بررسی نسبت خشونت، جنگ و سیاست با تأکید بر اندیشههای هانا آرنت
الموضوعات :علی تدین راد 1 , سارا نجف پور 2
1 - استادیار گروه علوم سیاسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
2 - استادیار گروه علوم سیاسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
الکلمات المفتاحية: امر سیاسی, خشونت, عمل, آرنت, انقلاب, تمامیتخواهی,
ملخص المقالة :
تعریف سیاست از منظری واقعگرایانه همانا علمی است هماره آمیخته به نیرنگ و فریب و اغلب بهدور از هر انگاره و ایدة اخلاقی و الزامات آن. این تعریف در جهان امروز بیشک چراغ راه و رأی بسیاری از سیاستمداران و کنشگرانی بوده و هست که برآنند در کشمشی همیشگی و غالبِ اوقات آمیخته با خشونت، باید منافع خویش را فراچنگ آورد. در این میانة آشوب و جنگ و خشونت به نام سیاست، برخی کنشگران سیاست و اخلاق در مقابل گاه و بیگاه بر آن شدهاند که سیاست را باید از افقی انسانی، اخلاقی و همسوی صلح و دوستیِ اعضای بنیآدمی خواند و سیاست، خشونت نیست. در کشمکش این مجادلات، معنای سیاست و نسبت آن با خشونت هنوز مبهم به نظر میرسد و نسبت آنها یک مسئله است. در این پژوهش کوشیدیم به مسئلة نسبت خشونت و جنگ با سیاست بپردازیم و به این سؤال پاسخ دهیم که خشونت، جنگ و سیاست چه رابطهای باهم دارند؟ برای این منظور آرای هانا آرنت را محور قرار دادیم و با روشی توصیفی-تحلیلی به بررسی موضوع اصلی تحقیق پرداختیم. بررسی ما نشان میدهد هانا آرنت بر اساس مبانی فکری اگزیستانسیالیستی خود تعریفی از سیاست ارائه میدهد که برآیند ابعاد انسانی وجود آدمی یعنی عقل، سخن، آغازگری، انگیختگی، با دیگران بودن و گفتوگو است. آرنت سیاست را کنشی از جنس سخن و تعامل انسانی در عرصه عمومی میبیند که نسبتی با خشونت نداشته در تضاد با آن است. آنجا که خشونت آغاز میگردد، سیاست پایان یافته است.
_||_