بررسی رابطه بین یادگیری خودتنظیم و سبکهای تفکر با اهداف تکلیف در دانشآموزان
الموضوعات :علی رضایی شریف 1 , علی خالق خواه خالق خواه 2 , حمیرا احمدی ممکانی 3
1 - هیات علمی
2 - هیات علمی
3 - دانش آمخته
الکلمات المفتاحية: سبکهای تفکر, یادگیری خودتنظیم, اهداف تکلیف,
ملخص المقالة :
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین یادگیری خودتنظیم و سبکهای تفکر با اهداف تکلیف در دانشآموزان صورت گرفت. جامعه مورد مطالعه در پژوهش شامل کلیه دانشآموزان مقطع متوسطه (دوره دوم) ناحیه یک و دو آموزش و پرورش شهر اردبیل به حجم 26125 نفر بودند. نمونهای به حجم 347 نفر (175 پسر و 172 دختر) از جامعه مورد نظر با روش نمونهگیری طبقهای متناسب انتخاب شد. دادهها از طریق پرسشنامه سبکهای تفکر استرنبرگ- واگنر (1992)، پرسشنامه یادگیری خودتنظیم پنتریچ و دیگروت (1990) و مقیاس اهداف تکلیف خو (2010) جمعآوری شد. نتایج نشان داد بین یادگیری خودتنظیم با ادراک اهداف تکلیف در دانشآموزان رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد و یادگیری خودتنظیم پیشبینی کننده قویتری برای دلایل آموزش گرای اهداف تکلیف است. نتایج ضریب همبستگی پیرسون بین سه کارکرد سبک تفکر با ابعاد اهداف تکلیف نیز نشان داد بین هر سه نوع کارکرد سبک تفکر با بعد دلایل آموزش گرا رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. همچنین تحلیل رگرسیون نشان داد سبک تفکر اجرایی پیشبینی کننده قویتری برای ادراک اهداف تکلیف در دانشآموزان است. نتایج پژوهش حاضر اهمیت اتخاذ دلایل آموزش گرای اهداف تکلیف از سوی دانشآموزان و نیز اهمیت برخوردار بودن آنها از سبک تفکر اجرایی را در نظام آموزشی آشکار میسازد
_||_