراوانی آمده است و نشان از کاهلی بخش دولتی و رسمی در این حوزه را نشان می دهد.
نگاه انتقادی پیام کووید کاربران شبکههای اجتماعی:
نگاه انتقادی به مطالب اصولاً زمانی رخ میدهد که پیام رسمی یا ناشناس باشند اما در مطالب گذشته نیز بارها تکرار شد محتوای مرتبط با کووید بیشترشان در قالب گفتگو و تعامل رخ داده است و لذا بدیهی است که افراد با کسانی در تعامل باشند که از همفکری مطلوبی برخوردار باشند و نیاز نداشته باشند که طرف مقابل را به چالش بکشانند.
در مصاحبه انجام شده نیز تنها سه مقوله باز 1- بحث و گفتگو در اینستاگرام 2- اجماع دوستان 3- عدم نگاه انتقادی آمده است.
|
نگاره شماره 5- نگاه انتقادی پیام کووید کاربران شبکههای اجتماعی
با عنایت به مقولات نگاره مذکور مشاهده میشود که افراد بیشتر با بحث و گفتگو رفع ابهام کردهاند و برخی نیز به صراحت مدعی عدم نگاه انتقادی به موضوعات بودهاند. البته شاید بتوان گفت که در زمان بحرانها رویکرد باور به نسبت نگاه شکاکانه خیلی قویتر باشد که در زمان انقلابها و یا جنگها نیز میتوان این را مشاهده کرد که بیشتر باعث بقاء انسانها خواهد شد و نگاه شکاکانه که به آن انتقادی نیز گفته میشود در زمان ثبات کارآمدی دارد.
اهداف پنهان پیام کووید کاربران شبکههای اجتماعی:
آخرین مقوله محوری سوادرسانهای در این تحقیق اهداف پنهان در پیامهای کووید در شبکههای اجتماعی بود که در قالب پنج مقوله باز 1- نداشتن پیام پنهان به علت آشنا بودن 2- نداشتن پیام پنهان برای نداشتن سود 3- اهداف پنهانی وجود ندارد 4- پیام مخفی ناکارآمدی دولت در کووید 5- کروناییتر بودن کشورهای دشمن در صفحات رسمی، آمده است.
|
نگاره شماره 6- اهداف پنهان پیام کووید کاربران شبکههای اجتماعی
با عنایت به مقولات مذکور مشاهده میشود که غالب مصاحبه شوندگان یا پیام پنهان را انکار و یا اینکه به علت آشنا بودن افراد و نداشتن سود هیچ دلیلی برای ارسال پیام مخفی نداشتهاند. در این میان نیز پیام مخفی ناکارآمدی دولت در مدیریت کووید و کروناییتر بودن کشورهای دشمن در صفحات رسمی را مورد اشاره قرار دادهاند که با توجه به اینکه بیشتر استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام در قالب تعامل دوستانه بوده است لذا در معرض این گونه پیامها قرار گرفتن نیز از محالات محسوب میشود. به این ترتیب میتوان گفت که در پیامهای مرتبط با کووید پیامهای پنهان توسط کاربران شناسایی نشده است.
کووید19 علاوه بر مرگ و میر زیاد دارای عوارض دیگری نیز برای شهروندان بود که یکی از مهمترین آنها تأثیرات روانی آن به خصوص در زمان بحرانی پاندومی بود که باعث مشکلات فراوان برای تمامی مردم جهان و از جمله ملت ایران نیز داشت. در این تز دانشگاهی اثر پذیری روانی کووید19 مورد توجه قرار گرفته است که سوالات در چهار مقوله کلان اضطراب، وسواس، بیمارپنداری و خستگی مورد بررسی قرار گرفته است که در ادامه به آنها اشاره شده است.
1- اضطراب کووید کاربران شبکههای اجتماعی:
اولین موضوعی که به آن در خصوص اثرپذیری روانی پرداخته شده است اضطراب کووید به عنوان اثرات روانی این پاندومی است. شایعترین موضوع که در خصوص اضطراب کووید وجود دارد این است که شبکههای اجتماعی باعث افزایش اضطراب کووید می شوند در صورتی که با بررسی یعنی مصاحبههای انجام شده مشخص شده است که شبکههای اجتماعی می توانند باعث کاهش اضطراب کووید نیز شوند که مقولات به دست آمده در بخش افزایش اضطراب کووید عبارتند از: 1- دستور گفتگوی همگانی کووید 2- عدم وجود الگوی زندگی در کووید 3- عدم امکان توجه به موضوعات دیگر 4- زیاد بودن اخبار موردی 5- خبر فوت آشنایان 6- عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی توسط مردم 7- کم اعلام شدن میزان کشتههای کووید 8- ملموس بودن مطالب کووید 9- نبودن توصیه واقع بینانه برای تداوم زندگی 10- عوارض داروهای پیشگیری به مانند خود بیماری 11- بازنمایی ورشکستگی و تعطیلی اقتصادی 12- ترس از بیمار شدن 13- ناشناخته بودن کووید 14- انتقال بیماری از طریق من 15- انتقال احساس مضطربان به دیگران 16- ارتباط مستقیم با صاحبان عزاها 17- اختصاص همه خبرها به کووید 18- تشکیک در نتایج تستهای کووید 19- ابهام در بیماری
عوامل کاهش اضطراب کووید کاربران شبکههای اجتماعی عبارتند از: 1- دلدری دادن به یکدیگر 2- اشتراک فکری با دیگران 3- آگاهی لحظه به لحظه از یکدیگر 4- اشتراک گذاری راههای پیشگیری 5- کاهش مستقیم اضطراب کووید.
|
نگاره شماره 7- اضطراب کووید19 کاربران شبکههای اجتماعی
همانطور که در نگاره مذکور مشاهده میشود دو مقوله محوری افزایش اضطراب و کاهش اضطراب از سخنان مصاحبه شوندهها احصاء شده است. اولین موضوع این است که آیا شبکه اجتماعی باعث ایجاد اضراب شده است و یا اینکه تنها ابزار ارتباطی است که در صحنه وجود داشته است. بررسی محتوای پیامهای افزایش اضطرابی کووید بیانگر این است که تنها سه مقوله باز 1- تشکیک در نتایج آزمایش های کووید 2- بازنمایی ورشکستگی و تعطیلی اقتصادی 3- کم اعلان شدن میزان کشته ها؛ عامل افزایش کووید بوده است و 16 مقوله دیگر فقط به علت وجود ابزار ارتباطی شبکه اجتماعی اینستاگرام بوده است و اخبار رسمی و انتشاری در آن وجود نداشته است. به این ترتیب نمی توان مدعی تأثیر سوادرسانهای بر افزایش اضطراب کووید بود چرا که تنها وسیله ارتباطی و تعاملی بین کاربران محسوب میشود و فقط امکان تعامل را بیشتر کرده است و این ویژگی هزاره سوم محسوب میشود و اگر پلتفرمی مانند اینستاگرام و یا تلگرام نیز مورد استفاده قرار نگیرند پلتفرمهای دیگر جایگزین خواهند شد و همان تأثیرات را خواهند داشت. در ضمن مشاهده میشود که در مقطع قرنطینه، همین شبکههای اجتماعی باعث کاهش اضطراب شهروندان بوده است اما چون از قبل وجود داشتهاند کمتر شهروندی یا کاربری است که تصور دوران بدون شبکههای اجتماعی را در ذهن خود آورده باشد اما تصور شود که شبکههای اجتماعی وجود خارجی نداشتند و به مانند دوران قبل از جامعه اطلاعاتی، فقط رسانههای پخش بود که در آن شرایط یک شهروند میتوانست فقط از اخبار رادیو و تلویزیون استفاده کند و در عین حال در قرنطینه نیز باشد و باید فکر کرد که چگونه میتوانست اطلاعات متنوع گیرد و با توجه به شرایط خود پیشگیری یا ابراز احساسات کند که تمامی اینها میتوانند به کاهش آلام ناشی از کووید کمک نماید.
2- وسواس کووید کاربران شبکههای اجتماعی:
دومین مقوله محوری در بخش اثرپذیری روانی کووید وسواس یا زیاده روی در پیشگیری کووید19 است. به تعبیر دیگر، خیلی از شهروندان یا همان کاربران بیشتر از آنچه که معمول و یا در رسانههای رسمی اعلام شده است اقدام کردهاند، که این موضوع مورد واکاوی قرار گرفته است که خود به سه دسته تقسیم شده است 1- مظاهر وسواس کووید 2- عوامل وسواس کووید، و البته تک موردی 3- وسواس نه بلکه رفتار غلط، آمده است. مقولات باز مقوله محوری مظاهر وسواس کووید توسط کاربران پاسخگو عبارتند از:1- حس شک به [سرایت مدار بودن] همه چیز 2- سرایت از طریق خوراکی ها 3- شستشوی زمانی دست 4- عدم رفتن به بیرون شهر 5- ترس از ابتلای اطرافیان توسط عملکرد من 6- انتقال از طریق مواد منجمد 7- عدم رفتن به پارک 8- سردرگمی 9- سرایت از پنجره باز 10- ضد عفونی خیلی زیاد 11- انتقال از طریق هوای باز 12- توهم فراگیری شیوه های شیوع کووید 13- استفاده از ماسک در فضای باز برون شهری.
مقولات باز عوامل وسواس کووید نیز عبارتند از: 1- تناقضات خبری 2- بلاتکلیفی در آن زمان 3- عدم درمان قطعی 4- تأیید و تکرار اطلاعات غلط 5- توطئه برای نابودی مردم جهان 6- گندزدایی دولتی همه چیز و همه جا 7- اطلاعات نا امید کننده.
در نهایت یک مورد نیز مقوله وسواس نه بلکه رفتار غلط، که بعد از انتشار نگاره مربوطه توضیح داده میشود.
|
نگاره شماره 8- وسواس کووید کاربران شبکههای اجتماعی
شرایط زمینهای دوران بحران یا همان اوج کووید به نحوی بود که افراد زیادی فوت میشدند و این نوعی ترس را در همگان از جمله کاربران نیز ایجاد کرده بود که شاید بلاتکلیفی مهمترین عامل وسواس در نظر گرفت، چرا که ابهام همیشه ایجاد ترس مینماید. اما تناقضات خبری، تأیید و تکرار اطلاعات غلط، گندزدایی دولتی همه چیز و همه جا و عدم قطعی درمان؛ مقولاتی هستند که از عملکرد دولتی و رسانههای رسمی به شبکههای اجتماعی سرایت کرده و باعث ایجاد وسواس شده است. باید عنایت داشت که وسواس تقریباً امری مرئی است و اضطراب امری ذهنی است و شاید افراد بتوانند پس از سپری شدن زمانی آن را فراموش یا تحریف کنند اما وسواس و یا پیامد آن بیشتر امری فیزیکی محسوب میشود و کمتر از ذهن خارج یا تحریف میگردند و این باعث شده است که پاسخگویان بیشتر به آن اشاره داشته باشند. در نهایت مقولههای ناامید سازی و توطئه بودن که توسط خود مردم تولید و منتشر میشود نیز جزو سوادرسانهای قرار نمیگیرد چرا که هیچ صفحه رسمی اقدام به ناامید سازی یا توطئه پنداری کووید نداشته است. خاطر نشان میشود که «رفتار غلط» مقولهای است که مورد استفاده قرار گرفته است به عبارت دیگر تفکیک «رفتار غلط از وسواس» در پیشینه این تحقیق یا مبانی نظری دیده نشده است. در صورتی که در جامعه ایران به علت نبودن رسانه مرجع، رفتار غلط شیوع پیدا کرده است و مظاهر این رفتار غلط به عنوان وسواس تلقی شده است که نوعی انحراف در نتایج تحقیقات داخلی می تواند باشد و البته در کشورهای پیشرفته به علت وجود رسانههای مرجع این مشکل مشاهده نشده و در اسناد نیامده است و میتوان گفت که اختصاصی کشور ایران باشد.
3- بیمارپنداری کووید کاربران شبکههای اجتماعی:
بیمار پنداری یکی از پیامدهای منفی برنامههای سلامت در رسانهها است به این معنا که برای بیمار پنداری در این تحقیق پنج مقوله باز احصاء شده است که برخی عدم خود بیمارپنداری را به صراحت ذکر کردهاند حدود هفت کد در قالب استفاده از تجربیات بیماران سابق استفاده کردهاند و مابقی مقولهها نیز در سه محور باز 1- دل درد و خود بیمارپنداری 2- بی اشتهایی و خود بیمارپنداری و 3- هرگونه احساس نامتعارف را خود بیمارپنداری دانستهاند که این سه مقوله باز در قالب یک مقوله محوری علائم بیمارپنداری کووید گنجانده شدهاند که در نگاره ذیل قابل رویت هستند.
|
نگاره شماره 9- بیمارپنداری کووید کاربران شبکههای اجتماعی
همانطور که در نگاره مذکور نیز مشاهده میشود قریب به اکثریت مطالب عنوان شده احساس بیمارپنداری را نشان میدهد به خصوص وقتی که افراد در قرنطینه بودند و کاری برای انجام نداشتند با آگاهی از علائم بیماری، هریک از این نوع علائم را حمل بر بیمار شدن خود دانستهاند.
4- خستگی کووید کاربران شبکههای اجتماعی:
خستگی کووید یعنی عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی پس از مدتی است. به عبارت دیگر افراد در ابتدا تمامی پروتکلها را رعایت میکنند اما پس از مدتی از موضوع خسته شده و دیگر یا باور به پروتکل و تأثیر آن ندارند و یا از جان دست شسته و زندگی را بر بقای قرطینه و محدود ترجیح می دهند. برای این منظور از پاسخگویان سوال در خصوص خستگی کووید شده است که در قالب مقولات باز ذیل احصاء شده اند.
مقولههای باز خستگی کووید عبارتند از: 1- فراگیری همه چیز در سرایت کووید 2- خستگی ناشی از تناقضها 3- شبکههای اجتماعی و عادی سازی خستگی کووید 4- عدم رعایت عموم مردم 5- مهمانی محدود 6- خروج غیر ضروری از خانه 7- عدم استفاده از دستکش 8- عدم استفاده از ماسک به علت غیر استاندارد بودن.
|
نگاره شماره 10- خستگی کووید کاربران شبکههای اجتماعی
همانطور که در نگاره مذکور نیز مشاهده میشود مقولات باز به دو دسته قابل تقسیم هستند، دسته اول علل یا عوامل منتج به خستگی است که عبارتند از: 1- فراگیری همه چیز در سرایت کووید 2- خستگی ناشی از تناقضها 3- شبکههای اجتماعی و عادی سازی خستگی کووید 4- عدم رعایت عموم مردم؛ در بین این چهار مقوله باز فراگیری همه چیز در سرایت کووید با شش فراوانی نشان از آن دارد وقتی همه چیز میتواند عامل انتقال بیماری شود دیگر پرهیز هیچ تأثیری ندارد مضاف بر اینکه برخی از بیمان ادعا کردهاند که تمامی پروتکلهای بهداشتی را رعایت کردهاند. اما دسته دوم نوع خستگی است که عبارت از مقولات باز: 1- مهمانی محدود 2- خروج غیر ضروری از خانه 3- عدم استفاده از دستکش 4- عدم استفاده از ماسک به علت غیر استاندارد بودن.
مهمترین عامل واسطهای در این تحقیق شبکههای اجتماعی هستند به عبارت دیگر نقش شبکههای اجتماعی به عنوان منبع ارتباطی یا واسطه ارتباطی از موضوعاتی است که میبایست مورد عنایت قرار گیرد تا مشخص شود که تا چه حد اثر گذار بودهاند.
البته در این تحقیق در صدد بررسی خود شبکههای اجتماعی نبودهایم چرا که این کار در تحقیقات دیگر آمدهاند و در ادبیات تحقیق نیز مورد اشاره قرار گرفته اند. مقولات باز به دست آمده به دو دسته تقسیم می شوند یکم برای اطلاع گیری است که 1- اطلاع از اخبار کووید 2- اطلاع از شرایط کشور 3- اطلاع از شرایط کووید در کشور 4- اطلاع از روشهای پیشگیری. اما دسته دوم که مقولات باز بیشتری را نیز به خود اختصاص دادهاند مربوط به تعاملات انسانی است و شبکههای اجتماعی تنها ابزاری در این راستا بین خود کاربران است که عبارتند از: 1- اطلاع از دوستان و آشنایان 2- برای ارتباط با دیگران 3- تعامل درون گروهی 4- تنها نبودن 5- دلگرمی دیگران 6- دیگران هواسشان به من است 7- قابل تأمل شدن قرنطینه و در نهایت 8- جایگزین وسیله ارتباطی تلفن، که این موارد در نگاره ذیل ترسیم شده است.
|
نگاره شماره 11- استفاده از شبکههای اجتماعی در کووید
با عنایت به نگاره مذکور مشاهده میشود که بیشترین مقولات باز در خصوص تعامل است که با توجه به کیفی بودن روش شناسی در صدد دستیابی به کمیت نبودهایم اما نگاهی ساده نشان میدهد که شبکههای اجتماعی در دوران کووید ابزاری مهم در هزاره سوم برای تعامل و تحمل و کنار آمدن با کووید بوده است که این امر خیلی از نظریههای تأثیر رسانه را به حاشیه میراند و نشان می دهد که در زمان بحران شهروندان در قالب کاربر به تعامل با یکدیگر میپردازند و موضوعاتی که مد نظر دستگاههای تبلیغاتی رسمی و غیر رسمی است به حاشیه رانده میشوند.
یکی از موضوعاتی که در تحقیق اولیه مورد عنایت قرار نگرفته بود پیامدهای اجتماعی کووید بود که طی سوالی دیگر این سوال مطرح شد و در قالب پیامد کووید آورده شد که هر چند برخی پیامدهای فردی مشترک با اثرپذیری روانی است اما به صورت جداگانه نیز آوده شده است تا هیچ چیز مغفول واقع نگردد.
به این ترتیب پیامدهای کووید در دو مقوله محوری پیامدهای فردی و اجتماعی تجمیع گردد. در پیامد فردی مواردی همچون 1- حس مرگ 2- افسردگی 3- ناهنجاری و بد رفتاری با دیگران 4- سو تغذیه 5- حس بطالت 6- احساس احمقی و 7- بدخوابی قرار گرفت و در پیامدهای اجتماعی 1- نا امیدی به آینده 2- عقب مانده بودن کشور و3- ناکارآمدی دولت.
|
نگاره شماره 12- پیامدهای روانی کووید
به این ترتیب مشاهده میشود که ناامیدی مهمترین موضوع در پیامدهای اجتماعی کووید است که هرچند در این تحقیق بیشتر موضوعات اثرپذیری روانی مد نظر بوده است اما عواقب اجتماعی موضوع نیز از چیزهایی است که در تحقیقات نباید نادیده گرفته شود.
نتيجه گيري و ارائه پيشنهادات
الف) بحث و نتیجهگیري: در طرحواره اوليه تحقیق حاضر که در مدل پیش فرض نیز آمد؛ تأثیر شبکههای اجتماعی بر اثرپذیری روانی کووید19 با واسطه سوادرسانهای مورد توجه قرار گرفت. این پیش فرض به این علت مورد توجه واقع شده است که پیش زمینهای برای شروع کارتحقيق وجود داشته باشد. اما با مصاحبههای انجام شده به صورت اکتشافی به طور كلي شرایط متفاوتی رخ داد؛ که بر اساس الگوی نهایی گرانددتئوری مرسوم به بررسی پرداخته شده است.
|
نگاره شماره 5-2 مدل نهایی سوادرسانهای در اثرپذیری روانی کووید19
اولین مرحله بحران، پاندومی مهلک کووید19 است به عبارت دیگر پاندومی کووید، یک بحران معمولی نیست بلکه یک بحران مهلک و درگیر کننده تمامی شهروندان یک جامعه است که همه احساس مرگ را در ذهن تصورکردهاند. تمامي شهروندان، که در این تحقیق کاربران هستند خود و اطرافیانشان را در معرض انقراض میبینند که این امر حتی در جنگها نیز تاکنون سابقه نداشته است و کسانی که از جبهههای درگیری فاصله داشتهاند اینطور احساسی را تجربه نکردهاند؛ که در پاندومی مهلک کووید19 تجربه کردند.
دومین عنصر مدل کنونی شرایط زمینهای است که این شرایط به غیر از شرایط علی پاندومی مهلک کووید؛ قرنطینه شهروندان در زمان اوج پاندومی میباشد به عبارت دیگر موضوع قرنطینه حداقل برای اولین بار در تاریخ ایران مشاهده شده است در حالت قرنطینه شهروندان برای آلوده نشدن به بیماری باید خود را در منازل حبس نمایند که در اصل نوعی بازداشت خانگی بدون دریافت خدمات است. این امر باعث انزوای شهروندان در تمامی نقاط کشور شد و به حدی احساس ترس زیاد بود که حتی در روستاها نیز افراد سعی بر قرنطینه خود برای جان سالم بهدر بردن از این بیماری داشتند که این شرایط جدید زمینهای، وضعیتی جدید مشتمل بر احساسترس و یأس در زندگی را برای تمامی شهروندان ایجاد کرد که وضعیت کنونی نیز قابل مقایسه با هیچ دوران یا بحران دیگری نبوده است. شبکههای اجتماعی به عنوان شرایط مداخلهگر در پاندومی مهلک کووید19 مطرح است به عبارت دیگر در شرایطی که همه بخاطر پاندومی کووید احساس هلاکت داشته و در قرنطینه نیز قرار گرفتهاند شبکههای اجتماعی تنها ابزار و راه ارتباطی کاربران است و به این ترتیب شبکههای اجتماعی بیشترین نقش در تعاملات بین شهروندان را ایفا کردهاند و به این ترتیب بخش عمدهای از جامعه حس قرنطینه یا همان زندان خانگی را کمتر احساس کرده و با تبادل احساسات و اندیشههای خود توانستند این دوران سخت را پشت سر گذارند؛ و به این ترتیب شبکههای اجتماعی دارای اثرپذیری مثبت روانی بودهاند و باعث آرامش خاطر و تعلق اجتماعی و همفکری شدند.
سوادرسانهای اصولاً برای برخورد مخاطبان با رسانهها و در فضای سایبر کاربران با اطلاعات رسمی (سازمانی و غیر سازمانی) است به این ترتیب زمانی که کاربران در زمان بحران پاندومی مهلک کووید با یکدیگر تعامل دوستانه برقرار میکنند؛ دیگر سوادرسانهای یا سواد اطلاعاتی معنای خود را از دست میدهد؛ هرچند که به اذعان برخی کاربران رفتار غلط نیز در این دوران شیوع بسیار بین کاربران پیدا کرده باشد و در نتیجه میتوان نتیجه گرفت که سوادرسانهای از اهمیت چندانی برخوردار نشده است.
اثر پذیری روانی منفی در این تحقیق اضطراب، وسواس، بیمارپنداری و خستگی کووید بوده است؛ اما اثرپذیری روانی مثبت شامل کاهش اضطراب، همدلی، احساس تعلق، تخلیه روانی، اشتراک فکری و تسلی خاطر است که باعث تحمل شرایط و تداوم پیشگیری بیماری شده است.
در نهایت تابآوری کووید19 پیامد این روند است که مشاهده میشود در جامعه نیز مجدداً تمامی افراد به کارهای عادی خود برگشتهاند و انگار نه انگار که این بیماری در مقطع زمانی خاصی باعث سکون و بي تحركي جامعه شده بود.
ب) پیشنهادهای کاربردی: اولین پیشنهاد کاربردی که شاید در حیطه این تحقیق نیز نمیگنجد آزادی استفاده از شبکههای اجتماعی در سطح جهانی است به عبارت دیگر به علت فیلتر بودن شبکههای اجتماعی و عدم رسمیت داشتن آنها، امکان استفاده نهادهای دولتی از این پروتکلها ناممکن و هزینه برای نحوه استفاده مفید از آنها نیز میسر نمیشود که این امر استفاده مبتدی از شبکههای اجتماعی در کووید19 قابل رویت است که کانال تلگرامی به نام وزارت بهداشت در اختیار بخش خصوصی و سو استفاده از نام وزارت بود.
دومین پیشنهاد کاربردی ترجمه متون برای استفاده از شبکههای اجتماعی به خصوص در حوزه بازاریابی محتوا، برای زمان بحران ها است که جای خالی آن نیز مشاهده میشود.
سومین پیشنهاد صفحات مرجع در شبکههای اجتماعی برای سازمانهای مرتبط با بحرانها است چرا که صفحات مرجع میتوانند امکان تصحیح اطلاعات را برای کاربران ایجاد نمایند.
ج) پیشنهادهای پژوهشی: رویکرد تفکیک بحرانها در بررسی شبکههای اجتماعی اولین پیشنهاد پژوهشی است چرا که بحرانها با یکدیگر متفاوت بوده و نمیتوان با یک رویکرد به همه آنها پرداخت. دومین پیشنهاد تفکیک استفاده از شبکههای اجتماعی به عنوان عامل ارتباط انسانی و ارتباط جمعی است به عبارت دیگر رویکرد رسانهای در تحلیلها خود نتایج نادرستی شاید به همراه داشته باشد.
بررسی کووید19 بارویکرد فرصت به شبکههایاجتماعی بجای تهدید، از موضوعات پژوهشی برای آینده خواهد بود.
د) محدودیتهای پژوهش: اولین محدودیت این تحقیق انجام آن پس از سپری شدن دوران قرنطینه است به عبارت دیگر بیشترین تأثیر شبکههای اجتماعی بر اثرپذیری روانی کووید مربوط به اوج پاندومی بوده است که این تحقیق در زمانی دورتر انجام شده است که امکان به یاد آوری را به حداقل رسانده است.
دومین محدودیت مربوط به فیلترینگ اینستاگرام و واتساپ است که این امر نوعی اختلال در جمع آوری مطالب آرشیوی ایجاد کرده است به تعبیر دیگر برای بازگشت به زمان قرنطینه، به علت فیلتر بودن امکان مانور را از بین برده است.
سومین محدودیت عدم بروز احساسات واقعی برخی پاسخگویان به علت خجالت و یا ماخوذ به حیایی است که این امر کار مصاحبه را وقتگیرتر کرده است و با سوالات جانبی دیگر به پاسخ دست یافته شده است.
چهارم برای اکتشاف نیاز به خودگشودگی بیشتر پاسخگویان در بیان احساسات درونی است که پاسخگویان با انفعال خود مشکل برای این تحقیق ایجاد می کردند که با سوالات ریز محقق، پاسخ های اکتشافی احصاء گردیده است.
و در نهايت تاکید بر سوادرسانهای در سوالات یکی دیگر از مشکلات در مواجهه با پاسخگویان بود که در بیشتر مواقع محلی از اعراب نداشته است.
References
Marshall, Catherine, and Gretchen B. Rossman.( 2014) Designing qualitative research. Sage publications,
Mayo Clinic. (2020, June 13). Get the facts about a COVID-19 (coronavirus) vaccine. Retrieved 13
Oh, S. H., Lee, S. Y., & Han, C. (2020). The effects of social media use on preventive behaviors during infectious disease outbreaks: The mediating role of self-relevant emotions and public risk perception. Health Communication, 1–10. [Article-in-press - Available online 16 February 2020]. https://doi.org/10.1080/10410236.2020.1724639
Oh, S. H., Lee, S. Y., & Han, C. (2020). The effects of social media use on preventive behaviors during infectious disease outbreaks: The mediating role of self-relevant emotions and public risk perception. Health Communication, 1–10. [Article-in-press-vailable online 16 February 2020].
https://doi.org/10.1080/10410236.2020.1724639 [Taylor & Francis Online], [Web of Science ®], [Google Scholar]
Silverman, David, ed. (2010) Qualitative research. Sage.
Bahonar Nasser and Chabaki Darzabi, Ramin (2012) Analysis of Media Literacy Policies in Three Cultural and Communication Institutions Two Quarterly Journals of Interdisciplinary Studies in Media and Culture 26
Potter, James W. (2013) Theory of media literacy, cognitive approach, translated by Nasser, Asadi Mohammad Soltanifar and Shahnaz Hashemi, Tehran: Sima Sharq
Ghasem Taleb Vala (1400) The role of social media in the formation of public awareness of the Iraqi people about the Corona virus) A survey of people in the city, Nasiriyah, Master's thesis in the field of diplomacy in international economic organizations - Media management, supervisor Meisham, Hatem, University of Religions and Madhabs
Mashhadi, Hashem Marandi Setare (1400), the effect of DRM technique in creating false memory from fake news of Corona, master's thesis in the field of psychology, advisor Javad Hatami, advisor Abdul Hossein Wahhabi, advisor professor: Manijeh Firouzi, University of Tehran, Faculty of Psychology and Educational Sciences
[1] Oudience
[2] User
[3] infodemic
[4] Interpretive perspective
[5] Ontology
[6] Epistemology
[7] Positivist tradition
[8] Theoretical model
[9] Variable definition
[10] operational
[11] Transferability