تطور اصل برائت از دیدگاه اصولیون
الموضوعات :حسین رحیمی واسکسی 1 , حمید کاویانی فر 2 , عصمت السادات طباطبایی لطفی 3 , نسرین کریمی 4
1 - دانشجوی دکتری گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی، قم، ایران
2 - استادیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی، قم، ایران
3 - استادیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی، قم، ایران
4 - استادیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی، قم، ایران
الکلمات المفتاحية: اصل برائت, اصول عملیه, اصولیون, اخباریون, تطور اصل برائت,
ملخص المقالة :
اصل برائت در اصطلاح فقهای اصولی عبارتست از حکم به عدم ثبوت تکلیف برای مکلّف در موردی که اصل وجود تکلیف مشکوک باشد. فقهای اصولی مجرای کلی اصل برائت را شک در تکلیف تبیین نموده اند و آن را در تمامی شبهات تحریمی و وجوبی جاری دانسته اند، در مقابل اخباریون این اصل را تنها در شبهات وجوبی جاری دانسته و در مقابل شبهات تحریمی به احتیاط روی می آورند. توجه و تدبر در دیدگاه فقهای اصولی متقدم و متأخر نشان از تحول و تطور در اجرا و استناد این اصل در تاریخ فقه امامیه را می دهد. توجه به دیدگاه فقهای متقدم اصولی از قبیل ابن ادریس حلی،شیخ طوسی، شیخ مفید و ... نشان از این مدعا دارد که اصل برائت یا همان برائت شرعی بدین گستردگی که امروزه در مسائل شرعی مطرح می باشد، موردنظر نبوده است و اگرچه در دورههای متقدم فقه اصولی، بحث اصل برائت در ضمن مباحث حظر و اباحه مطرح می گردید، اما در دورههای متأخرتر و دیدگاه های فقهای اصولی آن، این دو حیثیت جداگانهای از اصل برائت پیدا نمودند. چرا که بحث حظر و اباحه ناظر به حکم اشیاء از حیث عناوین اولیه مستفاد از ادله اجتهادی بوده است، ولی در مقابل بحث اصل برائت و احتیاط، ناظر به حکم شک در احکام واقعیه است؛ نتیجتاً اباحه حکمی واقعی و اصل برائت حکمی ظاهری است. ضمن اینکه مورد اباحه شبهه تحریمیه است، ولی مورد برائت اعم از شبهه وجوبیه و تحریمیه است. این تحول و تطور در دیدگاه فقهای اصولی در دوره های متأخر ناظر به پیچیدگی ها و نیازهای حال حاضر در تبیین احکام شرعی بوده است که به نظر می رسد با توجه به نفوذ کلام اخباریون در سده های گذشته و نیز تنوع کمتر مسائل شرعی در آن زمان، فقهای اصولی با اغماض در مورد آن به بحث و گفتگو پرداخته اند.
- قران کریم
_||_
Quran.
Akhond Khorasani, M.K. (1991). Faraedol Osoul. Qom: Jameh Modarresin.
Ameli, M. M. (1894). Lomeh Dameshqiyah. Qom: Alam Islami.
Amin, M. (1983). Ayan Shiah. Beirut: Dar Ehya Torath Arabi.
Ansari, M. (1991). Kefayatol Osoul. Qom: Jameh Modarresin.
Hakim, M. T. (1979). Osoul Ameh Lel Fiqh Moqaren. Beirut: Dar Ehya Torath.
Hur Ameli, M.H. (1995). Vasael Shiah Ela Tahsil Masael Shariah. Qom: Aal Bayt Instutitute.
Ibn Manzour. M. (1995). Lesanol Arab. Beirut: Dar Ehya Torath Arabi.
Jabaei Ameli, Z. (1995). Sharh Maalem Din fi Osoul. Beirut: Dar Ehya Publication.
Khomeni, R. (1995). Menhajol Osoul Ela Elmel Osoul. Qom: Imam Khomeini’s Work Publication.
Mofid, M. (1993). Ershad fi Marefat Hojaj Alal Ebad. Qom: Aal Bayat Institute.
Mohammadi, A. (2010). Principle of interpretation of Islamic law. Tehran: Tehran University Press.
Mozafar, M. R. (2008). Osoul Figh. Qom: Islamic Propaganda Office.
Naeini, M. H. (1995). Favaedol Osoul. Islamic Publication Institute.
Qafi, H. & Shariati, S. (2016). Principles of applicable jurisprudence. Qom: Qom Research Institute.
Sadooq, M. A. (1985). Man La Yahzarah Faqih. Qom: Jameh Modarresin.
Sadr, M. B. (2000). Doroos fi Elm Osoul. Qom: Shahid Sadr Publication.
Tarihi, F. (1992). Majmaol Bahrein. Qom: Darol Ketab Institute.
Zobeydi, M.M. (2010). Tajol Ouros Men Javaher Qamoos. Qom: Research Institute.