اثربخشی آموزش مهارتهای فرزندپروری بر خودافشایی هیجانی، فشار مراقبتی و استرس والدینی مادران کودکان اوتیسم
الموضوعات :
1 - کارشناسی ارشد روان شناسی ، واحد شبستر ، دانشگاه آزاد اسلامی ، شبستر ، ایران
2 - استادیار گروه روانشناسی ، واحد شبستر، دانشگاه آزاد اسلامی ، شبستر ، ایران ( نویسنده مسئول )
الکلمات المفتاحية: اوتیسم, استرس والدینی, خودافشایی, فشار مراقبتی, مهارت های فرزندپرروری,
ملخص المقالة :
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مهارت های فرزندپروری بر خودافشایی هیجانی، فشار مراقبتی و استرس والدینی مادران کودکان اوتیسم بود. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری ، کلیه مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم شهر تبریز در سال 1400 بودند که به مراکز اوتیسم در این شهر مراجعه کرده و دارای پرونده ی پزشکی این اختلال هستند. از جامعه مورد نظر بر اساس ملاک های تشخیصی پیشنهادی آخرین نسخه ی تشخیصی آماری اختلالات روانی و به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب شده و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس خودافشایی هیجانی اسنل پرسشنامه استرس والدینی آبیدین، مقیاس فشار مراقبتی زاریت و همکاران استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های فرزندپروری بر خودافشایی، استرس والدینی و فشار مراقبتی تأثیر دارد و باعث افزایش خودافشایی هیجانی و کاهش استرس والدینی و فشار مراقبتی در مادران می شود. بنابراین توجه به مهارت های فرزندپروری نقش مهمی در بهود مشکلات مادران دارای کودک اوتیسم دارد.
احمدپناه، محسن. (1380). تأثیر کم توان ذهنی فرزند بر بهداشت روانی خانواده. فصلنامه پژوهش در حیطه کودکان اسثنایی، 1(1)، 52-68.
باقربیک تبریزی، لادن؛ نواب، الهام؛ فرخنژادافشار، پویا؛ اسدی نوقابی، احمدعلی؛ و حقانی، حمید (1394). تأثیر آموزش مداخلات رفتاری ـ شناختی بر بار مراقبتی مراقبان خانوادگی سالمندان مبتلا به آلزایمر. مجله حیات، 21(1)، 94-102.
برومند، نرمین. (1392). مقایسه بهزیستی روانشناختی، سرمایه روانشناختی و خودافشایی هیجانی والدین کودکان استثنایی با والدین کودکان بهنجار. پایاننامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل.
بورگ، والتر.، گال، مردیت دامین.، گال، جویس. (1393). روش های تحقیق کمی و کیفی در علوم تربیتی و روانشناسی، ترجمه محمدجعفر پاک سرشت و همکاران. تهران: نشر سمت.
توزندهجانی، حسن؛ توکلیزاده، جهانشیر و لگزیان، زهرا. (1390). توزنده جانی، حسن. توکلی زاده، جهانشیر. لگزیان، زهرا(1390)، اثربخشی شیوه های فرزندپروری بر خودکارآمدی و سلامت روان دانشجویان علوم انسانی دانشگاه پیام نور و آزاد نیشابور. فصلنامه افق دانش، 2، 56-65.
حیدریعبدی، سمیه؛ سجادیان، ایلناز؛ و حیدریان، اندیشه (1395). اثر بخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درماندگی روانشناختی و افکارخودآیند منفی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم. مجله اصول بهداشت روانی، 18، ویژه نامه سومین کنفرانس بینالمللی روانشناسی و علوم تربیتی، 466-460.
ربیعیکناری، فاطمه؛ جدیدیان، علی؛ و سلگی، محمد. (1394). اثربخشی آموزش تاب آوری بر کاهش استرس والدگری مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال اوتیسم. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی ایلام، 23(4)، 95-105.
رضائی، نسرین.، نویدیان، علی.، عباسی، فاطمه. (1396). تأثیر برنامه آموزشی حمایتی گروهی بر فشار مراقبتی مادران کودکان مبتلا به تالاسمی ماژور. حیات، ۲۳ (۲)، ۱۲۶-۱۳۷.
فدایی، زهرا؛ دهقانی، محسن؛ طهماسیان، کارینه؛ و فرهادی، فرهاد. (1389). بررسی ساختار عاملی، اعتبار و روایی فرم کوتاه شاخص استرس فرزند پروری (PSI-SF) مادران کودکان عادی 12- 7 سال. مجله تحقیقات علوم رفتاری، 8(2)، 81-91.
فمی تفرشی، فرزانه؛ محمدی، محمدرضا؛ شریفی ساکی، شیدا؛ احمدی، هادی؛ کریمی رضا؛ و آخته، مریم. (1395). اثربخشی آموزش تحلیل رفتار کاربردی به والدین بر افزایش خودیاری کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم. فصلنامه سلامت روانی کودک، 3(1)، 9-18.
کرمیزاده، ساره؛ نظامی، ماندانا؛ طاهری، امین؛ و منظریتوکلی، وحید. (1393). اثر بخشی آموزش شیوههای فرزندپروری بر راهبردهای حل تعارض والدین و فرزندان. زن و مطالعات خانواده، 6(24)، 85-103.
واحدی، شهرام. (1390). خودتنظیمی به عنوان میانجی بین ابعاد والدینی غیرحمایتی و پرخاشگری نوجوانان: روش مدلیابی معادله ساختاری. مجله اصول بهداشت روانی، 13(49): 6-19.
Abidin, R. R. (1990). Introduction to the special issue the stresses of parenting. Journal Clin Child Psychol, 19, 298-301
Barber, B. K., Stolz, H. E., & Olsen, J. A. (2005). Parental support, psychological control, and behavioral control: Assessing relevance across time, method, and culture. Monographs of the Society for Research in Child Development, 70 (4), 34-43.
Barber, B.K., Harmon, E. (2002). Violating the self: Parental psychological control of children and adolescents. In: Barber BK. (editor). Intrusive parenting: How psychological control affects children and adolescents. Washington, DC: American Psychological Association; 15-52.
Beck, S.J., Young, G.H., Tarnowski, K. G. (1990). Maternal characteristics and perceptions of pervasive and situational hyper actives and normal controls. Journal Am Acad Child AdolescPsychiatry, 88, 150-6.
Bluth, K., Roberson, P. N., Billen, R. M., & Sams, J. M. (2013). A stress model for couples parenting children with autism spectrum disorders and the introduction of a mindfulness intervention. Journal of family theory & review, 5(3), 194-21.
Cachia, R. L., Anderson, A., & Moore, D. W. (2016). Mindfulness, Stress and Well-Being in Parents of Children with Autism Spectrum Disorder: A Systematic Review. Journal of Child and Family Studies, 25(1), 1- 14.
Cadman T., Eklund, H., Howley, D., Hayward, H., Clarke, H., Findon, J., Xenitidas, K., Murphy, D., Asherson, P., & Glaser, K. (2012).Caregiver burden as people with autism spectrum disorder and attention-deficit/hyperactivity disorder transition into adolescence and adulthood in the United Kingdom.Journal of the American Academy of Child and Adolescent Psychiatry, 51, 879-888.
Christensen, D. L., Bilder, D. A., Zahorodny, W., Pettygrove, S., Durkin, M. S., Fitzgerald, R.T., & Yeargin-Allsopp, M. (2016). Prevalence and characteristics of autism spectrum disorder among 4-year-old children in the autism and developmental disabilities monitoring network. Journal of Developmental & Behavioral Pediatrics, 37(1), 1- 8.
Derlega, V. J. & Chaikin, A. L. (2009). Sharing intimacy. What we reveal to others and why? New Jersey: Prentice-Hall, Inc., Englewood Cliffs.
Dumas, J.E., Wolf, L.C., Fisman, S.N., & Culligan, A. (1991).Parenting stress, child behavior problems, and dysphoria in parents of children with autism, Down syndrome, behavior disorders, and normal development.Exceptionality, 2, 97–110.
Gould, E. R., Tarbox, J., & Coyne, L. (2017).Evaluating the effects of Acceptance and Commitment Training on the overt behavior of parents of children with autism.Journal of Contextual Behavioral Science. In Press, Corrected Proof, Available online 29 June 2017
Hasting, R.P., Kovshoff, H., Ward, N.J., Espinosa, F., Brown, T. (2005). System analysis of stress and positive perceptions in mothers and fathers of pre school children with autism.Journal Autism Dev Dis, 35, 635-44.
Herring, S., Gray, J., Taffe, K., Sweeney, D. & Eifeld, S. (2006). Behaviour and emotional problems in toddlers with pervasive developmental disorders and developmental delay: associations with parental mental health and family functioning. Journal of Intellectual Disability Research, 12, 874–882.
Inamdar, S., Inamdar, M., Gangrade, A. (2015). Stress level among caregivers of thalassemia patients. Ntl J of Community Med, 6(4), 579-582.
Jourard, S. (1993). Self-disclosure. An experimental analysis of the transparent self. Canada: John Wiley & Sons, Inc. Caluschi, Mariana, Probleme de psihologie socială, Editura Carrtes, Iaşi, 1002.
Kawalkowski. (2012). The Impact of a Group – based Acceptance and Commitment Therapy Intervention on Parents of Children Diagnosed with an Autism Spectrum Disorder. Masters Theses and Doctoral Dissertaions.
Keen, D., Couzens, A., Muspratt, S., Rodger, S. (2010). The effects of a parentfocused intervention for children with a recent diagnosis of autism spectrum disorder on parenting stress and competence. Res Autism Spect Dis, 2, 229–41.
Khamis, V. (2007).Psychological distress among parents of children with mental retardation in the United Arab Emirates.Social Science & Medicine, 64, 850-857.
McConkey, R., Truesdale-Kennedy, M., Chang, M., Jarrah, S., and Shukri, R. (2007). The impact on mothers of bringing up a child with intellectual disabilities: A cross-cultural study. International Journal of Nursing Studies (in press) Published Online October 2006.
Miranda, A., Tárraga, R., Fernández, M. I., Colomer, C., & Pastor, G. (2015). Parenting Stress in Families of Children with Autism Spectrum Disorder and ADHD.Exceptional Children, 23, 1-15.
Montgomery‚ D. (2015). The Effects of Acceptance and Commitment Therapy on Parents of Children Diagnosed with Autism. Walden Dissertations and Doctoral Studies, 5, 45-54.
Poddar, S., Sinha, V. K., & Urbi, M. (2015). Acceptance and commitment therapy on parents of children and adolescents with autism spectrum disorders. International Journal of Educational and Psychological Researches, 1(3), 221.
Schneider, R. A. (2004). Chronic renal failure: assessing the fatigue severity scale for use among caregivers. Journal Clin Nurs, 13(2), 219-25.
Snell, W. E. (2001). Development of the Emotional Selfdisclosure Scale. In W.E. Snell, (Ed.). New directions in the psychology of gender roles: Research and theory. Cape Girardeau: Snell Publications.
Snell, W. E., Miller, R. S., & Belk, S. S. (1988). Development of the Emotional Self-Disclosure Scale. Sex Role, 18 (2):59-74.
Stewart, M., McGillivray, J. A., Forbes, D., & Austin, D. W. (2016). Parenting a child with an autism spectrum disorder: a review of parent mental health and its relationship to a trauma-based conceptualisation. Advances in Mental Health, 13, 1-11.
Theule, J., Wiener, J., Tannock, R., Jenkins, J.M. (2012). Parenting stress in families of children with ADHD: a meta-analysis. [published online November 18, 2010] Journal Emot Behav Disord.
Tokić & Pećnik, N. (2011). Parental behaviors related to adolescents’ self-disclosure: Adolescents’ views. Journal of Social and Personal Relationships, 28(2), 201-222.
Toomey, T. S. (2018). Parenting stress as an indirect pathway to mental health concerns among mothers of children with autism spectrum disorder. Autism, 13, 1-5.
Zarit, S. H., Todd, P. A., Zarit, J. M. (1986). Subjective burden of husbands and wives as caregivers: A longitudinal study. Gerontologist, 26, 260-266.
Gupta, R. K., & Singh, R. A. (2004). Electrical properties of junction between aluminium and poly (aniline)–poly (vinyl chloride) composite. Materials chemistry and physics, 86(2-3), 279-283.
_||_
Abidin, R. R. (1990). Introduction to the special issue the stresses of parenting. Journal Clin Child Psychol, 19, 298-301
Ahmad Panah, Mohsen. (2001). The effect of a child's low mental ability on the mental health of the family. Quarterly Journal of Research in the Field of Menstrual Children, 1(1), 52-68.
Bagrbeik Tabrizi, Laden; Nawab, Ilham; Farrokhnejadafshar, dynamic; Asadi Nougabi, Ahmad Ali; and Haqqani, Hamid (2014). The effect of cognitive-behavioral intervention training on the care burden of family caregivers of the elderly with Alzheimer's disease. Life Magazine, 21(1), 94-102.
Barber, B. K., Stolz, H. E., & Olsen, J. A. (2005). Parental support, psychological control, and behavioral control: Assessing relevance across time, method, and culture. Monographs of the Society for Research in Child Development, 70 (4), 34-43.
Barber, B.K., Harmon, E. (2002). Violating the self: Parental psychological control of children and adolescents. In: Barber BK. (editor). Intrusive parenting: How psychological control affects children and adolescents. Washington, DC: American Psychological Association; 15-52.
Beck, S.J., Young, G.H., Tarnowski, K. G. (1990). Maternal characteristics and perceptions of pervasive and situational hyper actives and normal controls. Journal Am Acad Child AdolescPsychiatry, 88, 150-6.
Bluth, K., Roberson, P. N., Billen, R. M., & Sams, J. M. (2013). A stress model for couples parenting children with autism spectrum disorders and the introduction of a mindfulness intervention. Journal of family theory & review, 5(3), 194-21.
Bromand, Narmin. (2012). Comparison of psychological well-being, psychological capital and emotional self-disclosure of parents of exceptional children with parents of normal children. Master's thesis, Islamic Azad University, Ardabil branch.
Cachia, R. L., Anderson, A., & Moore, D. W. (2016). Mindfulness, Stress and Well-Being in Parents of Children with Autism Spectrum Disorder: A Systematic Review. Journal of Child and Family Studies, 25(1), 1- 14.
Cadman T., Eklund, H., Howley, D., Hayward, H., Clarke, H., Findon, J., Xenitidas, K., Murphy, D., Asherson, P., & Glaser, K. (2012). Caregiver burden as people with autism spectrum disorder and attention-deficit/hyperactivity disorder transition into adolescence and adulthood in the United Kingdom.Journal of the American Academy of Child and Adolescent Psychiatry, 51, 879-888.
Christensen, D. L., Bilder, D. A., Zahorodny, W., Pettygrove, S., Durkin, M. S., Fitzgerald, R.T., & Yeargin-Allsopp, M. (2016). Prevalence and characteristics of autism spectrum disorder among 4-year-old children in the autism and developmental disabilities monitoring network. Journal of Developmental & Behavioral Pediatrics, 37(1), 1- 8.
Derlega, V. J. & Chaikin, A. L. (2009). Sharing intimacy. What we reveal to others and why? New Jersey: Prentice-Hall, Inc., Englewood Cliffs.
Dumas, J.E., Wolf, L.C., Fisman, S.N., & Culligan, A. (1991).Parenting stress, child behavior problems, and dysphoria in parents of children with autism, Down syndrome, behavior disorders, and normal development.Exceptionality, 2, 97–110.
Fadaie, Zahra; Dehghani, Mohsen; Tahmasian, Karine; and Farhadi, Farhad. (2010). Examining the factor structure, reliability and validity of the parenting stress index short form (PSI-SF) for mothers of normal children aged 7-12 years. Journal of Behavioral Sciences Research, 8(2), 81-91.
Femi Tafareshi, Farzaneh; Mohammadi, Mohammadreza; Sharifi Saki, Sheida; Ahmadi, Hadi; Karimi Reza; and Akhteh, Maryam. (2015). The effectiveness of teaching applied behavior analysis to parents on increasing the self-help of children with autism. Child Mental Health Quarterly, 3(1), 18-9.
Gould, E. R., Tarbox, J., & Coyne, L. (2017). Evaluating the effects of Acceptance and Commitment Training on the overt behavior of parents of children with autism.Journal of Contextual Behavioral Science. In Press, Corrected Proof, Available online 29 June 2017
Hasting, R.P., Kovshoff, H., Ward, N.J., Espinosa, F., Brown, T. (2005). System analysis of stress and positive perceptions in mothers and fathers of preschool children with autism.Journal Autism Dev Dis, 35, 635-44.
Herring, S., Gray, J., Taffe, K., Sweeney, D. & Eifeld, S. (2006). Behaviour and emotional problems in toddlers with pervasive developmental disorders and developmental delay: associations with parental mental health and family functioning. Journal of Intellectual Disability Research, 12, 874–882.
Heydari-Abdi, Somaie; Sajjadian, Ilnaz; and Heydarian, Andiseh (2015). Effectiveness of group therapy based on acceptance and commitment on psychological helplessness and negative thoughts of mothers with children with autism spectrum disorder. Journal of Principles of Mental Health, 18, special issue of the 3rd International Conference on Psychology and Educational Sciences, 466-460.
Inamdar, S., Inamdar, M., Gangrade, A. (2015). Stress level among caregivers of thalassemia patients. Ntl J of Community Med, 6(4), 579-582.
Jourard, S. (1993). Self-disclosure. An experimental analysis of the transparent self. Canada: John Wiley & Sons, Inc. Caluschi, Mariana, Probleme de psihologie socială, Editura Carrtes, Iaşi, 1002.
Karamizadeh, Sara; Nezami, Mandana; Taheri, Amin; and Manzari-Tawakoli, Vahid. (2013). Effectiveness of teaching parenting methods on conflict resolution strategies between parents and children. Women and Family Studies, 6(24), 85-103.
Kawalkowski. (2012). The Impact of a Group – based Acceptance and Commitment Therapy Intervention on Parents of Children Diagnosed with an autism spectrum disorder. Masters Theses and Doctoral Dissertaions.
Keen, D., Couzens, A., Muspratt, S., Rodger, S. (2010). The effects of a parentfocused intervention for children with a recent diagnosis of autism spectrum disorder on parenting stress and competence. Res Autism Spect Dis, 2, 229–41.
Khamis, V. (2007). Psychological distress among parents of children with mental retardation in the United Arab Emirates.Social Science & Medicine, 64, 850-857.
McConkey, R., Truesdale-Kennedy, M., Chang, M., Jarrah, S., and Shukri, R. (2007). The impact on mothers of bringing up a child with intellectual disabilities: A cross-cultural study. International Journal of Nursing Studies (in press) Published Online October 2006.
Miranda, A., Tárraga, R., Fernández, M. I., Colomer, C., & Pastor, G. (2015). Parenting Stress in Families of Children with Autism Spectrum Disorder and ADHD.Exceptional Children, 23, 1-15.
Montgomery‚ D. (2015). The Effects of Acceptance and Commitment Therapy on Parents of Children Diagnosed with Autism. Walden Dissertations and Doctoral Studies, 5, 45-54.
Poddar, S., Sinha, V. K., & Urbi, M. (2015). Acceptance and commitment therapy on parents of children and adolescents with autism spectrum disorders. International Journal of Educational and Psychological Researches, 1(3), 221.
Rabiei-Kanari, Fatemeh; Jadidian, Ali; and Selgi, Mohammad. (2014). The effectiveness of resilience training on reducing parenting stress in mothers with children with autism. Scientific Journal of Ilam University of Medical Sciences, 23(4), 95-105.
Schneider, R. A. (2004). Chronic renal failure: assessing the fatigue severity scale for use among caregivers. Journal Clin Nurs, 13(2), 219-25.
Snell, W. E. (2001). Development of the Emotional Selfdisclosure Scale. In W.E. Snell, (Ed.). New directions in the psychology of gender roles: Research and theory. Cape Girardeau: Snell Publications.
Snell, W. E., Miller, R. S., & Belk, S. S. (1988). Development of the Emotional Self-Disclosure Scale. Sex Role, 18 (2):59-74.
Stewart, M., McGillivray, J. A., Forbes, D., & Austin, D. W. (2016). Parenting a child with an autism spectrum disorder: a review of parent mental health and its relationship to a trauma-based conceptualisation. Advances in Mental Health, 13, 1-11.
Theule, J., Wiener, J., Tannock, R., Jenkins, J.M. (2012). Parenting stress in families of children with ADHD: a meta-analysis. [published online November 18, 2010] Journal Emot Behav Disord.
Toomey, T. S. (2018). Parenting stress as an indirect pathway to mental health concerns among mothers of children with autism spectrum disorder. Autism, 13, 1-5.
Tuzandeh Jani, Hassan; Tawaklizadeh, Jahanshir and Legzian, Zahra. (2011). Tuzande Jani, Hassan. Tavaklizadeh, Jahanshir. Legzian, Zahra (2013), the effectiveness of parenting methods on self-efficacy and mental health of humanities students of Payam Noor and Azad Neishabur University. Afoq Danesh Quarterly, 2, 56-65.
Vahedi, Shahram. (2011). Self-regulation as a mediator between unsupportive parental dimensions and adolescent aggression: structural equation modeling method. Journal of Principles of Mental Health, 13(49): 19-6.
Zarit, S. H., Todd, P. A., Zarit, J. M. (1986). Subjective burden of husbands and wives as caregivers: A longitudinal study. Gerontologist, 26, 260-266.
اثربخشي آموزش مهارتهاي فرزندپروري بر خودافشايي هيجاني، فشار مراقبتي و استرس والديني مادران كودكان اوتيسم
اسماء رضائي نمنق، نسرين محدث
چکیده
هدف پژوهش حاضر اثربخشي آموزش مهارتهاي فرزندپروري بر خودافشايي هيجاني، فشار مراقبتي و استرس والديني مادران كودكان اوتيسم بود. اين پژوهش از لحاظ هدف كاربردي و از نظر طرح پژوهش نيمه آزمايشي از نوع پيشآزمون و پسآزمون با گروه كنترل است. جامعه آماري پژوهش شامل كليه مادران داراي كودك مبتلا به اختلال طيف اوتيسم شهر تبريز در سال 1400 بودند كه به مراكز اوتيسم در اين شهر مراجعه كرده و دارای پروندهی پزشکی این اختلال بودند. از جامعه مورد نظر بر اساس ملاکهای تشخیصی پیشنهادی آخرین نسخهی تشخیصی آماری اختلالات روانی و به روش نمونهگيري هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب شده و در دو گروه آزمايش (15 نفر) و كنترل (15 نفر) قرار گرفتند. براي جمعآوري دادهها از مقياس خودافشايي هيجاني اسنل پرسشنامه استرس والديني آبيدين، مقياس فشار مراقبتي زاريت و همكاران استفاده شد. تجزيه و تحليل دادهها با روش آماري تحليل كوواريانس انجام گرفت. نتايج پژوهش نشان داد كه آموزش مهارتهاي فرزندپروري بر خودافشايي، استرس والديني و فشار مراقبتي تأثير دارد و باعث افزايش خودافشايي هيجاني و كاهش استرس والديني و فشار مراقبتي در مادران ميشود. بنابراين توجه به مهارت هاي فرزندپروري نقش مهمي در بهود مشكلات مادران داراي كودك اوتيسم دارد.
کلیدواژهها: خودافشايي، استرس والديني، فشار مراقبتي، مهارت هاي فرزندپرروري، اوتيسم.
مقدمه
اختلال طيف اوتيسم1 گسترهاي از اختلالهاي تحولي پيچيده است كه با تأخير يا مشكلاتي در تواناييهاي شناختي، اجتماعي، هيجاني، زباني و حسي و حركتي مشخص ميشوند (بلاث، روبرسون، بيلن و سامس2، 2013). در مورد ميزان شيوع اوتيسم اطلاعاتي متفاوت و به طور كلي رو به افزايش وجود دارد و تا اوايل دههي 50 ميلادي تعداد افراد مبتلا 1 در 10000 تخمين زده شده است و در حال افزايش است (كريستنسن3 و همكاران، 2016 و گولد، تاربوكس و كون4، 2017). در مورد تعداد كودكان با اختلال اوتيسم در ايران، هيچ گونه اطلاعات موثقي در دست نيست و گرچه هم اكنون حدود 200 نفر از آنها در تهران و ساير شهرستانها تحت پوشش آموزشي مداخله رفتاري قرار دارند، اما نميتوان در مورد تعداد اين كودكان نظر قاطعي را اعلام نمود (فميتفرشي، محمدي، شريفيساكي، احمدي، كريمي و آخته، 1395).
متخصصان و بالینیگران کودک بر این امر تأکید دارند که حضور کودکی با اختلالات طيف اوتيسم در هر خانوادهای میتواند رویدادی نامطلوب و چالشزا تلقی شود که احتمال تنیدگی، سرخوردگی، احساس غم و نومیدی را به دنبال خواهد داشت. شواهد متعددی وجود دارد که نشان میدهند والدین کودکان دارای اوتيسم، به احتمال بیشتری با مشکلات اجتماعی، اقتصادی و هیجانی که غالباً ماهیت محدود کننده، مخرب و فراگیر دارند، مواجه میشوند (خمیس5،2007). در چنین موقعیتی گرچه همه اعضای خانواده و کارکرد آن، آسیب میبینند (هرنیگ، گری، تاف، اسفني و افيلد6، 2006)، اما مادران به علت داشتن نقش سنتی مراقب، مسئولیتهای بیشتری در قبال فرزند خود به عهده میگیرند که در نتیجه، با مشکلات روانی بیشتری مواجه میشوند. فرض بر این است که مشکلات مربوط به مراقبت از فرزند مشکلدار، والدین به ویژه مادران را در معرض خطر ابتلا به مشکلات مربوط به سلامت روانی قرار میدهد (کاسیا، اندرسون و مور7، 2016؛ مککانکی، تروسدال کاندی، چانگ8 و همکاران، 2007). بررسیها نشان دادهاند که مادران دارای فرزند اختلال اوتيسم، در مقایسه با مادران کودکان عادی، سطح استرس و تنهايي بالاتر (احمدپناه 1380)، اضطراب بیشتر (دوماس، ولف، فیسمن وگالیگان9، 1991) و سطح بهزیستی روانشناختی پایینتری دارند.
وجود كودك ناتوان، سازشيافتگي و سلامت جسمي و رواني مادر را تهديد ميكند و غالباً تأثير منفي بر وي ميگذارد. مطالعات نشان دادهاند كه مادران كودكان مبتلا به اوتيسم، تنيدگي10 و تنهايي11 بيشتري از ساير بيماريهاي مزمن تجربه ميكنند (گوپتا و سينگل12، 2004). يكي از انواع تنيدگيها كه مادران كودكان مبتلا به اختلال اوتيسم تجربه ميكنند، استرس والديني13 است. استرس والدگری در نتیجه ناهمخوانی ادراک شده بین تقاضای والدینی و منابع فردی حاصل میشود و چنین استرسی میتواند در چندین حیطه زندگی که مربوط به والدگری است تجربه شود (ربيعيكناري، جديديان و سلگي، 1394). آبیدین14 (1990) معتقد است که ویژگیهای والد و کودک، همراه با متغیرهای موقعیتی بیرونی و عوامل تنیدگیزای زندگی، دلیل افزایش احتمالی نارسا کنشورزی و استرس والديني است. استرس والديني هم میتواند منجر به کاهش سلامت روان والدین شود و همچنین میتواند تأثیر منفی بر رشد هیجانی و رفتاری کودکان و اثرات بلندمدت بر سلامت کودکان داشته باشد (هاستينگ، كووشوف، وارد، اسپينوسوا و براون15، 2005).
نتایج تحقیقات نشان داده است که استرس والديني در مادران کودکان اوتیستیک در هر دو قلمرو والدگری و قلمرو کودک، هم چنین در استرس والديني کل به طور معناداری بالاتر از مادران کودکان بهنجار است. این استرس میتواند مربوط به کودک، والد یا جامعه باشد. ماهیت مبهم اختلال اوتیسم، خصوصیات کودک، نگرانی راجع به تداوم شرایط، پذیرش کم جامعه، حتی واکنش غیرپذیرای سایر اعضای خانواده نسبت به رفتارهای کودک درخودمانده و نیز شکست در دریافت حمایت اجتماعی، میتواند در بروز این استرس موثر باشد (كين، كوزنس، موسپارت و رودگر16، 2010). به طوري كه در اين راستا بك، يانگ و تارنوسكي17 (1990) در پژوهشي به اين نتيجه دست يافتند كه مادراني كه پسران آنها درجهي بيشتري از بيشفعالي را داشتند به طور مشخص تنش و استرس والديني بيشتري را در مقايسه با مادران كودكاني كه به طور مزمن يا درجهي كمتري از بيشفعالي دارند، تجربه ميكنند. تامي18 (2018) نيز در پژوهش خود نشان داد كه هر چه بروز نشانههاي اختلال طيف اوتيسم در كودكان بيشتر باشد، ميزان استرس والدين و به خصوص مادران افزايش مييابد. ميراندا، تاراگا، فرناندز، كولومر و پاستور19 (2015) در پژوهش خود به اين نتيجه دست يافتند كه مادران كودك نقص توجه / بيشفعال، استرس والديني بيشتري را نسبت به مادران كودكان اوتيسم دارند.
مادران كودكان دارای اختلالات طیف اوتيسم به عنوان اولين مراقبان با مسايل و مشكلات فراوان اجتماعي، روانشناختي و مالي مواجـه ميشوند. نتايج يك مطالعه كيفي در مورد سلامت زنان نيز نشان داد، داشتن فرزند بيمار و مسؤوليت مراقبت از او، از اولويتهاي مادران است و براي آنان فشار رواني در پي دارد (رضايي، نويديان و عباسي، 1396). فشارهايي كه والدين در مراقبت از فرزند بيمار تحمل ميكنند، فشار مراقبتي20 گفته ميشود. فشار مراقبتي استرسهاي رواني، جسمي و اجتماعي است كه در اثر مراقبت از بيماران مزمن به مراقبان وارد ميشود و مشكلاتي همچون فرسودگي، اضطراب و افسردگي را براي مراقب ايجاد ميكند (اسچنيدر21، 2004). نتايج نشان ميدهد كه مزمن بودن بيماري و سير پيشرونده آن در كنار غيرقابل درمان بودن بيماري، موجب دو برابر شدن فشار مراقبتي مراقبان خانوادگي ميشود (اينامدرا، ايناندار و گانگراد22، 2015). كدامان23 و همكاران (2012) در پژوهش خود نشان دادند كه مادران كودكان اوتيسم از فشار مراقبتي بالايي برخوردار بودند؛ اما ميزان فشار مراقبتي در مادران داراي كودك اوتيسم به طور معناداري نسبت به مادران داراي كودك بيشفعالي بالاتر بود.
مادران كودكان اوتيسم معمولاً در چارچوبهای ترسیم شده فرهنگی و اجتماعی به سر میبرند و به طور پیوسته از منابع فرهنگی و اجتماعی، به علت بازخوردهای اطلاعاتی و اصلاحی بازخوردها قادرند در شکلدهی اهداف، معنای زندگی، مقاومت در برابر فشار و خود ارزیابیهای مثبت و منفی نقش ماندگار ایفا کنند. در واقع فضاهای بیاعتمادی و گسست اجتماعی، فرصت جراتورزی و خود افشایی هیجانی از مادران اين كودكان گرفته، آنها را از منابع عظیم بازخوردی محروم میسازند. فقدان این منابع، چشمانداز روندهای آتی زندگی را برای فرد در ابهام فرو میبرد و یأس، ناامیدی و بدبینی را در نظام ادراکی و روانشناختی فرد جایگزین میکند (برومند، 1392).
جورارد24 (1993) اشاره کرد به اینکه گشودگی و دسترسیپذیری برای خود و دیگران اغلب در ارتباط با سازش و سلامت روانشناختی عمومی میباشد. او ادعا کرد که خود افشایی هیجانی پایین باعث افزایش تنش، واپسروی و سرکوبگری به عنوان مکانیسمهای دفاعی و تمایل به دیدن دیگران به عنوان یک تهدید میباشد. او اثر مثبت خود افشایی را بر روی عوامل احساسی گناه، شرم و سایر مشکلاتی که مادران با آن مواجه میشوند، نشان داد. دیرلیکا وچایکن25 (2009) روابط منحنی شکلی را بین خودافشایی هیجانی بررسی کردند و دریافتند که سطوح خیلی بالا و پایین خودافشایی هیجانی در ارتباط با سازگاری ضعیف میباشد. آنها نتیجه گرفتند که سطح متوسط خودافشايي با سلامتروان در مادران همبستگي مثبتي دارد.
در سالهاي اخير درمانگران به استفاده از رويكردهاي نوين روانشناختي براي افزايش سازگاري مادران تمايل زيادي نشان دادهاند. يكي از رويكردهاي مؤثر در زمينه خودافشايي هيجاني، فشار مراقبتي و استرس والديني مادران كودكان اوتيسم، آموزش مهارتهاي فرزندپروري است. موضوع ارتباط والدین و فرزندان سالها نظر صاحبنظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب نموده است. خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودك و محیط اطراف او را به وجود میآورد. کودك در خانواده پندارهاي اولیه دربارهي جهان و همچنین، شیوههاي سخن گفتن و هنجارهاي اساسی رفتار را فرا گرفته و نگرشها، اخلاق و روحیات خود را شکل میدهد و به عبارتی اجتماعی میشود. هر خانواده شیوهي خاصی را تحت عنوان شیوههاي فرزندپروري در تربیت فرزندان خویش به کار گرفته، که متأثر از عوامل متفاوتی از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادي است (توزندهجاني، توكليزاده و لگزيان، 1390). پژوهشگران در بررسي شيوههاي فرزندپروري، الگوهاي تربيتي متفاوتي ارائه كردهاند. به دنبال ريختشناسي بامريند26 و سايرين از شيوههاي فرزندپروي تحقيقات سودمندي به دست آمده است. همچنين بعد از مطالعه استينبرگ27 در مورد سهم مستقل هر مؤلفهي شيوههاي فرزندپروري بر رشد كودكان، بينشهاي تازهاي در مورد ابعاد كنترل والديني (روانشناختي و رفتاري) ايجاد شده است (واحدي، 1390). براي مثال كنترل رفتاري (بعد ساختار سبك والديني) بر عكس كنترل روانشناختي (ايجاد احساس گناه و شرمساري، محرومسازي از عشق و ...) بر رشد و تحول كودك تأثير مثبتي دارد (باربر و هارمون28، 2002).
تاكنون مطالعات متعددي در مورد شيوههاي فرزندپروري و پيامدهاي روانشناختي و بهداشت رواني آن صورت گرفته است كه از جمله آن ميتوان به نقش شيوههاي انضباطي سختگيرانه مادران در افزايش هيجانهاي منفي در مادران، كمبود مشاركت، صميمت و پاداش در رابطه والدين و كودك اشاره كرد (باربر، استولز و اولسن29، 2005). پودار، سينها و اوربي30 (2015) نیز در پژوهشي در زمينه آموزش فرزندپروري بر مادران داراي كودك اوتيسم به اين نتيجه دست يافتند كه درمان پذيرش و تعهد بر استرس، نگراني و انعطافپذيري روانشناختي مادران تأثير دارد. تاکیچ و پجنیک31 (2011) نشان دادند که خودافشایی نوجوانان تحت تأثیر انواع کنشها و واکنشهای خاص والدین در موقعیتهای مربوط به افشا است. بر اساس دیدگاه نوجوانان، والدین نه تنها میتوانند با واکنشهای نامطلوب مانع افشاگری نوجوان شوند، بلکه میتوانند با رفتاری خاص، نوجوان را به افشاگری ترغیب کنند. همچنین، کاوالاسكي32 (2012) در پژوهش خود نشان داد كه شيوههاي فرزندپروري مبتنی بر درمان پذيرش و تعهد بر استرس فرزندپروري والدين تأثير دارد و باعث كاهش استرس در مادران ميشود. از سويي، مونتگومری33 (2015) در پژوهش خود نشان داد كه آموزش فرزندپروري بر استرس و افسردگي مادران داراي كودك اوتيسم تأثيري ندارد و آموزش فرزندپروري نميتواند مشكلات استرس والدين را كاهش دهد. استوارت، مكگيليوريو، فوربس و آستين34 (2016) در پژوهش خود به اين نتيجه دست يافتند كه مادران داراي كودك اوتيسم از استرس فرزندپروري بالايي برخوردارند كه در اين زمينه مداخله فرزندپروري ميتواند علايم افسردگي و استرسهايي را كه تجربه ميكنند را در مادران كاهش دهد.
در کل، چنین باید اذعا کرد که همهی والدین در تطبیق دادن شیوههای فرزندپروری خود با نیازهای فرزندانشان با چالشهای زیادی مواجه هستند و تجربهی فرزندپروری برای همهی والدین تجربهای استرسزا محسوب میشود؛ اما پدر و مادرهایی که فرزندی مبتلا به اختلال اوتیسم دارند با مشكلات بزرگتری درگیر هستند که با مشكلات بزرگ کردن کودکان عادی قابل مقایسه نیست. این چالشها عمدتاً به خاطر ویژگیهای رفتاری خاص این کودکان است. مادران به عنوان مراقبان اصلی این کودکان با چالشهای بیشتری مواجه هستند و به واسطهی استرس ناشی از مقتضیات فرزندپروری این دسته از کودکان، پیامدهای منفی درازمدت گریبانگیر آنها میشود؛ بنابراين لازم است تا به مشكلات اين مادران توجه ويژهاي گردد كه در پژوهش حاضر مورد بررسي قرار ميگيرند. از سويي، با توجه به تأثيرات مخرب و جبرانناپذيري كه معلوليتي همچون اوتيسم روي سيستم خانواده بر جاي ميگذارد، توجه به آموزشهاي لازم در زمينه خودافشايي هيجاني، فشارمراقبتي و كاهش استرس والديني به والدين اين كودكان از جمله مادران آنها، از ضروريات انكارناپذير است. همچنين با توجه به اینکه این والدین و مادران هستند که نقش مراقبتی، امنیتی، کنترلی و رشدي فرزندان را برعهده داشته و اثرات پایداري قبل از ورود کودك به مدرسه دارند، بنابراین آنها در بهترین شرایط میتوانند کمکهای مطمئنی به اعضای خانواده برای سازگاری پیشگیرانه و رشد استعدادهای کودکان بنمایند. این امر وقتی امکانپذیر است که ما درك و فهم دقیقی از تجاربی که خانوادههاي داراي کودك طيف اوتيسم و مشکلات سلامت روانی اعضاي خانواده به خصوص مادران این کودکان كه با آن دست به گریبان هستند، به دست آوریم. بنابراین توجه به مادران کودکان طيف اوتيسم، شناخت مشکلات سلامت روانی آنها و حتی آموزش برنامههاي بهداشت روانی بسیار حایز اهمیّت است. بر اين اساس سؤال اساسي پژوهش حاضر اين است كه آيا آموزش مهارتهاي فرزندپروري بر خودافشايي هيجاني، فشار مراقبتي و استرس والديني مادران كودكان اوتيسم تأثير دارد؟
روش
اين پژوهش از لحاظ هدف كاربردي و از نظر طرح پژوهش نيمه آزمايشي از نوع پيشآزمون و پسآزمون با گروه كنترل است. جامعه آماري اين پژوهش شامل كليه مادران داراي كودك مبتلا به اختلال طيف اوتيسم شهر تبريز در سال 1400 بودند كه به مراكز اوتيسم در اين شهر مراجعه كرده و دارای پروندهی پزشکی این اختلال هستند. لازم به ذکر است که در این تحقیق، ملاکهای تشخیصی پیشنهادی آخرین نسخهی تشخیصی آماری اختلالات روانی (DSM-5)، معیار انتخاب جامعه و نمونه ی آماری بود. در حقیقت، انتخاب از بین جامعهای انجام شد که بر اساس آخرین نسخه تشخیصی توسط روانشناسی بالینی تشخیص اختلال اوتیسم دریافت کرده بودند و دارای پرونده اوتیسم در مرکز بودند. در تعیین حجم نمونه، نظر متخصصان بر این است که کمترین تعداد (مقدار حداقل 15 شرکت کننده در هر گروه) در نظر گرفته شود (بورگ، گال و گال35، 1393). بر این اساس، تعداد 15 شرکت کننده برای هر گروه در این پژوهش در نظر گرفته شد. لازم به ذکر است که برای کاهش میزان تفاوت بین گروهی، انتساب تصادفی انجام گرفت. با توجه به هدفمند بودن روش نمونه گیری، ملاكهاي ورود به پژوهش شامل موافقت براي شركت در پژوهش و رضايتنامه كتبي، داشتن حداقل تحصيلات ديپلم، شرکت نداشتن در مداخلات روانشناختی در طی شش ماه گذشته، نداشتن اختلال روانپزشکی دیگر بود. همچنین، ملاک های خروج غيبت بيش از يك جلسه در درمان، شركت همزمان در ساير برنامههاي درماني و عدم تمايل شركتكنندگان به ادامه همكاري نيز به عنوان معيارهاي خروج در نظر گرفته شد.
براي جمعآوري دادهها از ابزارهاي زير استفاده شد:
1- مقياس خودافشايي هيجاني36
خودافشایی سهیم کردن اطلاعات خصوصی یا شخصی خود با اشخاص دیگر است. افشاگری فرایندی است که شخص اجازه می دهد که به وسیله شخصی دیگر شناخته شود. مقیاس خودافشایی هیجانی توسط اسنل (2001) برای سنجش میزان تمایل افراد به افشای هیجاناتشان ایجاد شد. این مقیاس دارای 40 سوال می باشد نمرهگذاري بصورت پنج درجهای لیکرت از (هرگز به کسی نمیگویم 1، به ندرت به کسی میگویم 2، گاهی به کسی میگویم 3، بیشتر اوقات به کسی میگویم 4، و همیشه به کسی میگویم 5) است. نمرات 5 ماده مربوط به هر خرده مقیاس جمع شده و نمره آن خرده مقیاس را تشکیل میدهد و از جمع نمرات هر هشت خرده مقیاس نمره کل بدست میآید. نمرات بالاتر معادل خودافشایی هیجانی بیشتر میباشد.
اسنل، میلر و بلک37 (1988) برای ارزیابی اینکه افراد چقدر تمایل دارند تا هیجاناتشان را به افراد مختلف افشا کنند، مقیاس خودافشایی هیجانی را بر روی 79 نفر دانشجو اجرا کردند. گروههای که افشاگری به آنها صورت گرفته بود دوستان مذکر، دوستان مونث و همسران آزمودنیها بودند. به منظور اندازهگیری پایایی بازآزمایی آزمودنیها بعد از یک فاصله 12 هفتهای دوباره مقیاس خودافشایی هیجانی را تکمیل کردند. پاسخ ها در طی زمان ثابت و همسان بودند و نمرات بازآزمایی در تمام خرده مقیاسها بالا بود. اندازه پایایی درونی (آلفای کرونباخ) در همه زیر مقیاسها بین 83/0 تا 95/0 بود که نشان دهنده همسانی درونی و انسجام زیر مقیاسها میباشد.
اين پرسشنامه توسط زاريت و همكاران (1986) ساخته شده است كه شامل 22 سؤال است كه در مورد فشار مراقبتي مراقبان بيماران اجرا ميگردد. نمرهگذاري اين پرسشنامه به صورت هرگز (0)، به ندرت (1)، بعضي اوقات (2)، اغلب (3) و هميشه (4) ميباشد. مجموع امتيازات كسب شده توسط مراقبان، ميزان فشار و باري كه متحمل شدهاند را به صورت تخميني با دامنه نمراتي بين صفر تا 88 نشان ميدهد. روايي محتوايي اين پرسشنامه با پرسشنامه اضطراب هاميلتون (89/0=r) و افسردگي بك (67/0=r) تأييد شده است. ضريب پايايي اين پرسشنامه به روش آلفاي كرونباخ هم 91/0 گزارش شده است (زاريت و همكاران، 1986). در پژوهش باقربيكتبريزي، نواب، فرخنژادافشار، اسدينوقابي و حقاني (1394) ضريب پايايي اين پرسشنامه به روش آلفاي كرونباخ 73/0 به دست آمده است.
اين پرسشنامه توسط آبيدين (1990) ساخته شده و شامل 36 سؤال است كه داراي سه مؤلفه آشفتگي والديني، تعاملات ناکارآمد والد- فرزند و ويژگيهاي کودک مشکلآفرين ميباشد كه سؤالات 1 تا 12 مربوط به آشفتگي والديني، 13 تا 24 مربوط به تعاملات ناكارآمد والد- فرزند و 25 تا 36 مربوط به ويژگيهاي كودك مشكلآفرين است. كامل كردن اين ازمون به ده دقيقه زمان نياز دارد. نمرهگذاري آزمون به اين صورت است كه از سؤال 1 تا 21 به صورت 5 درجهاي ليكرت از كاملاً موافقم تا كاملاً مخالفم نمرهگذاري ميشود. سؤال 22 به صورت يك والد خوب نيستم تا يك والد بسياري خوبي هستم، است و سؤالات 23 تا 31 به صورت 5 درجهاي ليكرت كاملاً موافقم تا كاملاً مخالفم و سؤالات 32 به صورت بسيار سختتر از حد انتظار من است تا بسيار آسانتر از حد انتظار من است، نمرهگذاري ميشود. 33 به صورت درجه بندي و سؤالات 34 تا 36 به صورت 5 درجهاي ليكرت نمرهگذاري ميشود. براي بررسي روايي همگرايي پرسشنامه با مقياس افسردگي، اضطراب و استرس استفاده شد كه بين ويژگيهاي سلامت خلقي مادران با استرس والديني رابطه مثبت معناداري به دست آمد (آبيدين، 1990). همچنين در پژوهش فدايي، دهقاني، طهماسيان و فرهادي (1389) ضريب پايايي پرسشنامه به روش آلفاي كرونباخ براي مؤلفههاي آشفتگي والديني، تعاملات ناکارآمد والد- فرزند و ويژگيهاي کودک مشکلآفرين و كل پرسشنامه به ترتيب 90/0، 80/0، 84/0 و 80/0 به دست آمد.
بسته آموزش مهارت هاي فرزندپروري
پروتكل آموزش شيوههاي فرزندپروري توسط كرميزاده و همكاران (1393) بر اساس الگوي نظري بامريند تهيه شده و به مدت 10 جلسه 60 دقيقهاي اجرا خواهد شد. محتواي جلسات به اين صورت است:
جدول1: خلاصه ای از پروتکل آموزش شیوه های فرزندپروری
جلسه اول: معارفه، بیان قوانین جلسه، بیان جلسات و اهمیت آگاهی داشتن در مورد اصولی که در هر جلسه بیان خواهد شد، بیان ضرورت آگاهی والدین از مهارتهاي زندگی و آموزش مهارت خودآگاهی به صورت نظري و عملی (کارگاهي)، مثل مهارت کنترل خود در مسائل روزمره زندگي. |
جلسه دوم و سوم: تدریس اولین اصل فرزندپروري تحت عنوان: رفتارهاي مقابله اي چگونه شکل می گیرند؟ توصیف عوامل سرشتی (واکنش پذیري، قدرت سازگاري، پافشاري و هیجاننپذیري) و عوامل محیطی (تله تقویت مثبت (والدین به طور ناخواسته یک رفتار منفی کودك را تقويت میکنند)، تله تقویت منفی، فرایند زورگویانه، عدم ثبات در پاسخ به مشکلات رفتاري آنها) موثر بر تشدید لجبازي. کاهش الگو برداري از رفتار نامناسب والدین مانند نداشتن خواب و استراحت کافی، استرس هاي خانوادگی مثل طلاق، ازدواج مجدد و...، تماشاي مداوم تلویزیون. |
جلسه چهارم: طرح یک برنامه پنج جلسه اي براي مدیریت رفتارهاي مقابله اي و بیان لزوم این امر که والدین قبل از رفتن به مرحله بعد و آموزش مطالب جدید باید کاملاً مهارت قبلی را کسب کرده باشند و این امر در واقع شامل استفاده عملی آنها در زند گی روزمره با فرزندانشان میباشد. این مهارتها به ترتیب عبارتند از: توجه کردن، پاداش دادن، نادیده گرفتن، دستورهاي مؤثر به فرزند خود دادن استفاده درست از محروم سازي موقت. |
جلسه پنجم: پاداش دادن، به تفصیل آموزش داده خواهد شد و این موضوع بیان شد که حتماً باید مطمئن شوید چیزي را که به عنوان پاداش انتخاب میکنند براي فرزندشان نیز حکم پاداش داشته باشد و خواستهي او هم باشد، پاداشهاي کلامی، فیزیکی و فعالیتی و پاداشهاي غیر اجتماعی توضیح داده شد و این امر که چه زمانی براي پاداش دادن مناسب تر است و نیز اصولی که در پاداش دادن باید رعایت شود بیان شد و در آخر اصولی که باید براي افزایش یک رفتار مطلوب رعایت شود، بیان خواهد گردید. |
جلسه پنجم: پاداش دادن، به تفصیل آموزش داده خواهد شد و این موضوع بیان شد که حتماً باید مطمئن شوید چیزي را که به عنوان پاداش انتخاب میکنند براي فرزندشان نیز حکم پاداش داشته باشد و خواستهي او هم باشد، پاداشهاي کلامی، فیزیکی و فعالیتی و پاداشهاي غیر اجتماعی توضیح داده شد و این امر که چه زمانی براي پاداش دادن مناسب تر است و نیز اصولی که در پاداش دادن باید رعایت شود بیان شد و در آخر اصولی که باید براي افزایش یک رفتار مطلوب رعایت شود، بیان خواهد گردید. |
جلسه ششم و هفتم: در این جلسات تمرین هاي جلسه قبل انجام مرور و روي افزایش سه رفتاري که در جلسات قبل توضیح داده شد تأکید گردید و رفع اشکال به عمل آمد و علاوه بر آن مهارت نادیده گرفتن نیز اضافه شد. بقیه وقت جلسه به آموزش این مطالب اختصاص یافت: مهارت نادیده گرفتن باعث می شود که مهارتهاي توجه کردن وپاداش دادن مؤثرتر واقع شود. نادیده گرفتن براي کاهش رفتارهایی که قصد دارید کمتر انجام شوند به کار می رود و 3 اصل دارد: 1) هیچ تماس فیزیکی نباید برقرار شود. 2) هیچ تماس یا ارتباط کلامی نباید برقرار شود. 3) هیچ تماس چشمی با کودك برقرار نشود. |
جلسه هشتم: دستور دادن، مهارتی است که گاهی والدین نمی توانند آن را به خوبی انجام دهند و منظور خود را به کودك تفهیم کند، اغلب دستورهایی که مؤثر واقع نمی شوند داراي یکی از این خصوصیات میباشند: 1- دستورهاي زنجیره اي: گاهی فرزندان هنوز آنقدر آمادگی و توان ندارند که همه اطلاعات را با هم پردازش کرده و تمام بخشهاي آن را به خاطر آورند. 2- دستورهاي مبهم: این دستورها واضح و اختصاصی نیستند. 3- دستورهاي سوالی: از فرد سوال می شود و دستور مستقیم گفته نمی شود و او اهمیت خواسته را متوجه نمی شود. 4- دستورهایی که به دنبالش دلیل و منطق آورده می شود: در این موارد، ممکن است حواس فرد با دلیلی که پس از دستور می آید پرت شده دستور اصلی را فراموش کند. در این جلسه پس از تشریح موارد بالا، مهارت دستور دادن و همچنین به کار بردن مؤثر این مهارت آموزش داده شد. |
جلسه نهم: در این جلسه براي عدم اطاعت کودك از دستورها، پی آمد قائل شده و در مورد مهارت محروم سازي با والدین بحث شد. سایر مطالبی که در جلسه هفتم آموزش داده شد عبارتند از: محروم سازي موقت مؤثر چگونه اجرا می شود؟ مکان هایی که مناسب این کار نیستند و نهایتاً با چه مشکلاتی ممکن است در انجام محروم سازي موقت روبه رو شوند؟ مدت زمانی که باید محروم سازي ادامه یابد؟ (این موارد براي نوجوانان کاربرد موثري دارد.) |
جلسه دهم: در جلسه هشتم که جلسه پایانی آموزش مهارتهاي فرزندپروري بود، موارد ذیل بررسی و آموزش داده شد: 1- فراهم کردن شرایط مثبت براي تغییر رفتار (ایجاد فضاي مثبت در خانه، مفهوم دوستت دارم را به نوجوان انتقال دادن، حفظ قوانین و عادات و ساختار، حفظ آداب و رسوم خانوادگی، اهمیّت ارتباط پدر ومادر. 2- (ارتقاي مهارتهاي ارتباطی (توجه و احترام به فرزند، گوش دادن فعالانه به او، قائل شدن حق اظهار نظر در امور خانواده و مشورت کردن با او، رعایت صداقت، عدالت، عدم تبعیض، عدم تحقیر و سرزنش خصوصاً در حضور دیگران. |
براي تجزيه و تحليل دادههاي پژوهش از روش آماري توصيفي (ميانگين و انحراف استاندارد) استفاده شد. همچنين براي تجزيه و تحليل فرضيههاي پژوهش از تحليل كوواريانس استفاده شد.
يافتهها
ميانگين و انحراف معيار متغيرهاي پژوهش در جدول 2 ارائه شده است.
جدول2: ميانگين و انحراف استاندارد متغيرها قبل و بعد از آموزش فرزندپروري در دو گروه آزمايش و كنترل
گروه | گروه آزمايش | گروه كنترل | ||
متغيرها | پیش آزمون ميانگين (انحراف معيار) | پس آزمون ميانگين (انحراف معيار) | پیش آزمون ميانگين (انحراف معيار) | پس آزمون ميانگين (انحراف معيار) |
خودافشايي هيجاني | 80/121 (30/6) | 13/127 (83/4) | 40/121 (39/5) | 06/122 (53/3) |
فشار مراقبتي | 20/41 (33/2) | 06/39 (12/2) | 46/40 (99/1) | 66/41 (47/3) |
استرس والديني | 80/90 (93/2) | 86/87 (11/3) | 33/90 (52/2) | 26/90 (63/3) |
نتايج جدول 2 نشان ميدهد كه ميانگين نمرات خودافشايي هيجاني، فشار مراقبتي و استرس والديني در گروه كنترل و آزمايش تقريباً برابر است و نتايج نشان ميدهد در گروه آزمايش و كنترل تفاوت چنداني با يكديگر ندارند. همچنین، در مرحله بعد از آموزش ميانگين نمرات فشار مراقبتي و استرس والديني در گروه آزمايش نسبت به گروه كنترل كمتر شده است. همانطور كه در جدول 2 مشاهده ميشود آموزش فرزندپروري باعث كاهش ميانگين نمرات در متغير فشار مراقبتي و استرس والديني در گروه آزمايش شده است؛ در حالي كه تفاوت چنداني در گروه كنترل وجود ندارد. همچنين ميانگين نمرات خودافشايي هيجاني در گروه آزمايش نسبت به گروه كنترل افزايش داشته است.
قبل از آزمون تحلیل کواریانس، جهت رعايت پيشفرضهای تحليل کواريانس آزمون باكس براي همگني ماتريسها و آزمون لوين براي يكساني واريانسها به عمل آمد. بر اساس آزمون لوين نشان داد كه متغيرهاي پژوهش معنيدار نيستند و لذا يكساني واريانسها برقرار است. همچنين نتايج آزمون شاپیرو-ویلک نشان داد كه دادهها نرمال هستند؛ بنابراين بر اساس اين مفروضهها و پيششرطهاي آزمون تحليل كواريانس كه محقق شدهاند، براي تحليل از آزمون تحليل كواريانس چندمتغيره استفاده شد.
جدول 3: نتایج تحليل كواريانس يك متغيري روي نمرات پيشآزمون-پسآزمون متغير خودافشايي هيجاني
منبع تغييرات | مجموع مجذورات | درجه آزادي | ميانگين مجذورات | F | سطح معناداري |
پيشآزمون | 33/121 | 1 | 33/121 | 59/8 | 06/0 |
گروه | 67/181 | 1 | 67/181 | 86/12 | 001/0 |
خطا | 33/381 | 27 | 12/14 |
|
|
كل | 01/466450 | 30 |
|
|
|
بر اساس ارقام به دست آمده از جدول 3 پس از تعديل نمرات پيشآزمون، اثر معنيداري در عامل بين آزمودنيهاي گروه وجود دارد (86/12=F، 001/0=P)؛ به طوري كه نمرات نشان ميدهد ميانگين گروه آزمايش كه در معرض آموزش قرار گرفتهاند، افزايش داشته است. از اين رو ميتوان نتيجه گرفت كه آموزش فرزندپروري توانسته است بر خودافشايي مادران داراي كودكان اوتيسم تأثير گذاشته و آن را به طور معناداري افزايش دهد.
جدول 4: نتایج تحليل كواريانس يك متغيري روي نمرات پيشآزمون-پسآزمون متغير فشار مراقبتي
منبع تغييرات | مجموع مجذورات | درجه آزادي | ميانگين مجذورات | F | سطح معناداري |
پيشآزمون | 11/0 | 1 | 11/0 | 01/0 | 91/0 |
گروه | 38/48 | 1 | 38/48 | 62/5 | 02/0 |
خطا | 15/232 | 27 | 59/8 |
|
|
كل | 01/49167 | 30 |
|
|
|
بر اساس ارقام به دست آمده از جدول 4 پس از تعديل نمرات پيشآزمون، اثر معنيداري در عامل بين آزمودنيهاي گروه وجود دارد (62/5=F، 02/0=P)؛ به طوري كه نمرات نشان ميدهد ميانگين گروه آزمايش كه در معرض آموزش قرار گرفتهاند، كاهش داشته است. از اين رو ميتوان نتيجه گرفت كه آموزش مهارت هاي فرزندپروري توانسته است بر فشار مراقبتي مادران داراي كودكان اوتيسم تأثير گذاشته و آن را به طور معناداري كاهش دهد.
جدول 5: نتایج تحليل كواريانس يك متغيري روي نمرات پيشآزمون-پسآزمون متغير استرس والديني
منبع تغييرات | مجموع مجذورات | درجه آزادي | ميانگين مجذورات | F | سطح معناداري |
پيشآزمون | 14/37 | 1 | 14/37 | 53/3 | 07/0 |
گروه | 16/50 | 1 | 16/50 | 77/4 | 03/0 |
خطا | 51/283 | 27 | 50/10 |
|
|
كل | 01/238350 | 30 |
|
|
|
بر اساس ارقام به دست آمده از جدول 5 پس از تعديل نمرات پيشآزمون، اثر معنيداري در عامل بين آزمودنيهاي گروه وجود دارد (77/4=F، 03/0=P)؛ به طوري كه نمرات نشان ميدهد ميانگين گروه آزمايش كه در معرض آموزش قرار گرفتهاند، كاهش داشته است. از اين رو ميتوان نتيجه گرفت كه آموزش مهارت هاي فرزندپروري توانسته است بر استرس والديني مادران داراي كودكان اوتيسم تأثير گذاشته و آن را به طور معناداري كاهش دهد.
بحث و نتيجه گيري
هدف پژوهش حاضر اثربخشي آموزش مهارتهاي فرزندپروري بر خودافشايي هيجاني، فشار مراقبتي و استرس والديني مادران كودكان اوتيسم بود. يافته اول پژوهش نشان داد كه آموزش فرزندپروري توانسته است بر خودافشايي مادران داراي كودكان اوتيسم تأثير گذاشته و آن را به طور معناداري افزايش دهد. اين يافته با نتايج پژوهشهاي پودار و همكاران (2015)، دیرلیکا وچایکن (2009) و تاکیچ و پجنیک (2011) مطابقت دارد. خودافشایی نه تنها بعنوان یک مفهوم مهم برای روابط اجتماعی شناخته شده است همچنین برای رواندرمانی مهم میباشد (فیشر، 1984؛ به نقل از برومند، 1392). جورارد (1993) بیان میکند به اینکه گشودگی و دسترسیپذیری برای خود و دیگران اغلب در ارتباط با سازش و سلامت روانشناختی عمومی میباشد. او ادعا کرد که خودافشایی پایین باعث افزایش تنش، واپسروی و سرکوبگری به عنوان مکانیسمهای دفاعی و تمایل به دیدن دیگران بعنوان یک تهدید میباشد. او اثر مثبت خودافشایی را بر روی احساس گناه، شرم و سایر مشکلاتی که نوجوانان داراي والدين طلاق با آن مواجه میشوند و آنها را پنهان نگه میدارند ذکر کرد. افشا نکردن استرسزا میباشد و مضراتی برای سلامت روانشناختی و جسمی دارد. فلذا افشا کردن هیجانهای خود باعث میشود که نوجوانان هم تنشهای خود را از اينكه والدينش از هم جدا شدند نشان دهد كه در اين ميان آموزش فرزندپروري باعث افشا كردن هيجانات ميشود.
آموزش فرزندپروري مبتني بر اين فرض قرار دارد كه مادران داراي طيف اوتيسم داراي نگراني بيشتر الگوهاي ناسازگارانه درك و پاسخدهي به محيط را ياد گرفتهاند و همچنين فاقد راهبردهاي مقابلهاي مؤثر هستند. از اين ديدگاه، مادران داراي طيف اوتيسم كه داراي نگراني هستند، به خاطر اينكه به جاي رفتار سازنده، مستعد درك تهديد، پاسخ اجتنابي و ناتواني است، از نگراني و استرس مفرط رنج ميبرد. بعد از سالها شناسايي تهديدهاي بالقوه و پاسخدهي به صورت استرس، نگراني و اجتناب، اين مراجعان الگوهاي پاسخدهي خودكار و مداوم را پيدا ميكنند. افكار، احساسات و رفتارهاي استرسي مداوم و تكرار شونده هستند، بنابراين در نهايت اين زنجيره كاملاً خارج از آگاهي قرار ميگيرد. با توجه به اين كه اصليترين ملاك اختلال استرس فراگير عامل عدم خودافشايي هيجاني ميباشد؛ لذا با استفاده از اموزش فرزندپروري و محتواي شناختي جلسات درماني و تغيير ادراكي بيماران سبك پردازش آنها تغيير ميكند و در نتيجه با روشهاي تحليل منطقي راهبردهاي جديدي براي حل مسائل بيماران مطرح ميشود. بنابراين آموزش مهارت هاي فرزندپروري ميتواند ميزان خودافشايي را در مادران افزايش دهد (استوارت و همکاران، 2016).
يافته ديگر پژوهش نشان داد كه آموزش مهارت هاي فرزندپروري توانسته است بر فشار مراقبتي مادران داراي كودكان اوتيسم تأثير گذاشته و آن را به طور معناداري كاهش دهد. اين يافته با نتايج پژوهشهاي حیدری و همكاران (1395)، كدامان و همكاران (2012)، اينامدرا و همکاران (2015) و تامي (2018) مطابقت دارد. به طوري كه تامي (2018) نيز در پژوهش خود نشان داد كه هر چه بروز نشانههاي اختلال طيف اوتيسم در كودكان بيشتر باشد، ميزان استرس والدين و به خصوص مادران افزايش مييابد. در واقع مادران داراي كودكان اوتيسم از استرس والديني بيشتري برخوردارند و آموزش فرزندپروري در اين زمينه ميتواند بر فشار مراقبتي اين والدين را بهبود بخشد. ﻣﻲﺗﻮان ﻧﺘﻴﺠﻪ ﮔﺮﻓﺖ ﻣﻴﺰان ﻓشار مراقبتی در ﻣﺮاﻗﺒﺖﻛﻨﻨﺪﮔﺎن از كودكان داراي مشكل، ﺑﺎﻻ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ و اﺣﺘﻤﺎل آن ﻣﻲرود ﻛﻪ اﻳﻦ ﻓﺸﺎرﻫﺎ ﺳﻄﺢ ﻣﺮاﻗﺒﺖ از ﺑﻴﻤﺎر را ﻛﺎﻫﺶ داده و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺳﻼﻣﺖ ﺟﺴﻤﻲ و رواﻧﻲ ﻣﺮاﻗﺐ را ﺑﻪ ﺧﻄﺮ اﻧﺪازد. این خانوادهها، خانواده آسیبپذیری محسوب میشوند و نیاز به مداخلات و مشاوره و پیگیری در طول زمان دارند پیشنهاد میشود در برنامهریزیهای سیستم درمانی به نقش اعضای خانواده در درمان این بیماران نیز توجه شود و مداخلاتی از قبیل آموزش بیمار و مراقب وی، مشاوره، خانواده درمانی، گروههای حمایتی و خدمات ارجاعی جهت کاهش فشارهای مراقبتی مورد توجه قرار گیرد ﺗﺎ ﻫﻢ ﻛﻴﻔﻴﺖ ﻣﺮاﻗﺒﺖ از ﺑﻴﻤﺎر ﺑﻬﺘﺮ ﺷﻮد و ﻫﻢ ﺳﻼﻣﺖ ﺟﺴﻤﻲ و رواﻧﻲ ﻣﺮاﻗﺐ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺑﻴﻤﺎران ﭘﻨﻬﺎن ﺗﻀﻤﻴﻦ ﮔﺮدد (كدامان و همكاران، 2012).
بعلاوه، کاهش میزان فشار مراقبتي در برابر رویدادهای زندگی را در فرد، با نوعی احساس فشار روانی، اضطراب یا افسردگی همراه دانستهاند. به بیان دیگر نخستین اثر ارتقاء توانمندیهای فرد در زمینه تحمل مشكلات، کاهش مشکلات روانی و هیجانی، افزایش میزان سلامت روانی و در نتیجه افزایش بهزیستی روانشناختی فرد از زندگی خواهد بود. همچنین تاب آوری از طریق افزایش سطوح عواطف مثبت باعث تقویت عزت نفس و مقابله موفق با تجربههای منفی میشود. بر این اساس تاب آوری از طریق تقویت عزت نفس به عنوان یک مکانیزم واسطهای به انطباق پذیری مثبت و بهزیستی روانی منتهی میشود. بنابراین افرادی که داراي تحمل مشكلات بالاتری برخوردارند، توانایی سازگاری آنها با مشکلات بیشتر از کسانی است که از این مزیت برخوردار نیستند. از طرفی، هر چه فرد قدرت تاب آوری و مقابله با مشکلات و استرسهای زندگی را داشته و در خود تقویت کند در معرض آشفتگیهای روانی و هیجانی کمتری قرار میگیرد و از سلامت و بهزیستی روانی بالاتری بهرمند میشود. به نظر میرسد مادران تابآوري و آنهايي بهتر ميتوانند در برابر مشكلات تحمل كنند و فشار مراقبتي پاييني دارند، به طرز خلاقانه و انعطاف پذیر به مسائل مینگرند، برای حل آنها طرح و برنامه ریزی دارند و در صورت نیاز نسبت به درخواست کمک از دیگران دریغ نمیورزند و منابع کاملی برای مقابله با مشکلات دارند که این عوامل باعث میشود فرد از بهداشت روانی بالایی برخوردار باشد (تول و همكاران، 2012).
يافته ديگر پژوهش نشان داد كه آموزش مهارت هاي فرزندپروري توانسته است بر استرس والديني مادران داراي كودكان اوتيسم تأثير گذاشته و آن را به طور معناداري كاهش دهد. اين يافته با نتايج پژوهشهاي کاوالاسكي (2012)، مونتگومری (2015)، استوارت و همکاران (2016) و حيدري و همكاران (1395) مطابقت دارد. به طوري كه حیدری و همكاران (1395) در پژوهشي به اين نتيجه دست يافتند كه درمان پذیرش و تعهد بر کاهش درماندگی روانشناختی و افکار خودآیند منفی مادران کودک مبتلا به اختلال طیف اوتيسم مؤثر است و ميتواند استرس و مشكلات نگراني اين مادران را كاهش دهد. مادران کودکان اتيستيک با استرسهاي بسيار مواجهاند که اين استرس ميتواند مربوط به کودک، والد يا جامعه باشد. از جمله ماهيت مبهم اختلال اوتيسم، خصوصيات کودک، نگراني راجع به تداوم شرايط، پذيرش کم جامعه و حتي ساير اعضاي خانواده نسبت به رفتارهاي کودک درخودمانده و نيز شکست در دريافت حمايتهاي اجتماعي و آموزش فرزندپروري ميتواند در بروز اين استرس مؤثر باشد. همچنين تامي (2018) نيز در پژوهش خود نشان داد كه هر چه بروز نشانههاي اختلال طيف اوتيسم در كودكان بيشتر باشد، ميزان استرس والدين و به خصوص مادران افزايش مييابد. در واقع مادران داراي كودكان اوتيسم از استرس والديني بيشتري برخوردارند.
اين پژوهش با محدوديت هايي مواجه بود. از آنجایی که در پژوهش حاضر از پرسشنامه استفاده شد و افراد شركت كننده ممكن است نگرشها، عقايد و ديدگاههاي واقعي خود را در پرسشنامهها بيان نكنند؛ لذا اين عامل ميتواند تا حدودي نتايج پژوهش را به مخاطره بياندازد.این پژوهش فقط بر روی مادران كودكان اختلال اوتيسم انجام گرفته است که در تعمیم یافتهها برای اختلالهاي ديگر با محدودیت مواجه است. با عنایت به نتایج حاصل در خصوص متغیر فشار مراقبتی، پیشنهاد می شود متخصصان و مسولان درگیر در امر مداخله به مقوله ی فشار روانی تجربه شده توسط این مادران اهمیت داده و روشهای مقابله با آن را در اولویت برنامه های آموزشی خود قرار دهند. به بیانی دیگر، وجود كودك اوتيسم در خانواده، عامل فشارزايي است كه ايجاد پاسخهاي مقابله اي مداوم توسط والدين را ضروري مينمايد. اگرچه هر كودك با ناتواني ويژه ميتواند چنين مشكلاتي را داشته باشد، اما اختلال اوتيسم چالشهاي ويژهاي را در خانواده به وجود ميآورد. بنابراين، راهبردهاي مقابلهاي براي حفظ و پايداري خانواده و كيفيت زندگي افراد خانواده لازم ميباشد و مديريت استرس والدگري و افزايش سلامت آن ها از مسائل بسيار مهم در سرويس هاي مداخلهاي ميباشد.
منابع
احمدپناه، محسن. (1380). تأثیر کم توان ذهنی فرزند بر بهداشت روانی خانواده. فصلنامه پژوهش در حیطه کودکان اسثنایی، 1(1)، 52-68.
باقربیک تبریزی، لادن؛ نواب، الهام؛ فرخنژادافشار، پویا؛ اسدی نوقابی، احمدعلی؛ و حقانی، حمید (1394). تأثیر آموزش مداخلات رفتاری ـ شناختی بر بار مراقبتی مراقبان خانوادگی سالمندان مبتلا به آلزایمر. مجله حیات، 21(1)، 94-102.
برومند، نرمين. (1392). مقایسه بهزیستی روانشناختی، سرمایه روانشناختی و خودافشایی هیجانی والدین کودکان استثنایی با والدین کودکان بهنجار. پاياننامه كارشناسي ارشد دانشگاه آزاد اسلامي واحد اردبيل.
بورگ، والتر.، گال، مردیت دامین.، گال، جویس. (1393). روش های تحقیق کمی و کیفی در علوم تربیتی و روانشناسی، ترجمه محمدجعفر پاک سرشت و همکاران. تهران: نشر سمت.
توزندهجاني، حسن؛ توكليزاده، جهانشير و لگزيان، زهرا. (1390). توزنده جانی، حسن. توکلی زاده، جهانشیر. لگزیان، زهرا(1390)، اثربخشی شیوه های فرزندپروری بر خودکارآمدی و سلامت روان دانشجویان علوم انسانی دانشگاه پیام نور و آزاد نیشابور. فصلنامه افق دانش، 2، 56-65.
حیدریعبدي، سميه؛ سجادیان، ايلناز؛ و حیدریان، انديشه (1395). اثر بخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درماندگی روانشناختی و افکارخودآیند منفی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم. مجله اصول بهداشت روانی، 18، ویژه نامه سومین کنفرانس بینالمللی روانشناسی و علوم تربیتی، 466-460.
ربيعيكناري، فاطمه؛ جديديان، علي؛ و سلگي، محمد. (1394). اثربخشی آموزش تاب آوری بر کاهش استرس والدگری مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال اوتیسم. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی ایلام، 23(4)، 95-105.
رضائی، نسرین.، نویدیان، علی.، عباسی، فاطمه. (1396). تأثیر برنامه آموزشی حمایتی گروهی بر فشار مراقبتی مادران کودکان مبتلا به تالاسمی ماژور. حیات، ۲۳ (۲)، ۱۲۶-۱۳۷.
فدايي، زهرا؛ دهقاني، محسن؛ طهماسيان، كارينه؛ و فرهادي، فرهاد. (1389). بررسي ساختار عاملي، اعتبار و روايي فرم کوتاه شاخص استرس فرزند پروري (PSI-SF) مادران كودكان عادي 12- 7 سال. مجله تحقيقات علوم رفتاري، 8(2)، 81-91.
فمی تفرشی، فرزانه؛ محمدی، محمدرضا؛ شریفی ساکی، شیدا؛ احمدی، هادی؛ کریمی رضا؛ و آخته، مریم. (1395). اثربخشی آموزش تحلیل رفتار کاربردی به والدین بر افزایش خودیاری کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم. فصلنامه سلامت روانی کودک، 3(1)، 9-18.
كرميزاده، ساره؛ نظامي، ماندانا؛ طاهري، امين؛ و منظريتوكلي، وحيد. (1393). اثر بخشی آموزش شیوههاي فرزندپروري بر راهبردهاي حل تعارض والدین و فرزندان. زن و مطالعات خانواده، 6(24)، 85-103.
واحدي، شهرام. (1390). خودتنظيمي به عنوان ميانجي بين ابعاد والديني غيرحمايتي و پرخاشگري نوجوانان: روش مدليابي معادله ساختاري. مجله اصول بهداشت رواني، 13(49): 6-19.
Abidin, R. R. (1990). Introduction to the special issue the stresses of parenting. Journal Clin Child Psychol, 19, 298-301
Barber, B. K., Stolz, H. E., & Olsen, J. A. (2005). Parental support, psychological control, and behavioral control: Assessing relevance across time, method, and culture. Monographs of the Society for Research in Child Development, 70 (4), 34-43.
Barber, B.K., Harmon, E. (2002). Violating the self: Parental psychological control of children and adolescents. In: Barber BK. (editor). Intrusive parenting: How psychological control affects children and adolescents. Washington, DC: American Psychological Association; 15-52.
Beck, S.J., Young, G.H., Tarnowski, K. G. (1990). Maternal characteristics and perceptions of pervasive and situational hyper actives and normal controls. Journal Am Acad Child AdolescPsychiatry, 88, 150-6.
Bluth, K., Roberson, P. N., Billen, R. M., & Sams, J. M. (2013). A stress model for couples parenting children with autism spectrum disorders and the introduction of a mindfulness intervention. Journal of family theory & review, 5(3), 194-21.
Cachia, R. L., Anderson, A., & Moore, D. W. (2016). Mindfulness, Stress and Well-Being in Parents of Children with Autism Spectrum Disorder: A Systematic Review. Journal of Child and Family Studies, 25(1), 1- 14.
Cadman T., Eklund, H., Howley, D., Hayward, H., Clarke, H., Findon, J., Xenitidas, K., Murphy, D., Asherson, P., & Glaser, K. (2012).Caregiver burden as people with autism spectrum disorder and attention-deficit/hyperactivity disorder transition into adolescence and adulthood in the United Kingdom.Journal of the American Academy of Child and Adolescent Psychiatry, 51, 879-888.
Christensen, D. L., Bilder, D. A., Zahorodny, W., Pettygrove, S., Durkin, M. S., Fitzgerald, R.T., & Yeargin-Allsopp, M. (2016). Prevalence and characteristics of autism spectrum disorder among 4-year-old children in the autism and developmental disabilities monitoring network. Journal of Developmental & Behavioral Pediatrics, 37(1), 1- 8.
Derlega, V. J. & Chaikin, A. L. (2009). Sharing intimacy. What we reveal to others and why? New Jersey: Prentice-Hall, Inc., Englewood Cliffs.
Dumas, J.E., Wolf, L.C., Fisman, S.N., & Culligan, A. (1991).Parenting stress, child behavior problems, and dysphoria in parents of children with autism, Down syndrome, behavior disorders, and normal development.Exceptionality, 2, 97–110.
Gould, E. R., Tarbox, J., & Coyne, L. (2017).Evaluating the effects of Acceptance and Commitment Training on the overt behavior of parents of children with autism.Journal of Contextual Behavioral Science. In Press, Corrected Proof, Available online 29 June 2017
Hasting, R.P., Kovshoff, H., Ward, N.J., Espinosa, F., Brown, T. (2005). System analysis of stress and positive perceptions in mothers and fathers of pre school children with autism.Journal Autism Dev Dis, 35, 635-44.
Herring, S., Gray, J., Taffe, K., Sweeney, D. & Eifeld, S. (2006). Behaviour and emotional problems in toddlers with pervasive developmental disorders and developmental delay: associations with parental mental health and family functioning. Journal of Intellectual Disability Research, 12, 874–882.
Inamdar, S., Inamdar, M., Gangrade, A. (2015). Stress level among caregivers of thalassemia patients. Ntl J of Community Med, 6(4), 579-582.
Jourard, S. (1993). Self-disclosure. An experimental analysis of the transparent self. Canada: John Wiley & Sons, Inc. Caluschi, Mariana, Probleme de psihologie socială, Editura Carrtes, Iaşi, 1002.
Kawalkowski. (2012). The Impact of a Group – based Acceptance and Commitment Therapy Intervention on Parents of Children Diagnosed with an Autism Spectrum Disorder. Masters Theses and Doctoral Dissertaions.
Keen, D., Couzens, A., Muspratt, S., Rodger, S. (2010). The effects of a parentfocused intervention for children with a recent diagnosis of autism spectrum disorder on parenting stress and competence. Res Autism Spect Dis, 2, 229–41.
Khamis, V. (2007).Psychological distress among parents of children with mental retardation in the United Arab Emirates.Social Science & Medicine, 64, 850-857.
McConkey, R., Truesdale-Kennedy, M., Chang, M., Jarrah, S., and Shukri, R. (2007). The impact on mothers of bringing up a child with intellectual disabilities: A cross-cultural study. International Journal of Nursing Studies (in press) Published Online October 2006.
Miranda, A., Tárraga, R., Fernández, M. I., Colomer, C., & Pastor, G. (2015). Parenting Stress in Families of Children with Autism Spectrum Disorder and ADHD.Exceptional Children, 23, 1-15.
Montgomery‚ D. (2015). The Effects of Acceptance and Commitment Therapy on Parents of Children Diagnosed with Autism. Walden Dissertations and Doctoral Studies, 5, 45-54.
Poddar, S., Sinha, V. K., & Urbi, M. (2015). Acceptance and commitment therapy on parents of children and adolescents with autism spectrum disorders. International Journal of Educational and Psychological Researches, 1(3), 221.
Schneider, R. A. (2004). Chronic renal failure: assessing the fatigue severity scale for use among caregivers. Journal Clin Nurs, 13(2), 219-25.
Snell, W. E. (2001). Development of the Emotional Selfdisclosure Scale. In W.E. Snell, (Ed.). New directions in the psychology of gender roles: Research and theory. Cape Girardeau: Snell Publications.
Snell, W. E., Miller, R. S., & Belk, S. S. (1988). Development of the Emotional Self-Disclosure Scale. Sex Role, 18 (2):59-74.
Stewart, M., McGillivray, J. A., Forbes, D., & Austin, D. W. (2016). Parenting a child with an autism spectrum disorder: a review of parent mental health and its relationship to a trauma-based conceptualisation. Advances in Mental Health, 13, 1-11.
Theule, J., Wiener, J., Tannock, R., Jenkins, J.M. (2012). Parenting stress in families of children with ADHD: a meta-analysis. [published online November 18, 2010] Journal Emot Behav Disord.
Tokić & Pećnik, N. (2011). Parental behaviors related to adolescents’ self-disclosure: Adolescents’ views. Journal of Social and Personal Relationships, 28(2), 201-222.
Toomey, T. S. (2018). Parenting stress as an indirect pathway to mental health concerns among mothers of children with autism spectrum disorder. Autism, 13, 1-5.
Zarit, S. H., Todd, P. A., Zarit, J. M. (1986). Subjective burden of husbands and wives as caregivers: A longitudinal study. Gerontologist, 26, 260-266.
Gupta, R. K., & Singh, R. A. (2004). Electrical properties of junction between aluminium and poly (aniline)–poly (vinyl chloride) composite. Materials chemistry and physics, 86(2-3), 279-283.
The effectiveness training on parenting skills with emotional Self-disclosure, care stress and parental stress of mothers of Autistic children
Nasrin Mohades1, Asma Rezaie2
Abstract
The aim of this study was to evaluate the effectiveness training on parenting skills emotional of self-disclosure, care pressure and parental stress of mothers of children with autism. This research is a pre-test and post-test with a control group in terms of applied purpose and in terms of quasi-experimental research design. The statistical population of this study included all mothers with children with autism spectrum disorder in Tabriz in 2021 who referred to autism centers in this city and have a medical record of this disorder. Based on the proposed diagnostic criteria of the latest statistical diagnostic version of mental disorders and by purposeful sampling method, 30 people were selected from the comprehensive group and were divided into two experimental groups (15 people) and control (15 people). To collect data, Snell Emotional Self-Disclosure Scale, Abidin Parental Stress Questionnaire, Zarit et al. Data were analyzed by analysis of covariance. The results showed that parenting skills training has an effect on self-disclosure, parental stress and caring stress and increases emotional self-disclosure and reduces parental stress and caring stress in mothers. Therefore, paying attention to parenting skills plays an important role in improving the problems of mothers with autistic children.
Keyword: Self-disclosure, Parental stress, Care pressure, Parenting skills, Autism.
[1] . Autism Spectrum Disorder
[2] . Bluth, Roberson, Billen & Sams
[3] . Christensen
[4] . Gould, Tarbox & Coyne
[5] . Khamis
[6] . Herring, Gray, Taffe, Sweeney & Eifeld
[7] . Cachia, Anderson & Moore
[8] . McConkey, Truesdale-Kennedy & Chang
[9] . Dumas, Wolf, Fisman & Culligan
[10] . stress
[11] . loneliness
[12] . Gupta & Singhl
[13] . parental stress
[14] . Abidin
[15] . Hasting, Kovshoff, Ward, Espinosa & Brown
[16] . Keen, Couzens, Muspratt & Rodger
[17] . Beck, Young & Tarnowski
[18] . Toomy
[19] . Miranda, Tárraga, Fernández, Colomer & pastoria
[20] . caregiving burden
[21] . Schneider
[22] . Inamdar, Inamdar & Gangrade
[23] . Cadman
[24] . Jourard
[25] . Dirlika & Chaicen
[26] . Baumrind
[27] . Steinberg
[28] . Barber & Harmon
[29] . Barber, Stolz & Olsen
[30] . Poddar, Sinha & Urbi
[31] . Tokić & Pećnik
[32] . Kawalkowski
[33] . Montgomery
[34] . Stewart, McGillivray, Forbes & Austin
[35] . Borg, Gall, Gall
[36] . Scale disclosure
[37] . Miller & Belk
[38] . Caregiving Burden Questionnaire
[39] . Parenting stress index (PSI)